eitaa logo
دروس خارج حضرت استاد ربانی گلپایگانی
1.5هزار دنبال‌کننده
179 عکس
49 ویدیو
495 فایل
ارتباط با کانال از طریق @h_mojtabazadeh آرشیو صوت ها از طریق سایت مدرسه فقاهت http://eshia.ir/Aqaed/Archive/
مشاهده در ایتا
دانلود
🟡 تعجب از اهل سنت در فرستادن صلوات ابتر 🔸 اگر چه در آیه شریفه، صلوات خدا و فرشتگان بر پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است، ولی روایات نبوی که مبین و مفسّر آیه شریفه‌‎اند، بیان‎گر این مطلب‎اند که آل پیامبر نیز در این شرافت و منقبت ویژه الهی با رسول خدا(ص) اشتراک دارند؛ زیرا بر اساس این روایات، هنگامی که از پیامبر اکرم(ص) درباره کیفیت صلوات بر آن حضرت سؤال شد، پیامبر(ص) پاسخ داد در فرستادن صلوات بر من بگویید: «اللهم صلّ علی محمد و علی آل محمد، کما صلّیت علی إبراهیم و علی آل إبراهیم إنّک حمید مجید». منابع این حدیث از این قرار است: ▪️ صحیح بخاری، ج3، ص 178؛ کتاب التفسیر؛ ▪️ صحیح مسلم، ج1، ص305؛ کتاب الصلوة؛ ▪️ سنن ترمذی، ج4، ص 205، کتاب التفسیر، ح3220؛ ▪️ سنن نسائی، ص 220، کتاب السهو، باب الامر بالصلاة علی النبی(ص)، ح1282و چند حدیث دیگر؛ ▪️ سنن ابی داود، ص 163، کتاب الصلوة، باب الصلاة علی النبی(ص) بعد التشهد، ح976 و چند حدیث دیگر؛ 🔸 در چند قسمت، دلالت آیه شریفه و روایات وارد در باره آن، بر افضلیت و عصمت آل محمد(ص) را تبیین خواهیم کرد. 📙 برگرفته از کتاب «امامت اهل بیت (ع)‌از دیدگاه قرآن و روایات »، حضرت استاد ربانی گلپایگانی، فصل دهم •┈┈••✾••┈┈• @kharejkalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 | 9 روش زیبا در تشخیص صحت احادیث ⭕️ قاعده ششم 🔹 تاکنون پنج قاعده اثبات صحت حدیث از کتاب «فتح الملک العلی» بیان شد. نویسنده این کتاب که از عالمان برجسته اهل سنت است، برای اثبات صحت حدیث «مدینه العلم» از 9 روش استفاده کرده است که در ادامه به ششمین روش وی می پردازیم. 🔹 خلاصه قواعد بیان شده: 1. قاعده اول: اگر از راوی حدیث، عده زیادی نقل روایت کنند و متن حدیث او منکر نباشد، حدیث او صحیح است هر چند درباره وی توثیقی نیامده باشد. 2. قاعده دوم: صرف جرح داشتن یک راوی، دلیل بر نادرستی روایت وی نیست، زیرا ممکن است آن جرح ها ثابت نباشد، کما اینکه همین مساله در مورد رجال صحیحین وجود دارد. 3. قاعده سوم: اگر روایتی متابع داشته باشد، هر چند راویان آن ضعیف باشد، آن ضعف جبران شده و آن روایت معتبر و قابل پذیرش است. متابع به حدیثی گفته می شود که از جهت لفظ و ساختار همانند روایت مورد نظر باشد، اما از طرق دیگری نقل شده است. 4. قاعده چهارم: اگر روایتی دارای شواهد باشد، می تواند ضعف آن را جبران کند. شاهد به روایاتی گفته می شود که لفظ و ساختار روایت قبلی را ندارد، اما از جهت معنا همانند آن است. 5. قاعده پنجم: کثرت طرق نقل حدیث که از آن با عنوان «یقوی بعضها بعضها» یاد می شود، ضعف سند را جبران کرده و آن روایت را در حد صحیح یا حسن قرار می دهد. 👇 بررسی ششمین قاعده ... ...
⭕️ قاعده ششم: تعدد مخارج حدیث یا نقل از صحابی مختلف 🔹 از جمله روش هایی دیگری که ابن صدیق الغماری برای اثبات صحت حدیث از آن استفاده کرده، مساله تعدد مخارج حدیث یا نقل از صحابی مختلف است. بر اساس این روش و طبق دیدگاه بسیاری از عالمان رجالی اهل سنت، اگر طرق حدیث هر کدام به تنهایی صحیح نباشد، اما مخارج حدیث یعنی صحابه ای که آن ها نقل شده متعدد باشد، این امر سبب جبران ضعف آن حدیث و رساندن آن به درجه حدیث صحیح خواهد شد. 🔹 وی در این باره می گوید: « ان هذه المخارج الثلاثة ، قد حكم بصحة كل منها على انفراده كما رأيت، والحفاظ إذا وجدوا حديثا من هذا القبيل جزموا بارتقائه إلى درجة الصحيح ، وكثيرا ما يجزم المتأخرون كابن كثير والعلائي والعراقي والحافظ وتلميذه السخاوي بذلك وقد سلك الحافظ السيوطي هذا المسلك بالنسبة لهذا الحديث ... » (فتح الملک العلی، ص 60). اگر فرض بگیریم که احادیث مدینه العلم نقل شده از ابن عباس، امیرالمومنین (ع) و جابر بن عبدالله انصاری، تنها تنها هم صحیح نباشد این قاعده ای است که اگر حدیثی تعدد مخارج دارد و از طرق و صحابی مختلف نقل شده است، آن را حدیث صحیح گویند. حفاظ متاخر مثل ابن کثیر، علائی، عراقی، ابن حجر عسقلانی و شاگرد او شمس الدین سخاوی، جزم دارند به این مطلب که تعدد مخارج سبب رسیدن حدیث به مرز صحیح می شود. سیوطی نیز همین روش را نسبت به حدیث مدینه العلم بیان کرده و با اینکه ابتدا آن را حسن دانسته اما بعدا بر اساس روش تعدد مخارج و صحابی مختلف آن را صحیح دانسته است. 🔸 نکته: شواهد، متابعات، طرق و مخارج حدیث همه روش های مختلفی هستند که ابن صدیق غماری از آنها برای اثبات حدیث مدینه العلم استفاده می کند، اینها در روش مختلف هستند هر چند در نتیجه یکسان خواهند بود. 🔸 یک نمونه از شواهد حدیث مدینه العلم چنین است: رسول خدا (ص) فرمود: «عَلِيٌّ يُبَيِّنُ لِأُمَّتِي مَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ بَعْدِي‏»: علی (ع) بعد از من اختلافات را بیان می کند. لفظ حدیث با حدیث مدینه العلم یکسان نیست اما از جهت معنا مشابه است. 🔍 این بحث ادامه دارد ... 📙 برگرفته از درس خارج امامت، مباحث مربوط به حدیث مدینه العلم، حضرت استاد ربانی گلپایگانی @kharejkalam
📣 | 8 روش زیبا در تشخیص صحت احادیث ⭕️ قاعده هفتم 🔹 تاکنون شش قاعده اثبات صحت حدیث از کتاب «فتح الملک العلی» بیان شد. نویسنده این کتاب که از عالمان برجسته اهل سنت است، برای اثبات صحت حدیث «مدینه العلم» از 8 روش استفاده کرده است. 🔹 خلاصه قواعد بیان شده: ▫️1. قاعده اول: اگر از راوی حدیث، عده زیادی نقل روایت کنند و متن حدیث او منکر نباشد، حدیث او صحیح است هر چند درباره وی توثیقی نیامده باشد. ▫️2. قاعده دوم: صرف جرح داشتن یک راوی، دلیل بر نادرستی روایت وی نیست، زیرا ممکن است آن جرح ها ثابت نباشد، کما اینکه همین مساله در مورد رجال صحیحین وجود دارد. ▫️3. قاعده سوم: اگر روایتی متابع داشته باشد، هر چند راویان آن ضعیف باشد، آن ضعف جبران شده و آن روایت معتبر و قابل پذیرش است. متابع به حدیثی گفته می شود که از جهت لفظ و ساختار همانند روایت مورد نظر باشد، اما از طرق دیگری نقل شده است. ▫️4. قاعده چهارم: اگر روایتی دارای شواهد باشد، می تواند ضعف آن را جبران کند. شاهد به روایاتی گفته می شود که لفظ و ساختار روایت قبلی را ندارد، اما از جهت معنا همانند آن است. ▫️5. قاعده پنجم: کثرت طرق نقل حدیث که از آن با عنوان «یقوی بعضها بعضها» یاد می شود، ضعف سند را جبران کرده و آن روایت را در حد صحیح یا حسن قرار می دهد. ▫️6. قاعده ششم: اگر هر کدام از طرق حدیث به تنهایی صحیح نباشد، اما مخارج حدیث یعنی صحابه ای که آن ها نقل شده متعدد باشد، ضعف آن حدیث جبران شده و صحیح می شود. 👇 بررسی هفتمین قاعده ... @kharejkalam
⭕️ قاعده هفتم: ارتقاء درجه حدیث حسن به صحیح با خاطر تعدد طرق 🔹 طبق دیدگاه بسیاری از عالمان اهل حدیث، اگر روایتی که درجه اعتبار آن حسن است، دارای طرق، شواهد و متابعات متعدد باشد، آن حدیث به درجه حدیث صحیح ارتقاء می یابد. به عبارت دیگر حدیثی که بذاته حسن است با وجود شواهد و متابعات، صحیح لغیره خواهد شد. ابن صدیق الغماری می گوید: هر کس که در این علم خبیر باشد این را می داند و نیازمند اقامه دلیل نیست. حافظ ابن حجر در کتاب «قول مسدد» در باره حدیث سد الابواب از همین قاعده استفاده کرده و گفته است: «این حدیث دارای طرق متعدد است که هر کدام به تنهایی حسن هستند، اما مجموع این طرق، برای ما قطع می آورد که حدیث صحیح است و این دیدگاه بسیاری از عالمان اهل حدیث است». 🔸(کتاب قول المسدد توسط ابن حجر به این خاطر نوشته شده که کسانی بر احادیث مسند احمد اشکال کرده اند و ایشان آنها را در این کتاب نقد می کند. از جمله آن احادیث، حدیث سد الابواب است). 🔹 ابن صدیق در ادامه می گوید: در بحث مربوط به حدیث مدینه العلم نیز اگر ما تنزل کنیم و بگوییم حدیث ابن عباس و دیگران حسن هستند، اما وجود شواهد و متابعات باعث می شود این حدیث به درجه صحیح ارتقاء یابد. ⁉️ اشکال و جواب: 🔹 اگر اشکال شود که بر اساس قواعد علم حدیث، حدیث ضعیف با تعدد طرق حسن می شود، اکنون شما چگونه می خواهید آن را صحیح بدانید؟ 🔹 در پاسخ می گوییم: 1. اولا این قاعده ای که بیان شده کلی نیست، زیرا ضعف حدیث دو گونه قوی و ضعیف دارد. حدیثی که ضعف آن قوی است، با قاعده تعدد طرق، کمی راه می افتد و به درجه قابل قبولی می رسد، اما اگر ضعف آن اندک باشد، متابعات و شواهد آن را به درجه صحیح می رساند. احادیث مدینه العلم نیز از همین قبیل دوم است. 2. اصلا داستان صحیح و حسن، دعوای لفظی است و متقدمین اهل سنت قبل از ترمذی، تفاوتی میان این دو نگذاشته و حدیث را دو قسم بیشتر نمی دانستند: صحیح یا ضعیف. منتها حدیث صحیح درجاتی دارد. در اینجا نیز سخن در این است که آیا این حدیث قابل احتجاج است یا نه، حال اسم آن را حسن باشد یا صحیح. تفاوت حدیث صحیح و حسن در مساله تعارض پیدا می شود که در صورت وجود تعارض، حدیث صحیح بر حدیث حسن مقدم است و اگر معارضه ای نباشد تفاوتی میان حسن و صحیح در قابل احتجاح بودن نیست. 🔹 بخشی از عبارت ابن صدیق الغماری در مسلک هفتم: «اننا لو اقتصرنا على تحسين حديث علي وابن عباس مراعاة لما قيل في عبد السلام بن صالح ، ومحمد بن عمر الرومي ، كما يسلكه بعض اهل الحديث فيمن كان ذلك حاله ، وكما سلكه الحافظ صلاح الدين العلائى ، والحافظ وتلميذه السخاوى بالنسبة لهذا الحديث فانهم اقتصروا على الحكم بحسنه ولم يرفعوه إلى مرتبة الصحة كما فعل ابن معين والحاكم وابن جرير والسمرقندي ، فان الحسن يرتقي مع وجود المتابعات والشواهد إلى درجة الصحيح» (فتح الملک العلی، ص 60). 🔍 این بحث ادامه دارد ... 📙 برگرفته از درس خارج امامت، مباحث مربوط به حدیث مدینه العلم، حضرت استاد ربانی گلپایگانی @kharejkalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه می شه کسی این دلایل محکم رو بشنوه و لمس کنه بعد هنوز یک خداناباور و آتئیست باقی بمونه ؟!
| دلالت آیه بر عصمت و افضلیت اهل بیت (ع) 🔸 آیه کریمه صلوت و روایات آن، از جمله ادله افضلت و عصمت امامت است. خداوند در این آیه شریفه فرموده است: « اِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (سوره احزاب، آیه 56): خداوند و فرشتگان او بر پیامبر(ص) درود می‎فرستند، ای مؤمنان بر او درود بفرستید، و بر او به گونه‎ای خاص سلام کنید (یا به گونه‏ای‏ خاص تسلیم او باشید). 👇 ادامه ... @kharejkalam
💠 منظور از آل محمد (ص) چه کسانی هستند؟ 🔸 واژه «آل» در اصل، واژه «اهل» بوده که مقلوب به آل شده است، یعنی حرف «هاء» به همزه تبدیل شده و چون تلفظ دو همزه دشوار است، یکی از آن دو به «الف» تبدیل شده است، دلیل این مطلب آن است که تصغیر کلمه «آل» «اٌهیل» است، و حکم تصغیر آن است که هر کلمه‏ای را به اصلش باز می‎گرداند (المفردات فی غریب القرآن، ص 31؛ معجم الفروق اللغویة، ص 84). برخی نیز «آل» را اصلی مستقل از «اهل» دانسته‎اند (مجمع البیان، ج1، ص 104، تفسیر آیه 49 سوره بقره.). 🔸 در هر حال، کاربرد کلمه «آل» اخص از کلمه «اهل» است؛ زیرا اولاً: کلمه «آل» به غیر انسان نسبت داده نمی شود، لذا گفته نمی‎شود: آل فلان زمان یا فلان مکان، ولی کلمه «اهل» به غیر انسان نیز نسبت داده می‏شود و گفته می‎شود: اهل فلان زمان و یا فلان مکان. و ثانیاً: کلمه «آل» در مورد افراد شاخص و شناخته شده به کار می‎رود، مثلا گفته می‎شود: آل الله، یا آل سلطان، یا آل ابراهیم، یا آل عمران، و گفته نمی‏شود: آل خیاط یا آل مردی (به صورت نکره)، ولی کلمه «اهل» در موارد یاد شده نیز به کار می‏رود . 🔸 بنابراین مقصود از آل محمد(ص) افراد شاخص و برتر خاندان پیامبر اکرم(ص) می‏باشد. 🔍 ادامه را در قسمت بعد بخوانید ... 📙 برگرفته از کتاب «امامت اهل بیت (ع) از دیدگاه قرآن و روایات »، حضرت استاد ربانی گلپایگانی، فصل دهم •┈┈••✾••┈┈• @kharejkalam
📣 | 8 روش زیبا در تشخیص صحت احادیث ⭕️ قاعده هشتم 🔹 خلاصه قواعد بیان شده: ▫️ 1. قاعده اول: اگر از راوی حدیث، عده زیادی نقل روایت کنند و متن حدیث او منکر نباشد، حدیث او صحیح است هر چند درباره وی توثیقی نیامده باشد. ▫️ 2. قاعده دوم: صرف جرح داشتن یک راوی، دلیل بر نادرستی روایت وی نیست، زیرا ممکن است آن جرح ها ثابت نباشد، کما اینکه همین مساله در مورد رجال صحیحین وجود دارد. ▫️ 3. قاعده سوم: اگر روایتی متابع داشته باشد، هر چند راویان آن ضعیف باشد، آن ضعف جبران شده و آن روایت معتبر و قابل پذیرش است. متابع به حدیثی گفته می شود که از جهت لفظ و ساختار همانند روایت مورد نظر باشد، اما از طرق دیگری نقل شده است. ▫️ 4. قاعده چهارم: اگر روایتی دارای شواهد باشد، می تواند ضعف آن را جبران کند. شاهد به روایاتی گفته می شود که لفظ و ساختار روایت قبلی را ندارد، اما از جهت معنا همانند آن است. ▫️ 5. قاعده پنجم: کثرت طرق نقل حدیث که از آن با عنوان «یقوی بعضها بعضها» یاد می شود، ضعف سند را جبران کرده و آن روایت را در حد صحیح یا حسن قرار می دهد. ▫️ 6. قاعده ششم: اگر هر کدام از طرق حدیث به تنهایی صحیح نباشد، اما مخارج حدیث یعنی صحابه ای که آن ها نقل شده متعدد باشد، ضعف آن حدیث جبران شده و صحیح می شود. ▫️ 7. قاعده هفتم: اگر روایتی که درجه اعتبار آن حسن است، دارای طرق، شواهد و متابعات متعدد باشد، آن حدیث به درجه حدیث صحیح ارتقاء می یابد. 👇 بررسی هشتمین قاعده ... @kharejkalam
⭕️ قاعده هشتم: صدق راوی و حدیث بر اساس مطابقت با واقع و صحت مروی 🔹 ابن صدیق غماری در هشتمین روش و قاعده برای اثبات صحت حدیث مدینه العلم، گفته است: از نشانه های صدق راوی و صحت حدیث او مطابقت آن حدیث با واقع است، و علی بن ابی طالب (ع) اعلم صحابه علی الاطلاق بود، چنان که این مطلب مشهور و مستفیض و متواتر است تا آن جا که برای بیان تواتر معنوی به آن مثال زده می شود. «المسلك التاسع: انه قد تقرر ان من علامة صدق الراوي وصحة حديثه مطابقته للواقع وصدق مخبره، وعلي بن ابي طالب عليه السلام كان أعلم الصحابة على الاطلاق كما هو معلوم مشهور ومستفيض متواتر حتی ضربوا باشتهار علمه المثل للتواتر المعنوي» (فتح الملک العلی، ص65). وی سپس به مواردی در این باره می پردازند که به برخی از آنها اشاره می شود: 🔹 1. از طرق مختلف روایت شده که رسول خدا (ص) به فاطمه زهرا (س) فرمود: تو را به ازدواج کسی در آوردم که علمش از دیگران بیش تر است. «زوجتک ... اکثرهم علما» (مجمع الزوائد، هیثمی ؛ مناقب امیرالمومنین (ع)، ج3، ص28). 🔹 2. عبدالله بن عباس می گوید: من نزد پیامبر (ص) بودم، از او در باره علی (ع) سوال شد، فرمود: «قسّمت الحکمة عشرة اجزاءا فاعطی علیّ تسعة اجزاء و الناس جزئا واحدا» (حلیه الاولیاء، ج1، ص 65؛ کشف الغمه، اربلی، ج1، ص 127) 🔹 3. پیامبر اکرم (ص) در روایتی فرمودند: «ليهنك العلم ابا الحسن لقد شربت العلم شربا ونهلته نهلا » (حلیه الاولیاء، ج1، ص65 🔹 4. از ابن عباس روایت شده که پیامبر خدا (ص) فرمود: «من أراد أن ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی حکمته و الی ابراهیم فی حلمه فلینظر علی» (احقاق الحق، ج4، ص398). 🔹 5. طبرانی از جابر بن عبدالله روایت کرده که پیامبر (ص) فرمود: «أقضی امتی علی بن ابی طالب» (معجم الصغیر، طبرانی ؛ احقاق الحق، ج22، ص 156). 🔹 6. دیلمی از سلمان فارسی، معاذ بن جبل، عمر بن خطاب و ابن عباس روایت کرده که پیامبر (ص) فرمود: «أعلم امتی من بعدی علی بن ابی طالب» (الغدیر، ج2، ص44). 🔹 7. صحابه پیامبر (ص) نیز بر اعلمیت علی (ع) شهادت داده اند، چنان که بخاری در صحیح خود در تفسیر سوره بقره از ابن عباس روایت کرده که او از عمر نقل کرده که گفته است: «أقرونا أبی و أقضانا علیّ». (صحیح بخاری، ج6، ص 187). همچنین سعید بن مسیب نقل کرده که عمر می گفت: «لولا علی لهلک عمر» و از معضلاتی که علی (ع) برای حل آن ها حضور نداشت به خدا پناه می برد (الاستیعاب، ج3، ص39 ؛ الغدیر، ج3، ص 91). 🔹 ابونعیم در حدیثی مسند از ابن مسعود روایت کرده که گفته است: قرآن بر هفت حرف نازل شده است، حرفی از آن نیست که دارای ظاهر و باطن نباشد و علم ظاهر و باطن آن نزد علی بن ابی طالب(ع) است (حلیه الاولیاء، ج1، ص 65). همچنین از او روایت شده که گفته است: علی بن ابی طالب (ع) اعلم اهل مدینه به فرائض بود. (تاریخ ابن عساکر، ج38، ص 24). 🔹 ابن عباس گفته است: نه دهم علم به علی ابن ابی طالب اعطا شده و او در یک دهم دیگر نیز شریک شماست. (الاستیعاب، ج3، ص40). همو گفته است: هرگاه ثابت می شد که علی (ع) مطلبی را گفته است از آن عدول نمی کردیم (الغدیر، ص91). عایشه نیز گفته است: علی بن ابی طالب (ع) اعلم صحابه به سنت پیامبر اکرم (ص) بود. (الاستیعاب، ج2، ص 462). 🔹 حاکم نیشابوری در روایتی مسند از اسود بن یزید نخعی نقل کرده که هنگامی که مردم با علی بن ابی طالب (ع) بیعت کردند، خزیمه بن ثابت دو بیت زیر را انشا کرد: «اذا نحن بایعنا علیّا فحسبنـــا أبوحسـن ممّا نخاف من الفتنوجدناه اولی الناس بالناس أنه أطبّ قریس بالکتاب و بالسنن» (مستدرک، ج3، ص114). 🔹 ابن عبد البّر نقل کرده است که معاویه در مسایل و مشکلات به علی (ع) نامه می نوشت (و راه حل آن ها را از او می خواست). هنگامی خبر شهادتش به او رسید گفت: «ذهب الفقه و العلم بموت ابن ابی طالب»: با مرگ فرزند ابوطالب، فقه و علم از بین ما رفت (الاستیعاب، ج2، ص 463). 🔍 این بحث ادامه دارد ... 📙 برگرفته از درس خارج امامت، مباحث مربوط به حدیث مدینه العلم، حضرت استاد ربانی گلپایگانی @kharejkalam