*خط به خط...
مهاجم اما بیحیاتر از این حرفهاست. هیزم طلب میکند و آتش میسازد پشت در. دود وارد خانه میشود. قُن
که با این درد،
اگر دربند درمانی،
در مانی.
*خط به خط...
که با این درد، اگر دربند درمانی، در مانی.
کنون
نهاده علی سر،
به روی شانهی در
و روی گونهی او،
خاطرات میلرزد
#سید_حمیدرضا_برقعی
بسم الله النور
شاعر شدهام از تو بگویم، بنویسم
یک قطره ز ابیات به پای تو بریزم
من هیچ، غزل هیچ، بگو عالم و هستی!
یک جو نتواند که بگوید تو که هستی
هم آیهی نوری تو و هم حامی حیدر
حوراء تویی، فاطمهی فاتح خیبر
یک تکه بهشتی تو به دستان پیمبر
امروز تویی حاصل اعطائی کوثر
جز تو چه کسی ام ابیهاست طهورا؟
جز تو چه کسی همدم مولاست مطهر؟
تو آینهای، عامل تجزیه نوری
ام الحَسَنِینی و دعاگوی صبوری
ای حانیه، ای زاهده، ای مظهر عزت
ای همدم هر سیزده آئینهی عصمت
چون خطبه بخوانی تن اشرار بلرزد
با هر سخنت آجر و دیوار بلرزد
ای سیدهی کل زنان تا ابدالدهر
این تاج بود بر سر ما تا شکفد بحر
راوی کسا، او و ابوها و بنوها
تو فصل خطابی و ولیکن قتلوها
حیف است جهان قدر تو نشناخت، شهیده
همدرد علی بعد تو شبهاست حبیبه
تو یاور بی یارترین مرد جهانی
تنها سپری، پشت دری، نه! تو جوانی
شاعر شدهام جشن برای تو بگیرم
سیلی و در و محسن و مسمار، بمیرم...
✍🏻فاطمه زهرا بختیاری
خط به خط, همراه ما باشید✨
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
✳️✳️✳️
حلقه اول:
تولید داستان با موضوع سبک زندگی اسلامی
مدرس : سید محسن امامیان
(نویسنده و مدرس داستان نویسی)
برای ثبت نام مشخصات خود را به آیدی :
@ravagh19
ارسال کنید.
✳️✳️✳️
حلقه دوم:
تاریخ اانقلاب و تبدیل آن به روایت تاریخی
مدرس : حسین فاضل
(نویسنده و مدرس داستان نویسی)
برای ثبت نام مشخصات خود را به آیدی :
@ravagh19
ارسال کنید.
✳️✳️✳️
حلقه سوم:
داستان نویسی دینی 2
مدرس : رضا وحید
(نویسنده و مدرس داستان نویسی)
برای ثبت نام مشخصات خود را به آیدی :
@ravagh19
ارسال کنید.
✳️✳️✳️
حلقه چهارم:
الگو برداری از اسلوب داستان های قرآنی (ویژه خواهران)
مدرس :فاطمه الیاسی
(نویسنده و مدرس داستان نویسی)
برای ثبت نام مشخصات خود را به آیدی :
@ravagh19
ارسال کنید.
✳️✳️✳️
حلقه پنجم:
برگردان روایت تاریخی به رمان
مدرس :سعید محمدی
(نویسنده و مدرس داستان نویسی)
برای ثبت نام مشخصات خود را به آیدی :
@ravagh19
ارسال کنید.
✳️✳️✳️
حلقه ششم:
خاطره نگاری سیره شهدا
مدرس :مسعود مختاری
(نویسنده و مدرس داستان نویسی)
برای ثبت نام مشخصات خود را به آیدی :
@ravagh19
ارسال کنید.
*خط به خط...
✳️✳️✳️ حلقه اول: تولید داستان با موضوع سبک زندگی اسلامی مدرس : سید محسن امامیان (نویسنده و مدرس داس
اساتید متخصص،
و موضوعات شدیدا کاربردی و لازم.
کاملا رایگان.
مهلت ثبت نام تا ۱۰ بهمن ماه:
@ravagh19
چهاردهمین دوره جایزه ادبی جلالآلاحمد، امشب در حالی برندگان خود را شناخت که با وجود افزایش ارقام جوایز، جایزه ۲۵۰ میلیون تومانی فقط در بخش مستندنگاری اهدا شد که آن هم اشتراکی بود.
آثار برتر جایزه ادبی جلالآلاحمد عبارتند از:
نقد ادبی: «آلبر کامو در ایران» اثر محمدرضا فارسیان و فاطمه قادری
داستان کوتاه: «ساعت دَنگی» نوشته محمداسماعیل حاجیعلیان و «قدیس دیوانه» نوشته احمدرضا امیریسامانی»
بخش جنبی جایزه ویرایش کتاب: اندیشه قدیریان برای ویرایش «آلبر کامو در ایران»، حسین علینقی برای ویرایش «بابا رجب»، اکرم دژ هوست گنک برای ویرایش «ساعت دنگی» و مجتبی موحدیان برای ویرایش «سلول بهاری»
مستندنگاری: «داغ دلربا» به قلم میثم امیری و «رضانام تا رضاخان» به قلم هدایتالله بهبودی
داستان بلند و رمان: «بینام پدر» اثر سیدمیثم موسویان و «ماه غمگین، ماه سرخ» اثر رضا جولایی
خط به خط, همراه ما باشید✍
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
هدایت شده از رسانه تنهامسیر🌱
واقعا خداقوت و خسته نباشید داریم به رامبد جوان و خندوانه👏
احسنت❤️🌸
اینکار به اندازه یکسال کار فرهنگی ما ارزش داره
@tanhamasirmedia
یاحق
شعر اگر از تو نگوید کلماتش غرق است
چکه چکه سخنش خیس، دلش هم تنگ است
وصف تو کار کسی نیست در این آبادی
شاعر و بیت و غزل نَم زده با آزادی
( عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد )
و در این شهر کسی نیست که عاشق باشد
منتظر، هر بشری نیست که ساکن بشود
جز عمل، معتبری نیست که ضامن بشود
باید از عشق، وَ از شور وَ از همت گفت
باید از آنچه شده باعث این غیبت گفت
شرط دارد؛ وَ مگر میشود از خویش گریخت؟
وَ مگر میشود از صاحب هر کیش گریخت؟
و کسی هست، کسی هست، کسی میآید
یک نفر مانده از این قوم، بخوان، میآید
یازده بار زمین غرق گل و گلشن شد
(نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد)
بعد یک عمر که یعقوب به وصلش برسد،
یوسف مصری این قوم به شهرش برسد
صاحب عصر، بیا ما بخدا پیر شدیم
ما از این روح مشوّش بخدا سیر شدیم
تا نفهمیم تویی فاتح هر بن بستی
وضع بهتر نشود، جام و مِی و بدمستی
ما نشستیم و فقط جمعه به یادت هستیم
تو خودت ندبه بخوان! ما پی دنیا هستیم
عهد آن بود که دنبال دل خود برویم؟
و مگر عشق جز آن بود که از خود برویم؟
ما فقط یاد تو را جمعه و شعبان داریم
و نه انگار که همواره تو را کم داریم
تا نباشی بشر از هر جهتی کم دارد
شیعه تا روز قیامت بخدا غم دارد
شاه شطرنج نباشد، هدف از بازی چیست؟
ماندن مهره در این صفحهی غمازی چیست؟
و اگر مرد رهی هست، به سر شانه زنَد
(دوش دیدم که ملائک درمیخانه زدند)
✍🏻فاطمه زهرا بختیاری (سیار)
خط به خط, همراه ما باشید✨
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
یاحق
#جای_مقدمه
کاسبها خیلی این عبارت را به کار میبرند:
-فلان کار دست توش زیاده. ریسکه.
که یعنی وقتی عده زیادی توی فلان کار هستند، ما این وسط چه کارهایم؟
بساط نقد فیلم هم این روزها دست زیاد دارد. خیلی فیلم بینها بعد از هر چیزی که میبینند یادداشتی، کلیپی، نقدی، معرفیای مینویسند.
و حتما خیلیها هم مثل من سراغ فیلم معمولی و گیشهای نمیروند و بعد هر فیلم باید دقیقا بفهمند فیلمساز حرفش چه بود و پشت و جلوی پرده میخواست چه نشان بدهد. این دسته آدمها، حتما خیلی وقتها توی نت اسم فیلم را کنار کلمه (نقد) گذاشتهاند، بلکه بیشتر از جهان فیلم سر در بیاورند. اکثرا هم موفق نشدند. بگردید ببینید تحلیلگران و فیلم بینها درمورد_به قول خودشان_ انیشتین سینما، کریستوفر نولان چه نقدهایی نوشتهاند. خیلی باید بگردی و گاهی خیلی کلیپ ببینی و متن بخوانی تا یک تحلیل درست، چکیده و جامع مشت کارگردان افسانهای را باز کند. بالای 80 درصد هم #معرفی را جای #نقد رنگ میکنند و میفروشند.
بازار نقد دست زیاد دارد. اما بینشان هیچ دستی داستان نویس نیست. هیچ کدام دل و روده فیلمنامه را بیرون نمیکشند و عناصر داستانی را بررسی نمیکنند. ما هم البته چنین ادعایی نداریم. فقط سعی میکنیم از پشت عینک داستان فیلم ببینیم.
حالا اصلا یک داستان نویس و خالق کلمات، چه نیازی دارد به فیلم و تصویر؟
این را مطمئن باشید که همواره ادبیات قبل از سینماست. ادبیات ابر است، سینما باران.
ادبیات دریاست، سینما موجش.
ادبیات عیسی است، سینما حواریاش.
بنیان سینما ادبیات است و اگر نباشد، هنر نمایش وجود ندارد. اصلا میشود بدون #فیلمنامه مکتوب تصویر ساخت وقتی حتی یک استندآپ کمدی با قوت و ضعف متنش قضاوت میشود؟
این که میبینید خیلی از فیلمهای سینمای ایران صرفا سرگرم کنندهاند و اکثرا پوچ و بیمحتوا و طنز موقعیت و غیره،
بخاطر ادبیات کمرنگ است.
سینمای ایران روز به روز بیشتر از ادبیات فاصله میگیرد و در نتیجه هویتش بیشتر زخمی میشود. درحالی که درباره خیلی از رمانهای کوچک و بزرگ دنیا میگویند:
-فیلمشم ببین. هرچند کتابش کاملتره.
چند تا فیلم اقتباسی خوب در ایران سراغ دارید؟ چرا زخم کاری ناگهان مثل بمب میترکد و کتابش حاشیه میسازد؟
داستان نویسی که فیلم قصهدارِ خوب ببیند، ذهن و خلاقیتش بهتر کار میکند. نثرش از شاعرانگی فاصله میگیرد و اهمیت حوادث و کنش شخصیتها را بهتر درک میکند. کتابها و ایدههای خودش دنبال #قصه میگردد جای بازی با کلمات.
خلاصه این فیلم بینی یکی از عوامل موفقیتش به عنوان نویسنده خواهد بود.
#فیلم
#نقد
✍🏻فاطمه زهرا بختیاری
۱۴۰۱/۱/۱۵
خط به خط, همراه ما باشید✍🏻
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
یکی تشنه میگفت و جان میسپرد
خنک نیکبختی که در آب مرد
بدو گفت نابالغی کای عجب
چو مردی چه سیراب و چه خشک لب
بگفتا نه آخر دهان تر کنم
که تا جان شیرینش در سر کنم؟
فتد تشنه در آبدان عمیق
که داند که سیراب میرد غریق
اگر عاشقی دامن او بگیر
وگر گویدت جان بده، گو بگیر
بهشت تن آسانی آنگه خوری
که بر دوزخ نیستی بگذری
دل تخم کاران بود رنج کش
چو خرمن برآید بخسبند خوش
در این مجلس آن کس به کامی رسید
که در دور آخر به جامی رسید
✍🏻سعدی
📌۲۰ فروردین، سالروز شهادت سید مرتضی آوینی...
خط به خط, همراه ما باشید✍🏻
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
*خط به خط...
یکی تشنه میگفت و جان میسپرد خنک نیکبختی که در آب مرد بدو گفت نابالغی کای عجب چو مردی چه سیراب و چ
*امامزاده
همانكه مادرِ دوران چو او نزاده، تویی
خدا اگر به كسی تابِ عشق داده، تویی
خلیفه روی زمین او اگر نهاده، تویی
بهل كه ساده بگویم، امامزاده تویی
به تكه تكهی نعشت دخیل باید بست
دخیل بر كرمِ جبرئیل باید بست
وگرنه نعشِ تو را سوی آسمان كه برد؟
كه این امانتِ تابوت از علی بخرد؟
امانتی خدا را امین او برده است
علی نرفت، فرشته بدان زمین خورده است
*
تو كیستی كه برایت علی غریبی خواند؟
تو كیستی كه فقط از تو دلفریبی ماند؟
نمیتوان كه تو را با شهید تخمین زد
درست دستِ قضا بود، قرعه بر مین زد
دعای صحت و حرز سلامتی مینی است
كه زیرِ پای چپِ مرتضای آوینی است
*
به زیرِ لب تو چه خواندی كه آسمان خم شد
و از میان زمین مردِ واپسین كم شد
به زیرِ لب تو چه خواندی كه ره نشان دادند
و تحفه نعشِ تو را دستِ آسمان دادند
به زیرِ لبِ تو چه خواندی كه قفلِ بسته شكست
و بغضِ ماندهی مردانِ دلشكسته شكست
به زیرِ لب تو چه خواندی؟ بگو، بلند بگو
ز كاروان عقبافتادهگان كماند، بگو
***
جنوب جای عجیبی است، آسمانش نیز
بهشت شاهدِ ما و فرشتهگانش نیز
بهل كه در بگشایند او جنوبی بود
كلون كنند و بگویند روزِ خوبی بود...
✍🏻شعری از رضا امیرخانی
فروردینِ ٧٢- شهادتِ سید مرتضای آوینی
خط به خط, همراه ما باشید✍🏻
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
در یکی از زیرشاخههای شخصیت پردازی غیرمستقیم،
اسم میشود عامل مهمی برای معرفی شخصیت.
و یکی از شاخههای پردازش اسامی هم
(اسم همراه لقب) است.
که بارها در آثار داستان نویسان نسل اول و دوم تکرار شده. زن اثیری، زن لکاته، رحیم خرکچی و...
این وسط، سلطان لقب فقط رضاشاه!
از هر لقبش میشود قصهای بیرون کشید برای داستان و روایت.
و چقدر هرکدام نشاندهنده هویت این آدم در هر زمان از زندگیش بوده.
رضا سوادکوهی(محل تولدش)
رضا دوزاری(یکی از سکههای کم ارزش آن زمان، بخاطر قمارباز بودن سربازان بریگارد قزاق)
رضا ماکسیم(نام سلاح سنگینی که مهارتش بوده)
رضا شصت تیر (نام سلاح سنگین دیگری)
رضا میرپنج (پنج درجه میری، معادل سرگرد، برای گرفتن این درجه مجبورش کردند تازه سواد یاد بگیرد!)
سرهنگ رضاخان(بدون شرح)
سردار سپه (که به زور از شاه قاجار برایش گرفتند. بعد هم که وزیر جنگ)
رئیس الوزرا (!)
رضاشاه (بدون شرح تر)
رسما یعنی از هیچ، به بالاترین مقام رسیدن.
مصداق بارز مهرهی سرباز شطرنج که هیچ است، ولی اگر تمام شرایط بازی جور باشد و بالادستیها یاری کنند، میتواند تا وزیر پیش برود.
پ.ن: یعنی چه میشود که یک قرن بعد، شخصیت اصلی سریالی پرطرفدار، که اتفاقا شدیدا مثبت و سفید و منجی طراحی شده، نامش رضاست؟ از نوع فخّار و افتخار آفرینش؟!
آن هم در اثر غرضورزی که حتی یک شیخ و یک عمامه در کل قسمتها دیده نمیشود؟
#تطهیر
#بی_سوادی
#دریغ_از_مدرک_شش_کلاس_حداقل
✍🏻فاطمه زهرا بختیاری
خط به خط, همراه ما باشید✍🏻
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776