eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.7هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
26.5هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی عکس ابو مهدی مهندس را به مادرش که در حال خدمت کردن به زائر هست نشان می دهند🌹 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
چالش عکس بچگی هنرمندان میتونید حدس بزنید عکس کدوم یکی از بازیگرانه؟😊 اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای روحانی؛ مردم از دست سیل اسحاق و زلزله حسن به کجا پناه ببرن؟! 😏 اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY
❇️💟❇️💟❇️💟❇️💟❇️💟 ‼️ عاقبت توهین به تربت امام حسین علیه السلام! 〽️ موسی به عبدالعزیز می گفت: مشهورترین و داناترین پزشک شهر بغداد در زمان حکومت هارون الرشید دکتری مسیحی به نام "یوحنا"بود، ° او پزشک مخصوص هارون بود و هرگاه خلیفه بیمار می شد، او درمان می کرد. ◇ روزی یوحنا به نزد من آمد و گفت: تو را به حق پیامبرت و دینت قسم می دهم، بگو این کیست که قبرش در کربلا قرار دارد و مردم به زیارتش می روند؟ ◇ گفتم: او نوه پیامبر ما، امام حسین علیه السلام است. اما تو به من بگو چرا این سؤال را کردی و منظورت چه بود؟ ✿ طبیب مسیحی گفت: مدتی قبل، شاپور خادم خلیفه مرا به نزد خود طلبید. چون به نزدش رفتم مرا برداشت و به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود، برد. ◇ او حاکم شهری بود و به دستور خلیفه به بغداد آمد. او را دیدم که بیهوش بر رختخوابش افتاده است. ◇ در پیش او طشتی بود که تمام احشاء و امعاء و محتویات شکمش در آن ریخته بود. 〽️ شاپور از خدمتکار موسی پرسید: چگونه این بلا بر سرش آمد؟ 〽️ خدمتکار جواب داد: یک ساعت قبل، امیر در نهایت سلامتی و خوشی بود و با ندیمان و دوستان خود صحبت می کرد. شخصی از بنی هاشم نیز در مجلس حاضر بود. ◇ او گفت: من بیماری شدیدی داشتم و هر کار کردم، بیماری ام بهبود نیافت. تا اینکه شخصی به من گفت: اگر از تربت امام حسین استفاده کنی شفا می یابی. من نیز چنین کردم و عافیت یافتم. ❗️ موسی به مرد هاشمی گفت: آیا از آن تربت هنوز چیزی نزد تو باقی مانده است؟ مرد هاشمی گفت: آری. پس از آن کسی را فرستاد تا آن تربت را آورد. ❗️ موسی (از روی تمسخر و بی احترامی) تربت را گرفت و روی آن نشست،مدتی نگذشت که ناگهان موسی فریاد کشید: سوختم! سوختم! طشت بیاورید! ❗️ ما برایش طشت آوردیم. او به قدری استفراغ کرد که تمام احشای بدنش بیرون ریخت پس از آن ندیمان به خانه هایشان باز گشتند و مجلس شادی مبدل به عزا شد. 🌀 طبیب مسیحی ادامه داد: شاپور به من گفت، بیا او را معاینه کن، شاید بتوانی درمانش کنی، من چراغی طلبیدم و با دقت به محتویات طشت نگاه کردم. ‼️ دیدم جگر و دل و تمام احشای امیر در طشت افتاده است. با تعجب گفتم: هیچ کس نمی تواند او را معالجه کند مگر حضرت عیسی مسیح که مرده را زنده می کرد. 〽️ سرانجام به هنگام سحر، امیر به جهنم واصل شد. ◇ یوحنا با اینکه مسیحی بود، مدتها به کربلا می رفت و قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت می کرد. بعد از مدتی، از عقیده خود برگشت و مسلمانی نیکوکار و پرهیزکار گردید. 📚 گناهان کبیره ، ج2 ، ص533 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 حرکت جالب یک جوان عراقی وقتی به او گفته می شود که از بین این پرچم ها یکی را انتخاب کن تا بجای مردم آن کشور زیارت کنی‌‌‌... وی با انتخاب پرچم ایران خطاب به دشمنان ایران می گوید: اینها تاج سر شما هستن...