روایت پیشرفت ایران
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۱ روایت شرکت دانشبنیان ارومیهایی، تنها تولیدکننده میکروخا
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۱
روایت شرکت دانشبنیان ارومیهایی، تنها تولیدکننده میکروخازنهای سهفاز و تکفاز در ایران
🔸بعد از دانشگاه در سال 1377 استخدام وزارت نیرو شدم. در کنار کار در وزارت نیرو برای زمانهای بیکاری یک دفتر الکتریکی باز کردم. مدتی نگذشت که دیدم هفده نفر از همکارانم در دفتر با من همکاری میکنند. بیشتر کارهای سیمکشی ساختمان انجام میدادم. کارمان خیلی خوب گرفته بود و بر این اساس سیمکشی گمرک ارومیه را هم به ما دادند. در این پروژه، سرویس ترانسهایشان را هم به ما واگذار کردند. در حین بررسی ترانسها متوجه شدیم که بانکهای خازنیاش منفجر شده است. اجازه گرفتیم تا بانک خازنی آنها را باز کنم. همزمان در شرکت مرغ طیور غرب هم پروژه داشتم. بانک خازنی آنها هم زیاد منفجر میشد. اجازه گرفتم تا بانک خازنی آنها را هم باز کنم.
🔸کمکم با ترکیبات و اجزای بانک خازن آشنا شدم. همزمان یکی از دوستانم تعدادی آداپتور کاهنده برق برای فروش وارد کشور کرده بود. وقتی به پریز برق میزدند مصرف برق را کاهش میداد. چند تا از او گرفتم و بررسی کردم. حجم اینها خیلی کوچکتر از نمونههای صنعتی بود. با همان ترکیب تکفاز، سه تا از اینها را به هم وصل کردیم و تبدیل شد به سه فاز. عملکرد سیستم تکفازی که ساخته بودیم بالاتر از سه فاز صنعتی بود. از سوپرمارکتها شروع کردیم. نمونهها را میدادیم تا عملکرد سیستمهای جدیدمان را بررسی کنیم. به واسطه پدر همسرم که بازنشسته جهادکشاورزی بود و شناخت زیادی به این حوزه داشت، چند نمونه هم در مرغداریها نصب کردیم. عملکردشان خیلی خوب بود.
🔸جرقهای شد تا پیاش را بگیرم. 289 تا مقاله در رابطه با این موضوع مطالعه کردم. آن موقع اینترنت هم خیلی کند بود. برای همین پول میدادم تا برایم مقاله پیدا کنند. ماهی میشد که تمام حقوقم را بابت مقاله خرج میکردم. یکی از اتاقهای خانه را تبدیل به کارگاه و آزمایشگاه کرده بودم. خازنها روغنی دارند که بسیار بدبو است. بعد از مدتی که کار کردم بوی بد روغن موجب شد تا گوشه حیاط برای خودم کارگاهی بسازم. علتهای خرابی خازنها را بررسی کردم. از اسفند سال 1389 به طور جدی شروع به تولید بانک خازنی ابداعی خودم کردم. اوایل اعتماد نمیکردند. برای همین به طور امانی و رایگان در چند تا از مرغداریهای ارومیه نصب کردم.
🔸نتیجه به حدی خوب بود که چند مرغداری و شرکت دیگر هم سفارش دادند. متوجه شدیم فیشهای برق محلهایی که بانک خازنیمان را وصل کرده بودیم بهشدت کاهش یافته است. عملکرد بهتر خازنها باعث شد تا به سمت ارگانها و شرکتهای دیگر برویم. اما عدم اعتماد اولیه و کمبود سرمایه در گردش خیلی مشکل برایم ایجاد میکرد. برای مثال یکی از خازنها را در بیمارستان آذربایجان نصب کردم که بعد از هشت ماه پولم را دادند. برای ماندن در بازار باید سرمایه در گردش جور میکردم. مجبور شدم تا خانه و ماشینم را بفروشم.
#روایتخانه #دانشمند۱۳
#فناوری #ارومیه #دانش_بنیان
#حل_مسئله #خودکفایی
#روایت_پیشرفت
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۲ روایت شرکت دانشبنیان ارومیهایی، تنها تولیدکننده میکروخاز
⭕️ تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۲
روایت شرکت دانشبنیان ارومیهایی، تنها تولیدکننده میکروخازنهای سهفاز و تکفاز در ایران
💠بخشی از متن:
🔸خانه را که فروختم تن به اجارهنشینی دادیم. کمکم هر چه داشتم را فروختم. همسرم دیگر نمیتوانست با این شرایط زندگی کند. پدرزنم از من حمایت کرد و شغلاش را که در حوزه تولید و فروش داروهای دامپزشکی بود، رها کرد و با من همراه شد. چون خدمات برگشت پول فروش خیلی دیر بود و تعداد درخواستکنندهها زیاد شد، مهرماه 91 مجبور شدم تا طلاهای همسرم و فرش ابریشمی خانهام را هم بفروشم تا به عنوان افزایش سرمایه به شرکت تزریق کنم.
🔸برای اینکه در بازار جا باز کنیم، با کمترین سود خازنها را میفروختیم. مشتریها برای اینکه از کیفیت خازنها مطمئن شوند شش ماه خازنها را نگه میداشتند و اگر موردی پیش نمیآمد، پول ما را میدادند. دو سال هم خدمات پشتیبانی و تعویض تقبل کرده بودیم. یک ماشین سمند خریده بودم. میزدم به جاده تا به استانهای دیگر هم سر بزنم. صندلی عقب ماشین برای خودم جای خوابی درست کرده بودم تا در فرصت اندکی که برای استراحت داشتم آنجا بخوابم. یزد، تهران، اصفهان و شهرهای مختلف را با ماشینم سر میزدم.
🔸سال 1395 چند دستگاه خازن را در آبوفاضلاب شیراز نصب کردیم؛ آنجا 3 موتور 650 کیلووات داشتند. اولی و دومی که وارد مدار میشد ترانسش نمیکشید و سومی هم اصلا فرصت ورود به مدار پیدا نمیکرد. روز تست خازنهای ما مدیرکل آبفای استان فارس هم آمده بود. خازنها را نصب کردم. موتور اول را که روشن کردم دومی را هم همزمان استارت کردم. مشکلی پیش نیامد. گفتم سومی را هم روشن کنید. گفتند امکان ندارد، ترانس میسوزد. گفتم نگران نباشید. سومی را که روشن کردند بهتزده شدند و مشکلی هم پیش نیامد. اردیبهشت سال 96 که کنفرانس بینالمللی آبوفاضلاب در شیراز برگزار شد، مدیر فارس 20 دقیقه برای ارائه من زمان گرفت. بعد از آن جلسه، هفت منطقه از آبوفاضلاب کشور سفارش خرید دادند.
🔸برای فروش به فولادمبارکه در دفاع از محصولمان با 7 دکتری برق و 4 مهندس برق بحث کردیم و بالاخره توانستیم توانایی خازنهایمان را برایشان ثابت کنیم. از سال 97 تا اسفند 99 بارها و بارها ما را تست کردند، تا بالاخره در اسفند 99 اولین خازن را از ما خریداری کردند. روز نصب خازن ما مدیر فنی فولاد مبارکه هم آمد تا خازنهای ما را تست کنند. هر گونه تست کردند نمونه ما خیلی بهتر از خازنهای خارجی بود. عملکرد خیلی خوبی از خودمان در فولاد به جا گذاشتیم که باعث پیشرفت کاری ما شد.
🔸 اواخر سال 97 وارد کشور آذربایجان شدیم. اولین محصول را به سیمان نُرم باکو دادیم. این پروژه باعث شد تا در عرض سه سال بالای 120 خازن به آذربایجان بفروشیم. متوجه شدیم که سیستم چند شرکت در آذربایجان نامتقارن است. همه جای دنیا سیستم متقارن استفاده میکنند. آمدیم و اولین خازنهای نامتقارن را در دنیا طراحی کرده و ساختیم. آن را هم ثبت اختراع کردیم و آنجا نصب کردیم. در ایران هم یک شرکت فولاد در نطنز اصفهان بود که سیستم آنها هم نامتقارن بود. مشکل آنها را هم حل کردیم.
#روایتخانه #دانشمند۱۳
#فناوری #ارومیه #دانش_بنیان
#حل_مسئله #خودکفایی
#روایت_پیشرفت
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
🔻 پا توی کفش فرانسویها ۱ خاطراتی از تعمیرات نیروگاههای برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیرا
پا توی کفش فرانسویها ۱
خاطراتی از تعمیرات نیروگاههای برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیراله حدیدی
💠بعد از انقلاب اسلامی، وزارت نیرو نیز مانند بقیه صنایع، شاهد ترک مهندسان و تکنسینهای غربی از کشور بود. در سالهای جنگ، صنعت برق با دشواریهای فراوانی روبهرو بود؛ توان تولید، کاهش یافت و رشد مصرف موجب ناپایداری در تولید و مصرف شد. تحریمهای غربی نیز مانع از ورود قطعات و خدماتدهی به کشور بود. علاوه بر این، بمباران نیروگاهها توسط رژیم بعثی مزید بر علت ازکارافتادن آنها میشد. باوجود همه این کاستیها، متخصصان و کارشناسان نخبهای بودند که بهصورت جهادی تمامی مشکلات صنایع مختلف کشور را رفع کردند تا خللی در اعتلای انقلاب رخ ندهد. پروفسور خیراله حدیدی که دارای مدرک ارشد و دکتری برق از دانشگاه UCLA آمریکا است و سابقه همکاری با بزرگترین شرکتهای دنیا در رابطه با طراحی IC را دارد، یکی از این افراد است که بخشی از خاطراتش را میخوانید.
🔸بعد از فارغالتحصیلی از شریف چهار سال در توانیر کار کردم. سال ۵۹ که امکان استخدام پیدا شد، گفتند که باید به نیروگاه زرند بروید. یادم است اولین بمبی را که عراق انداخت، در تهران بودم و از پشتبام خانه دیدم و بعد دیگر به زرند رفتم. فرانسویها رفته بودند و کلی کارها خوابیده بود. کارشناسان فرانسوی ایران را ترک کرده بودند و شرکت توانیر بهناچار دست به دامان کارشناسان هندی شده بود که نسبت به فرانسویها دستمزدشان کمتر بود.
🔸مدتی زیر نظر یک کارشناس هندی به نام «جوکت کار» کار کردم. خیلی کنجکاو بودم و چموخم کار را فراگرفتم. نیروگاه زرند با مازوت کار میکرد. نیروگاه مس سرچشمه هم پنج توربین داشت که با گازوئیل کار میکرد. تولید کافی گازوئیل سخت شده بود و درنتیجه، حمل مازوت به دلیل کمبود گازوئیل برای سوخت کامیونها، با مشکل همراه بود. فرانسویها هم رفته بودند و چون توربینهای سرچشمه بیشتر آلستوم فرانسه بود و تعمیرات زیر نظر آنها بود، نیروگاه با مشکل مضاعف سوخت و تعمیرات مواجه شده بود.
🔸دو سه ماهی که به نیروگاه زرند رفته بودم، کلی بورد دیدم که به علت خرابی گوشهای افتاده بودند. در مدت کوتاهی همهشان را تعمیر کردم. نیروگاه سرچشمه زیر نظر زرند بود. یکبار که مهندس پورنورانی رئیس نیروگاهمان داشت به آنجا میرفت به من گفت تا همراهش بروم. پنج توربین بود که فقط یکیاش کار میکرد! چهار تای دیگر، کارتهای کنترل ساخت شرکت جنرال الکتریک داشت که خرابشده بودند. من هم اولین بار بود که توربین گازی میدیدم.
