روایت پیشرفت ایران
🔰 پیشرفت هایی که از دل عملیات بیرون میآمد ۱ خاطرات دکتر حمیدرضا طیبی از چندین سال فعالیت در جهاد
🔰 پیشرفت هایی که از دل عملیات بیرون میآمد ۱
خاطرات دکتر حمیدرضا طیبی از چندین سال فعالیت در جهاد دانشگاهی دانشگاه علم و صنعت
💠بخشی از متن:
🔸با تشکیل جهاد سازندگی، دفتر سازندگی صنایع را در سال پنجاه و هشت در دانشگاه علم و صنعت تشکیل دادیم. هدف از تشکیل دفتر این بود که بیاییم برای صنایع کشور کار بکنیم؛ یعنی بحث این بود که حالا که کارشناسان خارجی به دلیل وقوع انقلاب رفتهاند، قاعدتاً صنایع کشور با مشکلاتی مواجه هستند، بنابراین ما برویم به حل مشکلات صنایع کمک بکنیم. پس از اندکی فعالیت در دفتر سازندگی صنایع، تعطیلی دانشگاهها رخ داد و کمی بعد در 16 مرداد سال 1359 ستاد انقلاب فرهنگی –که بعدها به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام داد- تشکیل جهاد دانشگاهی را تصویب کرد. جهاد دانشگاهی که تشکیل شد ما که در دانشگاه علم و صنعت در دفتر سازندگی صنایع بودیم، همان تیم شدیم تیم جهاد دانشگاهی.
نگاه علمی در کار
🔸در آن برهه من در تهران نبودم و بعد از تعطیلی دانشگاهها، همراه عده ای از بچه ها به جهاد سازندگی کرمانشاه رفته بودیم تا گروههای برق را در آنجا راهاندازی بکنیم. یکی از شیرینترین و موفقترین دورههای زندگی من همان سال پنجاه و نه و شصت بود که به جهاد سازندگی کرمانشاه رفتیم. مأموریت اولمان را هم از شهرستان کنگاور شروع کردیم. با توجه به دید مهندسیای که در مجموعه دفتر سازندگی شکل گرفته بود، اولین کاری که من کردم، آمدم از تهران یک مهندس عمران بردم که آن چه را که میسازیم یک کار علمی خوب باشد؛ اگر حمام میسازیم، اگر جاده میسازیم، اگر مسجد میسازیم، باید سالهای سال کار کند. موفق هم شدم که یک مهندس عمران خوب که فارغ التحصیل هند بود را به کرمانشاه بیاورم.
🔸خودم کارم را که رشته برق بود بلد بودم اما در رشته عمران به متخصص نیاز داشتیم. شاید تا یک سال و خردهای که متأسفانه به علت فوت پدرم مجبور شدم به تهران برگردم، ما به اندازه کل دوران قبل از انقلاب روستاها را برقرسانی کردیم؛ روستاهای بزرگ و روستاهایی که بخش محسوب میشدند و نقاط دوردست. کارهای بسیار خوبی در حوزه عمران کردیم؛ حمام و مساجد بسیار عالی ساختیم چون نگاه یک نگاه علمی بود؛ البته نگاه علمی در کنار روحیه جهادی و خسته نشدن از کار. این باور در همه بچهها بود که ما مشکلی در تولید فناوری نداریم. اعتقاد داشتیم که خداوند سرمایه فکر را در همه انسانها به ودیعه گذاشته و اینگونه نیست که بگوییم آن کسی که غربی است، باهوشتر است و آن کسی که آسیایی یا آفریقایی است، کمهوشتر. منتها بستگی به این دارد که ما چگونه از آن استفاده بکنیم و این توانمندیها را چگونه از قوه به فعل در بیاوریم.
قدم اول، مرحله تعمیرات
🔸شروع به کار که کردیم، دیدیم بهتر است با یک سری کارهای تعمیراتی در زمینه تعمیر انواع ماشینهای الکتریکی، ژنراتورها شروع کنیم. برای ما خیلی عجیب بود که چرا برخی موتورهای الکتریکی را می برند در خارج تعمیر میکنند، چرا نمی گذارند متخصصین داخلی تعمیر کنند؟ مثلاً دشت قزوین یک دشت کشاورزی بود که آن موقعها میگفتند توسط اسرائیلیها یا همان خارجیها طراحی و ساخته شده و به لحاظ کشاورزی فوقالعاده قوی بود. ماشینهای الکتریکی و پمپهای بسیار بزرگ در آن جا استفاده می شد ولی ماشینها که خراب میشدند، تعمیراتش را میبردند در خارج انجام میدادند. ما گفتیم این کار به طور طبیعی در داخل قابل انجام است. برای همین آموزشهای تئوری لازم داده شد که اصول عملکرد این ماشینهای الکتریکی چیست و بعد هم روشهای تعمیرشان چگونه است. بعد هم چند نمونه تعمیرات دستگاهها را انجام دادیم که کاملاً هم موفق انجام شد.
#دانشمند۱۴ #روایتخانه
#جهاد_دانشگاهی #روایت_پیشرفت
#خودکفایی #سازندگی #حل_مسئله
#جهاد_سازندگی
(مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ )
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
📡️ پروژهای بهکلی سری که معادلات جنگ را تغییر داد ۱
به مناسبت چهل و سومین سالگرد تأسیس نهاد پیشرفت "جهاد دانشگاهی"
💠کشف اطلاعات محرمانه و سری ارتش عراق در دوران دفاع مقدس یکی از بزرگترین الطاف الهی بود که تأثیر زیادی در شکست نظام استکبار جهانی در تهاجم گسترده به جمهوری اسلامی ایران داشت. این توانمندی به علت ضرورت عدم افشاء، تا دو دهه بعد از پایان جنگ تحمیلی مخفی ماند و نهایتاً بعد از 26 سال از طبقهبندی خارج گردید. این پروژه کلان که «رحمت» نامگذاری شده بود، در جهاد دانشگاهی صنعتی شریف طراحی و ساخته شد و سپس بهصورت کاملاً سری به واحد جنگ الکترونیک سپاه منتقل گردید. در آنجا تکثیر و عملیاتی شده و بهطور گسترده تا پایان جنگ مورداستفاده قرار گرفت.
🔸سری بودن این پروژه به گونهای بود که هیچیک از مسئولین کشوری که ارتباط کاملاً مستقیمی با اجرای پروژه رحمت نداشتند، ازجمله مدیران جهاد دانشگاهی، از وجود و ابعاد این پروژه بیاطلاع باشند. کلیه مستندات پروژه جهاد پس از انتقال به سپاه، از بین برده شد تا منشاء دستیابی به این فناوری کاملاً مخفی بماند و به همین دلیل بعضاً تصور میشد که تجهیزات مربوطه از کشوری خارجی دریافت شده است. در ادامه روایت دکتر کوروس حمزه، رئیس اسبق سازمان جهاد دانشگاهی صنعتی شریف را در این باره میخوانیم.
⭕️ دست برتر خدا
🔻با متوقف شدن پیشرویهای عراق در خاک ایران و پیروزیهای رزمندگان اسلام در عملیات بیتالمقدس در اردیبهشت 1361، سیل تجهیزات مدرن از کشورهای غربی و شرقی بهسوی لشکر صدام سرازیر شد؛ ازجمله دولت انگلیس شبکه مخابراتی لشکر عراق را به یک مدل رمزکننده صوتی مجهز کرد تا بستر امن ارتباطی بین فرماندهی کل و خط مقدم لشکر عراق فراهم شود. بهاینترتیب پیامهای مخابره شده عراقیها که توسط ایران شنود میشد، دیگر قابلفهم و کشف نبود. از همین رو در آن زمان صرفاً نیروهای خبره جانبرکف واحدهای اطلاعاتی بانفوذ به داخل خاک عراق در عملیاتهایی بسیار پرخطر، دادهها و اطلاعاتی از تحرکات مشهود دشمن به دست میآوردند.
🔻رمزکنندهای که دولت انگلیس به ارتش صدام داد، دستگاه رمزکننده صوتی ساخت شرکت معتبر راکال از تولیدکنندگان اصلی تجهیزات الکترونیکی نظامی انگلیس است. در آن زمان کشورهای زیادی ازجمله کشورهای عضو ناتو، به این رمزکننده تجهیز بودند. بهکارگیری سیستم رمزکننده پیشرفته انگلیسی و اطمینان به آن موجب گردید که ارتش عراق سریترین گزارشهای میدان جنگ و برنامههای عملیات نظامی خود را از طریق این رمزکنندهها مخابره کند.
🔻بعد از عملیات رمضان در تابستان 1361 تعدادی از این رمزکنندهها در قرارگاههای عملیاتی دشمن به دست رزمندگان ایرانی افتاد. به دست تقدیر الهی ، بدون برنامهریزی قبلی و در مدت کوتاه، متخصصین جوان ایرانی نقطهضعفی را در این رمز کننده کشف کردند. آنها توانستند با طرحی مبتکرانه، سامانهای را بسازند که بانفوذ و اختلال در همان رمزکنندههای انگلیسی، پیامهای سری رمزشده را در لحظه، نه در یک فرایند طولانی کشف رمز، رمزگشایی کرده و در اختیار فرماندهان ایرانی قرار دهد. نکته بسیار مهم در این طراحی، روش جلوگیری از لورفتن توانمندی رمزگشایی بود که باعث شد عراقیها تا پایان، متوجه نقطه ضعف مسیر ارتباطیِ به ظاهر امن خود نشوند.
#روایتخانه #دانشمند۱۳
#جهاد_دانشگاهی #فناوری
#جنگال #دانش_بنیان
#حل_مسئله #خودکفایی
#جنگ_الکترونیک #دفاع_مقدس
#روایت_پیشرفت #جهاد_دانشگاهی_شریف
(مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ )
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
📡️ پروژهای بهکلی سرّی که معادلات جنگ را تغییر داد ۲ به مناسبت چهل و سومین سالگرد تأسیس نهاد پیشر
📡️ پروژهای بهکلی سرّی که معادلات جنگ را تغییر داد ۲
به مناسبت چهل و سومین سالگرد تأسیس نهاد پیشرفت "جهاد دانشگاهی"
🔻سامانهای که طراحی شد، دو ویژگی مهم داشت. ویژگی اول مربوط به مخفی نگهداشتن این توانمندی در جبهه خودی، یعنی ظاهر فیزیکی دستگاه بود. دستگاه ساختهشده عیناً همان رمزکنندههای انگلیسی بود که به غنیمت گرفتهشده بودند. به همین دلیل میتوان گفت یک رمزکننده غنیمتی تبدیل به دستگاه نفوذکننده و مختلکننده سیستم رمز گردید و در همان دستگاه قابلیت کشف رمز نیز تعبیه شد. بهاینترتیب در بازدید از تجهیزات سایت شنود و کشف رمز بههیچوجه اثر مشهودی از انجام چنین عملیاتی مشاهده نمیشد.
🔻ویژگی دوم که جنبه نرمافزاری داشت، مربوط به مخفی نگهداشتن عملیات نفوذ از دید دشمن بود؛ عملیات نفوذ بهگونهای طراحیشده بود که کسی قادر به کشف آن نشود. نفوذ با ارسال یک سیگنال مخابراتی یکثانیهای در یکلحظه خاص و هماهنگ با امواج رادیویی مشابه در منطقه صورت میگرفت؛ بهنحویکه کشف وجود چنین سیگنالی در میان حجم زیاد امواج رادیویی غیرممکن بود. با دریافت این سیگنال در گیرنده دشمن، رمزکننده آن مختل میشد و اختلال ایجادشده در حافظه رمزکننده باقی میماند. با ارسال پیام از این رمزکننده، اختلال همچون یک ویروس همراه با پیام به تمام رمزکنندههای گیرندهی پیام منتقل میشد. با هر تماس بعدی این پدیده مانند یک بهمن در سرتاسر شبکه مخابراتی مجهز به این رمزکننده منتشر میگشت.
🔻درنهایت این اختلال با خاموش و روشن کردن رمزکننده از بین میرفت و هیچ اثری از آن باقی نمیماند. به همین دلیل هرچند که سرویس شنود طرف عراقی متوجه یک نوع اختلال در رمزکنندهها شده بود، ولی قادر به کشف مسئله نبود و تصور میکرد اپراتورهای دستگاه در استفاده از رمزکننده درست عمل نمیکنند. به لطف الهی این سامانه با این دو ویژگی اساسی، تا پایان جنگ همچنان باقدرت، تماسهای رمزیشده دشمن را کشف میکردند، بدون آنکه ردی از خود برجای بگذارد؛ همچون شبحی وارد شبکه مخابراتی دشمن شده و پس از مدتی محو میشدند.
🔻سرعت شنود و رمزگشایی در این روش بسیار حیاتی بود. برای مثال، فاصله زمانی بین ارسال دستور رمزشده استفاده از ماسک ضد شیمیایی به نیروهای عراقی تا آغاز بمباران شیمیایی یک منطقه توسط ارتش بعث، کمتر از نیم ساعت میشد. کشف بلافاصله پیام کمک میکرد تا در همین فاصله زمانی، مقدمات عملیات ضد شیمیایی در منطقه ایرانی هم انجام شود. حجم مکالمات محرمانه کشف و ضبطشده از طریق این سامانه بسیار زیاد بود و همواره تعداد زیادی مترجم، بهصورت مداوم پیامها را به فارسی برگردانده و از آنها گزارشهای محرمانهای حاوی اطلاعات نظامی دشمن تولید میکردند و در اختیار فرماندهان جنگ میگذاشتند.
#روایتخانه #دانشمند۱۴
#جهاد_دانشگاهی #فناوری
#جنگال #دانش_بنیان
#حل_مسئله #خودکفایی
#جنگ_الکترونیک #دفاع_مقدس
#روایت_پیشرفت #جهاد_دانشگاهی_شریف
(مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ )
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
🔰 پیشرفت هایی که از دل عملیات بیرون میآمد ۲ خاطرات دکتر حمیدرضا طیبی از چندین سال فعالیت در جهاد دا
🔰 پیشرفت هایی که از دل عملیات بیرون میآمد ۲
خاطرات دکتر حمیدرضا طیبی از چندین سال فعالیت در جهاد دانشگاهی دانشگاه علم و صنعت
🔸بعد از مرحله تعمیر دستگاه های خارجی، بحث این بود که ما باید به کارهای طراحی و ساخت ورود بکنیم. خیلی زود از مرحله تعمیر به مرحله طراحی و ساخت رسیدیم. تازه داشتیم در عرصه فناوری پیشرفت می کردیم که عراق به ایران حمله کرد و جنگ شروع شد. با شروع جنگ، ما روی فعالیتهایی متمرکز شدیم که مرتبط با جنگ بود؛ قسمت لجستیک جنگ، بخش مهندسی جنگ و همچنین قسمت تأمین تجهیزات مورد نیاز نیروهای رزمنده. ما در جهاد دانشگاهی علم و صنعت بیشتر روی ساخت قطعات تجهیزاتی که از دشمن به غنیمت گرفته شده بود، کار میکردیم. چون بعضاً برای استفاده یا نگهداری از تجهیزات غنیمتی نیاز به تعویض یا تعمیر قطعات آن دستگاه داشتیم. این جنس غنیمتی را از جبههها می آوردند پیش ما، عملکرد دستگاه را تحلیل میکردیم یا یک مهندسی معکوس آگاهانه انجام میدادیم و سپس قطعات مختلفی را که لازم داشت، میساختیم و تحویل مسئولین نظامی میدادیم و آنها میبردند در جبهه علیه خود دشمن استفاده میکردند.
دوران پساجنگ
🔸جنگ که تمام شد، به طور طبیعی حوزه فعالیت جهاد هم عوض شد. برنامهریزیهایی انجام شد که بتوانیم در چند حوزه، کارهای خوب و شاخص انجام بدهیم. ضمن این که برخی از هزینههای ما باید از محل درآمدهایمان تأمین میشد. این برای ما خوب بود؛ به لحاظ این که حتماً باید کارهایمان کاربردی باشد و بعد هم حتماً تجاریسازی شود. حتماً باید پیگیری کنیم که به فروش برسد تا منافع ما تأمین بشود. در این برهه من مدیر گروه برق ـ قدرت جهاد علم و صنعت شده بودم. تلاشمان این بود که بتوانیم در عرصه علم و فناوری کارهای جدید بکنیم. البته اینطور نبود که ما با فضای صنعت کشور بیگانه بودیم و بعد از جنگ تازه وارد صنعت شدیم. همزمان با جنگ، با صنایع هم مرتبط بودیم.
🔸ما در دهه شصت با صنعت نفت ایران ارتباط برقرار کردیم؛ مسئولین آن جا به ما گفتند اگر دستگاه «رکتیفایرِ حفاظتِ کاتُدیک» را بر اساس استاندارد انگلیسی بسازید ما از شما میخریم. استاندارد صنایع نفت ما انگلیسی بود. کارکرد دستگاه «رکتیفایرِ حفاظتِ کاتُدیک» در این است که از پوسیدگی کل سازههای فلزی که شرکت نفت درون خاک دارد، جلوگیری میکند. ساخت آن به لحاظ تکنولوژی، حدود یک سال و نیم طول کشید و دقیقاً آن را بر اساس استاندارد انگلیس (BS) ساختیم. مقداری از تکنولوژی ساخت این دستگاه را طریق از مهندسی معکوس کاملاً آگاهانه به دست آوردیم و مقداری را هم خودمان با تحلیل عملکرد آن فهمیدیم و برای ساختش طرح داشتیم. منطق ما همیشه این بوده استکه هیچ وقت نرویم چرخ را از صفر بسازیم. به هر حال آن موقع نزدیک دو سه هزار دستگاه تولید کردیم و فروختیم.
#دانشمند۱۴ #روایتخانه
#جهاد_دانشگاهی #روایت_پیشرفت
#خودکفایی #سازندگی #حل_مسئله
#دانش_بنیان #علم_در_میدان
#جهاد_سازندگی #بهنام_باقری
(مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ )
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⚠️ پیشرفت هایی که از دل عملیات بیرون میآمد ۳ خاطرات دکتر حمیدرضا طیبی از چندین سال فعالیت در جهاد د
⚠️ پیشرفت هایی که از دل عملیات بیرون میآمد ۳
خاطرات دکتر حمیدرضا طیبی از چندین سال فعالیت در جهاد دانشگاهی دانشگاه علم و صنعت
🔸مدتی که از تولید رکتیفایرِ حفاظتِ کاتُدیک گذشت، دیدیم که بخش خصوصی وارد بازار شد و شروع به ساخت این دستگاه کرد. گفتیم حالا بیاییم روی دستگاههای پیچیدهتری کار بکنیم. دیدیم تمام پروژههای صنعت نفت ایران، پروژههای نیروگاههای ایران و پروژههای حساس مثل نفت، گاز، پتروشیمی، پالایش و پخش، بارهای سیستمهای حساسشان، حتماً باید با UPS تأمین شود. این دستگاهها باید تماموقت در مدار قرار میگرفتند. از آن طرف هم این نگرانی بود که با امکان کنترل UPSهای خارجی، با از کار انداختن اینها، یک پالایشگاه راحت از کار بیفتد.
