#مقاومتی
🔹سید آزادگان
... ادامه قسمت قبل
بالاخره بعد از چند روز مذاکره و رفت و آمد حاج آقا بین آسایشگاهها، مسولین #اعتصاب متقاعد شده و قرار شد #بلوک بزنیم.
اولین گروه به سرپرستی #حاج آقا مشغول شدند. ملات آماده شد، قالب ها را چیدند و حاج آقا اولین بیل ملات را داخل قالب ریختند تا همه مطمئن شوند حرمتی در بلوک زنی نیست .
هر بیل ملات که سید داخل قالب میریخت، بچه ها آنرا با یک #صلوات بلند و بدنبالش "عجل فرجهم واهلک اعدائهم و اید امام الخمینی" همراهی میکردند.
#عراقی ها از این که #اعتصاب شکسته شده بود ابتدا خیلی خوشحال بودند. فرمانده عراقی آمد داخل آسایشگاه ها، صحبت کرد و گفت خوشحالم که مشکل ما با هم حل شد و خودمان توانستیم مشکل را حل کنیم و گوش بحرف #صلیب هم ندادید، صلیب کیه صلیب زیر کفش منه !!...
حالا یه مشکل بزرگ بوجود آمده بود. آنهم صلوات هایی بلندی بود که با بلوک زدن بچه ها همراه "اید امام الخمینی" و پیچیدن صدای آن در اردوگاه .😃
بعد از چند روز، سرهنگ عراقی حاج آقا را خواسته بود و گفته بود آن اعتصاب بهتر از این کار کردن بود. آن روز ما این ها را #تنبیه و درها را برویشان بسته بودیم ولی حالا آمدند بیرون و صدای صلوات و شعارشان تا دفتر من میاید!!😄
بعد گفته بود اگر #اسرای_عراقی در #ایران به این شکل که اسرای ایرانی اسم #سید_خمینی را میبرند، اسم #صدام را ببرند ایران چکار می کرد؟
حاج آقا فرمودند اسم امام را گفت سید خمینی ولی اسم صدام را بدون هیچ پسوند و پیشوندی.. 😳😳
او از حاج آقا خواسته بود که به بچه ها بگویید دیگر این #شعار را ندهند..
راوی #علی_علیدوست(قزوینی)
👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانالها و گروههای دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید.
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan