eitaa logo
دروس خارج حضرت استاد ربانی گلپایگانی
1.4هزار دنبال‌کننده
196 عکس
55 ویدیو
511 فایل
ارتباط با کانال از طریق @h_mojtabazadeh آرشیو صوت ها از طریق سایت مدرسه فقاهت http://eshia.ir/Aqaed/Archive/
مشاهده در ایتا
دانلود
... 🔍 ادامه 🔺 معرفی احمد اسماعیل بصری 🔹 احمد، فرزند اسماعیل –که هودارانش او را احمد الحسن می‎نامند- در سال 1970 میلادی (1349 ش) در منطقه‌ای از توابع استان بصره عراق به دنیا آمد. بر اساس مدارک رسمی دولت عراق او از طایفه «همبوش»، یکی از طوایف «بوسویلم» است و این طایفه از سادات نیستند (ره افسانه، محمد شهبازیان، ص 16)، اما پیروان احمد اسماعیل او را از سادات و از نوادگان امام زمان(عج) پنداشته و نسب او را این‎گونه معرفی کرده‎اند: «احمد، فرزند اسماعیل، فرزند صالح، فرزند حسین، فرزند سلمان، فرزند محمد بن حسن عسکری(ع) (بشارتی برای تمام اهل زمین، ص 20. نوشته‎ای منسوب به احمد الحسن). 🔹 یکی از شواهد نادرستی سیادت احمد اسماعیل، نامه شیخ حیدر مشتت از نخستین همفکران او است که در تاریخ 6 جمادی الثانی 1424هـ با صدور بیانیه‏ای حمایت خود از احمد اسماعیل را به عنوان فرستاده امام زمان(عج) اعلام کرده است. وی، در این نامه او را با عنوان شیخ احمد معرفی کرده است(تصویر این نامه در کتاب «ره افسانه» ص 18، موجود است.). نامه وی را پیروان احمد بصری تأیید کرده و از آن علیه حیدر مشتت، هنگامی که از وی جدا شد، استفاده کرده‎اند(ره افسانه، ص 19). 🔹 یکی از طرفداران احمد اسماعیل گفته است: «انتساب احمد بصری به امام زمان(عج) با شهادت‎های معتبر از مهم‏ترین افراد فامیل ایشان، تأیید گردیده است(عبدالرزاق دیراوی، دعوت سید احمد الحسن همان حق آشکار است، ص 8.). این در حالی است که احمد بصری، که خود را مهدی اول از فرزندان امام مهدی(عج) می‏پندارد، گفته است: «مهدی اول از فرزندان امام مهدی(عج) است و نسلش ناشناخته و مبهم است، زیرا فرزندان امام مهدی(عج) اصل و نسبشان نامعلوم است»( المتشابهات، ج4، ص37). بر این اساس، چگونه خویشاوندان وی، انتساب او به امام زمان(عج) را شناخته و تأیید کرده‎اند؟! همچنین، چگونه وی مدعی شده است که پیامبر اکرم(ص)، ائمه(ع)، اسم و نسب و ویژگی‎های او را بیان کرده‎اند؟! (جواب‎های روشن کننده از راه امواج، ج2، ص 22). 🔺 چگونگی شکل‌گیری جریان یمانی دروغین 🔹 این جریان با نام احمد الحسن الیمانی، وصی، فرزند و فرستاده امام زمان(عج) در اواخر دوران حاکمیت صدام و حزب بعث عراق، نمایان شد، پس از سقوط صدام و رژیم بعثی، با کمک باقیمانده‏های رژیم بعث، تشکیلات وسیعی را در مناطقی هم‏چون کربلا، ناصریه و بصره به راه انداخت. 🔹 اصل تفکر یمانی دروغین، توسط شیخ حیدر مشتت، از مریدان اولیه و جداشده از احمد بصری شکل گرفت که سابقه بیشتری در طلبگی نسبت به احمد اسماعیل داشت و احمد اسماعیل در حقیقت در نجف مهمان او بود. محمد علی نصر الدین می‏نویسد: بعضی از آن‎ها به من گفته‎اند که آن‏ها حدود هفت نفر بودند و بسیاری از اوقات کنار نهرهای اطراف نجف می‎رفتند و به عبادت و گوشه‎نشینی می‎پرداختند و فقط نان و سبزی می‏خوردند، تا این که در سال 1424 قمری حیدر مشتت و احمد اسماعیل، تصمیم گرفتند حرکت یمانی را که در احادیث بیان شده‌ است، آغاز نمایند. آن‎ها در ابتدا شخص یمانی را مبهم گذاشتند و حیدر مشتت مشخص نکرد که یمانی خودش است یا احمد اسماعیل. حیدر بیشتر از رفیق خود، فعال بود، به همین خاطر چند بار به قم مسافرت کرد تا اعراب و طلاب ساکن آن را تحت تأثیر قرار دهد. او چند سال قبل به همراه یاران خود اقدام به پخش اعلامیه‎هائی کرد که در آن ظهور یمانی بشارت داده شده بود و یک روز به همراه یاران خود از وسط شهر قم تظاهر کنان و در حالی که شعار می‎دادند و فریاد می‌کشیدند، به طرف مسجد جمکران حرکت کردند که توسط پلیس، دستگیر و به عراق فرستاده شدند (محمد علی نصر الدین، فعالیات صهیونیة وهابیة فی العراق، ص 17). 🔹 آقای علی کورانی می‏نویسد: «یکی از آن‎ها که حدوداً سی ساله بود و لباس روحانیت به تن داشت نزد من آمد و گفت: من حامل دو نامه یکی برای شما و دیگری برای رهبر ایران هستم؛ پرسیدم از جانب چه کسی؟ جواب داد از جانب امام زمان سلام الله علیه؛ گفتم: مطمئن هستی؟ گفت: بله، گفتم: معنای این حرف آن است که تو آن حضرت را ملاقات کرده‎ای و او به تو دو نامه داده و دستور داده است آن‏ها را به دو نفر برسانی، گفت: بله، گفتم: من حاضر نیستم نامه را از تو دریافت کنم مگر این که دلیل و نشانه‎ای بیاوری، و برای او توضیح دادم، یمانی که تو ادعا می‎کنی که او هستی، همان وزیر امام مهدی(ع) است و ابتدا حاکم یمن می‌باشد؛ برو حکومت یمن را به دست بگیر. 🔹 در خلال توضیح این مطلب، او سکوت نمود و من به نوشتن مشغول شدم. پس از مدتی سکوت، گفت: اگر در خواب ببینی قبول می‎کنی؟ گفتم: نه، حتی اگر بیست بار خواب ببینم؛ زیرا دین و مذهب ما بر دلایل قطعی بنا نهاده شده است، چگونه انتظار داری من دینم را بر اساس رؤیا پایه‌ریزی کنم؟ و بلند شد و رفت (علی کورانی.المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی، ص 1119).
🔹 آقای کورانی در کتاب دیگر خود به همین موضوع با تفصیل بیشتری پرداخته و تصریح می‏کند که آن فرد، حیدر مشتت بوده است (علی کورانی، دجال البصرة، ص 43). 🔹 با این که خود حیدر مشتت، ابتدا به یمانی بودن احمد اسماعیل رضایت داد و خود را شاهد آن معرفی کرد، ولی مدتی بعد با احمد اسماعیل اختلاف پیدا کرد و خودش ادعا نمود یمانی است. او مورد لعن احمد اسماعیل قرار گرفت و از سوی یکی از طرفدارن او به عنوان سامری عصر ظهور نام گرفت (محمد علی نصر الدین، فعالیات صهیونیة وهابیة فی العراق، ص 18). و بالاخره پس از کش و قوس‎های بسیار با احمد اسماعیل و تلاش برای ایجاد تشکیلات مستقل، در راه بغداد به ضرب گلوله از پا درآمد و طرفدانش، احمد اسماعیل را به قتل او متهم کردند (همان، ص 28). ـــــــــــــــــــــــــــ 📙 برگرفته از کتاب مهدویت، استاد ربانی گلپایگانی، •┈┈••✾••┈┈• 🌐@kharejkalam
📜 ــــــــــــــــــــــــــــ 💠 این قسمت: رفیق مدرن، رفیق سنتی (2) ــــــــــــــــــــــــــــ 👨‍🎓 در قسمت قبل جریان رفیق مدرن ام رو براتون گفتم. حالا بشنوید درباره رفیق سنتی. اون هم دوست خوبیه اما دیگه سنتی سنتی یا به شما بگم آخر سنتی. 🔹 این رفیق ما بر عکس اون رفیق، اصلا میونه خوبی با چیزهای جدید نداره و به همه اونها بدبینه و از اون طرف هر چیز قدیمی رو می پذیره. مثلا میگه داروهای جدید همشون شیمیایی اند و بیشتر، آدم ها را می کشند تا خوب کنند. خودش هم وقتی مریض می شه اصلا سراغ این داروها نمیره و اتاقش رو پر از دم کرده و دود و اینها میکنه. هر چی هم بهش میگم: بابا بیا برو دکتر، آخه اونها هم این همه درس خوندن، میگه: مگه از روی نعش من رد بشی که بخواهی من رو ببری دکتر. 🔹 این رفیق ما مواد غذایی جدید رو مضر و سرطان زا می دونه و تا می تونه از وسایل جدید استفاده نمی کنه مگر به قول خودش در حد اضطرار. یه روز من و اون رفیق مدرنمون رو به خونه اش دعوت کرد. عجب خونه ای، چند تا مرغ و خروس و یک تنور پختن نون و یک باغچه سبزی و ... خودش میگه من خیلی چیزها رو خودم تو خونه درست کنم. پذیرایی اش هم جالب بود، به جای چای، دم نوش و به جای قند توت و به جای قاشق با دست و ... خلاصه رفیق مدرنمون که همون اول در رفت، من هم البته بعضی از اینها رو قبول داشتم اما نه دیگه اینجوری. بهش گفتم: بابا تو که همه فکر و ذهنت شده چی بخوری و چی نخوری و کدوم ضرر داره و کدوم نداره! بابا، خودت رو خلاص کن و به کارهای مهم تر برس، اما هر چی میگم تو کَتش نمی ره. 👇👇👇 ادامه ... ...
... 👨‍🎓 یه روز بهش گفتم: آخه تو چرا با علم و دانش جدید مشکل داری و به اون بدبین هستی؟ گفت: چون مبانی این علوم از غرب و انسان های فاسد و گمراه گرفته شده، به همین خاطر همه اش ضلالت و گمراهیه. غربی ها دشمن بشریت اند و خیر و صلاح کسی رو نمیخوان. اونها دارن با این کارهاشون کل عالم رو به نابودی می برند و میخوان همه ما رو اسیر و برده خودشون کنند. این علوم وقتی درست می شن که از اول و بر پایه درست نوشته بشن. ❓ خب نظر شما چیه؟ عقیده و کار این رفیق سنتی من رو قبول دارید یا نه؟ 👨‍🎓 بر نظر من کار این رفیقمون هم مثل اون رفیق مدرن درست نیست و یک جور دیگه ایراد داره. بالاخره هر کسی براساس فطرت و عقلش، آنچه درسته و کارآیی بیشتری داره و کم هزینه تر و سهل الوصول تر است رو انتخاب می کند، و الان بشر خیلی تونسته در این زمینه ها موفق باشه. 🔹 بله ما هم قبول داربم که مدرنیته در عرصه عمل، پیامدهای مخرب و بَدی داشته، و وابستگی شدید به ماشین صدمه های بزرگی به روان و جان آدم ها زده، اما به نظر من نباید همه اون رو یک کاسه دید. بلاخره همین علم و دانش تونسته در حوزه معرفتی پیشرفت های خوبی بکنه و در حوزه عملی هم در سطح وسیعی مشکلات زندگی رو حل کند و زندگی رو آسانتر کنه! 👨‍🎓 خب حالا چکار باید کرد؟ به نظر من معیار تشخیص در این موارد همونکه به رفیق مدرنم گفتم، یعنی: بررسی منطقی چیزها و کارآمدی یا ناکارآمدی اونها. نباید به صرف اینکه یه چیزی مربوط به گذشته است، چشم بسته اون رو قبول کرد و راه هرگونه تحول رو بر اون بست،. اصلا نواندیشی و بازنگری عقاید و افکار و آداب و رسوم البته با رعایت موازین عقلانی و وحیانی، نشانه رشد و بلوغ فکری انسان است. 🔹 جان کلام اینکه همیشه آدم هایی هستند که بر سنت های نادرست اصرار دارن، و همیشه آدم هایی هستند که مسحور چیزهای جدیدند و هر چیز قدیمی رو بی فایده می دونند. اینها در دو لبه خط افراط و تفریط قرار دارند. به نظر من بهترین جای ایستادن روی این خط، وسط اون است، یعنی چیزهای خوب سنت و مدرن رو گرفتن و چیزهای بد شون رو دو ریختن. به خاطر همین که اون دو تا رفیق به من میگن: سنتی مدرن. ❓ به نظر شما کدوم یک از ما سه نفر راه درستی رو میریم؟ ـــــــــــــــــــــــــــ 🖋 توضیح: سنت در بحث ما در مقابل مدرنیته و به معنای هر عقیده و عمل مربوط به گذشته است، نه سنت معروف در کاربرد علوم اسلامی . ــــــــــــــــــــــــــ 📙 بازسازی و برگرفته از «نقد مبانی سکولاریسم»، استاد ربانی گلپایگانی، ص210 - 212 •┈┈••✾••┈┈• 🌐@kharejkalam
📜 ــــــــــــــــــــــــــــ 💠 این قسمت: دین و آزادی علم و هنر ــــــــــــــــــــــــــــ 🧔 میگم حمید، چند وقت قبل تو فضای مجازی، یه کلیپی دیدم که یه آقای درباره آزادی صحبت می کرد. حرف های اون یه مقداری من رو به شک انداخته و از جهت فکری به هم ریخته، می توانی کمکم کنی؟ 👨‍🎓 خب بگو ببینم چی گفته؟ 🧔 می گفت: همون طور که یه نهال اگر بخواهد خوب رشد کنه باید آزاد باشه و مانعی سر راهش نباشه، علم و هنر هم وقتی شکوفا میشن که کاملا آزاد باشند و تحت هیچ نوع دیکتاتوری و بگیر و ببند نباشند. شما وقتی به یه هنرمند یا دانشمند هی بگی این کار رو بکن و این کار رو نکن، خوب معلومه استعدادهایش پژمرده میشه و می میره. همین مشکل در کشور ما وجود داره و دین اومده کلی شرط و شروط برای هنرمند گذاشته و دست و پاش رو بسته و حالا شما می خواهید تو این وضعیت کار هنری هم انجام بده؟ خب معلومه چطور میشه. در مورد علم و دانش هم همین طوره، شما وقتی می تونید انتظار رشد و شکوفایی اون رو داشته باشد که کاملا اون رو را آزاد بذارید و دست و پای دین رو از روی گلوی اون بردارید. 👨‍🎓 ببین مسعود، حرفای این آقا چند تا ایراد مهم داره، خوب گوش بده تا برات بگم: 🔹 اول: این فضای بگیر و ببندی که میگه کجا تو کشور ما وجود داره؟ اگر این طوره پس این همه هنرمند و دانشمند که در کشور مشغول فعالیت هستند چه معنایی داره؟ 👇👇👇 ادامه ... ...
... 🔹 دوم: این حرف درست نیست که هنر و استعداد فقط در فضای آزاد و بدون بگیر و ببند رشد می کنه، چون عده زیادی داریم که در سختی و محرومیت بودند، با این حال کارهای بزرگی انجام دادند، نمونه اش همین شکوفا شدن استعدادهای جوانهای ما در اثر تحریم های ظالمانه دشمنه. 🔹 سوم: من یه سوال از تو می پرسم: همون نهالی که گفت باید آزاد باشه تا رشد کنه، آیا نباید جلوی آفت هاش رو گرفت، یا گاهگاهی با زدن تکیه گاه از کج شدنش جلوگیری کرد، یا اون رو هرس کرد و شاخ و برگ اضافیش رو قطع کرد؟ اتفاقا اگر این کارها نشه اون نهال به درستی رشد نمی کنه و به درخت بارور تبدیل نمیشه. حرف ما هم همینه که دستورات دینی نه تنها مانع رشد استعدادهای بشر نیست، بلکه اولا موانع مخرب رو بر می داره و آزادی بیشتری به فرد میده، ثانیا: عقل و خرد رو تقویت کرده و ارتقا میده. 🧔 من حرف تو را متوجه نمی شوم یعنی محدودیت های دینی، آزادی بیشتری به هنرمند میده؛ آخه چجوری؟ 👨‍🎓 بذار یه مثال برات بزنم. یه راننده که تو جاده حرکت میکنه، در مقابلش تابلوهایی فراوانی نصب شده. این راننده ممکنه بگه: بابا! چه خبره، هی میگن از این طرف برو از او طرف نرو، سرعتت چقدر باشه، اصلا نمیذارن آدم آزاد رانندگی کنه! آیا این حرف به نظرت درسته؟ نه! چرا؟ چون این تابلوها دارن چیزهایی رو به راننده گوشزد می کنند تا دچار آسیب نشه. دین مبین اسلام هم محل های سقوط انسان در دره های خطرناک گمراهی و ضلالت را تذکر داده، و راه های انحرافی و از راه اصلی مشخص کرده، و بین شما و دره های عمیق گاردریل زده تا به خوبی و آرامش در مسیر سعادت و موفقت حرکت کنید و به مقصد برسید. شما وقتی به بهانه آزادی فضای جامعه را مشوش کردی و برای این جوان بیچاره هزار دام جنسی و فحشا و مواد مخدر و مشروب و ... پهن کردی چطور انتظار داری فکرش آزاد باشه و بتونه خوب کار کنه؟! 🔹 نکته دیگه ای که از مزیت های دینه اینکه علاوه بر نشون داده موانع و خطرات، راهکارهایی رو به انسان نشون میده که باعث میشه در همون جاده به پرواز در بیاید و در افق های بلندتری از زندگی مادی حرکت کنه و به جاهای بالاتری دست پیدا کنه. آیا می دونسی وقتی مسلمان ها به تعالیم این دین به درستی عمل کردند، تمدن بزرگی رو شکل دادند که سالیان سال آقای علمی دنیا در علومی مثل طب، ریاضیات، شیمی، نجوم، فیزیک و مهندسی، فلسفه و ادبیات و ... بودند؟ یا می دونستی استفاده از روش تجربی در علوم طبیعی که کلید مهم تحول دانش بشری است از ابتکارات مسلمانان بوده؟ یکی از اندیشمندان غربی میگه: بیکن (که اون رو پدر تجربه گرایی در غرب میدونن)، سرمایه های علمی و سبک کاوش خودش رو از مسلمانان گرفته. اون میگه هیچ گوشه ای از تمدن اروپا نیست مگر اینکه نشانی از فرهنگ مسلمانان در اون دیده میشه (منابع فرهنگ اسلامی، 126- 127). 🔹 خب جناب آقا مسعود! یادت هم باشه آدم بدون سپر و تجهیزات کافی وارد میدان نبرد نمیشه. 🧔باز منظورت رو از نفهمیدم. 👨‍🎓 منظورم میدون فضای مجازیه! 🧔 آخه ما باید از دنیا خبر داشته باشیم؛ بی خبری درست نیست. 👨‍🎓 باشه، اما این رو هم بدان که فضای مجازی یه میدان نبرد فکریه که در کنار مطالب خوب، تیرهای مسموم زیادی توسط دشمن تو اون پرتاب میشه که میتونه به کسانی که مجهز نیستند، آسیب جدی بزنه. پس مجهز وارد میدون شو. ـــــــــــــــــــــــــــ 📙 بازسازی و برگرفته از «نقد مبانی سکولاریسم»، استاد ربانی گلپایگانی، ص53 - 54 و 285 - 290 •┈┈••✾••┈┈• 🌐@kharejkalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ با موضوع مهدویت : جریان انحرافی احمد بصری 👈🏻 قسمت دوم: |بررسی ادعای یمانی بودن احمد بصری 🔺 ادعای یمانی بودن احمد بصری 🔹 اولین خصوصیتی که از واژه یمانی به ذهن می‎رسد و در روایات نیز به آن تصریح شده، این است که یمانی، فردی از اهل یمن است، اما احمد اسماعیل اهل بصره است نه یمن. پیروان احمد اسماعیل برای توجیه یمانی دانستن وی گفته‎اند: باید بدانیم که مکه از تهامه است و تهامه از یمن است و یمن از ریشه ایمان است. رسول خدا(ص) فرمود: همانا ایمان در مکه ظهور کرد و مکه در تهامه و تهامه در سرزمین یمن است و به همین سبب، کعبه را کعبه یمانیه می‎گویند. سپس این گونه نتیجه‎گیری شده است: پس حضرت محمد(ص) و خاندان ایشان همگی یمانی هستند. حضرت رسول(ص) یمانی است و امام علی(ع) یمانی است و امام مهدی سلام الله علیه و همه اهل بیت(ع) یمانی هستند و این موضوع را علمای با عمل گذشته می‎دانستند. (ادله جامع دعوت یمانی، ص17 و 18. این جزوه از سوی گروه انصار المهدی (پیروان احمد اسماعیل) منتشر شده است). 🔍 ادامه👇👇
🔺 نقد 🔹 1. عبارت: «ایمان از مکه آغاز شد و مکه از تهامه و تهامه از یمن است» از ابن اثیر جزری است، نه حدیث نبوی، حدیث نبوی این است که: «الایمان یمانی و الحکمة یمانیه» (بحارالانوار، ج22، ص 136) ایمان و حکمت یمانی است. ابن اثیر جزری در توجیه این‏که پیامبر(ص) ایمان را یمانی نامیده، دو وجه را ذکر نموده است، وجه اول این که ایمان از مکه آغاز شد و مکه از تهامه و تهامه از یمن است، بدین جهت، کعبه نیز یمانیه نامیده شده است. و وجه دوم این که انصار، یمانی بودند، و آنان پیامبر اکرم(ص) و مهاجران را یاری دادند، لذا ایمان به آنان نسبت داده شده است (النهابة فی غریب الحدیث و الأثر ، ج 5، ص 300.). علامه مجلسی، پس از نقل روایت مذکور، این دو وجه را از ابن اثیر نقل کرده است. بنابراین، احمد اسماعیل و هواداران او، سهوا یا عمدا سخن ابن اثیر را به عنوان کلام پیامبر اکرم(ص) مطرح کرده‎اند. 🔹 وجه اول در کلام ابن اثیر، درست نیست، زیرا تهامه سرزمینی است که شمال آن از شبه جزیره سینا آغاز می‎شود و جنوب آن به یمن می‏رسد و شهرهای مکه، جده و صنعاء در آن واقع شده‎اند (المنجد فی الاعلام، ص 194؛ دایرة المعارف فارسی، ج1، ص695). بنابراین، قسمتی از یمن (صنعاء) جزء تهامه است، نه این‏که تهامه بخشی از یمن باشد، مانند این که شهر کهک جزء استان قم و شهر ساری جزء استان مازندران است، نه این که قم جزء کهک یا مازندران جزء ساری باشد. هنگامی که دو ناحیه (دو شهر یا دو روستا) جزء یک سرزمین باشند، صحیح نیست که اهل یکی از آن دو ناحیه اهل ناحیه دیگر معرفی شود، آن‏چه صحیح است این است که اهل هریک از آن دو ناحیه، اهل ناحیه مشترک به شمار آید، از باب مثال، صحیح است که گفته شود اهل مکه و اهل مدینه، اهل حجاز می‏باشند، ولی صحیح نیست که گفته شود اهل مکه اهل مدینه و اهل مدینه اهل مکه‎اند، بر این اساس، صحیح است که گفته شود: (اهل مکه و اهل یمن (صنعا) اهل تهامه‏اند ولی صحیح نیست گه گفته شود، اهل مکه اهل یمن، و اهل یمن اهل مکه‏اند. بنابرین، یمنی دانستن پیامبر اکرم(ص) و خاندان آن حضرت بر اساس وجه اول در کلام ابن اثیر، صحیح نیست. 🔹 2. صرف نظر از اشکال قبل، اگر سخن پیروان احمد اسماعیل درباره یمانی بودن پیامبر(ص) و امام علی و امام مهدی(سلام الله علیهما) را بپذیریم، در این صورت باید بر این باور باشیم که اولاً: واژه یمانی بر همه سادات صادق بوده و همه آن‎ها یمانی هستند. بنابراین انتخاب این لقب برای یکی از آن‎ها، باید به خاطر خصوصیت دیگری باشد که شامل همه آن‎ها نمی‎شود و قدر متقین آن، خروج و قیام از سرزمینی است که جزء یمن باشد و قطعاً عراق و بصره جزء یمن ‏نیست. ثانیاً: اگر به یمانی موعود به این خاطر که جزء سادات است، یمانی گفته می‎شود پس باید به حسنی، که در روایات علائم ظهور (الکافی، ج8، ص 225.) به داستان خروج او اشاره شده، نیز یمانی گفته شود، زیرا او نیز از سادات (بحار الانوار، ج53، ص 15) است، در حالی که چنین نشده است. به عبارت دیگر همان طور که لقب حسنی برای سید حسنی به خاطر خصوصیتی ذکر شده که فقط در حسنی وجود دارد، لقب یمانی نیز چنین است. 🔍 ادامه👇👇
🔺 استدلالی دیگر 🔹 از آن‎جا که استناد به سیادت، ملاک برای تعیین مصداق یمانی نیست، پیروان احمد اسماعیل برای تعیین مصداق یمانی، سه ویژگی برای یمانی ذکر کرده‎اند که عبارتند از: همراه داشتن وصیت و پرچم و سلاح پیامبر(ص)، و برای اثبات این امر، چنین استدلال کرده‏اند: امام باقر(ع) فرمود: «اگر هر چیزی برای شما ایجاد اشکال یا شبهه کند، وصیت و پرچم و سلاح پیامبر خدا(ص) جای هیچ گونه شبهه و اشکال برایتان باقی نمی‎گذارد، بر حذر باشید از کسانی که خود را به دروغ به آل محمد(ص) نسبت می‏دهند که همانا برای آل محمد(ص) و علی(ع) یک پرچم است و برای دیگران، پرچم‏ها. پس در جای خودت ثابت باش و ابداً از هیچ کس تبعیت نکن تا مردی را از فرزندان حسین(ع) ببینی که وصیت و پرچم و سلاح رسول خدا با او باشد»( تفسیر العیاشی، ج1، ص 65.). بر طبق این روایت، قبل از ظهور امام مهدی(ع)، پرچم یمانی که پرچم حق و هدایت است بلند می‏شود... پس فردی که منظور امام باقر(ع) است، امام مهدی(ع) نیست، چرا که قبل از ایشان یمانی قیام می‏کند و شیعیان به اطاعت از یمانی فراخوانده شده‏اند. پس طبق فرموده امام باقر(ع) یمانی باید سه نشانه مهم داشته باشد: وصیت و پرچم و سلاح رسول خدا(ص) با او است (ادله جامع دعوت یمانی آل محمد، ص 19-20). 🔺 نقد 🔹 روایت مذکور در باره امام مهدی سلام الله علیه است نه یمانی، زیرا امام باقر(ع) در این روایت نشانه‎هایی برای قیام مهدی سلام الله علیه ذکر می‏کند که تشخیص مهدی راستین از مدعی دروغین را آسان می‏کند. از جمله، به حاضر شدن 313 یار خاص آن حضرت و بیعت آن‌ها با ایشان اشاره می‏کند و در ادامه چنین می‏فرماید: «سپس به همراه 313 نفر که با او بین رکن و مقام بیعت می‎کنند از مکه خارج می‎شود، در حالی که عهد و پرچم و سلاح رسول خدا(ص) با او است و وزیر آن حضرت نیز او را همراهی می‏کند. سپس منادی از آسمان نام او را که نام پیامبر(ص) است، ندا می‎کند به گونه‌ای که همه اهل زمین آن را بشنوند و اگر مشکلی (در تشخیص مهدی راستین از مدعیان دروغین برای شما) به وجود آمد، همراه بودن عهد و پرچم و شمشیر پیامبر(ص) با او، مشکل را برطرف خواهد نمود، و اگر باز مشکلی (در تشخیص) به وجود آمد، صدائی از آسمان که نام مهدی سلام الله علیه و امر او را اعلان می‏کند، جای هیچ شکی باقی نمی‏گذارد». آمدن 313 نفر یاوران خاص امام مهدی(عج) نزد آن حضرت و بیعت با او میان رکن و مقام و ندای آسمانی، همگی از ویژگی‏های امام مهدی(عج) است، نه از نشانه‏های سید یمانی. ـــــــــــــــــــــــــــ 📙 برگرفته از کتاب مهدویت، استاد ربانی گلپایگانی، •┈┈••✾••┈┈• 🌐@kharejkalam
📜 ــــــــــــــــــــــــــــ 💠 این قسمت: اسارت آزادی در غرب ــــــــــــــــــــــــــــ 🧔 سلام حمید! فردا جلسه آزاد اندیشی می آیی، جلسه فردا خیلی جالبه؟ 👨‍🎓 چطور مگه؟ 🧔 آخه حاج آقا رسولی می آید. 👨‍🎓 خب اینکه چیز تازه ای نیست، ایشون گاهی اوقات تو جلسه می اومدن. 🧔 نه این جلسه خیلی فرق میکنه، چون هوشنگ فری هم می خواهد بیاد. می دونی که کی رو میگم، همون که دسته لیبرالیسم آزاد رو تو دانشگاه راه انداخته و برای خودش برو و بیایی داره. 👨‍🎓 اون که اصلا میونه خوبی با آخوندا نداره. 🧔 آره، ولی گفته می خواهم فردا بیام تکلیفم رو یک سره کنم و حاج آقا رسولی رو سنگ روی یخ کنم و تمام. 👈🏻 جلسه برگزار شد و هوشنگ با کلی از طرفداراش اومده بودند. جای سوزن انداختن نبود. در همان ابتدای جلسه تا حاج آقا رسولی بسم الله رو گفت، هوشنگ فری از وسط جمعیت بلند شد و با صدای بلند گفت: من نمیدونم شما آخوندا چرا با آزادی مخالفید؟! چرا نمیذارید مردم آزاد باشند؟ 🔹 آقا رسولی با همون آرامش همیشگی گفت: آقا هوشنگ دم در بده بیا بالا میکروفن بگیر و حرف تو بزن. من هم اگر جوابی داشتم می دهم. 🔸 هوشنگ سریع رفت بالا و طرفدارهاش یک عالمه صوت و کف براش زدند. بعد پشت تریون رفت و حرفش رو تکرار کرد و گفت: آخه مگر آزادی چه بدی به شما کرده، که با اون این همه بَدید؟ آزادی مقدس ترین آرمان بشره و همه دنیا به دنبال اون هستند، اما شما انگار همیشه از اتوبوس تمدن جا می مونید و اون عقب می ایستید. 👇👇👇 ادامه ... ...
... 🔹 حاج آقا رسولی: بیا به شکل منطقی و بدون توهین، با هم بحث کنیم. مطلب خوبی گفتی ولی بگو بدونم کدام آزادی رو میگی؟ 🔸هوشنک: آزادی دیگه، نکنه می خواهید براتون لغتنامه بیارم. منظورم من همه آزادی هاست. طرفدارای هوشنگ که احساس کردند انکار هوشنگ خوب تونسته رقیب رو زمین بزنه تشویقش کردند. 🔹 ببین جانم، آزادی اقسام مختلفی داره: اگر آزادی سیاسی رو میگی یعنی آزادی از استبداد و اختناق، که ما هم قبول داریم و خیلی عالیه. اگر آزادی اجتماعی رو میگی یعنی برابری و حق رای مردم که ما هم قبول داریم و اون هم خیلی عالیه. اگر آزادی معنوی رو میگی یعنی رها شدن از بند شهوات و مادیات، که ما شش دانگ قبولش داریم. اگر منظورت آزادی انسانی یا همون استعدادها مترقی و عالی انسانی است که از اون عالی تر نمی شه. بالاخره شما کدوم آزادی رو میگی ما قبول نداریم؟ 🔸 هوشنگ که انتظار این توضیح و سوال رو نداشت توپ رو زمین حاج آقا انداخت و گفت: شما خودتون بگید کدوم آزادی رو قبول ندارید؟ 🔹 آقای رسولی: آزادی تمایلات نفسانی. 🔸 آهان همین رو می خواستم بگم، چرا شما ضد آزادی هستید؟ مگر تمایلات بشر چه مشکلی داره که شما جلوی آزادی اون رو می گیرید و نمیزارید مردم راحت و آزاد باشند؟ 🔹 آقای رسولی: ببین حرف ما اینه که سکان زندگی بشر رو کی باید دست بگیره عقل یا تمایلات؟ اگر عقل فرماندهی رو به دست بگیره به نفع و مصلحت آدم کار می کنه و اتفاقا تمایلات هم در جای خودش به خوبی استفاده می کنه، اما اگر تمایلات فرماندهی رو به دست بگیره فقط هر چی مطابق ملیش باشه رو قبول میکنه حتی اگر به ضررش باشه. عقل رو هم به عنوان یه مزاحم زندانی میکنه تا صداش در نیاد. 🔸 هوشنگ: حالا شما چرا اینقدر مساله رو سختش می کنی، بابا اتفاق نمی افته. 🔹 می دونی نتیجه این آزادی چی میشه؟ پایه های اخلاق و معنویت سست میشه و خوشگذرانی های شهوانی جای اون رو بگیره. چنین آدمی به خاطر تمایلاتش دیگه هر ظلم و جنایتی رو توجیه میکنه و به هر باطلی لباس حق می پوشاند. الان مگه آمریکا که به قول شما مهد آزادیه، فجیع ترین جنایت های صهیونیست ها رو در حق مردم مظلوم فلسطین، توجیه و ماست مالی نمیکنه، و بعد هم با شعار های جذاب بقیه رو فریب نمیده؟ 🔸 هوشنگ: شما گفتید توهین نکنیم اما خودتون دارید به آمریکا توهین می کنید. 🔹 واقعیت رو دارم میگم. اصلا ویل دورانت رو که قبول داری؟ 🔸 هوشنگ: بله مگه میشه اندیشمند بزرگ غربی رو قبول نداشت، از خودمونه و کارش درسته. 🔹 ویل دورانت میگه: اجداد ما در سیاست، خواهان آزادی و در اخلاق سخت گیر بودند و به الواح موسی (ع) احترام می گذاشتند، اما الان چی، اون الواح رو زیر پا انداختیم و بزرگترین خواسته آزادی خواهی ما این شده که شراب رو اولین واجبات یک مرد و رها بودن رو اولین واجبات یک زن بدانیم (لذات فلسفه، ص 336). 🔸 هوشنگ: حالا این داداش ما، ویل دورانت یه چیزی گفته، شما خیلی جدی نگیر. 🔹 باشه جدی نمی گیرم اما این که شد بدترین نوع بردگی و اسارت، همان که امیرالمومنین (ع) فرمود: «عبد الشهوه اذل من عبد الرق»، به زبون عامیانه یعنی صد رحمت به اسارت و بردگی غلام های قدیم. 🔸 هوشنگ: من نمی دونم شما چرا هی با این مفاهیم بازی می کنید، واقعیت کشورهای غربی رو ببین که به خاطر آزادی چه وضعی دارن. 🔹اتفاقا حرف خوبی زدی، بذار یه مشت از خروار برایت بگم: تو همین کشور انگلستان نتیجه همین آزادی این شده که در مجلس این کشور همجنس بازی به صورت قانونی پذیرفته شد، یعنی کاری که حتی حیوانات هم اون رو انجام نمی دهند. خدا رحمت کند شهید مطهری که حرف هاش کهنگی نداره، میگه: آزادی در غرب یعنی حیوانیت رها شده در حالی که اسلام به دنبال انسانیت آزاد است. بعد این حکایت رو نقل می کنه یه کسی سوار قاطر بود بهش گفتند: فلانی کجا میری؟ گفت: هر جا قاطرم بره. این جوامع هم به کجا میرن؟ اونجا که میل و خواست اکثریت می خواهد. 👈🏻 هوشنگ که دیگه کم آورده بود و نمی دونست چی بگه، گفت: این چه جلسه ای گذاشتید، من از اولش می دونستم شما اجازه نمی دید ما آزادانه حرف مون رو بزیم. این رو گفت و جلسه رو با ناراحتی ترک کرد. ـــــــــــــــــــــــــــ 📙 بازسازی و برگرفته از «نقد مبانی سکولاریسم»، استاد ربانی گلپایگانی، ص293- 302 •┈┈••✾••┈┈• 🌐@kharejkalam
⭕️ با موضوع مهدویت : جریان انحرافی احمد بصری 👈🏻 قسمت سوم: | بررسی ادعای عصمت و ادعای فرزندی احمد بصری 🔺 دعوی عصمت 🔹 احمد بصری و طرفداران وی می گویند: در روایت امام باقر،(ع) دعوت یمانی، دعوت حق، پرچم او، پرچم هدایت و مخالفت با او حرام دانسته شده است: «و لیس فی الرایات رایة اهدی من رایة الیمانی، هی رایة هدی لأنّه یدعو الی صاحبکم ... و لا یحل لمسلم أن یلتوی علیه، فمن فعل ذلک فهو من اهل النار، لأنه یدعو الی الحق و الی طریق مستقیم». امر به اطاعت محض از یمانی به این معنی است که او صاحب ولایت الهی است، و کسی صاحب ولایت نمی باشد مگر این که از خلفای خداوند در زمین باشد که عبارتند از پیامبران و مرسلین و امامان و مهدویین(ع). دعوت به حق و صراط مستقیم به این معنی است که او اشتباه نمی‏کند تا مردم را به باطل سوق دهد، پس او معصوم است. در نتیجه، یمانی حجت خدا در زمین و معصوم است(ادله جامع دعوت یمانی آل محمد(ص)، ص18 -19؛ بشارتی برای تمام اهل زمین، ص 15). 🔍 ادامه👇👇
... 🔺 نقد 🔹 این که پرچم یمانی، هدایت است و او بر مردم حجت است و مخالفت با او حرام و مستوجب دوزخ می‏باشد، بر معصوم بودن یمانی در همه افعال یا اقوال و آراء او دلالت نمی‎کند، بلکه بیان‏گر این است که او مردم را به امام زمان(عج) دعوت می‏کند، چنان‏که عبارت «هی رایة هدی لأنه یدعوالی صاحبکم» بیان‏گر همین معنی است. دعوت وی در این خصوص مانند دعوت مؤمن آل فرعون است که مردم را به ایمان آوردن به حضرت موسی(ع) فرا می‏خواند: «يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَاد»( سوره غافر، آیه 38) مؤمن آل فرعون در این که مردم را به ایمان آوردن به حضرت موسی(ع) دعوت می‏کرد، بر حق و معصوم بود، نه در همه اقوال، اراء و افعال. حقانیت و عصمت در مورد یمانی نیز همین‏گونه است. 🔹 حجت شرعی بودن بر مردم و حرمت مخالفت با او نیز بیش از این دلالتی ندارد که او در این خصوص که مردم را به ایمان آوردن به امام عصر(عج) دعوت می‏کند و با دشمنان آن حضرت مخالفت و مبارزه می‏کند، بر حق است و اطاعت از او واجب و مخالفت با وی حرام می‏باشد، اما این که او حجت الهی بر مردم در همه امور خواهد بود، از روایت امام باقر(ع) چنین مطلبی به دست نمی‏آید، و باید دلیل عقلی یا نقلی معتبر دیگری بر آن اقامه شود که البته، وجود ندارد. بر فرض این‏که چنین دلیلی هم وجود داشته باشد، عصمت او را اثبات نمی‏کند، زیرا در فرض مزبور، حجیت او نیابی است نه اصالی، و از قبیل حجیت فقهای عادل و پارسای شیعه در عصر غیبت است که در توقیع شریف امام زمان(عج) به دومین نایب خاص آن حضرت، یعنی محمد بن عثمان عَمری، از آنان به عنوان حجت‏های او بر شیعیان یاد شده است: «فاما الحوادث الواقعة، فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فانهم حجتی علیکم وانا حجة الله» (وسائل الشیعة، ج18، ابواب صفات القاضی، باب 11، روایت 9). بر اساس این توقیع شریف، فقهای پارسای شیعه در عصر غیبت در همه امور دینی بر مردم حجت‎اند، ولی معصوم نیستند. 🔺 ادعای وصایت و فرزندی 🔹 احمد اسماعیل و هوادارن او، با این پیش‏فرض یا ادعای ثابت نشده و بی‏اساس، که او همان سید یمانی است که خروجش از نشانه‏های ظهور و قیام امام عصر(عج) می‏باشد، و با این ادعا که سید یمانی همان مهدی اول است و براساس روایت وصیت (ثم یکون من بعده اثنا عشر مهدیا (فاذا حضرته الوفاة) فلیسلّمها الی ابنه اوّل المقربین ... هو اول المؤمنین. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 151) فرزند و جانشین (وصی) امام زمان(عج) خواهد بود، احمد اسماعیل را فرزند و وصی امام عصر(عج) انگاشته‎اند. 🔹 دلیل آنان بر این که سید یمانی و اولین مهدی، یک نفر هستند این است که مهدی اول، مطابق روایت مزبور، در زمان ظهور امام زمان(عج) حضور دارد، زیرا او نخستین کسی است که به امام(عج) ایمان می‏آورد (هو اول المؤمنین). حال اگر سید یمانی و مهدی اول را دو نفر فرض کنیم، ناچار یکی از آن دو باید حجت خداوند بر مردم باشد، و از آن جا که حجت بر عموم مردم، شأن ائمه و مهدیین است، مهدی اول بر عموم مردم از جمله بر سید یمانی حجت خواهد بود و لازمه آن این است که رهبری قیام قبل از ظهور و قیام ولی عصر(عج) را او بر عهده داشته باشد، در حالی که مطابق روایت امام باقر(ع) رهبری قیام را یمانی برعهده دارد، پس او حجت بر مهدی اول خواهد بود، و این دو با یکدیگر سازگاری ندارد، بنابراین، مصداق آن دو یک نفر است. در نتیجه سید یمانی فرزند و وصی امام عصر خواهد بود (ادله جامع دعوت یمانی، ص 33). نقد 🔹 اولا: روایت مزبور از جهت سند ضعیف است و چند نفر از راویان آن مجهول است. 🔹 ثانیا: حجت دینی بودن یمانی و مهدی اول، حجت نیابی از جانب امام عصر(عج) خواهد بود. بر این اساس، یمانی که رهبری قیام و مبارزه با دشمنان امام عصر(عج) را بر عهده دارد، در این خصوص او بر مردم حجت خواهد بود، ولی این مقام و مسؤلیت از طرف مهدی اول (که بنابر روایت وصیت در آن زمان حضور دارد و حجت نیابی از سوی امام زمان(عج) است) بر عهده او گذاشته شده است. بنابراین، مهدی اول، حجت بر یمانی خواهد بود. عبارت «اول المقربین» در روایت وصیت در وصف مهدی اول نیز مؤید این مطلب است، یعنی رتبه و جایگاه او نزد امام عصر(عج) بر دیگران برتری دارد. بنابراین او از سوی امام(عج) بر همگان و از جمله بر سید یمانی حجت خواهد بود. پس استدلال مزبور بر وصی و فرزند امام عصر(عج) بودن سید یمانی، مخدوش و مردود است. ـــــــــــــــــــــــــــ 📙 برگرفته از کتاب مهدویت، استاد ربانی گلپایگانی، •┈┈••✾••┈┈• 🌐@kharejkalam
به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را ◼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹هر موقع دلگیر بودید و‌ غم دنیا به دلتون سنگینی کرد، این صوت ملکوتی رو گوش کنید... ☫
⭕️جرج جرداق از راز نوشتنش درباره امام علی می­ گوید:  عده‌ای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می‌کردند که مثلا در مورد عمر و یا دیگران بنویسم... اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم عمر و یا کس دیگری بد است؛ نه اصلا اینطور نبود، بلکه من پس از علی علیه السلام کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی (ع) ننویسم 🔰
⭕️ با موضوع مهدویت : جریان انحرافی احمد بصری 👈🏻 قسمت چهارم: | بررسی ادعای مهدویت احمد بصری 🔺 ادعای مهدویت؟ 🔹 نکته مهمی که درباره احمد اسماعیل وجود دارد و در پیگیری سیر ادعای او بسیار مؤثر می‏باشد، این است که او تلاش می‏کند تا القابی که مخصوص امام زمان(عج) است را نیز درباره خود به کار ببرد. او ادعا کرده است لقب مهدی درباره یمانی نیز مطرح شده است و برای اثبات آن به روایت حذیفه از قول رسول خدا(ص) استناد کرده و می‏نویسد: «توجه کنید که لفظ مهدی برای سید یمانی(ع) نیز در روایات به کار رفته است (ادله جامع دعوت یمانی، ص 54.) و منظور، روایتی است که شیخ طوسی از حذیفه نقل می‏کند. حذیفه می‏گوید: «از رسول(ص) شنیدم که از مهدی سلام الله علیه یاد کرد و فرمود: با او بین رکن و مقام بیعت می‏شود نام او احمد و عبدالله و مهدی است» (شیخ طوسی، الغیبة، ص 454) آن‌چه باعث شده تا احمد اسماعیل بگوید این روایت درباره یمانی است، این است که در روایت وصیت، همین نام‏های سه‎گانه برای اولین وصی امام عصر(عج) ذکر شده است (شیخ طوسی، الغیبة، ص 151)، و از طرفی، به زعم احمد اسماعیل، اولین وصی امام عصر(عج) همان سید یمانی است. 🔍 ادامه👇👇
🔹 یکی دانستن اولین وصی امام عصر(عج) که در روایت وصیت ذکر شده است با مهدی مذکور در روایت حذیفه درست نیست، زیرا در روایت حذیفه در باره مهدی‎ای سخن گفته شده است که با او بین رکن و مقام بیعت می‏شود و کسی که با او در آن‏جا بیعت خواهد شد، امام مهدی(ع) است نه یمانی. 🔹 روایت دیگری که احمد بصری بر اثبات مهدویت خود به آن استدلال کرده، روایتی از امیرالمؤمین(ع) است. متن روایت مطابق برخی نقل‎ها چنین است: «ولکنی فکرت فی مولد یکون من ظهر الحادی عشر من ولدی هو المهدی یملأ الارض عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما»: درباره مولودی که از پشت یازدهمین فرزند من است فکر می‏کردم، او مهدی موعود است که زمین را آکنده از عدل و داد خواهد کرد، همان گونه که جور و ظلم آن را فراگرفته است. 🔹 احمد اسماعیل گفته است: یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین، امام مهدی است و آن که از پشت اوست، همان مهدی اول از مهدی‏های دوازدهگان است و او وصّی و فرستاده امام مهدی(عج) است (الجواب المنیر عبر الأثیر، ص 58). 🔹 این روایت، در دو نسخه کافی به دو صورت نقل شده است؛ در یکی عبارت «من ظهر الحادی عشر من ولدی» آمده که همین نسخه مورد استناد احمد بصری است و در نسخه دیگر عبارت «من ظهری، الحادی عشر من ولدی» (اصول کافی، ص 273، باب فی الغیبة، روایت 7.) آمده که معنای آن این است: مولودی از پشت من، که یازدهمین فرزند من است که مصداق آن مهدی موعود(عج) است در کمال الدین (ج1، ص 289)، الغیبة نعمانی (ص 69) کفایة الاثر (ص 29)، اعلام الوری (ج2، ص 228) و بحار الانوار (ج 51، ص 118)، نیز به صورت «من ظهری، الحادی عشر من ولدی» آمده است که مصداق آن همان حضرت ولی عصر(عج) می‎باشد. در کتاب «الاختصاص» (ص 210) منسوب به شیخ مفید، کتاب الغیبة شیخ طوسی (ص 165) و دلائل الامامة منسوب به طبری شیعی عبارت «من ظهر الحادی عشر من ولدی» ذکر شده است. 🔹 علامه مجلسی، در شرح روایت به هر دو عبارت اشاره کرده و گفته است: در اکثر نسخه‎ها «من ظهر الحادی عشر» آمده است و کلمه «من ولدی» صفت برای کلمه «مولود» است (مولودی از فرزندان من که از پشت امام یازدهم است) و چه بسا کلمه «ظهر» با تنوین خوانده شده و به معنای وراء ‏باشد، یعنی مولودی که پس از گذشت زمانی طولانی به دنیا خواهد آمد. و کلمه «الحادی عشر» مبتدا و کلمه «المهدی» خبر آن است (مولودی که پس از گذشت زمانی (در آینده) به دنیا خواهد آمد، یازدهمین فرزند من، یعنی مهدی موعود است). و در کمال الدین و غیر آن و برخی از نسخه‏های کتاب کافی عبارت «ظهری» است و در این صورت تطبیق آن بر امام عصر(عج) تکلّفی ندارد (مرآة العقول، ج4، ص 43). 🔹 با توجه به احتمالات یاد شده، چگونه می‏توان روایت را به طور قطعی بر مهدی اول از مهدی‏های دوازده‎گانه که در برخی روایات ذکر شده است، منطبق کرد؟ علاوه بر این، اوصافی که در این روایت بیان شده، همان اوصافی است که در روایات دیگر برای مهدی موعود(عج) بیان شده است که عبارتند از: أ) زمین را آن‎گونه که ظلم و جور پر کرده است، آکنده از عدل و داد خواهد کرد. ب) دارای غیبت است. ج) مردم در غیبت او دچار حیرت می‎شوند. بنابراین، بر فرض این‎که عبارت «ظهر الحادی عشر» بر عبارت «ظهری الحادی عشر» ترجیح داده شود، نیز با توجه به قرائن یاد شده، مقصود، مهدی موعود(عج) است، چنان که علامه مجلسی روایت را همین‎‏گونه شرح کرده است. ـــــــــــــــــــــــــــ 📙 برگرفته از کتاب مهدویت، استاد ربانی گلپایگانی، •┈┈••✾••┈┈• 🌐@kharejkalam
📜 ــــــــــــــــــــــــــــ 💠 این قسمت: سکولاریسم؛ زیبا یا خطرناک ــــــــــــــــــــــــــــ - خبرداری آقا صادق امشب بچه ها رو برای شام دعوت کرده؟ البته فقط شام هم نیست جلسه بحث و گفتگوی. 👨‍🎓 آره، به من هم گفته، البته یه کم کار دارم حالا ببینم چی میشه. - اینو نگو، حتما باید بیایی، آخه سهیل هم میاد و کسی جز تو حریفش تو بحث کردن نیست. 🔹 جلسه برقرار شد و بعد از صرف شام، مثل همیشه سهیل بحث رو با تیکه ای به بچه های مذهبی شروع کرد و گفت: - دیدید بالاخره زن ها تونستند با انقلابشون و برداشتن روسری، یکی از سنگرهای شما رو فتح کنند. البته این سنگر اول بود و این پیشروی تا فتح همه سنگرها ادامه داره. دیگه دوران عوض شده و شما مذهبی ها باید بشینید عقب و دین و اعتقادات رو به همون کارهای فردی و مسجد اختصاص بدید و امور اجتماع و سیاست رو به دست کسایی که معتقد به سکولاریسم اند بدید. از وقتی شما دین رو تو سیاست و اداره حکومت دخالت دارید وضع ما همین شده که می بینید. مگر ما چه چیزمون از این چشم آبی های اروپایی و غربی کمتره؟ خب ما هم دلمون می خواد پیشرفته و متمدن باشیم. اونها از وقتی دین رو کنار گذاشتند اینقدر پیشرفت کردند، ما هم باید همون راه رو بریم. البته این رو هم بگم که خود این کشورهای غربی هم بدشون نمیاد که کشورهای جهان سوم بالا بیاند و رشد کنند. حالا ببینید بعد که ما موفق شدیم و مشکلات اقتصادی رو برطرف کردیم و یک کشور متمدن ساختیم، اون موقع است شما می فهمید و رو سیاهی به ذغال می مونه. 👇👇👇 ادامه ...
... 👨‍🎓 آقا سهیل! میشه یه سوال از شما بپرسم؟ - سهیل: آره، اصلا ما اومدیم سوالات مردم رو جواب بدیم. 👨‍🎓 ما الان چندمین کشور جهان سوم ایم که غربی ها خیلی دلشون می خواهد ما رو متمدن و سکولار کنند؟ آیا اولین کشور هستیم؟ - سهیل: نه، اولین که نیستیم چون غربی ها خیلی ساله دارن برای متمدن شدن کشورهای دنیا کار می کنند. 👨‍🎓 پس کار برای قضاوت راحت تر شد، چون میتونیم نتیجه کار و دستپخت این غربی ها رو تو این کشورها، و صداقت شون را ببنیم. چند تا کشوری که غربی ها خیلی محبت کردن طرح دین زدایی و سکولاریسم رو تو اونجا اجرا کردن و شبیه ما مسلمان هستند، همین کشور مصر و ترکیه وتونس است. خوبه ببینیم الان وضعیت استقلال این کشورها و میزان وابستگی اونها به همین کشورهای غربی چقدره؟ اقتصاد و علم و فن آوری این کشورها در چه حالیه؟ مهمتر اینکه فرهنگ غربی چه سوغاتی برای مردم این کشورها و خانواده های اونها به همراه آورده؟ 🔹 حمید یه کم مکث کرد و بعد گفت: آقا سهیل می خواهی شما بگی یا من بگم؟ سهیل که به نظرم همین اول کار یکم کم آورده بود و می خواست مهماتش رو جمع کنه تا یه ضربه کاری بزنه گفت: حالا شما نظرت رو بده منم میگم. 👨‍🎓 حمید ادامه داد: یه نگاه به وضعیت بد این کشورها تو شاخصه هایی که گفتم نشون میده کشورهای غربی نه تنها در حرف هاشون صداقت نداشتن، بلکه به دنبال فریب و سلطه استعماری بودن. شگرد اونها هم این بوده که ابتدا این فکر رو تو مردم این کشورها القا می کردند که باید برای رسیدن به پیشرفت از دینتون دست بردارید و بعد سکولاریزه کردن کشور رو تو دستور کار گرفته و یه فرد سکولار رو تو اون جوامع سر کار می آورند و این طوری به اهداف استعماری و چپاول اون کشورها می پرداختند. - سهیل: اصلا معلومه شما چرا اینقدر به این کشورهای غربی بدبینی؟ چپاول یعنی چی، استعمار یعنی چی؟ کجا یه نیروی نظامی اونها تو این کشورها حضور داره؟ اتفاقا برعکس مردم این کشورها خودشون دارن کشورشون رو اداره می کنند. همینه که میگم این فکرهای پوسیده و قدیمی رو باید کنار زد و درهای کشور رو به سوی دنیا باز کرد. 👨‍🎓 آقا سهیل! شما چیزی به نام استعمار نو شنیدی؟ بابا، الان که خیلی کم یه کشور رو به صورت نظامی اشغال می کنند، بلکه بیشتر از راه فکر و اندیشه وارد شده و افکار اون کشور رو اشغال می کنند و بعد اونها رو به بردگی فکری در میارن. اون موقع است که به راحتی و توسط خود همون مردم، ثروتها و منافع طبیعی و انسانی آنها را به غارت می برند. - سهیل: آخه چرا شما واضحات رو انکار می کنی؟ مگر غربی ها از وقتی دین رو شستن و کنار گذاشتن اینقدر رشد نکردند؟ 👨‍🎓 چرا این حرف تا حدودی درسته، اما میدونی اشکال کار کجاست؟ اینه که میان دین مسیحیت و اسلام خیلی فرقه. دین مسیحیتی که تحریف شده و ضد علم و دانشمندان بود کجا، و دین جامع اسلام با این همه تاکید به کسب علم و دانش کجا! اتفاقا همان طور که خود غربی ها هم اذعان کردند، نقطه شروع پیشرفت اونها در علم و فن آوری، آشنایی با آموزه ها اسلامی بوده که توسط ترجمه متون دانشمندان اسلامی به اونها رسیده. ببین آقا سهیل، اگر یکم دقت کنی می فهمی که چرا اونها سعی می کنند اخلاق و حجاب و بقیه آموزه های دینی رو از ما بگیرند. آیا برای اینکه ما ترقی کنیم؟ زهی خیال باطل، نه! اونها می دونند که عمل به همین آموزه ها باعث رشد ما شده و همین ها جلوی اهداف سلطه جویانه اونها را گرفته، به همین خاطر هر جوری شده می خواهند اینها رو از ما بگیرن. 🔹 بحث که به اینجا رسید، سهیل که دیگه مهماتش تو این بحث تموم شده بود، دست پیش گرفت که پس نیفته، برای همین سریع بحث رو عوض کرد و یه حرف دیگه رو شروع کرد. 👈🏻 این داستان ادامه دارد ... ـــــــــــــــــــــــــــ 📙 بازسازی و برگرفته از «نقد مبانی سکولاریسم»، استاد ربانی گلپایگانی، ص198 – 201 و مقاله کارنامه سیاه سکولاریسم، عبدالعزیر سلیمی، ندای اسلام، سال ششم، ش 24 •┈┈••✾••┈┈• 🌐@kharejkalam
⭕️ با موضوع مهدویت : جریان انحرافی احمد بصری 👈🏻 قسمت پنجم: | روش‎های احمد بصری در اثبات ادعاهای خود (1) 🔹 احمد بصری، برای اثبات ادعاهای بی‎اساس خود از روش‎های نادرست و مغالطه آمیزی استفاده می‎کند که به نقل و نقد آنها می‎پردازیم: (در این بحث از کتاب «ره افسانه» نگارش محمد شهبازی، بسیار بهره گرفته شده است) 🔺 1. استفاده از روایات غیر معتبر و جعلی 🔹 احمد بصری و برخی از هواداران او برای اثبات ادعای بی‏اساس خود به روایاتی جعلی و فاقد اعتبار استدلال کرده‎اند؛ روایاتی که در منابع روایی متقدم از آن‏ها خبری نیست، بلکه از برخی کتاب‏های متأخر یا معاصر نقل شده است، بدون این‏که اعتبار آن‏ها ثابت شود. در این‏جا دو نمونه را بازگو می‎کنیم. 🔍 ادامه👇👇