eitaa logo
ناگفته هایی از اسارت
278 دنبال‌کننده
48 عکس
62 ویدیو
2 فایل
بیان خاطرات اسارت آزادگان ۸ سال دفاع مقدس، با هدف آموزش و بازخوانی فرهنگ ایثار و مقاومت و اشاعه این فرهنگ بین افراد غیر آزاده و نسل‌های بعد از جنگ ارتباط با ادمین: @Ganjineh_Esarat بیان خاطرات: @Khaterat_Revaiat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آموزش زبان بین اسرا افرادی با مهارت‌ و توانمندی‌های متفاوت حضور داشتند. هر کس بدون چشم داشت و انتظار مادی، سعی در ارائه و انتقال توانائیهای خود به دیگران را داشت. فعالیت‌های ، ، ، و و بسیاری از فعالیت‌های دیگر، از آن جمله بود. اسرا، بسته به سلیقه و علاقمندی‌های خود به یک یا چند زمینه از این موارد مشغول و سرگرم بودند. افرادی مثل و ، از فعال‌ترین افرادی بودند که تمام فرصت و توان خود را همراه با مهارت بیان و انتقال مطالب در و به کار گرفته بودند. هر صبح قبل از ساعت کلاس‌های ۵ نفره ایشان در آسایشگاه برای افراد داخل آسایشگاه شروع و بعد از آزاد باش و فرصتی برای انجام امور شخصی، مجدداً طی تمام روز گروه‌های پنج نفره خارج از آسایشگاه منتظر نوبت حلقه زدن دور و آموزش جدید بودند. اردوگاه ما حدوداً ۱۸۰۰ نفر را در خود جای داده بود. بسیاری از افراد یا مستقیماً و یا غیر مستقیم (از طریق شاگردان این اساتید) آموزش‌های ایشان را بهره‌مند شده و به یک یا چند زبان انگلیسی، عربی، ، ، ، ، و ... مهارت یافته و مسلط بر و خواندن نوشتن شدند، طوری که خیلی اوقات آنها بدون نیاز به ، با یکی از زبان‌های فرا گرفته با نمایندگان ، ارتباط برقرار می‌کردند. نکته مهم اینکه با فقدان امکانات و حداقل امکانات آموزشی، سطح آموزش آنها به گونه‌ای بوده است که عمدتاً بر یک یا چند زبان به صورت کاربردی مسلط و در موارد مختلف بعد از اسارت ایفای نقش داشته‌اند. راوی 👈لطفا با معرفی کانال ما به دوستان و گروه‌های ایتا، در اشاعه فرهنگ ایثار و مقاومت سهیم شوید.. ❓سوالات و پیشنهادات @Ganjineh_Esarat ✍روایت خاطرات @Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت @khaterate_azadegan
🔹اعدام اسیر ویتنامی با وجود محدودیتهای فراوان ورود هیئت به اردوگاه مایه یِ دلگرمی اسرا بود از طرفی در مدت حضور در ، عراقی ها برای حفظ آبرو فشارها را کاهش میدادند. مثلاً ساعات باز بودن اسایشگاهها بیشتربود و یا آب را بروی اسرا نمی بستند و فرصت بیشتری بود برای و و و..... . اولین بار که هیئت صلیب سرخ برای دیدار از اسرای به قدیم (اردوگاه بزرگ) وارد شد، مقارن ابان ماه سال ۱۳۶۱ بود و بخاطر اشنایی من با -انگلیسی طرف صحبت آنها و شدم . در هرنوبت، معمولاً سه روز دیدار آنها طول میکشید. در این اولین دیدار همه یِ ما شماره و کارت شناسایی (Identity Number) و یا (رقم الصلیب) گرفتیم و با امضای یک نامه آبی و خالی بدون هیچ نوشته ای (Blue Letter) زنده بودن خود را به خانواده اعلام کردیم. این نامه یِ بدون متن، بدون عبور از عراق به دست ایران و نهایتاً خانواده میرسید. در روز پایانی که مشغول صحبت با رئیس هیئت که روانشناس بود و بودم، از ایشان پرسیدم که حالا که ما نزد صلیب سرخ جهانی ثبت نام(Register) شده ایم تا چه میزان داریم؟ او در پاسخ خاطره اش را از جنگ برایم تعریف کرد و گفت : " من در دوران جنگ ویتنام ( از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ میلادی بین ویتنام جنوبی و آمریکا علیه ویتنام شمالی و ویت کنگ ها))، بتازگی وارد صلیب سرخ جهانی شده بودم و برای اولین بار در هیئت بازدید جنگ به اردوگاه نگهداری سربازان ویتنام شمالی (ویت کنگ ها) رفته بودم . یک روز صبح که وارد اردوگاه شدم دیدم یک گروهبان ، یک اسیر ویت کنگ را به دور درختی طناب پیچ کرده و قصد کشتن او را با کلت کمری دارد !! به سمت آنها رفتم و از گروهبان آمریکایی سوال کردم چرا میخواهی یک اسیر را کنی و در جواب گفت او بمن نگذاشته!!! گفتم البته خطا کرده ولی این اسیر را ما ثبت و شناسایی کردیم و تو حق نداری او را اعدام کنی، گروهبان آمریکایی با غرور و تکبر خاصی گفت این موضوع به تو مربوط نیست و حالا من او را تنبیه میکنم تا هم تو بدانی هیچکاره ای و هم سایر اسرا عبرت بگیرند!! و بلا فاصله با شلیک دو به وسط پیشانی ، اسیر نگون بخت را اعدام کرد!!! حالا تو (خطاب به من) وضعیت امنیت را ازین گفته های من درک کن." البته بعد هم بمن گفت که شما و عراقی ها هر دو و دارای نسبتاً مشترک هستید و چنین خطری شما را کمتر تهدید میکند ولی در عین حال "اسیر" هستید!! او در پایان تاکید کرد من این را فقط برای تو گفتم و لازم نیست برای سایرین بازگو کنی!! راوی مهدوی 👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانال‌ها و گروه‌های دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید. ❓سوالات و پیشنهادات https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat ✍️روایت خاطرات https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت https://eitaa.com/khaterate_Azadegan