#اسارت
🔹کاروان اسرا در بصره
محل نگهداری ما در گرمای #تیرماه بصره، فقط یک سالن با سقف کوتاه بدون هیچ گونه امکانات، در یک #پادگان بود.
طی آن ۹ روز، هر روز به تعداد ما افزوده میشد یعنی در هر مرحله #عملیات_رمضان، به هر تعداد #اسیر می گرفتند، آنها را به محل ما می آوردند.
شرایط خیلی ناهنجار بود. ۴۰۰ نفر اسیر مجروح، #زخمی، سنین متفاوت از ۱۲ ساله (تازه از خانواده جدا شده) تا پیرمرد ۶۵ ساله و بیشتر.
بوی درهم آمیخته #متعفن #خون و #عرق و ادرار هم ناگفتنی است.
روزانه فقط یک بار به مدت نیم ساعت ما را از آن سالن بیرون میبردند. هواخوری، توالت، #پانسمان_مجروحین و حتی #حمام کردن در همان نیم ساعت.
گفتم حمام!!
حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر اسیر لخت میشدند و در یک صف مینشستند #سرباز_عراقی شلنگ #تانکر_آب را از روی سر همه رد میکرد، بعد از خیس شدن دوباره شلنگ را از روی سر همه برمی گرداند.
یالا، خلاص، روح و گروه بعدی..😂
یادمه در یکی از این نیم ساعتها، تعدادی از مجروحین، در مقابل #دکتر_عراقی صف کشیده بودند. هر کس تیری ترکشی و زخمی داشت در این صف نشسته بود.
دکتر، همان جا بچهها را #پانسمان و حتی #جراحی میکرد.
یکی از بچهها تیر #کلاشینکف در شانهاش مانده بود، دکتر با #تیغ_جراحی یک چاک روی شانهاش ایجاد و با پنس به دنبال #جسم_خارجی میگشت تا اینکه یک #فشنگ از شانه او خارج کرد.
یکی از روزها تعدادی #اتوبوس آوردند و همه ما را سوار بر اتوبوس کردند ظاهراً از قبل در #شهر_بصره اعلام شده بود، اسرا را به نمایش میگذارند. اتوبوسها با #اسکورت و #نگهبان، پشت سر هم در میان ازدحام و شلوغی مردم، در خیابانهای بصره جولان میدادند.
مردم که گویا حس پیروزی به آنها دست داده بود با پرتاب آب دهان و گوجه گندیده و تخم مرغ و نشان دادن چنگ و دندان از ما استقبال میکردند.
ما هم خدا را شکر میکردیم که با حضور نگهبانها به دست مردم نیفتادیم😄😳
راوی #حسین_نواب
👈لطفا با معرفی کانال ما به دوستان و گروههای ایتا، در اشاعه فرهنگ ایثار و مقاومت سهیم شوید..
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan
#روزمرگی_ها
🔹اولین ملاقات با شپش😳🥴
ابتدای اسارت، حدود دو هفته ای تو #بهداری_اردوگاه بودیم. هر روز #دکتر_حسین، #فرزین و دیگر زحمت کشان بهداری، #پانسمان پایم را عوض می کردند. چند روز بعد از درگیری ما را آوردند #آسایشگاه_اطفال ❤️.
همون شب اول سر صف #نماز_جماعت بودیم که احساس کردم چیزی توی زیر پیراهنم راه میره. یه نگاه انداختم دیدم یه جوجوی خیلی کوچیکی داره تو زیر پیراهنه قدم میزنه🤔😔.
با تعجب زیاد از مرحوم #حامد_کیومرثی (رحمة الله علیه) که کنارم نشسته بود، سوال کردم: حامد این چیه؟!😳
با خونسردی گفت: #شپش😏
من 😱😭😳
حامد 😊☺️
شپش 💃💃💃
بعدشم گفت: آخر شب تو هم مثل بقیه لباست رو دربیار و شپش هارو بکش😅
تا وقتی که رفتیم #اردوگاه_موصل_یک (قدیم) که اون موقع اسرای قدیمی اونجا بودن، با شپش دورانی داشتیم.
اونجا بود که دوستان قدیمی کمک کردن تا لشگر شپش ریشه کن شد.
راوی #حسن_سلگی
👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانالها و گروههای دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید.
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan
#بهداشتی، #درمانی
🔹دکتر حسین
اسیرداری وقتی خالی از ارزشهای انسانی می شود اولین تبعات خود را در مباحث #درمان بجا می گذارد . شرایط نامساعد بهداشتی، سوء تغذیه، آزار و #شکنجه های جسمی و روحی ، فشارهای عصبی و روانی، صدمات و جراحات بدنی و بسیاری از دیگر عواملی هستند که مولد بیماری بوده و نیازمند درمان می باشند و در چنین شرایطی وقتی دسترسی به درمان به سختی وجود داشته باشد تحمل شرایط اسارت بسیار بغرنج تر خواهد شد.
به مناسبت دریافت خبر فقدان همبند گرانقدر ایام اسارت مرحوم #دکتر_حسین_قاسمزاده، بر آن شدم به منظور یادآوری خدمات ارزشمند آن جناب و ارج نهادن به سالها خدمت بیمنت ایشان در تنگنای #اسارت، خاطراتی از درمان در #اردوگاه داشته باشم.
#دکتر_حسین با آن چهره خندان و بشاش همواره علی رغم فقدان کمترین امکانات و #تجهیزات_پزشکی، پذیرای بیماران اسیر و حتی بعضاً مراجعات سربازان و افسران #عراقی بود. او که در زمان اسارت صرفا دانشجوی #رشته_پزشکی و با تجربه ای اندک بود، همیشه سعی داشت با مطالعه کتب پزشکی درخواستی از #صلیب_سرخ، اطلاعاتی در خصوص تعامل با بیماریها و موارد جدید را دریافته و به نوعی تسکین دهنده آلام و درد اسرا باشد.
روزهای اول اسارت که بیشتر نیاز به تعویض #پانسمان زخمیها و #تزریقات و کمکهای اولیه بود با پیشنهاد خود و بهرهگیری از تجربیات پزشکیاری در #جبهه، اتاق کوچکی بعنوان #بهداری، راه اندازی و به تنهایی و با کمترین امکانات پزشکی و #بیمارستانی کار خود را شروع نمود. او تمامی دوران ۸ سال و چند ماه اسارت خود را صرف مشاورههای درمانی، #ویزیت و تجویز پزشکی نمود..
🔹گوشه ای از ابتکارات و خاطرات درمانی از وی متناسب با امکانات و محدودیتهای #اردوگاه:
👈تامین محدود #دارو خصوصاً داروهای مسکن از طریق مجروحین و بیماران اعزامی به بیمارستان نظامی #موصل
👈نظارت بهداشتی و مدیریت درمان اپیدمیها و بیماریهای شایع در بین اسرا
👈 بستری نمودن و #پرستاری از بیماران بدحال در بهداری و انجام مقدمات اعزام ایشان به بیمارستان نظامی
👈انجام #اعمال_جراحی سرپایی با ابزاری همچون #تیغ_اصلاح و دوختن و بخیه جای زخم با نخ و سوزن #خیاطی
👈#پرکردن_دندانها با زرورق پاکت های #سیگار(از شایع ترین روشهای پر کردن دندانها در اسارت)
ایشان بعد از اسارت با ادامه تحصیل در رشته پزشکی به عنوان متخصص #طب_سالمندان، همیشه در دسترس و پاسخگوی نیاز همبندان خود بود.
کانال "ناگفتههایی هایی از اسارت" این ضایعه را به همه دوستان و آزادگان عزیز و خانواده آن مرحوم تسلیت عرض مینماید.
راوی #حسین_نواب
👈لطفا برای فوروارد و هدایت پیام به افراد، کانالها و گروههای دیگر از گزینه "<----" یا هدایت با نقل قول استفاده نمائید.
❓سوالات و پیشنهادات
https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat
✍️روایت خاطرات
https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat
📌کانال ناگفته هایی از اسارت
https://eitaa.com/khaterate_Azadegan