🔸بعد از بررسی بوردها فهمیدم فقط یک گیت منطقی هستند و چون طراحی دهه 60 بود، بهصورت ترانزیستوری بود. نمودار مداری یکسریشان را کشیدم. از روی نمودار متوجه شدم که کجایش ممکن است ورودیاش باشد و کجایش خروجی. در عرض یکی دو هفته، چیزی حدود سی_چهل بورد را تعمیر کردم که باعث شد دو واحد دیگر در مدار بیاید.
#دانشمند۵
#روایت_پیشرفت #دفاع_دانشبنیان
#خوداتکایی #جنگ #نیروگاه #برق
#نیاز_مردم #فناوری #حل_مسئله
#ارومیه #دانش_بنیان #مرتضی_اسدزاده
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⚠️ پا توی کفش فرانسویها ۲ خاطراتی از تعمیرات نیروگاههای برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیرا
⚠️ پا توی کفش فرانسویها ۲
خاطراتی از تعمیرات نیروگاههای برق کشور در ایام جنگ به روایت پروفسور خیراله حدیدی
💎بخشی از متن:
🔸در قسمتهای دیگر نیروگاه زرند بوردهای خیلی پیچیدهتری را دیدم. بوردی بود که حدود دویست المان داشت و دو رویه بود. در خانه سازمانی که به ما داده بودند، غروبها که به خانه برمیگشتم مینشستم و روی آن بورد کار میکردم. یک هفته طول کشید تا مدار یکی از این بوردها را بر روی کاغذ آوردم. از روی نمودار متوجه شدم که تغذیهاش کجا میتواند باشد. بورد مربوط به ارتعاش توربین بود تا اگر ارتعاش زیاد باشد، آلارم بدهد. قطعاتی را که ایراد پیداکرده بود، از تهران تهیه و جایگزین کردم. برایش یک روش آزمون، طراحی و با آن بورد را تست کردم. بالاخره ایراد بورد رفع شد. هر دفعه به دفتر تهران میرفتم همکارهای باسابقه از دستم دلخور بودند که اضافهکاری و حق مأموریتمان را از دستمان گرفتهای. عادت کرده بودند که تکنیسین فرانسوی که برای تعویض بوردها به نیروگاه میآمد، اینها هم 120 ساعت بهعنوان ناظر اضافهکاری میزدند!
🔸در نیروگاه سرچشمه یکی از ژنراتورها مشکل پیداکرده بود. بعد از دو سه بار بررسی متوجه شدم که ایراد از یکی از بوردهای کنترل است. مشکلش زیاد هم سخت نبود. ایراد از یک IC بود. تهران را زیرورو کردم. از آن شماره پیدا نکردم. عوضش یک IC پیدا کردم که پایههایش با بورد همخوانی نداشت اما کارم را راه میانداخت. مجبور شدم تغییراتی در اتصالات بورد بدهم و با سیم، پایههای IC را به بورد وصل کنم. با این کار مشکل ژنراتور حل شد و وارد مدار شد. این کار سروصدای زیادی کرد. مدیران نیروگاههای مختلف رفته و از نزدیک بورد را دیده بودند. وقتی که بعدازاین اتفاق برای تعمیرات اساسی توربین گازی نیروگاه ری به آنجا رفته بودم، رئیس نیروگاه مرا صدا زد و پرسید: مهندس تعمیر آن بورد کار شما بود؟
گفتم: بله.
گفت: میدانستی اگر الآن فرانسویها بودند اخراجت میکردند؟!
گفتم: نیروگاه خوابیده و شما هیچ قطعهای ندارید تا راه بیفتد. گناه که نکردهام. تغییراتی دادهام که نیروگاه راه بیفتد.
#دانشمند۵
#روایت_پیشرفت #دفاع_دانشبنیان
#خوداتکایی #جنگ #نیروگاه #برق
#نیاز_مردم #فناوری #حل_مسئله
#ارومیه #دانش_بنیان #مرتضی_اسدزاده
@daneshmand_mag | مجله دانشمند