🔸ما این دستگاهها را تا بیست کیلووات ساختیم اما چون ساخت ایران بود، به شرکت های ایرانی و بزرگترین شرکتهای مناطق نفتخیز بیش از دو کیلووات نمیتوانستیم بفروشیم. یکی از مدیران صنعت نفت که وضعیت ما را می دانست گفت:«ببین! تا اسم یک شرکت خارجی کنارت نباشد نمیتوانی اینها را در صنعت نفت بفروشی. برو یک اسم خارجی کنار خودت بگذار و بیا بفروش!» سال 76 که او این راهکار را به ما گفت، تحقیق کردیم ببینیم بهترین شرکتی که قبل از انقلاب به ایران یو پی اس میفروخته، چه شرکتی است. دیدیم شرکت ارسکین انگلیس است.
🔸من آن موقع دانشجوی دکترای برق دانشگاه براتفورد انگلیس بودم و به آنجا رفتوآمد داشتم. گفتم میروم این شرکت را پیدا میکنم و با رئیسش مذاکره میکنم. با شرکت که آشنا شدم دیدیم اِ! اینها تکنولوژی یک نسل قبل ما را دارند. تازه از خودش هم ندارد، از ایتالیا میگیرد، مارک میزند و به ایران میدهد. مدیر فنی آنجا گفت شما واقعاً UPS بیست کیلووات بر پایه IGBT میسازید؟ گفتم بله. گفت اگر بسازید و واقعاً اثبات شود، ما خودمان از شما میخریم. آقایی به اسم پیتر وینتر را برای ارزیابی به ایران فرستادند. ایشان هم یک گزارش بسیار قشنگی نوشت که «بله من دیدم که اینها صاحب دانش هستند؛ یا میتوانیم از اینها دستگاه کامل بخریم یا دانش فنیاش را بخریم.»
🔸ما خوشحال و خندان این سرتیفیکیت یا گواهی کارشناس انگلیسی را برداشتیم بردیم پیش مدیر نفتی و گفتیم:«بفرما! دیدی گفتیم ما صاحب دانش دستگاههای UPS هستیم؟!» برگشت گفت «تو اصلاً متوجه نمیشوی من به تو چه میگویم. تو باید یک اسم خارجی کنارت باشد تا بفروشی. بدون اسم خارجی نمیتوانی!» آخرش رفتیم به این خارجی گفتیم تو بیا اسمت را کنار ما بگذار و ما یک امتیاز استفاده از برند معتبر به تو میدهیم. گفت من نمیفهمم، تو که صاحب تکنولوژی هستی، چرا اسم من را میخواهی؟
🔸هر چه به او میگفتیم قانع نمیشد. بعد رفت قضیه را به آن مشاورش که قبل از انقلاب برای فروش به ایران به او مشورت میداد گفت، او گفت ایرانیها دوست دارند خرید خارجی بکنند و علتش این است. جالب این که این شرکت انگلیسی، همان دوره برای یکی از پروژههای نفت ما به ایران آمد و همان UPS با تکنولوژی قدیمی را فروخت، ولی ما نتوانستیم UPS جدید خود را بفروشیم. درنهایت با کلی پیگیری و به خاطر سابقه خوبی که در ساخت رکتیفایرهای حفاظتِ کاتُدیک از خودمان به جا گذاشته بودیم، مسئولین شرکت نفت متقاعد شدند که برای ساخت UPS هم با ما قرارداد ببندند.
#دانشمند۱۴ #روایتخانه
#جهاد_دانشگاهی #روایت_پیشرفت
#خودکفایی #سازندگی #حل_مسئله
#دانش_بنیان #علم_در_میدان
#جهاد_سازندگی #بهنام_باقری
(مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ )
@daneshmand_mag | مجله دانشمند
روایت پیشرفت ایران
⭕️️ شما چند الف بچه میخواهید مته بسازید؟ ۱ روایتی از تولید کالایی استراتژیک و حیاتی توسط نخبگان جها
⭕️️ شما چند الف بچه میخواهید مته بسازید؟ ۱
روایتی از تولید کالایی استراتژیک و حیاتی توسط نخبگان جهاد دانشگاهی خوزستان
💠دکتر حسن محمدیمجد متولد سال 60 و فارغالتحصیلی رشته مکانیک است. بعد از ورود به جهاد دانشگاهی بهعنوان مدیر پژوهشگری مکانیک بیشتر روی هوش مصنوعی متمرکز بود تا اینکه سال 89 وارد پروژهی مته شد. او و جمعی از پژوهشگران جهاد دانشگاهی خوزستان، بعد از پژوهش و مطالعات و شبیهسازی بسیار، توانستند در سال 93 اولین نمونه مته را تست میدانی کنند. تا قبل از این پروژه، مته حفاری به علت تحریم با قیمت بالایی در حدود 20 میلیون دلار و از کشورهای امریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه به کشور وارد میشد ولی حالا، به یکسوم قیمت در میدانهای نفتی استفاده میشود.
بخشی از متن:
🔸اوایل نهتنها خارجیها بلکه خیلی از داخلیها و بزرگان صنعت به ما میخندیدند. سال 97 معاون پژوهشی وزیر نفت چون شنیده بود تیمی در اهواز مته میسازند از ما دعوت کردند برویم تهران؛ ایشان تا وارد سالن جلسه شدند گفت: «شما چند الفبچه میخواهید مته بسازید؟ » یکبار یکی از اساتیدی که خیلی مدعی اهلفن بود به من گفت شما برو متهات را بساز و منظورش این بود که برو کشکت را بساب. یک خنده عاقل اندر سفیه هم کرد که یعنی این همان متوهمی است که میخواهد مته بسازد. از این چیزها زیاد داشتیم.
🔸هر بنبستی که شکسته میشد، یک وحدت و شادی خاص و وصفنشدنی برایمان بود. یک دورهای تیم مته بدجور تحتفشار بود؛ همه میخواستند خسته شویم و خودشان ادامه دهند. ما هم نگران این نهال نوپا بودیم که نیاز به مراقبت داشت. آنها بلد نبودند چه جوری ادامه دهند و مطمئن بودیم اگر کس دیگری میآمد، قضیه کاملا کنفیکون و این نهال خشک میشد. تمام راهها را رفتیم و جواب نگرفتیم. گفتیم خب ما مسلمانیم بگذار پناه ببریم به خدا ببینیم خدا چه میگوید. قرآن را باز کردیم این آیه آمد که لا تحزن... آقا مرده بودیم زنده شدیم، خاک بودیم بلند شدیم اصلاً حیات گرفتیم با این آیه و گفتیم خدا با ما است. به فضل خدا آن شد چشمه حیات.
🔸سال ۱۳۹۳ اولین نمونه خودمان را تست میدانی کردیم و توانستیم یک قرارداد تبیین فنی دانش نمونههای جدید را ببندیم و وارد تبیین ساخت دانش نمونههای جدید و راه جدید شدیم. تقریباً ۲ سال است که ما داریم بهصورت تولید انبوه کار میکنیم. تقریباً میتوانیم چیزی حدود حالا ۳۰ درصد نیاز مته را در کشور تأمین کنیم و اگر یک مقدار حمایت مالی شویم اگر نگوییم 100 درصد ولی ۹۰ درصد متههای کشور را میشود تأمین کرد. گروه ما تقریباً ۱۰-۱۲ نفر تیم تحقیقات و بقیه دوستان خط تولید هستند. از مسئولی شنیدم از وقتی خارجیها شنیدند مته میسازیم، هم قیمت را کاهش دادند و هم پیشنهادهای خاصی دادند. چون نمیخواهند این توانمندی داخلی شود؛ هرکجا ساخت داخلی ببینند، شیطنتهایی میکنند تا این اتفاق نیفتد.
#دانشمند۱۴ #روایت_پیشرفت
#جهاد_دانشگاهی #فناوری
(مجله دانشمند، دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳ )
@daneshmand_mag | مجله دانشمند