eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
63.7هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
23.1هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
چندسال پیش وقتی برادرشوهرم به دنیا میاد میبرنش واسه یه سری آزمایش ، وقتی میارنش تواتاق دخترمیدن دست مادرشوهرم😬 خخخخ مادرشوهرم یه نگاه میکنه میگه من پسرزاییدم این کیه دیگه؟؟؟😂😂😂😂 پدرشوهرم که ازدختره خوشش اومده بوده میگه عیب نداره اینم خوبه😂😂😂😂😂😂😂 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتار جالب شهید آوینی با همسرش .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 روایت تجربه گر مرگ موقت از سفر به دوران اصحاب کهف ▪️این قسمت: مسافررزمان ▫️تجربه‌گر : آقای مجتبی اسلامی فر .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
هدایت شده از ارشیوووو سلبریتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷ولادت امام حسین علیه السلام و روز پاسدار، مبارک باد 🎊 🌸برای خشنودی امام حسین(ع) و ان شاء الله بهره مندی از شفاعت حضرت، ۷ صلوات بفرستیم و ثوابش را به ایشان هدیه کنیم. .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه باغ و بهارم بنویسد حسین🍃❤️ ┏⊰✾✿✾⊱━─━━┓ ❖@story_pluss❖ ┗━━─━⊰✾✿✾⊱┛
دیشب اینترنتم قطع شد... رفتم ی ذره با خانواده نشستم باهاشون آشنا شدم ب نظر آدمای خوبی میان!!!! مخصوصا اون ک میگفت باباتم!🤣 یارو شب موقع خواب یه لیوان پر آب و یه لیوان خالی میذاره بالا سرش ... میپرسن چرا لیوان خالی گذاشتی بالا سرت ؟! میگه اومدیم شب پا شدم و تشنم نبود😄 باران که می بارد بعدش بند می آید... پست عاشقانه وفوق العاده احساسی حیف نون برا نامزدش 😂 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
12-Taheri-Milde Emam Hosein96 (1).mp3
7.14M
جشن میلاد حضرت امام حسین علیه السلام حاج محمد رضا طاهری .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه‌شان در مدرسه شنیدم. مرد اول می‌گفت: «چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام می‌دادم ولی کم‌کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه‌های زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم می‌دزدیدم و به خودشان می‌فروختم. بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه‌ای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفه‌ای شدم!» مرد دوم می‌گفت: «دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به ماردم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت خوب چه کار کردم بدون مداد؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست. مادرم گفت پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت دو مداد می‌خریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم می‌شود می‌دهم و بعد از پایان درس پس می‌گیرم. خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری می‌گذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم. با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقه‌ام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم به گونه‌ای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره می‌شناختند و همیشه از من کمک می‌گرفتند. حالا که بزرگ شده‌ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته‌ام و تشکیل خانواده داده‌ام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هستم.» .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
💎یک سفردانشجویی رفته بودیم شیراز، خیلی خوش گذشت! همیشه دوست داشتم شیراز رو ببینم؛ وقتی رسیدیم بعد استراحت با دوستام رفتیم حافظیه... ما 6 تا دختر مجرد بودیم كه تصمیم گرفتیم سر قبر حافظ فال بگیریم! بعد ازاينكه هممون يدور فال گرفتیم، با خنده گفتم: بچه ها بیاین ببینیم اگه حافظ زنده بود كدوم یكی ازما رو ميگرفت؟!!! و با كی ازدواج ميكرد!! همه خندیدیم بعد نیت كردم و صفحه فال مورد نظر رو بازكردم... داشتم شعر رو میخوندم كه رسیدم به یه بیت خاص!!! چشام از شدت تعجب ٤تا شد... زبونم بند اومده بود... چیزی كه میدیدم رو باور نمي كردم!! دوستام گفتن بخون دیگه چرا ادامه نمیدی؟!! و من اين بیت شعر رو بلند براشون خوندم... "شهری ست پر كرشمه و خوبان ز شش جهت، چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم...!!" ودراون لحظه بود كه تصمیم گرفتم دیگه ههیچ وقت با حافظ شوخي نكنم🙈😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شادی و نکات مومنانه👇😄 ‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
11-Narimani-Milde Emam Hosein96 (4).mp3
3.49M
🔸جشن میلاد حضرت امام حسین علیه السلام 🎤کربلایی سید رضا نریمانی .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا این کلیپ رو بعنوان عیدی ببینید🌺اللهم عجل لولیک الفرج .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عقل جور درنمیومد اما شد دیگه👍😑 .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
‏یه بار یه جا رفتم برای کار، طرف گفت ما طبق تعرفه حقوق میدیم، تعرفه هفت تومنه، گفتم من با این قیمتا کار نمیکنم، باید حقوقو ببری بالا، گفت پیشنهاد خودت چیه؟ گفتم هفت و دویست اونجا فهمیدن این همون نیروی اسکلیه که بهش نیاز دارن، دیگه ولم نمیکردن، میگفتن فقط باید با خودمون کار کنی😐😂 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak
پریروز میخاستم برم بانک و چون ۵شنبه بود بابام گفت با ماشین برو ک ب کارت برسی😙.جای پارک نبود ماشینو همینطوری جلو در بانک کج گذاشتم ک سریع برگردم.رفتم بانک کارامو ک انجام دادم برگشتم نزدیکای خونه ی لحظه دستمو نگا کردم دیدم سوییچ دستمه کُپ کردم 😟یادم افتاد ک من خنگ ماشین دَم بانک جا گذاشتم 🤯🤯ینی باور نمیکنین اگه بگم از کنار ماشین رد شدم ولی پیاده تو اون گرمای ظهر برگشتم🥵😫😫اگه ماشین آقای شوهر بود برنمیگشتم؛ امابابام رو ماشینش حساسه.....ب چهار تیکه مساوی تقسیمم میکرد 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ماجرای تجربه گر مرگی که زنده شدن عزیر پیامبر را دید ▪️این قسمت: مسافررزمان ▫️تجربه‌گر : آقای مجتبی اسلامی فر .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 ❤️... کربلا میخوام اباالفضل ...❤️ ┏⊰✾✿✾⊱━─━━┓ ❖@story_pluss❖ ┗━━─━⊰✾✿✾⊱┛
مداحی آنلاین - سلام یار و یاور حسین - میرداماد.mp3
6.46M
🌸 (ع) 💐سلام یار و یاور حسین 💐سلام مرد واله خدا 🎤 👏 👌 🌷مرجع رسمی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
يبار یه خواستگار داشتم از اون سمجا بابام قبول كرد ك بيان خلاصه اونام اومدن و رفتن ك واسه مرحله بعد بیان جواب مثبت نهایی رو بگیرن🙄 منو مامانم يكي شديم نظر بابامو عوض كرديم... خلاصه شب موعود فرارسيد و اونا زنگ زدن ك بيان بابام هم نميدونس چجوري بپيچونتشون بدبخت برگشت گفت بهشون ببخشيد دخترم نامزد داشته من خبر نداشتم😧 قيافه منو مامانم دقيق اين بود😱😳😳😳😳😳😳 ای خدا😂😂😂🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀ 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak