#روزمرگی_ها
🔹جاسازی
#سوت_تفتیش هر هفته حداقل دو بار و به صورت ناگهانی زده میشد. با زدن سوت، مسئولین عراقی هر #آسایشگاه سریعا خود را به آسایشگاه مربوطه میرساندند و با داد و فریاد ضمن هدایت بچهها به صفوف ۵ نفره، مراقب اوضاع و تحرکات مخفی کارانه بچه ها بودند. معمولاً در این اوقات عراقیها بخاطر ایجاد رعب و #وحشت برخوردی خشنتر با ما داشتند. هر چند معمولا جز یکی دو تا مغزی خودکار، مداد و یا کاغذ نوشته ای، چیزی به دستشان نمیافتاد.
بچهها که همواره منتظر #تفتیش بودند، سعی در مخفی نگه داشتن و #جاسازی همیشگی اقلام ممنوعه خود داشتند ولی دلهره لو رفتن #جاسازی و پیدا شدن اشیا ممنوعه، تا آخر تفتیش ادامه داشت.
#اسلحه-سرد و گرم، #رادیو، دفترچه و #دعا نوشته، #قلم و کاغذ از هر نوع و ...، از جمله اقلام ممنوعه بود.
بیشترین اشیایی که در دست بچهها و احتمال لو رفتن آن وجود داشت #خودکار، مداد، کاغذ و دفتر بود. که در صورت کشف آن توسط عراقیها بسته به مقدار و محتوا، برخوردهای متفاوتی از جمله جمع آوری و ضبط، #تنبیه و حتی سلول انفرادی و #شکنجه به دنبال داشت.
نجیب #گروهبان_عراقی مسئول آسایشگاه ما بود که برخلاف اسمش بسیار ناقلا و نانجیب بود. او هر دفعه که تفتیش میکرد فقط کیسههای لباس، پتوها، لباسها و حتی اطراف سطلها و منبع آب را بازرسی میکرد و هیچ وقت پنجرههای آسایشگاه را بررسی نمیکرد. بچهها هم با خیال راحت در مواقع تفتیش هر مغزی خودکار یا مدادی که داشتند، بین درزها یا داخل پروفیل پنجره ها مخفی میکردند.
یک روز، بعد از سوت تفتیش نجیب مستقیماً به طرف پنجرهها رفت و در آن تفتیش تعداد زیادی خودکار و مداد جاسازی شده در پنجرهها را جمع آوری و کاری به وسایل و لباس بچهها نداشت. 😢😳😂
او وقتی از آسایشگاه بیرون آمد با قیافهای جدی و پیروزمندانه مشت پر از خودکار و مداد خود را به #ارشد_آسایشگاه نشان داد و گفت تو میگویی هیچی نداریم، پس اینها چیه؟
راوی #حسین_نواب
👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانالها و گروههای دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید.
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan