eitaa logo
خانواده آسمانی
2.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
10 فایل
🌻 کپی برداری با ذکر صلوات 🌻محفلی مطمئن برای خانواده ها ، آنها که دغدغه شان بالاتر از زمینیان است و میخواهند خانواده ای آسمانی باشند تبادل و تبلیغ @jahad4541 شرایط تبلیغ👇👇 @sodedotarafe ارسال تجربه @javad4541 .
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ گوشه ای از فداکاری‌های بزرگ همسر علامه طباطبایی و عاقبت وقتی مهاجرت (ره) از تبریز به قم اتفاق افتاد، همسر ایشان زندگی مرفه تبریز را کنار گذاشت و به زندگی ساده‌ی در قم رضایت داد و هرگز نگذاشت علامه از شرایط سخت زندگی چیزی بداند. در اتاقی که کرایه کرده بودند، پرده ای آویزان کردند. در یک طرف ، علامه برای طلاب تدریس می‌ کرد و خانواده اش در پشت پرده زندگی می‌ کردند. ؛ در حالی كه در تبریز دو مطبخ كه هر كدام به ترتیب 24 متر و 35 متر مربع وسعت داشت استفاده می کرد، حالا آشپزخانه نداشت؛ خانواده‏ ای كه هر سه ماه یك بار نان سنتی، مرغوب و خوشمزه در خانه می‏پختند، حالا باید به مغازه‏ای دوردست رفته و نان تهیه كنند و به خانه آورند. همسر علامه مشکلات را از همسرش پنهان می‌ کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن علامه به مسائل زندگی، برای او گناه محسوب خواهد شد. و تمامی مشکلات زندگی را از همسرش پنهان می‌ کرد تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند. وقتی مشغول تحقیق و پژوهش بودند ، با ایشان سخن نمی‏گفت که رشته افکار گسسته نشود. علامه هر نیم ساعت چای می خورد. همسر ایشان وقتی چای می‌برد به ایشان نگاه نمی کرد و آرام چای را می‏گذاشت و می‏رفت، بطوری که علامه اصلا متوجه آمد ورفت ایشان نمی شدند. بعد از اینکه علامه طباطبایی از دنیا رفتند، علّامه حسن‌زاده آملی ایشان را در خواب می‌بینند، ایشان می‌گویند: در آنجا به من گفتند که نصف ثواب ، مال خانمت است که آن‌گونه برای تو، چای را می‌آورد. 🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸 🏡 @khanvade_asemani
و نتیجه مهم آن 🔸 در زمان جنگ دوم جهاني در روسيه ايده‌اي به ذهن فرماندهان روسي براي نابود كردن رسيده بود به اين شكل كه به بدن سگهاي آموزش ديده مواد منفجره مي‌بستند كه زير تانك‌هاي آلماني بروند و در زمان قرار گرفتن سگ زير تانك چاشني عمل كرده و تانك منفجر شود. 😱 در ظاهر امر، خيلي خوب و عالي به نظر مي‌رسيد اما در ميدان جنگ، سگ‌ها به جاي تانك‌هاي آلماني به زير تانك‌هاي روسي برگشتند و تانک روسی را منفجر كردند! فكر مي كنيد چرا؟ 🤔 به اين دليل كه تانك هاي آلماني بنزيني بودند ولي تانكهاي روسي گازوئيلي سگها هم با تانك هاي روسي آموزش ديده بودند. به دليل بوی گازوئیل و طبق آموزشي كه سگ ها ديده بودند تانكهاي گازوئيلي روسي را هدف قرار مي‌دادند.😂 ✅ وقتی رفتار درست و محترمانه با دیگران را به فرزندمان آموزش ندهیم و یا غلط آموزش دادیم 👈مهم ترین کسی که ضرر می کند و مورد هجمه فرزندمان واقع می شود، هستیم😔 🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸 @khanvade_asemani
من زنی ۳۳ ساله هستم ۱۳ سال پیش سال ۸۲ ازدواج کردم . بسیار محجبه بودم و اهل نماز و عبادت. تا این که ازدواج کردم با پسری از کلان شهر. با همدیگر هم کفو نبودیم. ایشان به من اصرار کرد مانتویی بشم و مدام مرا با چادر تحقیر می کرد. همسرم میگفت تو قدبلندی حیف قد و بالای تو نیست زیر چادر پنهان باشد و جاریت با این قد کوتاهش اینطوری بچرخه و یا اینکه قد بلندی چادر میپوشی مثل عربها میشی و من جلو دوستانم خجالت میکشم می گویند زنش اُمُّل است یا ... خانواده ی همسرم مدام مرا تحریک کردند حرف همسرت را گوش بده وگرنه دنبال کس دیگری می رود.🤔 برای بقای زندگی ام تسلیم خواسته اش شدم. وقتی همراه همسرم بودم مانتویی بودم همراه با آرایش. هرچه این آرایش بیشتر میشد و این رژ لب قرمز تر میشد و این خط چشم پررنگ تر همسرم بیشتر به من ابراز محبت می کرد. کم کم خودم هم مزه ی کاذب بی حجابی و بی عفافی برایم لذت بخش شد.😱 چند سالی گوش کردم و مطیع او شدم و با آرایش از خانه بیرون میرفتم. البته تنها بودم چادری بودم چون میدانستم حجاب است ولی در کنار همسرم با مانتو. بیشتر در مراسم ها مثلا تولد و عروسی و عید نوروز و مسافرت ها من حسابی بی حجاب میشدم. کم کم همان همسرم هم به من شده بود. وقتی آرایش داشتم میگفت چرا با برادرم حرف میزنی. چرا خندیدی چرا رفتی چرا آمدی و ...😔 و یا اینکه در کوچه و خیابان از چشمان هیز بعضی مردان در امان نبودم و گاه از نگاههای کثیفشان چندشم میشد. به همسرم میگفتم از این نگاهها بیزارم ولی اهمیت نمیداد میگفت تو نگاه نکن و بهشون محل نذار!😳 روزی زن همسایه بغلی گفت همسرم تو را در کوچه دیده و تو را تو سر من میزند گفتم چرا؟ گفت مدام می گوید: زن همسایه چقدر خوش اندام است! (درحالی که زن همسایه از شوهرش بسیار زیباتر و خوش تیپ تر بود) من خیلی ناراحت شدم از این حرف و اینکه ناخواسته باعث سرد شدن زندگی آنها شدم. 😔😔 دوست من خیلی از همسرش سر بود خلاصه صاحب فرزندی شدم. ۴ ساله که شد و او را به کلاس قرآن گذاشتم کم کم به اصالت خودم برگشتم و محجبه شدم. با اینکه همسرم ناراحت بود به او گفتم ((اگر از من ناراحتی میتوانی ازدواجی مجدد داشته باشی ولی من دیگر هرگز چادر حضرت زهرا .س. را از سرم بیرون نخواهم آورد)) خودم هم به کلاس های قرآن رفتم و الان حافظ قرآن هستم و موقعیت اجتماعی و معنوی عالی دارم و از سال ۹۰ به این طرف حتی لحظه ای چادرم را در ملا عام کنار نگذاشتم.👌 و گاه که عکس های زمان را میدیدم متاثر میشدم. برخی را پاره پاره کردم و دور ریختم. 😢 حتی در جاهای سخت چادری بودم مثلا بارها به کوه نوردی رفتم تا قله ی کوه رفتم و علی رغم اصرار و تمسخر دوستانم چادرم را باز کنار نگذاشتم و به آنها فهماندم در هر شرایطی می توان چادری بود. شال خوب است ولی روسری خوبتر از شال است و مقنعه بهتر از روسری است و چادر حجاب برتر است. به نظر من بی حجابی اعتیاد است. خدا راشکر همسرم هم کم کم با تغییر من تغییر کرد. رویکردش بعد از چند سال مذهبی شد به کلاس های مداحی رفت و مداح شد و الان به من می گوید به اندازه ی چشمانم به تو اعتماد دارم و تار موی تو را با زنان بزک کرده ی کوچه و بازار عوض نمیکنم.👌 خدا را بینهایت شکر می کنم که راه صحیح را به من نشان داد و مرا از این بی بند و باری نجات داد. و "همسر بی غیرتم را غیرتمند کرد." 🌸خانواده آسمانی، آرزومند آرامش شما🌸 @khanvade_asemani
⛔️گام اول مرد مجازی: سلام خواهرم زن مجازی: سلام (هر چه باشد جواب سلام واجب است!) مرد مجازی: خواهری من قصد مزاحمت ندارم. فقط به‌عنوان برادرتان درخواستی دارم. زن مجازی: (باکمی تعلل و تأمل) خواهش می‌کنم، بفرمایید!😏 مرد مجازی: من رفتار شمارا در گروه‌ها دیده‌ام. شما واقعاً خانم موقر و فهمیده‌ای هستید. من در فضای مجازی به دنبال کسی مثل شما هستم که مثل خواهرم مواظبم باشد و نگذارد در لغزشگاه‌ها دچار لغزش شوم! به راهنمایی شما در این فضای آلوده در برخورد با نامحرمان خیلی نیاز دارم!😢 زن مجازی: حرف عجیبی می‌زنید! چه نیازی هست که شما با یک نامحرم ارتباط آلوده داشته باشد تا از ارتباط‌های آلوده دیگر در امان بمانید؟😐 مرد مجازی: نه این‌طور قضاوت نکنید! من به دنبال آلودگی و هوس و این حرف‌ها نیستم. از وقار شما در برخورد با دیگران خوشم آمده. خانم‌های زیادی سعی کرده‌اند با من ارتباط برقرار کنند اما من خودم را از همه آلودگی‌ها نجات داده‌ام شکر خدا. به دنبال نقطه اتکایی برای فرار از وسوسه‌های فضای مجازی می‌گردم!😞 زن مجازی: ببخشید من معذورم. من قبل از اینکه غریقی را نجات بدهم خودم به ورطه نابودی کشیده می‌شوم. لطفاً پیام ندهید چون بلاک می‌کنم!😡 مرد مجازی: اجازه می‌دهید فقط پیام‌های مذهبی برای شما ارسال کنم؟ زن مجازی: اشکال ندارد. من استفاده می‌کنم. اما حق چت کردن ندارید چون پاسخ نمی‌دهم!😒 مرد مجازی: حتماً! حتماً!… ⛔️گام دوم مرد مجازی: ببخشید خواهر سؤالی دارم. شما متأهل هستید؟ چون جواب هیچ‌کدام از سؤالاتی که از شما می‌پرسم نمی‌دهید! زن مجازی: بله. من متأهلم و همسرم از همه تعاملات من در این فضا خبر دارد. مرد مجازی: من هم متأهل هستم. زن مجازی: پس شما متأهل هستید؟ شرم‌آور است که با وجودیکه متأهل هستید به دنبال زن‌های دیگر هستید. ولی من ترجیح می‌دهم همه انرژی و وقتم را برای همسرم صرف کنم.😠 مرد مجازی: شما دوباره برگشتید به پله اول! من که گفتم دنبال یک مشاور روحی هستم. چرا از کمک به من مضایقه می‌کنید؟😭 ⛔️گام سوم مرد مجازی: آبجی لطفاً کمی درباره هدف زندگی برای من توضیح بدهید. من احساس پوچی می‌کنم… و پاسخ زن مجازی…😊 مرد مجازی: خیلی عالی توضیح دادید. کسانی مثل شما حقیقتاً کمیاب‌اند. من قدردان شما هستم! ⛔️گام چهارم: مرد مجازی: خواهرم رفتارهای خانمم جدیداً کلافه کننده است. نمی‌دانم چطور باید با او رفتار کنم تا زندگی‌ام لذت‌بخش شود…شما که خانم هستید لطفاً من را راهنمایی کنید! و پاسخ زن مجازی…😇 ⛔️گام پنجم: مرد مجازی: ای‌کاش به خانمم تفهیم می‌کردم که مثل شما فکر کند، مثل شما صحبت کند و مثل شما رفتار کند… و پاسخ زن مجازی درحالی‌که در دلش قند آب می‌شود…😌 ⛔️گام ششم…😌😌 ⛔️گام هفتم…😌😌😌♥️ ⛔️گام هشتم…♥️♥️♥️ …. 🔥💔گام آخر: اکنون دیگر زن، یک هویت مجازی نیست. واقعیتی است ویرانه که در کنجی نشسته و با حسرت تمام به خرابه‌های زندگی‌اش نگاه می‌کند؛ و هرازگاهی قطره اشکی، صورتش را خیس می‌کند… 😔 همه لحظات شاد زندگی او و همسرش از مقابل چشمان خیسش رژه می‌روند اما دیگر کار از کار از گذشته است… 💔💔😓😓 سرمایه‌های بزرگی را به خاطر چیزی ازدست‌داده است که واقعیتی جز گناه و خیانت و دروغ نداشته است… ♨️❌♨️❌💯💯 نویسنده: این داستان بود و زندگی از هم پاشید. ✅ روال رابطه ناصحیح به همین صورت بازسازی‌شده در داستان بوده است؛ و هرروز این داستان‌های واقعی تکرار خواهد شد اگر یقین نداشته باشم که شیطان گام‌به‌گام ما را به نیستی و فنا نزدیک می‌کند… 🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋 @khanvade_asemani
