eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
65.1هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
23.3هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺آدرس تک تکتون رو ندارم 🌼تا گل محبت تقدیمتون کنم 🌸پس زحمت بکشید خودتون 🌼از این گل های زیبا بردارید 🌺تقدیم به شما عزیزان باوفا 🌷روز تون گلباران🌷 روز شنبه متعلق به حضرت نورانی ها پیامبر خداست امروزمان را متبرک کنیم به نام (ص) امروز سعی کنید هر طبخی انجام میدید با نیت 👈پیامبر ص باشه و هدیه به مادر بزرگوار ایشان حضرت امنه س❤️ آشپزی اسلامی👇 🍔🍧🍎🍰🍗 @menoeslami
طنز جبهه😁 پلنگ صورتی شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده . نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ پلنگ صورتی!) 😁😁😁 معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
khaterat jebeh -www.mihb.mihanblog.com.mp3
10.61M
خاطره جبهه 😁 حاج اقا انجوی نژاد کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
سلام لطفا سوتی مو حتما بذارین خب؟😋 یه شب پسر خاله م خانومش نبود اومد خونه ما بعد شام یک کم نشست بعد مامانم گفت خاله رختخوابت اماده هروقت خواستی برو بخواب اینم بعد نیم ساعت رفت گرفت خوابید منو داداشام داشتیم فیلم ترسناک نگاه میکردیم تو پذیرایی برقارو هم خاموش کرده بودیم حسابی بترسیم 😂 لحظات اوووج فیلم بود ک از ترس داشتیم سکته میکردیم دیدیم رو دیوار یه ساایهه بزرگگگگگ ادم افتاد دستاش دراز موهاش سیخ ما که نفسمونو حبس کرده بودیم ازترس که این چیه😰😰 حتی جرات نداشتیم برگردیم پشت سرمونو نگاه کنیم😱 یهو سایه تکون خورد داشت میاومد سمت ما که مثه برق برگشتیم دیدیم پسرخاله مه با موهای فرفریش که پریشون شده بود ،بلند شده بود داشت می اومد طرف ما 😩 من بهش سلام کردم جواب نداد☹️ فک کنم تو خواب داشت راه میرفت باز دیدیدم برگشت به سمت اتاق ماهم باز غرق فیلم شدیم نمیدونم باز چقد گذشت یهو دیدیم اومد جانماز پهن کرد شروع به نماز خوندن کرد گفتیم نماز شبه چیه؟ ک نمازش تموم شد گفت بچه ها نماز صبحتون قضا نشه حالا ساعت چنده ،۱ نصف شب😄 ما زدیم زیر خنده ک این چشه فیوز پرونده کلا یک تنه خودش فیلم شده بود تو ژانر وحشت😆 صبح بهش گفتیم یادش نمیاومد😂 😱🤦‍♀😅 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
256 بفرستید😁 برای اینکه شناسایی نشیم  تو مکالمات بی سیم برای هر چیزی یک کد رمز گذاشته بودیم.کد رمز آب هم 256 بود.من هم بی سیم چی بودم .چندین بار با بی سیم اعلام کردم که 256  بفرستید.اما خبری نشد .بازهم اعلام کردم برادرای تدارکات 256تموم شده برامون بفرستید ، اما خبری نمی شد .تشنگی و گرمای هوا امان بچه ها را بریده بود. من هم که کمی عصبانی شده بودم و متوجه نبودم بی سیم رو برداشتم و با عصبانیت گفتم مگه شما متوجه نیستیدبرادرا؟ میگم 256 بفرستید بچه ها از تشنگی مردند😳😂.تا اینو گفتم همه بچه ها زدند زیر خنده 😅😅و گفتند با صفا کد رمز رو که لو دادی.اینجا بود که متوجه اشتباهم شدم و با بچه ها زدیم زیر خنده و همه تشنگی رو یادشون رفت. کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
CQACAgEAAxkDAAELr1BfJSG29NLOEEJarQSq06KemqHT2QACLCEAAmqaugEKWsdssPMd9RoE.mp3
1.71M
🎵داستان شنیدنی کسی یک بار از دنیا رفت و دوباره زنده شد! 🎤حجت‌الاسلام کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
روز تشییع محمود بود در ازدحام جمعیت دیدم جوانی به سمت ما می آید ظاهر جوان شبیه بچه های مذهبی نبود وقتی فهمید پدر محمود هستم خود را به من رساند شروع به تعریف از محمود کرد😊 و گفت : من اصلا اهل این برنامه ها (اشاره به تشییع شهید) نیستم و بسیج و شهادت💔 و این نوع مسائل برایم بی مفهوم است اما وقتی عکس آقا محمود را دیدم خودم را به مراسم رساندم بعد از مکثی ادامه داد : یک روز به پایگاه کوهستانی رفتم بچه های بسیج به خاطر ظاهر و تیپم من گرفتند و شروع به کتک زدن کردند من که از بسیج خوشم نمی آمد با این اتفاق بیزاریم از بسیج چند برابر شد ناگهان دیدم آقا محمود به سمت ما می آید☺️ تا آن زمان ایشان را ندیده بودم فکر میکردم او هم می خواهد به من آزاری برساند ولی دیدم آقا محمود با عصبانیت با بچه ها صحبت کرد و همه آنها را دعوا کرد و گفت : چرا این بنده خدا را کتک می زنید؟😢سریع رهایش کنید، رهایم کردند، آقا محمود جلو آمد مرا با مهربانی در آغوش گرفت و بوسید و عذرخواهی کرد و گفت: این بچه ها را ببخش و مرا با خود به اتاقش برد از من پذیرایی کرد و باز هم عذرخواهی کرد و به قولی از دلم درآورد😇 یک بار هم در خیابان آقا محمود مرا دید باز مرا در آغوش گرفت و با مهربانی با من رفتار کرد دیروز که عکس آقا محمود را دیدم فهمیدم که ایشان واقعا لیاقت شهادت را داشته الان هم که اینجا هستم فقط و فقط به خاطر آقا محمود است🤗 راوی:پدرشهید 🕊 @Modafeaneharaam
✍خاطره ای از استاد قرائتی 🕌یك سال براى زیارت به مشهد مقدّس رفتم. در حرم با حضرت رضاعلیه السلام قرار گذاشتم كه من یك سال مجّانى براى جوانها واقشار مختلف كلاس برگزار مى كنم و در عوض امام رضاعلیه السلام نیز از خدا بخواهد من در كارم اخلاص داشته باشم. مشغول تدریس شدم، سال داشت سپرى مى شد كه روزى همراه با جمعیّت حاضر در جلسه از مسجد بیرون مى آمدم، طلبه اى كه جلو من راه مى رفت نگاهى به عقب كرد، با آنكه مرا دید ولى به راه خود ادامه داد! من پیش خود گفتم: یا به پشت سر نگاه نكن یا اگر مرا دیدى تعارف كن كه بفرمایید جلو! ناگهان به یاد قرار با امام رضاعلیه السلام افتادم، فهمیدم اخلاص ندارم، خیلى ناراحت شدم. با خود گفتم كه قرآن در مورد اولیاى خدا مى فرماید: «لا نرید منكم جزاءً و لا شكوراً»(انسان 9) آنان نه مزد مى خواهند و نه انتظار تشكر دارند. من كار مجّانى انجام دادم، ولى توقّع داشتم مردم از من احترام كنند! خدمت آیة اللَّه میرزا جواد آقا تهرانى رسیدم و ماجراى خود را تعریف كرده و از ایشان چاره جوئى خواستم. یك وقت دیدم این پیرمرد بزرگوار شروع كرد به گریه كردن، نگران شدم كه باعث اذیّت ایشان نیز شدم، لذا عذرخواهى كرده و علّت را پرسیدم. ایشان فرمود: برو حرم، خدمت امام رضاعلیه السلام و از حضرت تشكّر كن كه الآن فهمیدى مشرك هستى واخلاص ندارى، من از خود مى ترسم كه در آخر عمر با ریش سفید در سنّ نود سالگى مشرك باشم و خود متوجّه نباشم. کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲یک دعا از ته دل... ✅انشالله دعای خیر همه مستجاب بشه حتما حتما کلیپ بالا رو ببینید و از ته دل یک آمین بگید🙏 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
خاطره زیارت😅 سفری به مشهد ✈️ برای زیارت امامزاده محمد کرمان رفته بودم . یکی از دوستان را در آنجا دیدم احوالپرسی کردم گفتم کجا بودی گفت: زیارت امام‌رضا , من هم صورتم را به سمت حرم امازاده کردم و از ته دل گفتم آقا منم زیارت می خواهم . عصر روز بعد برای نماز به مسجد رفتم در آنجا زنی را دیدم که پرسید به زیارت امام رضا میایی . گفت کاروان فردا عصر میرود مشهد من هم با او هماهنگ کردم و به مشهد رفتم دو سه روز زیارت کردم روز آخر رفتم برای خرید رفتم دیدم . تعدادی خانم طبقه بالا بازار رضا می روند .کنجکاوی من گل کرد😯 .پشت سر آنها رفتم دیدم خانم ها توی صف ایستاده اند من هم توی صف ایستادم از خانمها پرسیدم که اینجا چه خبر است . خانمها خندیدند و چیزی نگفتند🤔 و من بیشترکنجکاو شدم !!!صف کم کم جلو می رفت و من هم جلو رفتم .دیدم مردی قد بلند ایستاده جلوی مغازه اش و دسته اسکناس پنج هزارتومانی در دست دارد💵 😲.من هم مجبور شدم توی صف پنج هزار تومان را بگیرم خیلی برای خودم خندیدم😆😆😅 به خانم ها گفتم اینجا پول می‌دانند!!!! و شما هیچی به من نگفتید😱. گفتن ما هر روز می آییم خرج روزمان را میگیریم. بعد کلی خنده برای کنجکاوی ام به دوستم گفتم من امروز گدایی کردم😆😂 البته آن زمان با پنج هزاری کلی خرید می کردیم و دوستم پول نیاز داشت انرا به دوستم دادم😁🌸🌸🌸🌸🌸🌸 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
روزگارت خوش باد و دلت سرخوش تر خانه ات مثل هوا پــُرِ نور و نفسِ گرم خدا که به هر رهگذری میدمد شوقِ خوشِ زیستن و بودن را 🌹 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
از دست دیگران به کناری گریختم از دست خویشتن به کجا می‌توان گریخت؟ کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببین موزو چطور تبدیل به ذرت کرد😳😅👍 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
طنز😂نکته👍 دقت کردی وقتی غیبت می کنیم و یکی میگه غیبت نکن همون لحظه میگیم جلو روشم میگم ؟؟؟😁 💠💠💠💠💠 ✍به مردی گفتند: شنیدیم که مى‏خواهى همسرت را طلاق بدهى؟ گفت: بله، شرایط طلاق از نظر قرآن و روایات جمع است. گفتند: چرا مى‏خواهى او را طلاق بدهى؟ گفت: او ناموس من است، الان خودش هم در این مجلس نیست، من حق ندارم از او غیبت کنم. شما سؤال بدى کردید. زن را طلاق داد و زن هم بعد از مدتى طبق حکم فقه رفت و شوهر کرد. سال بعد رفقا به او گفتند: راستى زنت را پارسال چرا طلاق دادى؟ گفت: او الان زن من نیست، ناموس دیگران است، خدا به من اجازه نمى‏دهد که پشت سر ناموس مردم حرف بزنم. شما این سؤال‏تان بیجا است که از من می پرسید. چه کسى الان در خانواده‏ها دفاع از حق مى‏کند؟ چه کسى در خانواده‏ها غیبت نمى‏کند؟ تهمت نمى‏زند؟ کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
طنز😅نکته طلایی✅ دکتر اشتباها برای مریضش به جای شربت سرفه، مسهل تجویز میکنه. بعد از دو روز دکتر مریض رو می بینه و میپرسه “خب، هنوزم سرفه می کنی؟” مریض جواب میده “نه آقای دکتر، دیگه جرئت نمی کنم”😅😅 💠💠💠💠💠💠💠 مطلب جالب درباره درد و گناهان انسان👇 ✅مسکن در طب اسلامی ✍در طب اسلامی تسکین دهنده‌ها به دو قسم هستند: ◀️ یک قسم تسکین دهنده ها برای اعضای خاص، مانند مسکن سردرد، زانو درد و کمردرد و ... . در روایات این تسکین دهنده‌ها مدح شده و توصیه شده که وقتی هر یک از این اعضا دچار درد شد، از این تسکین دهنده‌ها استفاده شود. ◀️ قسم دیگر تسکین دهنده‌ها، مسکن های عمومی هستند که در این موارد توصیه به صبر و تحمل درد شده است و از نظر روایات بهتر است انسان از داروهای مسکن استفاده نکند، از طرفی دعا، به عنوان بهترین درمان معرفی شده است. در حقیقت علت بیماری، گناهان انسان است و درد ناشی از بیماری، پاک‌کننده این گناهان است؛ پس اگر با استفاده از داروها درد را قطع کنیم، سبب اصلی هم چنان پابرجاست و اگر درد را تحمل کنیم، این خود پیشگیری از بیماری‌های سخت‌تر می‌باشد. در روایتی امام صادق علیه السلام از پدرانش و از امام حسین علیه السلام نقل می‌کند: امیرالمؤمنین علیه السلام به عیادت سلمان فارسی رفتند و سؤال کردند: ای اباعبدالله ( کنیه سلمان فارسی ) چگونه صبح کردی از این بیماری؟ سلمان پاسخ داد: ای امیرالمؤمنین! خدا را بسیار شکر می‌کنم و شکایت دارم از این که تحمل این درد را ندارم. حضرت امیر علیه السلام فرمودند: بی‌تابی نکن. کسی از شیعیان ما نیست که مبتلا به دردی شود، مگر به خاطر گناهی که در گذشته مرتکب شده و آن درد هم پاک‌کننده آن گناه است. سلمان عرض می‌کند: اگر چنین باشد که هست، پس ثوابی در این کار نخواهیم داشت به جز این که پاک‌کننده است. حضرت امیر علیه السلام فرمودند: ای سلمان، با صبر کردن و دعا کردن اجر هم خواهی داشت و به وسیله این دو، برای شما حسنه هم نوشته می‌شود و درجات شما هم بالاتر می‌رود و اما درد به خصوص تطهیر و کفاره است. سپس سلمان پیشانی حضرت امیر را بوسید و گریست و گفت: چه کسی می‌توانست این‌ها را به ما نشان دهد اگر شما نبودید؟! 📚 طب الأئمة، ص ۱۵ 🔰 بنابراین، بیماری عبث و بیهوده نیست؛ هرگاه بنده گناه کند یا از خدا غافل شود، خدا او را مبتلا به بیماری می‌کند تا بنده دوباره متوجه خدا شود. کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY 🍏 @tebshia20🌿