eitaa logo
ناگفته هایی از اسارت
255 دنبال‌کننده
36 عکس
48 ویدیو
0 فایل
بیان خاطرات اسارت آزادگان ۸ سال دفاع مقدس، با هدف آموزش و بازخوانی فرهنگ ایثار و مقاومت و اشاعه این فرهنگ بین افراد غیر آزاده و نسل‌های بعد از جنگ ارتباط با ادمین: @Ganjineh_Esarat بیان خاطرات: @Khaterat_Revaiat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹جاسازی هر هفته حداقل دو بار و به صورت ناگهانی زده می‌شد. با زدن سوت، مسئولین عراقی هر سریعا خود را به آسایشگاه مربوطه می‌رساندند و با داد و فریاد ضمن هدایت بچه‌ها به صفوف ۵ نفره، مراقب اوضاع و تحرکات مخفی کارانه بچه ها بودند. معمولاً در این اوقات عراقی‌ها بخاطر ایجاد رعب و برخوردی خشن‌تر با ما داشتند. هر چند معمولا جز یکی دو تا مغزی خودکار، مداد و یا کاغذ نوشته ای، چیزی به دستشان نمی‌افتاد. بچه‌ها که همواره منتظر بودند، سعی در مخفی نگه داشتن و همیشگی اقلام ممنوعه خود داشتند ولی دلهره لو رفتن و پیدا شدن اشیا ممنوعه، تا آخر تفتیش ادامه داشت. -سرد و گرم، ، دفترچه و نوشته، و کاغذ از هر نوع و ...، از جمله اقلام ممنوعه بود. بیشترین اشیایی که در دست بچه‌ها و احتمال لو رفتن آن وجود داشت ، مداد، کاغذ و دفتر بود. که در صورت کشف آن توسط عراقی‌ها بسته به مقدار و محتوا، برخوردهای متفاوتی از جمله جمع آوری و ضبط، و حتی سلول انفرادی و به دنبال داشت. نجیب مسئول آسایشگاه ما بود که برخلاف اسمش بسیار ناقلا و نانجیب بود. او هر دفعه که تفتیش میکرد فقط کیسه‌های لباس، پتوها، لباس‌ها و حتی اطراف سطل‌ها و منبع آب را بازرسی می‌کرد و هیچ وقت پنجره‌های آسایشگاه را بررسی نمیکرد. بچه‌ها هم با خیال راحت در مواقع تفتیش هر مغزی خودکار یا مدادی که داشتند، بین درزها یا داخل پروفیل پنجره ها مخفی می‌کردند. یک روز، بعد از سوت تفتیش نجیب مستقیماً به طرف پنجره‌ها رفت و در آن تفتیش تعداد زیادی خودکار و مداد جاسازی شده در پنجره‌ها را جمع آوری و کاری به وسایل و لباس بچه‌ها نداشت. 😢😳😂 او وقتی از آسایشگاه بیرون آمد با قیافه‌ای جدی و پیروزمندانه مشت پر از خودکار و مداد خود را به نشان داد و گفت تو میگویی هیچی نداریم، پس این‌ها چیه؟ راوی 👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانال‌ها و گروه‌های دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید. ❓سوالات و پیشنهادات https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat ✍️روایت خاطرات https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت https://eitaa.com/khaterate_Azadegan