🍀✨🌸✨🍀 💏لطفا مواظب آدم‌های نزدیک و زندگی‌تان باشید.👌 〽️چه دو هزار نفر شما را فالوو کنند، چه دو میلیون، چه بیشتر!😔 👈آدم‌های مهم زندگی شما چند نفر بیشتر نیستند... ☺️ 🔅اگر دو سه نفر نزدیک خودتان داشتید که برایتان تب کنند، اشک بریزند و شما را بفهمند؛ دلیل بزرگی دارید که از زنده بودن شادمان باشید!..😍 بقیه‌ی آن دو هزار و دو میلیون، برای شما "اعداد" هستند و شما برای آن‌ها "اسم" و "عکس" که خیلی زود با اسم و عکس دیگران عوضتان می کنند. 😔 مواظب آدم‌های نزدیک و واقعی زندگی‌تان باشید.😊 🦋خانواده آسمانی، الگوی جهانی 🦋 @khanvade_asemani
🔴 خانومی که در یک سال هشت بار زایمان کرد😳😳 قدر خانومت را بدان! 💠 مرجع تقلید آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانى، نسبت به خانواده‌هاى خیلى حساس بود و هر یک از آنان که صاحب فرزند مى‌‏شد، یکصد تومان براى خرج زایمان همسرش به او مى‌‏داد. مردى نزد خود گفت: آقا سنش زیاد شده و هوش و حواس درستى ندارد و می‌توانم پول بیشتری از او بگیرم. اعیاد مذهبى که مى‌‏رسید در شلوغى خدمت آقا مى‌رسید و مى‌گفت: دیشب خداوند بچه‌‏اى به ما داده است، آقا هم صد تومان به او مى‌داد. آن مرد به دوستانش گفت: نگفتم آقا توجه ندارد. دوستانش گفتند: آقا توجه دارد، ولى براى تو مى‌کند. بالاخره وقتى براى گرفتن صد تومان هشتم خدمت آقا رسید، آقا پول را به او داد و آهسته کنار گوشش فرمود: قدر خانمت را داشته باش که در یک سال هشت بار برایت زایمان کرده است!!‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ 🍃ما را به دوستانتان معرفی کنید 🍃 @khanvade_asemani
من زنی ۳۳ ساله هستم ۱۳ سال پیش سال ۸۲ ازدواج کردم . بسیار محجبه بودم و اهل نماز و عبادت. تا این که ازدواج کردم با پسری از کلان شهر. با همدیگر هم کفو نبودیم. ایشان به من اصرار کرد مانتویی بشم و مدام مرا با چادر تحقیر می کرد. همسرم میگفت تو قدبلندی حیف قد و بالای تو نیست زیر چادر پنهان باشد و جاریت با این قد کوتاهش اینطوری بچرخه و یا اینکه قد بلندی چادر میپوشی مثل عربها میشی و من جلو دوستانم خجالت میکشم می گویند زنش اُمُّل است یا ... خانواده ی همسرم مدام مرا تحریک کردند حرف همسرت را گوش بده وگرنه دنبال کس دیگری می رود.🤔 برای بقای زندگی ام تسلیم خواسته اش شدم. وقتی همراه همسرم بودم مانتویی بودم همراه با آرایش. هرچه این آرایش بیشتر میشد و این رژ لب قرمز تر میشد و این خط چشم پررنگ تر همسرم بیشتر به من ابراز محبت می کرد. کم کم خودم هم مزه ی کاذب بی حجابی و بی عفافی برایم لذت بخش شد.😱 چند سالی گوش کردم و مطیع او شدم و با آرایش از خانه بیرون میرفتم. البته تنها بودم چادری بودم چون میدانستم حجاب است ولی در کنار همسرم با مانتو. بیشتر در مراسم ها مثلا تولد و عروسی و عید نوروز و مسافرت ها من حسابی بی حجاب میشدم. کم کم همان همسرم هم به من شده بود. وقتی آرایش داشتم میگفت چرا با برادرم حرف میزنی. چرا خندیدی چرا رفتی چرا آمدی و ...😔 و یا اینکه در کوچه و خیابان از چشمان هیز بعضی مردان در امان نبودم و گاه از نگاههای کثیفشان چندشم میشد. به همسرم میگفتم از این نگاهها بیزارم ولی اهمیت نمیداد میگفت تو نگاه نکن و بهشون محل نذار!😳 روزی زن همسایه بغلی گفت همسرم تو را در کوچه دیده و تو را تو سر من میزند گفتم چرا؟ گفت مدام می گوید: زن همسایه چقدر خوش اندام است! (درحالی که زن همسایه از شوهرش بسیار زیباتر و خوش تیپ تر بود) من خیلی ناراحت شدم از این حرف و اینکه ناخواسته باعث سرد شدن زندگی آنها شدم. 😔😔 دوست من خیلی از همسرش سر بود خلاصه صاحب فرزندی شدم. ۴ ساله که شد و او را به کلاس قرآن گذاشتم کم کم به اصالت خودم برگشتم و محجبه شدم. با اینکه همسرم ناراحت بود به او گفتم ((اگر از من ناراحتی میتوانی ازدواجی مجدد داشته باشی ولی من دیگر هرگز چادر حضرت زهرا .س. را از سرم بیرون نخواهم آورد)) خودم هم به کلاس های قرآن رفتم و الان حافظ قرآن هستم و موقعیت اجتماعی و معنوی عالی دارم و از سال ۹۰ به این طرف حتی لحظه ای چادرم را در ملا عام کنار نگذاشتم.👌 و گاه که عکس های زمان را میدیدم متاثر میشدم. برخی را پاره پاره کردم و دور ریختم. 😢 حتی در جاهای سخت چادری بودم مثلا بارها به کوه نوردی رفتم تا قله ی کوه رفتم و علی رغم اصرار و تمسخر دوستانم چادرم را باز کنار نگذاشتم و به آنها فهماندم در هر شرایطی می توان چادری بود. شال خوب است ولی روسری خوبتر از شال است و مقنعه بهتر از روسری است و چادر حجاب برتر است. به نظر من بی حجابی اعتیاد است. خدا راشکر همسرم هم کم کم با تغییر من تغییر کرد. رویکردش بعد از چند سال مذهبی شد به کلاس های مداحی رفت و مداح شد و الان به من می گوید به اندازه ی چشمانم به تو اعتماد دارم و تار موی تو را با زنان بزک کرده ی کوچه و بازار عوض نمیکنم.👌 خدا را بینهایت شکر می کنم که راه صحیح را به من نشان داد و مرا از این بی بند و باری نجات داد. و "همسر بی غیرتم را غیرتمند کرد." 🌸خانواده آسمانی، آرزومند آرامش شما🌸 @khanvade_asemani
⭕️ اینستاگرام به مرکز پخش شهوت و شایعات تبدیل شده است. ✡ بمباران با حجم بالای اطلاعات بلااستفاده و زرد 🛑 عکس‌های زنان و دختران که چشم انسان را به تدریج کم می کند. هربار که به عکسی نامناسب در اینستاگرام نگاه کنیم، یک درجه از حیاءِ ما کم می‌شود و بعد از یکی دو ماه به مرحله‌ای می‌رسیم که ابایی از نگاه کردن به این نوع عکس ها نداشته و این بی حیایی در نگاه وارد دنیای می شود. 🌸ما را همراهی کنید 🌸 @khanvade_asemani
من زنی ۳۳ ساله هستم ۱۳ سال پیش سال ۸۲ ازدواج کردم . بسیار محجبه بودم و اهل نماز و عبادت. تا این که ازدواج کردم با پسری از کلان شهر. با همدیگر هم کفو نبودیم. ایشان به من اصرار کرد مانتویی بشم و مدام مرا با چادر تحقیر می کرد. همسرم میگفت تو قدبلندی حیف قد و بالای تو نیست زیر چادر پنهان باشد و جاریت با این قد کوتاهش اینطوری بچرخه و یا اینکه قد بلندی چادر میپوشی مثل عربها میشی و من جلو دوستانم خجالت میکشم می گویند زنش اُمُّل است یا ... خانواده ی همسرم مدام مرا تحریک کردند حرف همسرت را گوش بده وگرنه دنبال کس دیگری می رود.🤔 برای بقای زندگی ام تسلیم خواسته اش شدم. وقتی همراه همسرم بودم مانتویی بودم همراه با آرایش. هرچه این آرایش بیشتر میشد و این رژ لب قرمز تر میشد و این خط چشم پررنگ تر همسرم بیشتر به من ابراز محبت می کرد. کم کم خودم هم مزه ی کاذب بی حجابی و بی عفافی برایم لذت بخش شد.😱 چند سالی گوش کردم و مطیع او شدم و با آرایش از خانه بیرون میرفتم. البته تنها بودم چادری بودم چون میدانستم حجاب است ولی در کنار همسرم با مانتو. بیشتر در مراسم ها مثلا تولد و عروسی و عید نوروز و مسافرت ها من حسابی بی حجاب میشدم. کم کم همان همسرم هم به من شده بود. وقتی آرایش داشتم میگفت چرا با برادرم حرف میزنی. چرا خندیدی چرا رفتی چرا آمدی و ...😔 و یا اینکه در کوچه و خیابان از چشمان هیز بعضی مردان در امان نبودم و گاه از نگاههای کثیفشان چندشم میشد. به همسرم میگفتم از این نگاهها بیزارم ولی اهمیت نمیداد میگفت تو نگاه نکن و بهشون محل نذار!😳 روزی زن همسایه بغلی گفت همسرم تو را در کوچه دیده و تو را تو سر من میزند گفتم چرا؟ گفت مدام می گوید: زن همسایه چقدر خوش اندام است! (درحالی که زن همسایه از شوهرش بسیار زیباتر و خوش تیپ تر بود) من خیلی ناراحت شدم از این حرف و اینکه ناخواسته باعث سرد شدن زندگی آنها شدم. 😔😔 دوست من خیلی از همسرش سر بود خلاصه صاحب فرزندی شدم. ۴ ساله که شد و او را به کلاس قرآن گذاشتم کم کم به اصالت خودم برگشتم و محجبه شدم. با اینکه همسرم ناراحت بود به او گفتم ((اگر از من ناراحتی میتوانی ازدواجی مجدد داشته باشی ولی من دیگر هرگز چادر حضرت زهرا .س. را از سرم بیرون نخواهم آورد)) خودم هم به کلاس های قرآن رفتم و الان حافظ قرآن هستم و موقعیت اجتماعی و معنوی عالی دارم و از سال ۹۰ به این طرف حتی لحظه ای چادرم را در ملا عام کنار نگذاشتم.👌 و گاه که عکس های زمان را میدیدم متاثر میشدم. برخی را پاره پاره کردم و دور ریختم. 😢 حتی در جاهای سخت چادری بودم مثلا بارها به کوه نوردی رفتم تا قله ی کوه رفتم و علی رغم اصرار و تمسخر دوستانم چادرم را باز کنار نگذاشتم و به آنها فهماندم در هر شرایطی می توان چادری بود. شال خوب است ولی روسری خوبتر از شال است و مقنعه بهتر از روسری است و چادر حجاب برتر است. به نظر من بی حجابی اعتیاد است. خدا راشکر همسرم هم کم کم با تغییر من تغییر کرد. رویکردش بعد از چند سال مذهبی شد به کلاس های مداحی رفت و مداح شد و الان به من می گوید به اندازه ی چشمانم به تو اعتماد دارم و تار موی تو را با زنان بزک کرده ی کوچه و بازار عوض نمیکنم.👌 خدا را بینهایت شکر می کنم که راه صحیح را به من نشان داد و مرا از این بی بند و باری نجات داد. و "همسر بی غیرتم را غیرتمند کرد." 🌸خانواده آسمانی، آرزومند آرامش شما🌸 @khanvade_asemani
👇👇 تا زمانی كه بگيم گرفتارم واقعا گرفتار خواهيم بود... بسیاری از مردم به هنگام گفتگو، کلماتی مخرب را ادا میکنند،مثل: مریضم، ورشکست شدم، جانم به لبم رسید، بد شانسم و.... به یاد داشته باشید،از سخنان تو، بر تو حکم خواهد شد. کلامتان بی اثر باز نخواهد گشت، و آنچه را بر زبان رانده اید بجا خواهد آورد. پس کلامتان را عوض کنید،تا جهان شما دگرگون شود. ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾ @khanvade_asemani