خط دوست
♡•• همه شب در نظرم موے پریشان تو بود یک کمے شانه بزن سکته زدم نصفه شبـے 😐😂 ⌈••Khatedost↫
چی بگم والا...🙃🤓
خودت بزن رو لینک ببین😂👇
https://eitaa.com/joinchat/1367081065C46c0019053
#جایگاهت_کجاست
♨️پشت پرده حقیقی هالیوود از زبان بازیگران هالیوودی
🌀مايام بليک، بازيگر زن آمریکایی که 4 بار نامزد دریافت جایزه امی شده است در گفتگو با New York Times: هیچگاه مورد آزار جنسی قرار نگرفتم، چون...
🎞من ١١ سالگى وارد هاليوود و صنعتى شده بودم كه در آن زيبايى ظاهرى و جذابيت جنسى بيش از هر ويژگى ديگرى مورد تمجيد قرار مىگرفت.
💅در دوران نوجوانى مادرم اجازه نمىداد آرايش كنم يا ناخنهايم را مانيكور كنم و تشويقم مىكرد كه سعى كنم در زمان مصاحبه براى فيلمها، خودم باشم. مادرم به من آموخته بود كه اجازه ندهم كسى من را "عزيزم" صدا كند يا سر صحنه بغلم كند. من خوب مىدانستم كه رفتارم با رفتار معمول دختران و زنان در هاليوود متفاوت است.
🔻 من براى حفاظت از خودم تصميماتى هوشمندانه گرفتهام. من تصميم گرفتهام كه بعد جنسىام متعلق به موقعيتهاى خصوصى و افراد بسيار صميمى باشد. من محجوبانه لباس مىپوشم
🔻مىفهمم كه برخی اين كارها را سركوب كننده و مخالف آزادى زنان مىبينند. در يک دنياى ايده آل زنان مى توانند آزادانه هرطور بخواهند رفتار كنند. اما دنياى ما دنياى ايده آلى نيست. در عين اينكه تأكيد مى كنم كه مردان مطلقاً حق ندارند با هيچ عذر و بهانهاى به زنان تعدى كنند.
🔻ما در جامعهاى زندگى مىكنيم كه به زنان به چشم همبازى هاى يکبار مصرف نگاه مىكند.
🌐منبع:https://www.cnn.com/2017/10/16/entertainment/mayim-bialik-weinstein-backlash/index.html
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
کارای لذت بخش💫
جمعیش بیشتر حال میده!!😍
مثل
کتاب📖 خوندن!!
داریم یه کتاب📚 خوشمزه🍧 رو با همدیگه میخونیم،
تو و رفقات هم دعوتی...😋
نگی نگفتیم...😜
💥راستی،شما میتونید رمانهای چاپ نشده و جذاب این نویسنده ی خوش قلم رو درتنها کانال رمان ایشون " ساحل رمان" دنبال کنید😍
https://eitaa.com/saheleroman
#رنج_مقدس
#نرجس_شکوریان_فرد
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃
🌻🌻
🌻
🍃
#رمان_رنج_مقدس🌺
#بخوانیم
#قسمت_چهلم:
علی آرام زمزمه می کند:
- و در به در کسی بودی که توی اين فضا دستت رو بگيره.
چشمم را می بندم. در به در بودن جمله کاملی است. هم جايی ساکنی، هم ميدانی که مسافری.
قبرستان که می روی زود بيرون می آيی تا حقيقت مردن را، مسافر بودن را برای خودت غير ممکن ببينی.
مرگ هست اما نه برای من.
بلند می شود که برود.
دفترم را هم می زند زير بغلش. حرفی نمی زنم. تا می آيم اعتراض کنم می پرسد:
- چيه؟
جواب می دهم:
- هيچی. فکر نمی کنی بد نيست اگه اجازه بگيری!
می خندد و می گويد:
- چه قدر خوندن اين کتاب طولانی شده!
- هم می خونم، هم فکر می کنم، هم نقد می کنم.
آبروی فرهنگ در بوق کرده شان را، خودشان توی يه رمان بر باد داده اند.
من مُرده اين اعتماد به نفس غربی ها هستم.
علی با تعجب نگاهم می کند:
- اين قدر نقد دقيق ارائه ميدی چرا دعوتت نمی کنن برای همايش های ادبی؟
- به جان خودت اگر قبول کنم.
- خواهر من! درست نقد کن.
می نشينم. گلويم را صاف می کنم:
- خدمتتون عرض کنم که کتاب «جان شيفته» از رومن رولان، يک شاهکار ادبی فرانسوی است که به طرز عجيبی واقعيت های تمدن اروپا رو
نشان ميده.
با دستش ريشش را منظم می کند.
دلم می خواهد. هرچه دق دلی از کلاه گشادی که غربي ها سرِ ما گذاشته اند يک جا با دو جلد توی سر علی
بکوبم.
مسخره ام می کند!
- و شما الآن تعجب کرده ای که اينقدر شيفته آنها بودی.
- علی نخونديش ببينی چه بساط بزن، بکش، تجاوزکن، بخور و ببر داشتند.
می گويد:
- حداقل کتاب که می خونی يه نقد نصف صفحه ای تو شبکه های مجازی بذار. اين قدر بيکار نگرد.
و می رود.
حال ندارم رختخوابم را بيندازم.
متکّايی را که علی زير سرش گذاشته بود می گذارم زير سرم.
می خواهم درباره زندگی آينده ام کمی
بيشتر از هميشه فکر کنم.
شايد هم خيال بافی کنم.
نمی دانم در اين اوضاع ناسالم اطرافم و آه و ناله دوستانم، عقل سالمی هست که بشود به آن تکيه کرد.
پلک هايم سنگين می شود...
دفتر علی سنگين نيست؛
اما ندانستن اينکه اين داستان چه کسی است که علی در دفترش نوشته، آزار دهنده است.
تا دفتر را از دست ندادم بايد تمامش کنم.
***
شب برايش سنگين و سخت شده است. قبلاً منتظر می ماند تا شب برسد و از خستگی های روزانه اش به پرده سياه شب پناه ببرد؛
اما اين شب ها از فکر و خيال بيچاره شده است.
پيش تر ها جايی خوانده بود که «خوبی ها و مهربانی ها» هم می تواند تو را تا جهنم بکشانند!
انسان اگر نفس خودش را زير پا نگذاشته باشد؛ خوبی ها و زيبايی ها مغرورش می کند.
قابيل که از اول جنايتکار نبود.
گاه خودش را زير ذره بين می گذاشت، گاه دوستان دور و اطرافش را.
گاهی خوب اند، گاهی پايش که بيفتد، حاضرند هزار بدی بکنند تا به آنچه
که دلشان می خواهد برسند.
اين متن تمام هستی او را رو آورد.
مادر متوجه حال و روزش شده بود.
مدارا می کرد. پدر يکی دو بار سر صحبت را باز کرد تا مشکل فکر و دلش را بفهمد.
گفته بود که هنوز تکليف
خودم با خودم روشن نيست.
صحرا ظاهرا خيلی در دانشگاه مراعات می کرد؛
ولی کم کم داشت در لحظات خلوت فکرش راه پيدا می کرد.
صحرا به هر بهانه ای هم صحبتش می شد. برادرش، درسش، تنهايی اش، مشکل دوستش، سؤالهای ذهنش... #رمان
🍃
🌻
🌻🌻┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌻🌻🌻 @khatdost
🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃
#سلام_مولای_مهربانم 💞🌼
✋ سلام بر مهربانی بی نهایتت☺️🌹
✋ سلام بر لبخند زیبایت💚🌹
✋ سلام بر قلب رئوفت💖🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
«واِنتمنیتُ شیئاََ،فاَنتَ کُل التمنی! »
- و اگر چیزی را آرزو کنم ،
همهی آرزوی من تو هستی! ♥️✨
#مهدویت #جمعه #اللهمعجللولیکالفرج 💚
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~'
این شھر شلوغ است ولے باور کن
آنچنان جایۍ تو خالیستـ صدا میپیچــد !🌆😭
#مهدویت #جمعه #اللهمعجللولیکالفرج
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#خارج_بدون_فیلتر
🧦دانش آموز ۱۳ ساله انگلیسی بخاطر پوشیدن جوراب کوتاه جریمه شد
🔻"اولیویا هریسون"دانش آموز ۱۳ ساله مدرسه ای در انگلیس بخاطر پوشیدن جوراب کوتاه از سوی مسئولان مدرسه تذکر گرفت و به اتاقی که کمد لباس های جامانده در مدرسه در آن بود هدایت شد تا شلوارش رو با شلوار بلندتری تعویض کند
🔻"اولیویا"که از انجام این کار ممانعت کرد به منزل فرستاده شد و ۳ روز از رفتن به مدرسه محروم شد
🔻به "اولیویا"گفته شد که قوزک پاش معلومه و این کار باعث میشه حواس معلم و دانش آموزان پرت بشه و تمرکزشون رو از دست بدن
🔻مدرسه گفته که بابت این عمل عذرخواهی نمی کنه و کار درستی انجام دادن چون دانش آموزان باید طبق استانداردهای مقرر لباس بپوشن
📌فقط کافی بود این اتفاق توی ایران یا یک کشور اسلامی بیوفته تا همه خبرگزاری های غربی اون رو به عنوان نقض آزادی و ورورد به حریم خصوصی افراد معرفی کنن
🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-9997275/Schoolgirl-13-forced-isolate-trousers-showed-ankles.html
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost