eitaa logo
خانواده آسمانی
2.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
10 فایل
🌻 کپی برداری با ذکر صلوات 🌻محفلی مطمئن برای خانواده ها ، آنها که دغدغه شان بالاتر از زمینیان است و میخواهند خانواده ای آسمانی باشند تبادل و تبلیغ @jahad4541 شرایط تبلیغ👇👇 @sodedotarafe ارسال تجربه @javad4541 .
مشاهده در ایتا
دانلود
💕مراسم عروسی لاکچری دو تا دکتر با هم💕 سالن عروسی ما بود. 😳 وقتی که سر کلاس درس این را برای بچه‌ها تعریف می‌کنم، می‌بینم که بچه‌ها اصلاً در مخیله‌شان نمی‌گنجد. وقتی که ازدواج کردیم به رفتیم. دکتر گفت می‌خواهی خانه بگیرم؟ گفتم نه؛ خوابگاه خوب است. با لباس عروس از پله‌های خوابگاه بالا رفتم. یک کوچک متأهلی داشتیم. آقای دکتر صالحی استاد ما بود. ایشان با خانمشان، آقای دکتر غفرانی هم با خانمشان، مهمان ما بودند. یک سفره کوچک انداختیم. دو تا پتو و دو تا پشتی داشتیم. با افتخار از این دو استاد بزرگوار در همان خانه کوچک خوابگاهی پذیرایی کردیم. 🌷 🌷 🌸مذهبی ها، عاشق ترند🌸 @khanvade_asemani
💕💕 💕 ‼️چرا شام عاشقانه با شمع برگزار می شود؟‼️ در زیر نور شمع، چشم ها بزرگتر می شود. 👌 به همان اندازه که بزرگ شدن مردمک گرایش به طرف مقابل را نشان می دهد، باعث نیز می شود☺️ 👈 یعنی ما بی آن که بدانیم، کسانی می شویم که مردمک چشم شان بزرگ تر است.😊 💞حالا خودتان و همسرتان را زیر نور شمع تصور کنید 👏 💞خانواده آسمانی، ایده های همدلی💞 @khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️استاد قرائتی: ✅ من طرفدار بچه دبیرستانی ها هستم...👱🏻‍♀👱🏻‍♂ 🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋 @khanvade_asemani
27.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه سوزناک وفات شهادت گونه حضرت معصومه(س) 😭 در حضور ، زبان حال حضرت معصومه: این همه راه بیایم ، تو نیایی سخت است😭😭 من کجا؟ شام کجا؟ زینب بی یار کجا؟😭😭 🏴خانواده آسمانی، ارتقا معنوی🏴 @khanvade_asemani
من زنی ۳۳ ساله هستم ۱۳ سال پیش سال ۸۲ ازدواج کردم . بسیار محجبه بودم و اهل نماز و عبادت. تا این که ازدواج کردم با پسری از کلان شهر. با همدیگر هم کفو نبودیم. ایشان به من اصرار کرد مانتویی بشم و مدام مرا با چادر تحقیر می کرد. همسرم میگفت تو قدبلندی حیف قد و بالای تو نیست زیر چادر پنهان باشد و جاریت با این قد کوتاهش اینطوری بچرخه و یا اینکه قد بلندی چادر میپوشی مثل عربها میشی و من جلو دوستانم خجالت میکشم می گویند زنش اُمُّل است یا ... خانواده ی همسرم مدام مرا تحریک کردند حرف همسرت را گوش بده وگرنه دنبال کس دیگری می رود.🤔 برای بقای زندگی ام تسلیم خواسته اش شدم. وقتی همراه همسرم بودم مانتویی بودم همراه با آرایش. هرچه این آرایش بیشتر میشد و این رژ لب قرمز تر میشد و این خط چشم پررنگ تر همسرم بیشتر به من ابراز محبت می کرد. کم کم خودم هم مزه ی کاذب بی حجابی و بی عفافی برایم لذت بخش شد.😱 چند سالی گوش کردم و مطیع او شدم و با آرایش از خانه بیرون میرفتم. البته تنها بودم چادری بودم چون میدانستم حجاب است ولی در کنار همسرم با مانتو. بیشتر در مراسم ها مثلا تولد و عروسی و عید نوروز و مسافرت ها من حسابی بی حجاب میشدم. کم کم همان همسرم هم به من شده بود. وقتی آرایش داشتم میگفت چرا با برادرم حرف میزنی. چرا خندیدی چرا رفتی چرا آمدی و ...😔 و یا اینکه در کوچه و خیابان از چشمان هیز بعضی مردان در امان نبودم و گاه از نگاههای کثیفشان چندشم میشد. به همسرم میگفتم از این نگاهها بیزارم ولی اهمیت نمیداد میگفت تو نگاه نکن و بهشون محل نذار!😳 روزی زن همسایه بغلی گفت همسرم تو را در کوچه دیده و تو را تو سر من میزند گفتم چرا؟ گفت مدام می گوید: زن همسایه چقدر خوش اندام است! (درحالی که زن همسایه از شوهرش بسیار زیباتر و خوش تیپ تر بود) من خیلی ناراحت شدم از این حرف و اینکه ناخواسته باعث سرد شدن زندگی آنها شدم. 😔😔 دوست من خیلی از همسرش سر بود خلاصه صاحب فرزندی شدم. ۴ ساله که شد و او را به کلاس قرآن گذاشتم کم کم به اصالت خودم برگشتم و محجبه شدم. با اینکه همسرم ناراحت بود به او گفتم ((اگر از من ناراحتی میتوانی ازدواجی مجدد داشته باشی ولی من دیگر هرگز چادر حضرت زهرا .س. را از سرم بیرون نخواهم آورد)) خودم هم به کلاس های قرآن رفتم و الان حافظ قرآن هستم و موقعیت اجتماعی و معنوی عالی دارم و از سال ۹۰ به این طرف حتی لحظه ای چادرم را در ملا عام کنار نگذاشتم.👌 و گاه که عکس های زمان را میدیدم متاثر میشدم. برخی را پاره پاره کردم و دور ریختم. 😢 حتی در جاهای سخت چادری بودم مثلا بارها به کوه نوردی رفتم تا قله ی کوه رفتم و علی رغم اصرار و تمسخر دوستانم چادرم را باز کنار نگذاشتم و به آنها فهماندم در هر شرایطی می توان چادری بود. شال خوب است ولی روسری خوبتر از شال است و مقنعه بهتر از روسری است و چادر حجاب برتر است. به نظر من بی حجابی اعتیاد است. خدا راشکر همسرم هم کم کم با تغییر من تغییر کرد. رویکردش بعد از چند سال مذهبی شد به کلاس های مداحی رفت و مداح شد و الان به من می گوید به اندازه ی چشمانم به تو اعتماد دارم و تار موی تو را با زنان بزک کرده ی کوچه و بازار عوض نمیکنم.👌 خدا را بینهایت شکر می کنم که راه صحیح را به من نشان داد و مرا از این بی بند و باری نجات داد. و "همسر بی غیرتم را غیرتمند کرد." 🌸خانواده آسمانی، آرزومند آرامش شما🌸 @khanvade_asemani
هدایت شده از خانواده آسمانی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ خداوندا حال که منت نهادی و در بامدادی دیگر بیدارم ساختی و جانم دادی تا ببینم ، بشنوم ، بگویم و بدانم ، باز منت گذار و یاریم ده تا بر زبان برانم آنچه تو را خشنود می سازد 💠 شروع یک روز نورانی با ذکر وسلام به امام وپیشوای منتسب به روز پنج شنبه 🌷السلام علیک یا امام المؤمنین (ع) 🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸 @khanvade_asemani
💠💠 كامل الزیارة عن ابن الرضا علیهماالسلام قال: من زار قبر عمتى بقم فله الجنة امام جواد (ع) : كسى كه عمه ام را در قم زیارت كند پاداش او بهشت است . 🏴خانواده آسمانی، ارتقا معنوی🏴 @khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 ⚜ شفاعت یعنی چه ؟ ⚜ چگونه کسی می‌تواند شفیع تمام اهل محشر شود؟ ⚜ آیا ما نیز می‌توانیم شفیع کسی باشیم و به قدرت شفاعت‌گری دست پیدا کنیم ؟ چگونه؟ 🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋 @khanvade_asemani
🌷🌷 🌷 در مقطعی برای برای دانش آموزان دبیرستانی خصوصی داشت. اما رها کرد. گفتم چرا رها کردی؟🤔 گفت بعضی خانواده ها آداب شرعی را رعایت نمی کنند. 😔 بعد گفت آخرین روزی که برای تدریس رفتم مادر نوجوانی که به او درس می دادم بدحجاب بود. 😱 مدتی پشت در ایستادم تا خودش را بپوشاند، اما بی تفاوت بود. 😱 (به طعنه) گفتم لااقل یک چادر بیاورید، من خودم را بپوشانم! 👌 از همان جا برگشتم. نقل از:دوست دوران دانشجویی 🌸همراه با ستاره ها با خانواده آسمانی 🌸 @khanvade_asemani
❤️به چند نمونه از تعارض‌ها در امر خواستگاری دقّت کنیم:👇 🔹در برخی از شهرها، فراهم کردن جهیزیّه، بر عهدۀ پسر است و در بسیاری از شهرها هم این کار بر عهدۀ خانوادۀ دختر است. حال اگر پسری از این فرهنگ، بخواهد با دختری از آن فرهنگ ازدواج کند، و هر دو هم به فرهنگ خود پای‌بند باشند، در همان دوران عقد به مشکل بر می‌خورند. 🔸در بعضی از فرهنگ‌ها، مردان فامیل در حدّ محارم به حساب می‌آیند، در برخی هم میان نامحرم فامیل و بیگانه تفاوتی نمی‌گذارند. 🔹در برخی از فرهنگ‌ها، محبّت به زن و احترام گذاشتن به او را عمل خوبی نمی‌پندارند و در برخی دیگر، محبّت و احترام، اصل است. ⚠️این اختلاف‌‌ها در حدّ تعارض است و با هم قابل جمع نیست. پس باید از همان ابتدا ــ قبل از این‌که کار به عقد بکشد ــ در بارۀ اینها فکر جدّی کرد. خلاصه، یادمان باشد که در هنگام خواستگاری و تحقیق، حتماً به ویژگی‌های فرهنگی طرف مقابل توجّه کنیم. ❌این گونه نیست که این مشکل تنها در ازدواج دو نفر که اهل دو شهر مختلف هستند پیش بیاید. ممکن است دو نفری هم که هر دو در تهران زندگی می‌کنند، دارای دو فرهنگ مختلف باشند؛ زیرا اهل یک شهر بودن، به معنای مقیّد بودن به فرهنگ آن شهر نیست. پس در موقع تحقیق، حتماً باید به فرهنگ خانوادگی یا فامیلی دقّت کرد. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۱۸۲ 🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋 @khanvade_asemani
✅ استقلال کودک ⚠️كودك وابسته بسيار آسيب پذير است. كودك بايد ياد گيرد كنترل زندگي خود را به دست بگيرد. 📍غذا خوردن، لباس پوشيدن و حمام كردن از مواردي است كه كودك بايد با كندي و ريخت و پاش و اشتباه انجام دهد و در مسير رشد به تدريج وبا كمك شما انجام درست آن را بياموزد. 🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸 @khanvade_asemani
هدایت شده از خانواده آسمانی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ 🌱پروردگارا! از اینکه یک‌بار دیگر مرا لایق حیات دانستی شکرگزارم.⚜ کمکم کن از یاد نبرم که شاید فقط امروز وقت داشته باشم، خانواده و دوستانم را خوشحال کنم🤲 💠 شروع یک روز نورانی با یاد حق و ذکر بر محمد وآل محمد و عرض سلام وادب به پیشگاه صاحب زمان، آقای خوبیها (عج) (عج) 🌱🌸خانواده آسمانی🌸🌱 @khanvade_asemani
حکم نگاه کردن به گوشی اهل خانه اگر به همسر و فرزندت شک داری، آیا می‌توانی گوشی موبایل آنها را بدون اجازه نگاه کنی؟ 🌸خانواده آسمانی، ارتقا معنوی 🌸 @khanvade_asemani
ادامه دار قسمت اول نزدیک غروب بود. پسر باتمام هیجانی که داشت وارد منزل شدو خطاب به همسرش گفت: امشب میهمان عزیزی دارم که سالهاست ندیدمش. شخص باکلاس وتحصیل کرده وباکمالاتی است. سعی کن براش سنگ تموم بذاری، بهترین سفره آرایی و خوشمزه ترین غذا ها راستی یادت نره قبل از ورودش به خونه، پدر پیرمُ به اتاقی که داخل حیاطه ببری.😔 مبادا دوستم اون و دیده و بادیدنش کسرشأنم بشه.😭 همسرش سری به نشانه تایید تکون داد. مرد راهی بازار شد تا برای شب میوه،شیرینی و... خریدکنه. پدرکه پشت در اتاق صدای پسر را شنیده بود بی آنکه چیزی بگه،دلشکسته وگریون دوراز چشم عروس، از خانه بیرون شد.😔 دوست نداشت اون شب خانه بمونه مبادا وقتی که میهمان پسرش وارد حیاط میشه صدای سرفه او را شنیده، متوجه بشه ونمیخواست دیدنش موجب کسرشأن و شرمندگی فرزندش بشه. هوا نسبتا تاریک شده بود . خونه را ترک و راهی نزدیکترین پارک محل شد. شب تاریک و سردی بود همچنانکه عصازنان و لرزان قصدعبور از روی جوی خیابان را داشت درحالی که ناتوان از عبور بود،ناگهان جوان رعنا و شیک پوشی را مقابل خودش دید.😳 جوان: سلام پدر جان، سلام:پسرم کجا این وقت شب با این حال؟ اجازه بدین کمکتون کنم. پیرمردآهی کشید و گفت: ممنون پسرم خدا خیرت بده میخوام از این جوی بگذرم و از پیاده رو به پارک سرخیابون برم. جوان : اگه اجازه بدین من شما را تا پارک همراهی کنم. پیرمرد: نه پسرم به کارت برس دیرت نشه. جوان: نه پدر من امشب از شهری دیگه برای دیدن دوستی اومدم که سالهاست ندیدمش. پیرمرد: چه جالب پسر من هم امشب یکی از دوستان سابقش را دعوت داره. جوان: پس چرا شما از خانه بیرون اومدین و قصد دارین به پارک برین ؟! پیرمرد آهی کشید و درحالی که قطرات اشک روگونه هاش می غلطیدگفت:😔 از پسرم شنیدم که به عروسم می گفت: یادت باشدقبل از ورود دوستم به منزل پدر پیرم رو به اتاق داخل حیاط ببری. تا کسرشأنم نشه. برای همین چون پسرم رو خیلی دوست دارم و نمیخوام جلوی دوستش که بعد سالها به دیدنش میاد و انسان تحصیل کرده و باکلاس و کمالاتیه،با این قدخمیده وصورت چروکیده و دست و پای لرزان شرمسارش کنم و کلاسش رو پایین بیارم. جوان با شنیدن حرفهای پیرمرد دلش به درد اومد و اشک از چشماش فروریخت.😭 بغض سنگینی گلوش رو فشرد پیرمرد رو درآغوش گرفت و بوسید و گفت: من سالهاست از نعمت پدر محرومم،ازت خواهشی دارم،دوست دارم جای پدرم امشب شما را مهمان کنم در نزدیک ترین رستوران این اطراف ، اگه قبول کنید. پیرمرد نگاهی از سرحسرت به جوان کرد،انگار حسرت داشتن همچین پسری تمام وجودش را گرفته بود. گفت: نه پسرم شما به دیدن دوستت برو حتما منتظره. جوان: نه پدر دوست دارم امشب با شما باشم به دوستم زنگ میزنم منتظر نباشه. پیرمرد موافقت نمود و دوتایی برای صرف شام به رستورانی همان حوالی رفتند. جوان نخست دو نوشیدنی گرم سفارش داد، مشغول نوشیدن بودند که موبایلش زنگ خورد.🤔 🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸 @khanvade_asemani
هدایت شده از خانواده آسمانی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ 🌿خدایا امروزمان را برایمان سرشار از سلامتی، شادی و رشد معنوی، قرار ده🤲 🌿خدایا؛ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ دارم👌 💠شروع یک روز نورانی به رسم هر روز با نام وذکر و عرض سلام و ادب به صاحب امروز (شنبه) آقای مهربانیها ،حضرت ختمی مرتبت (ص) 🌷السّلام علیکَ یا رَسولَ اللّه(ص)🌷 🌸🌿خانواده آسمانی🌿🌸 🏡 @khanvade_asemani
✅ نظر رهبری درباره چند همسری اصلا مستحب بودن را قبول ندارم؛ چه کسی این را گفته است؟ آقایان حتی به هم نباید درباره حرف بزنند، که باعث خانم‌ها می‌شود.👌 👈جالب آن‌که این نظر را در محل‌ کارشان هم اجرایی کردند و هشدار داده‌اند که افراد شاغل در بیت رهبری اگر همسر دوم اختیار کنند، می‌شوند. 🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸 @khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چند نکته از زبان استاد شهاب مرادی درمورد ويروس و راه های غلبه بر نگرانی ناشی از این ويروس 🔸چکار کنيم در اين روزها دلمون آروم بشه؟ 🔸معرفی يک ذکــر ويژه برای ايجاد آرامش در اين روزهای پر از استرس! 🔸مردم در اين روزهـا هـوای هم ديگــه رو بیشتر داشته باشن... 🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋 @khanvade_asemani
همسر شهید فخری‌زاده: شهادت همسرم را به امام زمان، مقام معظم رهبری و ملت ایران تبریک می‌گویم، او همسری مهربان، دلسوز و مدبر بود. 🔹شهید فخری‌زاده لحظه به لحظه عمر خود را برای این‌کار گذاشت و خواسته‌ام این است که نگذارند خون شهید پایمال شود. 🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋 @khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🔺 مشکلات تک فرزندی را . 🚨🆘 ایران در آینده نزدیک دارای سالمندترین جمعیت دنیا خواهد بود! 🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋 @khanvade_asemani
‼️‼️ ⁉️ ⚜استفاده از عطر و ادکلن برای خانم­‌ها چه حکمی دارد؟🤔 استفاده از عطر و ادکلن اگر برای یا حضور در یا در جمع باشد اشکالی ندارد. 👌 اما عطر و ادکلنی که نامحرم شود یا ممکن است نامحرم ­کند و شود حرام است.👌 🌸خانواده آسمانی، ارتقا معنوی 🌸 @khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈توصیه های با لهجه شیرین حجه الاسلام به همسران😂 مولا علی را قبول داری؟☺️ ریش گذاشته مثل دم موش ،بعد میگه من ز. ز نیستم😳 🌸 لحظات شاد با خانواده آسمانی🌸 @khanvade_asemani
دنباله دار قسمت دوم و آخر موبایلش زنگ خورد. بله؟ دوستش (( همان پسر پیرمرد )) : الوو....کجایید منتظرم. جوان: باپدرم هستم.. امشب درخدمت پدرم، فردا شب مزاحم شما میشوم. پسر از این حرف دوستش تعجب کرد چرا که قرار بود دوستش را تنها ملاقات کنه چه شده که میگه باپدرم...؟!!! پسر به دوستش اصرار زیادی کرد و گفت پس با پدرتون به منزل ما تشریف بیارین. جوان قبول نکرد و بلکه از او نیز خواست تا با همسرش برای ملاقات و شام به آدرسی بیاد که اونها آنجا بودند. آدرس را داد و منتظر ماند تا دوست و همسرش برای شام به او و پیرمرد ملحق بشوند غافل از اینکه پیرمرد، پدر همان دوستشه. مدتی نگذشت که مرد و همسرش خندان و با لباسی شیک و وضعی مرتب وارد رستوران شدند. پشت پیرمرد به اونا بود جوان با دیدن دوست و همسرش که در حال نزدیک شدن به میز بودند بلند شد و به سمت اونا حرکت کرد. همینکه پسر و عروس پیرمرد قصد نشستن پای میز را داشتند پیرمرد روی برگردوند و.... پسر و عروس با مشاهده پیرمرد شوکه و به شدت جا خوردند. شرم و خجالت از سرخی رخسارشون پیدا بود. پیرمرد که وضعیت عروس و پسرش را دید بدون آنکه خودش رو ببازه باهاشون بعنوان کسی که برای اولین بار ملاقات کرده،خوش و بشی کرد طوری که دوست پسرش بویی از قضیه نبَره. ناچار پای میز نشستند، جوان پیرمرد رو معرفی و قضیه را جوری که پیرمرد شرح داده بود به دوستش شرح داد و برای پسر پیرمرد تاسف خورد. جوان نگاهی به پیرمرد که دستانش از ناتوانی میلرزید و نمیتوانست قاشق را به سمت دهان ببرد نگاهی کرد و با شفقت و لبخند و مهربانی با قاشق خودش شروع به غذا دادن به پیرمرد کرد. اشک پیرمرد و جوان هر دو از چشمانشان سرازیر شد پیرمرد از جفای پسر و جوان از نبود پدر. پسر و عروس پیرمرد با دیدن این صحنه درنهایت خفت و خواری اشک ندامت می ریختند،که چه بیرحمانه باعث شدند پدر خانه را ترک و اینگونه مورد محبت کسی قرار گرفته که آنان حضور پدر را مقابل آن کسرشأن می دانستند. اشک امانشان را برید. آن دو در میان هق هق گریه و اشک، دیگر توان کتمان و تظاهر به بیگانگی با پیرمرد را نداشتند. خواستند باکمال شرمندگی به حقیقت اعتراف کنند اما این بار هم پیرمرد با مهر پدری نگذاشت فرزندش رسوا و خجالت زده شود. لب به شوخی گشود وشروع به تعریف خاطرات جوانی اش کرد. باظاهری شاد، اما دلی آکنده از درد می گفت تا اینکه ناگهان حالش دگرگون شد. پیرمرد به انتها رسیده بود. گویا در دل آرزو داشت ادامه ای نباشه مبادا که ته این ماجرا به رسوایی فرزندش ختم بشه. نفس های آخرش بود که رسوندنش به بیمارستان. و دیری نگذشت که جان به جان آفرین تسلیم نمود. و اینچنین دفتر زندگانی اش باجفای فرزند بسته شد.😔 👌بیاییم قدر داشته ها را قبل از اینکه ازدستشان بدهیم بدونیم. خصوصا پدر و مادر گاهی وقتا خیلی زود دیر میشه، قدر ولی نعمت هایمان را بدانیم. ان شاءالله 🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸 @khanvade_asemani
هدایت شده از خانواده آسمانی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ خدای خوب من ... حساب گرانه تسبیح به دست می گیرم و از تو بی حساب روزی می خواهم خدایا یه روز قشنگ و پر امید را تقدیم دوستان همراهم گردان 💠 شروع یک روز نورانی با ذکر سلام وعرض ادب به ائمه وصاحبان روز یکشنبه💫 🌷السّلام علیکَ یا (ع) 🌷السّلام علیکِ یا (س) و سلام بر تمامی عزیزان همراه🌹 🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸 @khanvade_asemani
⚜⚜ ⚜ بعضی ها را دیدی که وقتی به جایی می‌رسند، همه می‌گویند، نوش جانش، خدا برایش بیشتر کند☺️ ولی به بعضی دیگر، لقب می دهند. 😔 این تفاوت از کجا نشأت می گیرد؟ 🤔 🌸خانواده آسمانی، ارتقا معنوی 🌸 @khanvade_asemani
حضور در بیمارستان 💠 دکتر ترکمن می‌گوید: «سردار برای ملاقات نوه‌های تازه به دنیا آمده‌شان به بیمارستان آمدند. نمی‌دانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف وارد شدند.👌 پرستارها از دیدار سردار خوشحال بودند ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. ☺️ قرار شد عکس یادگاری بگیریم. ‼️دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود.‼️ همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم در عکس یادگاری ما باشید.»👌👌 💠همراه ستاره ها با خانواده آسمانی 💠 @khanvade_asemani