#مجردها_بخوانند
⚠️ همیشه سعی کنید تصورتان از دیگران، یک #انسان_کامل نباشد.(مخصوصا برای ازدواج)
👈تصور کردن دیگران بعنوان یک انسان کامل باعث چند اتفاق خواهد شد:‼️
1️⃣ اگر به او نرسید، همیشه #حسرت خواهید خورد که "ای کاش این انسان کامل رو از دست نمیدادم و به او میرسیدم" و این تبدیل به یک #عقده درون شما خواهد شد.( #لیلی_مجنون )
2️⃣ اگر به او برسید، با دیدن ایرادات و عیوب طرف مقابل (با توجه به اینکه هیچکس کامل و بینقص نیست) و با شکستن #تصور_خیالی شما از این که او یک انسان کامل است، بزرگترین ضربه را خواهید خورد که البته خودتان باعث و بانی آن بودهاید.
❌ بعد از آن نسبت به همه#بدبین خواهید شد و هرکس را ببینید و ظاهرش آدم خوبی باشد؛ با توجه به #سابقهای که در ذهن شما از فردی که فکر میکردید کامل است و پی بردید که کامل نبود، کاملاً نسبت به دیگران بدبین خواهید بود.
✅ برای این که به این اتفاق تلخِ بدبینی #افراطی دچار نشوید، سعی کنید از همین حالا از #مثبتاندیشیهای افراطی خودداری کنید.
#روانشناسی
🌸رازهای آرامش خانواده در اینجاست 🌸
🏡 @khanvade_asemani
.
#داستان_زندگی
#واقعی
من زنی ۳۳ ساله هستم ۱۳ سال پیش سال ۸۲ ازدواج کردم .
بسیار محجبه بودم و اهل نماز و عبادت. تا این که ازدواج کردم با پسری از کلان شهر. با همدیگر هم کفو نبودیم. ایشان به من اصرار کرد مانتویی بشم و مدام مرا با چادر تحقیر می کرد. همسرم میگفت تو قدبلندی حیف قد و بالای تو نیست زیر چادر پنهان باشد و جاریت با این قد کوتاهش اینطوری بچرخه و یا اینکه قد بلندی چادر میپوشی مثل عربها میشی و من جلو دوستانم خجالت میکشم می گویند زنش اُمُّل است یا ...
خانواده ی همسرم مدام مرا تحریک کردند حرف همسرت را گوش بده وگرنه دنبال کس دیگری می رود.🤔
برای بقای زندگی ام تسلیم خواسته اش شدم. وقتی همراه همسرم بودم مانتویی بودم همراه با آرایش. هرچه این آرایش بیشتر میشد و این رژ لب قرمز تر میشد و این خط چشم پررنگ تر همسرم بیشتر به من ابراز محبت می کرد.
کم کم خودم هم مزه ی کاذب بی حجابی و بی عفافی برایم لذت بخش شد.😱
چند سالی گوش کردم و مطیع او شدم و با آرایش از خانه بیرون میرفتم. البته تنها بودم چادری بودم چون میدانستم حجاب #امنیت است ولی در کنار همسرم با مانتو.
بیشتر در مراسم ها مثلا تولد و عروسی و عید نوروز و مسافرت ها من حسابی بی حجاب میشدم.
کم کم همان همسرم هم به من #بدبین شده بود. وقتی آرایش داشتم میگفت چرا با برادرم حرف میزنی. چرا خندیدی چرا رفتی چرا آمدی و ...😔
و یا اینکه در کوچه و خیابان از چشمان هیز بعضی مردان در امان نبودم و گاه از نگاههای کثیفشان چندشم میشد.
به همسرم میگفتم از این نگاهها بیزارم ولی اهمیت نمیداد میگفت تو نگاه نکن و بهشون محل نذار!😳
روزی زن همسایه بغلی گفت همسرم تو را در کوچه دیده و تو را تو سر من میزند گفتم چرا؟ گفت مدام می گوید: زن همسایه چقدر خوش اندام است! (درحالی که زن همسایه از شوهرش بسیار زیباتر و خوش تیپ تر بود)
من خیلی ناراحت شدم از این حرف و اینکه ناخواسته باعث سرد شدن زندگی آنها شدم. 😔😔
دوست من خیلی از همسرش سر بود
خلاصه صاحب فرزندی شدم. ۴ ساله که شد و او را به کلاس قرآن گذاشتم
کم کم به اصالت خودم برگشتم و محجبه شدم. با اینکه همسرم ناراحت بود به او گفتم ((اگر از من ناراحتی میتوانی ازدواجی مجدد داشته باشی ولی من دیگر هرگز چادر حضرت زهرا .س. را از سرم بیرون نخواهم آورد))
خودم هم به کلاس های قرآن رفتم و الان حافظ قرآن هستم و موقعیت اجتماعی و معنوی عالی دارم و از سال ۹۰ به این طرف حتی لحظه ای چادرم را در ملا عام کنار نگذاشتم.👌
و گاه که عکس های زمان #جاهلیتم را میدیدم متاثر میشدم. برخی را پاره پاره کردم و دور ریختم. 😢
حتی در جاهای سخت چادری بودم مثلا بارها به کوه نوردی رفتم تا قله ی کوه رفتم و علی رغم اصرار و تمسخر دوستانم چادرم را باز کنار نگذاشتم و به آنها فهماندم در هر شرایطی می توان چادری بود. شال خوب است ولی روسری خوبتر از شال است و مقنعه بهتر از روسری است و چادر حجاب برتر است.
به نظر من بی حجابی اعتیاد است.
خدا راشکر همسرم هم کم کم با تغییر من تغییر کرد. رویکردش بعد از چند سال مذهبی شد به کلاس های مداحی رفت و مداح شد و الان به من می گوید به اندازه ی چشمانم به تو اعتماد دارم و تار موی تو را با زنان بزک کرده ی کوچه و بازار عوض نمیکنم.👌
خدا را بینهایت شکر می کنم که راه صحیح را به من نشان داد و مرا از این بی بند و باری نجات داد.
و
"همسر بی غیرتم را غیرتمند کرد."
🌸خانواده آسمانی، آرزومند آرامش شما🌸
@khanvade_asemani
#مجردها_بخوانند
⚠️ همیشه سعی کنید تصورتان از دیگران، یک #انسان_کامل نباشد.(مخصوصا برای ازدواج)
👈تصور کردن دیگران بعنوان یک انسان کامل باعث چند اتفاق خواهد شد:‼️
1️⃣ اگر به او نرسید، همیشه #حسرت خواهید خورد که "ای کاش این انسان کامل رو از دست نمیدادم و به او میرسیدم" و این تبدیل به یک #عقده درون شما خواهد شد.( #لیلی_مجنون )
2️⃣ اگر به او برسید، با دیدن ایرادات و عیوب طرف مقابل (با توجه به اینکه هیچکس کامل و بینقص نیست) و با شکستن #تصور_خیالی شما از این که او یک انسان کامل است، بزرگترین ضربه را خواهید خورد که البته خودتان باعث و بانی آن بودهاید.
❌ بعد از آن نسبت به همه#بدبین خواهید شد و هرکس را ببینید و ظاهرش آدم خوبی باشد؛ با توجه به #سابقهای که در ذهن شما از فردی که فکر میکردید کامل است و پی بردید که کامل نبود، کاملاً نسبت به دیگران بدبین خواهید بود.
✅ برای این که به این اتفاق تلخِ بدبینی #افراطی دچار نشوید، سعی کنید از همین حالا از #مثبتاندیشیهای افراطی خودداری کنید.
#روانشناسی_خانواده
🌸 آرامش خانواده، اینجاست 🌸
@khanvade_asemani
#داستان_زندگی
#واقعی
من زنی ۳۳ ساله هستم ۱۳ سال پیش سال ۸۲ ازدواج کردم .
بسیار محجبه بودم و اهل نماز و عبادت. تا این که ازدواج کردم با پسری از کلان شهر. با همدیگر هم کفو نبودیم. ایشان به من اصرار کرد مانتویی بشم و مدام مرا با چادر تحقیر می کرد. همسرم میگفت تو قدبلندی حیف قد و بالای تو نیست زیر چادر پنهان باشد و جاریت با این قد کوتاهش اینطوری بچرخه و یا اینکه قد بلندی چادر میپوشی مثل عربها میشی و من جلو دوستانم خجالت میکشم می گویند زنش اُمُّل است یا ...
خانواده ی همسرم مدام مرا تحریک کردند حرف همسرت را گوش بده وگرنه دنبال کس دیگری می رود.🤔
برای بقای زندگی ام تسلیم خواسته اش شدم. وقتی همراه همسرم بودم مانتویی بودم همراه با آرایش. هرچه این آرایش بیشتر میشد و این رژ لب قرمز تر میشد و این خط چشم پررنگ تر همسرم بیشتر به من ابراز محبت می کرد.
کم کم خودم هم مزه ی کاذب بی حجابی و بی عفافی برایم لذت بخش شد.😱
چند سالی گوش کردم و مطیع او شدم و با آرایش از خانه بیرون میرفتم. البته تنها بودم چادری بودم چون میدانستم حجاب #امنیت است ولی در کنار همسرم با مانتو.
بیشتر در مراسم ها مثلا تولد و عروسی و عید نوروز و مسافرت ها من حسابی بی حجاب میشدم.
کم کم همان همسرم هم به من #بدبین شده بود. وقتی آرایش داشتم میگفت چرا با برادرم حرف میزنی. چرا خندیدی چرا رفتی چرا آمدی و ...😔
و یا اینکه در کوچه و خیابان از چشمان هیز بعضی مردان در امان نبودم و گاه از نگاههای کثیفشان چندشم میشد.
به همسرم میگفتم از این نگاهها بیزارم ولی اهمیت نمیداد میگفت تو نگاه نکن و بهشون محل نذار!😳
روزی زن همسایه بغلی گفت همسرم تو را در کوچه دیده و تو را تو سر من میزند گفتم چرا؟ گفت مدام می گوید: زن همسایه چقدر خوش اندام است! (درحالی که زن همسایه از شوهرش بسیار زیباتر و خوش تیپ تر بود)
من خیلی ناراحت شدم از این حرف و اینکه ناخواسته باعث سرد شدن زندگی آنها شدم. 😔😔
دوست من خیلی از همسرش سر بود
خلاصه صاحب فرزندی شدم. ۴ ساله که شد و او را به کلاس قرآن گذاشتم
کم کم به اصالت خودم برگشتم و محجبه شدم. با اینکه همسرم ناراحت بود به او گفتم ((اگر از من ناراحتی میتوانی ازدواجی مجدد داشته باشی ولی من دیگر هرگز چادر حضرت زهرا .س. را از سرم بیرون نخواهم آورد))
خودم هم به کلاس های قرآن رفتم و الان حافظ قرآن هستم و موقعیت اجتماعی و معنوی عالی دارم و از سال ۹۰ به این طرف حتی لحظه ای چادرم را در ملا عام کنار نگذاشتم.👌
و گاه که عکس های زمان #جاهلیتم را میدیدم متاثر میشدم. برخی را پاره پاره کردم و دور ریختم. 😢
حتی در جاهای سخت چادری بودم مثلا بارها به کوه نوردی رفتم تا قله ی کوه رفتم و علی رغم اصرار و تمسخر دوستانم چادرم را باز کنار نگذاشتم و به آنها فهماندم در هر شرایطی می توان چادری بود. شال خوب است ولی روسری خوبتر از شال است و مقنعه بهتر از روسری است و چادر حجاب برتر است.
به نظر من بی حجابی اعتیاد است.
خدا راشکر همسرم هم کم کم با تغییر من تغییر کرد. رویکردش بعد از چند سال مذهبی شد به کلاس های مداحی رفت و مداح شد و الان به من می گوید به اندازه ی چشمانم به تو اعتماد دارم و تار موی تو را با زنان بزک کرده ی کوچه و بازار عوض نمیکنم.👌
خدا را بینهایت شکر می کنم که راه صحیح را به من نشان داد و مرا از این بی بند و باری نجات داد.
و
"همسر بی غیرتم را غیرتمند کرد."
🌸خانواده آسمانی، آرزومند آرامش شما🌸
@khanvade_asemani
#داستان_زندگی
#واقعی
من زنی ۳۳ ساله هستم ۱۳ سال پیش سال ۸۲ ازدواج کردم .
بسیار محجبه بودم و اهل نماز و عبادت. تا این که ازدواج کردم با پسری از کلان شهر. با همدیگر هم کفو نبودیم. ایشان به من اصرار کرد مانتویی بشم و مدام مرا با چادر تحقیر می کرد. همسرم میگفت تو قدبلندی حیف قد و بالای تو نیست زیر چادر پنهان باشد و جاریت با این قد کوتاهش اینطوری بچرخه و یا اینکه قد بلندی چادر میپوشی مثل عربها میشی و من جلو دوستانم خجالت میکشم می گویند زنش اُمُّل است یا ...
خانواده ی همسرم مدام مرا تحریک کردند حرف همسرت را گوش بده وگرنه دنبال کس دیگری می رود.🤔
برای بقای زندگی ام تسلیم خواسته اش شدم. وقتی همراه همسرم بودم مانتویی بودم همراه با آرایش. هرچه این آرایش بیشتر میشد و این رژ لب قرمز تر میشد و این خط چشم پررنگ تر همسرم بیشتر به من ابراز محبت می کرد.
کم کم خودم هم مزه ی کاذب بی حجابی و بی عفافی برایم لذت بخش شد.😱
چند سالی گوش کردم و مطیع او شدم و با آرایش از خانه بیرون میرفتم. البته تنها بودم چادری بودم چون میدانستم حجاب #امنیت است ولی در کنار همسرم با مانتو.
بیشتر در مراسم ها مثلا تولد و عروسی و عید نوروز و مسافرت ها من حسابی بی حجاب میشدم.
کم کم همان همسرم هم به من #بدبین شده بود. وقتی آرایش داشتم میگفت چرا با برادرم حرف میزنی. چرا خندیدی چرا رفتی چرا آمدی و ...😔
و یا اینکه در کوچه و خیابان از چشمان هیز بعضی مردان در امان نبودم و گاه از نگاههای کثیفشان چندشم میشد.
به همسرم میگفتم از این نگاهها بیزارم ولی اهمیت نمیداد میگفت تو نگاه نکن و بهشون محل نذار!😳
روزی زن همسایه بغلی گفت همسرم تو را در کوچه دیده و تو را تو سر من میزند گفتم چرا؟ گفت مدام می گوید: زن همسایه چقدر خوش اندام است! (درحالی که زن همسایه از شوهرش بسیار زیباتر و خوش تیپ تر بود)
من خیلی ناراحت شدم از این حرف و اینکه ناخواسته باعث سرد شدن زندگی آنها شدم. 😔😔
دوست من خیلی از همسرش سر بود
خلاصه صاحب فرزندی شدم. ۴ ساله که شد و او را به کلاس قرآن گذاشتم
کم کم به اصالت خودم برگشتم و محجبه شدم. با اینکه همسرم ناراحت بود به او گفتم ((اگر از من ناراحتی میتوانی ازدواجی مجدد داشته باشی ولی من دیگر هرگز چادر حضرت زهرا .س. را از سرم بیرون نخواهم آورد))
خودم هم به کلاس های قرآن رفتم و الان حافظ قرآن هستم و موقعیت اجتماعی و معنوی عالی دارم و از سال ۹۰ به این طرف حتی لحظه ای چادرم را در ملا عام کنار نگذاشتم.👌
و گاه که عکس های زمان #جاهلیتم را میدیدم متاثر میشدم. برخی را پاره پاره کردم و دور ریختم. 😢
حتی در جاهای سخت چادری بودم مثلا بارها به کوه نوردی رفتم تا قله ی کوه رفتم و علی رغم اصرار و تمسخر دوستانم چادرم را باز کنار نگذاشتم و به آنها فهماندم در هر شرایطی می توان چادری بود. شال خوب است ولی روسری خوبتر از شال است و مقنعه بهتر از روسری است و چادر حجاب برتر است.
به نظر من بی حجابی اعتیاد است.
خدا راشکر همسرم هم کم کم با تغییر من تغییر کرد. رویکردش بعد از چند سال مذهبی شد به کلاس های مداحی رفت و مداح شد و الان به من می گوید به اندازه ی چشمانم به تو اعتماد دارم و تار موی تو را با زنان بزک کرده ی کوچه و بازار عوض نمیکنم.👌
خدا را بینهایت شکر می کنم که راه صحیح را به من نشان داد و مرا از این بی بند و باری نجات داد.
و
"همسر بی غیرتم را غیرتمند کرد."
🌸خانواده آسمانی، آرزومند آرامش شما🌸
@khanvade_asemani