از خشم بمیرید اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ ✨ وارد اتوبوس شدم، جایی برای نشستن نبود. همان جا روبروی در، دستم را به میله گرفتم. پیرمردی با کُتی کهنه، پشت به من، دستش به ردیف آخر صندلی های آقایون گره کرده که می شود گفت تقریبا در قسمت خانم ها است. خانم دیگری وارد اتوبوس شد. کنار دست من ایستاد. چپ چپ نگاهی به پیردمرد انداخت، شروع کرد به غر زدن. ـ برای چی اومده تو قسمت زنونه! مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی! ـ خانم جان این طوری نگو، حتما نمی تونسته بره! ـ دستش کجه، نمی تونه بشینه یا پاش خم نمیشه؟ ـ خب پیرمرده! شاید پاش درد می کنه نمی تونه بره بشینه! ـ آدم چشم داره می بینه! نیگاه کن پاش تکون می خوره، این روزها حیا کجا رفته؟! سکوت کردم، گفتم اگر همین طور ادامه دهم بازی را به بازار می کشاند. فقط خدا خدا می کردم پیرمرد صحبت ها را نشنیده باشد. بی خیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا بارش برف ها را تماشا کنم. به ایستگاه نزدیک می شدیم، پیرمرد می خواست پیاده شود. دستش را داخل جیبش برد. پنجاه تومنی پاره ای را جلوی صورتم گرفت. گفت دخترم، این چند تومنیه؟ بغض گلویم را گرفت، پیرمرد نابینا بود. خانم بغل دست من خجالت زده سرش را پایین انداخت و سرخ شد. زود قضاوت نکنیم❗️ 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
🇮🇷🚩🇮🇷🚩🇮🇷🚩🇮🇷 🌷شهید حسين خرازی نقل میکرد: 🔹وقتی تو جبهه هدایای مردمی را باز میکردیم در نایلون رو باز کردم دیدم یه قوطی خالی کمپوته که داخلش یه نامه است. تو نامه نوشته بود:برادر رزمنده سلام من یک دانش آموز دبستانی هستم خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان جبهه یک کمپوت هدیه بفرستیم. با مادرم رفتم از مغازه بقالی کمپوت بخرم قیمت هر کدوم از کمپوت ها را پرسیدم اما قیمت آنها خیلی گران بود، 🔹حتی کمپوت گلابی که قیمتش 25 تومان بود و از همه ارزان تر بود را نمیتونستم بخرم.آخر پول ما به اندازه سیرکردن شکم خانواده هم نیست.در راه برگشت،کنار خیابان این قوطی خالی کمپوت را دیدم برداشتم و چند بار با دفت آن را شستم تا تمیز شد. 🔹حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم،هر وقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال شوم و فکر کنم که توانستم به جبهه ها کمکی کنم. 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
وااااااااااااای سلام مجدد😁😁😁 معمولا با بچه های شیفت شب که کارمون تمام میشد قرار میباشیم شب های جمعه ساعت یک یا دو شب یه سر به گلزار شهدا شیراز بزنیم 😇😇😇😇😇😇😇😇😇😇😇😇 من خیلی دالرحمه شیراز رو بلد نبودم اون شب بچه ها گفتند می خواهیم ببریمت یه جایی که خیلی غریب هستند بعد از زیارت قبر شهید دوران از بین قبر ها و درختان رفتیم دیگه نور هم نبود به وسیله نور موبایل رفتیم چند تا قبر خاکی بود رفتم فاتحه دادم . 😍😍😍😍😍😍😍😛 احساس کردم که دوستان دارن دونه دونه از کنار من میرن من بیچاره فکر میکردم یک متر اون ور تر نشستند 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐 حدود ده دقیقه ای تنها بودم که گوشیم زنگ خود یکی از بچه ها بود گفت بیا بریم گفتم مگه شما کجایی؟ گفت بیچاره اونجا قبر اعدامی ها هست همه بچه ها اومدن کنار قبر شهید دوران هستند خدا میدونه چقدر ترسیدم به زمین زمان جنگ میزدم فرار میکردم 😕😕😕😕😕😕😭😭😭😭😭😭 وقتی رسیدم پیش بچه ها اینقدر حالم بد بود وبه زمین خوردم توی این قبرها دیگه رمق برام نمونده بود . دست صورت زخمی حتی نای نداشتم باهاشون بحث کنم. 😲😲😲😲🤕🤕🤕🤕🤕🤕 تا چند روز شوکه بودم و دوستی مو با عوامل اصلی کلا قطع کردم 😌😌😌😌😌😌😌
گونه ای از گل لاله فوق العاده زیبا معروف به لاله بستنی 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ بالا رو حتما ببنید دل شیر داشتن اینا... صرفا جهت تلنگر... 🌿🔆البته که ما هیچ کاره ایم. همه کارها دست خداست... 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak