eitaa logo
ناگفته هایی از اسارت
255 دنبال‌کننده
36 عکس
48 ویدیو
0 فایل
بیان خاطرات اسارت آزادگان ۸ سال دفاع مقدس، با هدف آموزش و بازخوانی فرهنگ ایثار و مقاومت و اشاعه این فرهنگ بین افراد غیر آزاده و نسل‌های بعد از جنگ ارتباط با ادمین: @Ganjineh_Esarat بیان خاطرات: @Khaterat_Revaiat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تونل وحشت به مرور زمان و به دلیل طولانی شدن مدت ، یا به دلایلی دیگر از جمله نشت اطلاعاتی حاصل از بی دقتی بعضی افراد یا ، افراد شاخص و نوع ارتباطات بین اسرا، را شناسایی و به صورت نامحسوس، از آنان تهیه می کردند و حسب شرایط و فرصت مناسب این افراد را (به قول خودشان و ) از یک اردوگاه به اردوگاه دیگر انتقال می دادند. این جابجایی عموما با در اردوگاه، ، پشت گردنی و همراه و بدرقه آنها برای سوار شدن به اتوبوس بود. وقتی افراد وارد اردوگاه بعدی میشدند، چون از قبل گزارش و اسامی این افراد به عنوان عناصر مخل و به اردوگاه جدید رد شده بود، تازه اول کار بود و سربازان این اردوگاه، باید از آنها می گرفتند . ضرب و شتم ها بیشتر با (گاها سر کابل لخت شده و به اطراف خم شده بود تا پس از برخورد با اسیر، بدن او را پاره پاره کند). چوب و تخته، گاها میخ کوبی شده، نیز دیده میشد. اسراء پس از خارج شدن از اتوبوس می باید از وسط یک توسط که در فواصل حدود دو متری ایستاده بودند، عبور کنند. هر کدام از سربازان با روش و ابزار خود، بعضی با و بعضی با و چوب و تخته، وحشیانه ترین ضربات را به اسرا وارد و بچه ها تحت آسیب های متعدد قرار می گرفتند. راوی 👈لطفا با معرفی کانال ما به دوستان و گروه‌های ایتا، در اشاعه فرهنگ ایثار و مقاومت سهیم شوید.. ❓سوالات و پیشنهادات @Ganjineh_Esarat ✍روایت خاطرات @Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت @khaterate_azadegan
🔹حفظ قرآن از آسایشگاه بیرون آمدم به طرف میدان وسط اردوگاه در حرکت بودم. چند قدمی بیشتر نرفته بودم که با برخورد کردم. مثل همیشه خیلی خون گرم و دوستانه برخورد کرد. سلام و علیکی کردیم سپس گفت بعد از ظهر ساعت ۴ در آسایشگاه ۱۴ را می‌خوانم. اولین بار بود که خود را در برابر آزمون و قضاوت جمع زیادی از دوستان قرار می‌داد. همه از مشغولیت به حفظ قرآن او و دیگر دوستان شنیده بودیم، ولی ... مملو از جمعیت شده بود، بچه ها، چند هم برای کنترل اوضاع و رصد کردن رفت و آمد در راهرو و محوطه اردوگاه گذاشته بودند. تعدادی هم محفوظات او را از روی قرآن دنبال و کنترل می‌کردند. عبدالرضا، بدون توجه به شلوغی جمعیت و دستپاچگی، شروع به خواندن ، از حفظ نمود. همه متعجب از سرعت و بدون تپق او شده بودند. الحمدالله جلسه به خوبی و بدون مزاحمت برگزار شد. همین فعالیت آشکار و سوره‌های بزرگ دلیلی شد برای تبلیغ و حفظ قرآن. در آن زمان، تقریباً بسیاری از بچه‌های مذهبی ساعات زیادی از اوقات شبانه روز خود را به حفظ قرآن و یا مرور اجزا و سوره‌های حفظ شده می‌گذراندند. عبدالرضا و دیگر هم برای بهبود کار، سبک و روش تعریف کرده بودند. بعضی اوقات، بچه‌ها برای مرور و تسلط بر سوره‌های حفظ شده، دونفره به دور میدان وسط اردوگاه قدم می‌زدند و به روش‌های مختلف تمرین می‌کردند. راوی 👈لطفا با معرفی کانال ما به دوستان و گروه‌های ایتا، در اشاعه فرهنگ ایثار و مقاومت سهیم شوید.. ❓سوالات و پیشنهادات https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat ✍️روایت خاطرات https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت https://eitaa.com/khaterate_Azadegan