eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
690 دنبال‌کننده
586 عکس
334 ویدیو
106 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عبدالمجيد فلسفيان
فان جزع كتب هلوعاً لا اجر له
هدایت شده از طرح شفیعه «تربیت نیرو»
راه رفته ها با دقت و لطافت حرکت میکنند و تمام ابعاد را در نظر میگیرند و محدود و یک دنده و مستبد نیستند ؛ چه بسا برای سازندگی یک نفر باید پنج سال زمینه چید و پنج سال رفت و آمد داشت . همانطور که برای برداشت یک محصول باید ماه ها رنج برد و حتی سال ها زمینه فراهم کرد . مسئولیت و سازندگی ص ۱۸۸
روضه زينب(عین.صاد).mp3
1.2M
☑️ روضه زینب سلام الله علیها 🔸استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
هدایت شده از احساس مسؤلیت
هدایت شده از احساس مسؤلیت
AUD-20200313-WA0021.mp3
6.54M
سوز و درد استاد صفایی رحمة الله علیه در دیدار بافعالین واهل دغدغه زمان خودشون👆
هدایت شده از تربیت و آموزش
⭕ما پيش از آنكه تشنه شده باشيم، نوشيده ‏ايم ⭕و پيش از آنكه به اشتها آمده باشيم و با سؤال‏ها گلاويز شده باشيم، خود را تلنبار كرده ‏ايم ⭕و پيش از آنكه به معناها دست يافته باشيم، به كلمه ‏ها رسيده‏ ايم 🔴و اين است كه باد كرده‏ ايم و با آنكه زياد داريم، مريض و بى‏ رمق هستيم و به امتلاء ذهنى و دچار شده‏ ايم.  📚رشد، ص: 17 https://eitaa.com/Tarbiatm
هدایت شده از محمد
اساتید گرامی باتوجه به متن ذیل که دغدغه بسیاری از حوزویان نیز هست دیدگاه حضرت استاد چیست 💠پرتاب‌شدگیِ روحانیت ‌ 🔹حاشیه ای بر انتخاب یک طلبه معمم به عنوان رئیس هیأت بیلیارد، بولینگ و بوکس خراسان رضوی 🖋محسن‌حسام مظاهری 🔸۱. در خبرها آمده بود «یک روحانی جوان به ریاست هیئت بولینگ، بیلیارد و بولس خراسان رضوی» انتخاب شده است. چنین خبری اگر چند دهه پیشتر منتشر می‌شد، امکان نداشت کسی باور کند. الان ولی این خبر و موارد مشابه‌اش را لابه‌لای اخبار می‌خوانیم و می‌گذریم و نهایتاً پوزخندی می‌زنیم. 🔸۲. یکی از ویژگی‌های روحانیت در زمانه‌ی ما، «پرتاب‌شدگی» است؛ پرتاب‌شدگی به بیرون از جایگاه تاریخی و هویتی خود. تا پیش از انقلاب، روحانیون نوعاً پذیرای نقش‌هایی بودند که فلسفه‌ی وجودی روحانیت در همه‌ی ادیان یعنی تبلیغ و ترویج دین اقتضا می‌کرد. به جز معدود موارد استثنا، بدنه‌ی روحانیون، پس از اتمام تحصیل علوم حوزوی یا به‌موازات آن، واعظ می‌شدند یا امام جماعت یا نویسنده و مدرس دینی. پایگاه اصلی روحانیت، بعد از حوزه، مسجد و منبر بود. 🔸۳. با تشکیل حکومت دینی، بسیاری از همان وعاظ و ائمه جماعات قبلی شدند مسئولان اجرایی کشور و از بالای منبر یا داخل محراب منتقل شدند به پشت میز ریاست و قضاوت و مدیریت. با شکل‌گیری بوروکراسی مذهبی، نقش‌های جدید تکثیر شدند و فرصت‌های شغلی تازه‌ای برای روحانیون به‌وجود آمد. حکومت دینی پروژه‌های متنوعی داشت و چه کسانی بهتر از روحانیون (که در گفتار رسمی «سرباز نظام» محسوب می‌شوند) برای کارگزاری و پیگیری این پروژه‌ها؟ به‌تدریج روحانیت از معنا و تعریف سنتی و ضیق خود منفصل شده و پذیرای هویت تازه‌ای ‌شد و دامنه‌ی تکثر نقش‌های جدید تا آنجا ادامه یافت که بسیاری از روحانیون بیرون از نقش‌های کلاسیک و اصلی صنفی‌شان، و در نقش‌هایی قرار گرفتند که منطقاً جزو شئون روحانیت محسوب نمی‌شود. 🔸۴. در زمانه‌ی ما روحانیون (یا دقیق‌تر بگویم: معممین) همه‌جا هستند جز آن‌جایی که باید باشند و همه کاری می‌کنند جز کاری که ازیشان انتظار می‌رود. از انواع مناصب سیاسی و اجرایی گرفته تا مدیریت‌ سازمان‌های فرهنگی و اقتصادی و تدریس علوم غیردینی و حتی علوم غربی در دانشگاه‌ها و مشاوره روان‌شناسی و طبابت و درمان و نقد فیلم و حتی مجری‌گری تلویزیون همه جا معممین حضور دارند. و این درحالی است که به گفته مسئولان ذیربط بیش از نیمی از مساجد کشور امام‌جماعت ندارند! (لینک پایین 👇) در همین تهران، خصوصاً اگر برای نماز ظهر به مسجد بروید، در بسیاری از مساجد خواهید دید که یا نمازگزاران فرادا نمازشان را می‌خوانند یا یکی از معمرین و کسبه‌ی معتمد محل عبا روی دوشش ‌انداخته و خلق‌الله پشت سرش قامت بسته‌اند. مشابه همین اتفاق سال‌هاست در مجالس مذهبی و هیئت‌ها افتاده است: کمبود وعاظ حرفه‌ای و تمام‌وقت و بی‌رغبتی طلاب و فضلای نخبه‌ی حوزه به منبررفتن، در کنار عوامل دیگر، سبب شده است محوریت میدان تبلیغ دین به دست مداحان بیفتد و خلأ روحانیون را هم آن‌ها پر کنند. ناگفته پیداست که این جابه‌جایی نقش، سرمنشأ چه آفات و آسیب‌هایی در فرهنگ دینی شده است. این معنای همان پرتاب‌شدگی است؛ این‌که روحانیون از متن و میدان اصلی خود (مسجد و منبر) به بیرون پرتاب شده‌اند. 🔸۵. با این ‌اوصاف برخلاف آنچه تصور می‌شود در حکومت دینی، قدرت نهاد روحانیت افزون‌تر نشده است. شاید روحانیت پساانقلابی ثروتمندتر شده باشد، شاید از حیث مالکیت ساختمان و بنا و میز و منصب بسیار برخوردارتر شده باشد، شاید حضورش در عرصه‌ی عمومی بیشتر شده و از فرصت‌های شغلی متنوع‌تر و با پرستیژ بالاتری منتفع شده باشد، شاید ازنظر امکانات سخت‌افزاری و نفوذ در ساختار قدرت سیاسی رسمی رشد بی‌سابقه‌ای کرده باشد، اما هیچکدام اینها به‌معنای آن نیست که قدرت و نفوذ و منزلت اجتماعی‌اش هم افزایش یافته است. 🔸۶. حکایت روحانیت پساانقلابی، حکایت کسی است که خانه‌ی پدری‌اش را رها کرده است، به طمع تصرف خانه‌های دیگر. غافل از آنکه خانه‌ی پدری‌اش را دیگران تصاحب کرده‌اند و در خانه‌های دیگر هم او آخرش یک "بیگانه" است برای اهالی.
🔸 سلام علیکم ضمن تسلیت سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام و 1440 مین سالگرد وفات حضرت ابوطالب علیه آلاف التحیه و السلام ، به رغم آن که قصد نوشتن و اقشاگری درباره این عنصر فاسد العقیده و مرتد از دین محسن حسام مظاهری را نداشتم ، ولی وقتی با یکی از اعزه گروه که همه گونه دستی بر آتش دارد . گفت و گو کردم و متوجه شدم که ایشان این جرثومه ضد دین و تشیع را نمی شناسد، بر آن شدم تا برای تنویر افکار دوستان گرامی چند سطری درباره آراء و افکار او بنویسم . تا این تصور در ذهن دوستان پیش نیاید که این فرد از سر دلسوزی و جبران کسری ها و کمبودها درباره دین و مذهب تشیع می نویسد. البته پاسخ به او بر مبنای اراء مرحوم حاج شیخ را وا می گذارم به مطالعه دوستان از کتاب روحانیت ایشان و احیانا پاسخ سایر اخوان . با حسام از حدود دو سال قبل در گروه گفت و شنود در تلگرام آشناشدم (گروهی خاص و ویژه که از سرکردگان صد انقلاب ، تا عناصر دگر اندیش ، و برخی از دولت یان چون عباس آخوندی ، تمامی سردبیران فرهنگی سایت های خبری همسو و غیر همسو با انقلاب و افراد شاخص عرصه رسانه و سیاست از مهدی نصیری گرفته تا عبدالله شهبازی گ. رضا انیر خانی ، برخی از اعصای جامعه مدرسین ، سردبیر صدا ، روزنامه سازندگی و خبرنگاران تمامی رورنامه های دگر اندیش ، یکی دو نفر زندانی امنیتی که پس از پایان محکومیت علیه نظام ازاد شده اند ، و پاتوق امثال عباس عبدی، جلایی پور ، تعدادی از اعضا ی گروه در امریکا ، اروپا ساکن هستند . گروهی که از همه کس و همه چیز می شود انتقاد کرد ، به راحتی رهنمودهای حضرت اقا مورد یررسی و تقد قرار می گیرد، خط قرمز فقط توهین به رهبری و اعضای گروه است و بس . مطالب گروه را هم بدون اجازه عرضه کننده مطالب نمی توان نقل کرد ، تعدادی از بچه های اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات هم در این گروه 24 ساعته است ، همین دیروز یک بحث مفصلی با مهدی نصیری درباره عصر حیرت بور که بیش از 3 ساعت در این گروه 220 نفره درباره ان بحث شد، یک بحث دو ساعته هم با رضا امیر خانی بود، یک بحث دو ساعته هم درباره وصعیت بازار نفت حهانی و بازی های روسیه ، عربستان و امریکا بود )، معرفی گروه از آن جهت بود که در گروه مدکور امثال حسام بدون پروا عقایدشان را بدون ترس و واهمه و بدون لاپوشانی و تقیه مطرح می کنند. البته دیگران هم به انحاء مختلف ایشان را می نوارند. همین پریشب اخوندی وزیر سابق راه وترابری که تازگی عضو گروه شده است مورد کیسه کشی قرار گرفت. بخش های کوچکی از اظهارات مستقیم حسام:(عناوین مطلب هم از خود اوست) "چالش علم و دین در میدان رفتار دینداران ✍️ محسن‌حسام مظاهری [قسمت 1 از 2] 1 از دیرباز همواره یکی از میدان‌‌های حضور و خودنمایی دین، نقاط ضعف بشری نظیر بیماری و مرگ بوده است و ادیان یکی از کارکردهای خود را حل این معضلات برای بشر تعریف کرده‌اند. نوعی تعامل و تبادل دوسویه میان دیندار و دین (دین‌گزار) برقرار بوده که در ازای باور و ایمان دیندار، دین به او آرامش و اطمینا‌ن‌خاطر می‌داده‌ است؛ خصوصاً هنگام مواجهه با بلایا و مصائب. ازین معامله طرفین بهره‌مند می‌شدند؛ دین بر شمار باورمندان و درنتیجه قدرت خود می‌افزود و دیندار صاحب مرهمی برای ترس‌ها و دردهایش می‌شد. با ظهور علم مدرن، اما این رابطه برهم خورد. حالا سروکله‌ی یک مدعی جدید پیدا شده بود که نه برای همه‌ی ترس‌ها و دردها (مثل مرگ) بلکه برای بسیاری‌شان (مثل بیماری) پاسخ‌های متفاوتی داشت. پاسخ‌هایی زمینی، معقول و سنجش‌پذیر. چالش علم و دین یکی از پردامنه‌ترین چالش‌های الاهیاتی است که در دوره‌ی مدرن، دامن‌گیر همه‌ی ادیان شده است. در ایران نیز لااقل از دوره‌ی مشروطه یکی از محورهای فعالیت جریان روشنفکری (دینی و غیردینی) همین موضوع بوده است. فراگیری این بحث در دهه‌های 20 و 30، گروهی از روشنفکران دیندار (نظیر مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم دکتر سحابی) که هم دل در گرو دین داشتند و هم سودای تجدد در سر، را بر آن داشت که به دفاع «علمی» از اسلام بپردازند و به زبان‌های مختلف اثبات کنند نه تنها معارضه‌ای بین قرآن و آموزه‌های اسلامی با ساینس و دستاوردهای دانش مدرن ازقبیل ترمودینامیک و تکامل زیستی داروین نیست، بلکه بسیاری از کشفیات علوم تجربی در نجوم و پزشکی و زیست‌شناسی و فیزیک و شیمی را می‌توان با تفسیر آیات قرآن دریافت. آن جنس دفاع علمی از دین حالا دیگر کمتر خریدار دارد. طبیعی است، چون حالا صورت‌بندی نسبت علم و دین، متأثر از تحولات شتابان جامعه‌ی بشری، تغییر کرده است. 3 این روزها، شیوع یک بیماری ناشناخته و مرگ‌آور به نام «کرونا» زمینه‌ای فراهم ساخته که مسئله‌ی علم و دین دوباره در جامعه‌ طرح شود. با این تفاوت مهم که این بار میدان طرح این مسئله نه حوزه‌ی اندیشه‌ی نخبگانی، بلکه رفتار و عمل همگانی است. این‌بار چالش علم و دین، دیگر یک موضوع نظری نیست که نخبگان د
اجم و خشونت روشنفکرانه نسبت به دین عامه، از منطق‌ این دین و لزوم فهم و ارزیابی آن در چهارچوب خودش (نه با متر و معیار نخبگانی) دفاع می‌کنم. به نظر من تغییرات مناسکی (که تابعی است از تغییرات دینداری) کاملاً «طبیعی» است (نه لزوماً مطلوب). تلاش من توضیح آن‌هاست و نشان‌دادن مخاطراتی که می‌تواند برای جامعه داشته باشد. اتفاقاً وقتی روشنفکری دینی یا حکومت دینی یا روحانیت یا هر قدرت دیگری در مقام خشونت‌ورزی و مقابله‌ی سخت با دین عامه برمی‌آید، خود را موظف می‌دانم که در کنار همان عامه بایستم و از او دفاع ‌کنم. 🔺نقد من به فربهی مناسکی این نیست که مناسک جدید «اصیل» نیستند و «بدعت»‌اند. چون معتقدم اساساً هیچ مناسکی به‌جز مناسک اولیه و تشریعی اصالت ندارند و همه‌ی مناسک «سنتی» در زمان خودشان بدعت بوده‌اند. همچنین نقد من این نیست که مناسک نوپدید مردم را از «تشیع واقعی» و «تشیع ناب» دور می‌سازد. زیرا اساساً قایل به وجود مقوله‌ای به نام دین واقعی و ناب یا الاقل امکان دسترسی به آن نیستم. دینداری و به‌تبع آن مناسک ثانویه‌ی دینی ماهیتاً مقولاتی بشری‌ و فرهنگی‌اند. سودای خلوص و ناب بودن درباره‌ی فرهنگ بشری، سودای خامی است. 🔺تحلیل من از روند فربهی مناسک شیعی این است که این روند در مسیر تشدید تمایز و هویت فرقه‌ای افتاده. و این مسیری است که به تولید خشونت مذهبی خواهد انجامید. نشانه‌هایش در فضاهای هیئتی این سال‌ها کاملاً مشهود است:‌ برجسته‌سازی اختلاف تاریخی با اهل سنت، توسعه‌ی ادبیات و آیین‌های ناظر به سب و لعن بزرگان اهل سنت، رشد گسترده‌ی غلو و ادبیات غالیانه در هیئت‌ها و محافل مذهبی و نهایتاً پیدایش جریان تکفیر شیعی. هشداری که چند سال است تلاش می‌کنم بگویم این است که انتهای مسیر رشد فرقه‌ای تشیع و تقویت هویتی شیعه، یعنی خون! یعنی جنگ! یعنی قربانی‌شدن جامعه و مرگ انسان! 1398/4/18 @mohsenhesammazaheri متن کامل: https://telegra.ph/در-خدمت-و-خیانت-مناسک-07-09
برخی از اعضای گروه گفت و شنود در صحبت های خصوصی به بنده توصیه کردند که با او درنیفت ، او انتخاب خودش را کرده است و قصدش خودنمایی و عرضه شخصیتش برای خارجی هاست تا او را به نزد خود فراخوانند. او را تالی تلو عبدالکریم سروش امروزی می دانند ؟ او جوانی حدود36، 37 ساله و اصفهانی است ، در اصفهان که بود با ریش و محاسن حزب اللهی و قیافه یک فعال مذهبی، جامعه شناسی خوانده است ، و ظاهرا کارشناسی ارشد دارد . آثارش را نشر آزما اصفهان چاپ و منتشر می کند . سال 1397 کتابی سه جلدی و مفصل تحت عنوان مراسم عاشورا از منظر خاورشناسان ترجمه و تحقیق کرد که در کلیت کتاب بنایش بر زیر سوال بردن تمام مناسک و مراسم مذهبی بود. با بزرگنمایی خاورشناسان از برخی رفتار سخیف مردم عادی در مراسمات عاشورایی در طول تاریخ قصد زیر سوال بردن ظریف اساس مذهب و تشیع را دارد . دعوای سال گذشته بنده با او برسر آن بود که صراحتا می گفت جمهوری اسلامی و در راس آن حضرت آقا سلمه الله تعالی به برگزاری گسترده پیاده روی اربعین دامن می زنند تا بر روی نقاط ضعف جامعه و کاستی های عدالت (به گمان او) در جمهوری اسلامی سرپوش بگذارند . خیلی صریح گسترش مناسک را تحت عنوان فربه شدن مناسک وسیله ای برای استحمار جامعه می خواند. مواردی از توهین و خدشه دار کردن اصل تشیع را هم در لابلای مطالب خود بیان می کند . مطالب او ، حتی باعث اعتراض تعداد زیادی از لیبرال مسلک هاب گروه گفت و شنود هم شده است.
در محرم امسال تحت عنوان جشنواره دعبل ،آثار عاشورایی، قصد داشتند که جایزه رتبه اول پژوهش را به کتاب 3 جلدی ای که نام بردند بدهند . از قضا شب قبل از برگزاری مراسم با شب اخر روضه آقا تقی لاجوردی برخورد کرد . بیش از سه ساعت درورودی خانه اقا تقی با آقای نیلی مشاور آقای قمی، مسوول سازمان تبلیغات صحبت کردم تا او را متقاعد کنم که ابن جایزه را به او ندهند ،در حالی که به طور غیر علنی جایزه گیرندگان را معرفی کرده بودند و همه اشان را می شناختم ، از جمله علی مودنی به عنوان رمان عاشورایی برای رمان احضاریه جایزه گرفت. بالاخره ساعا 11و نیم شب آقای نیلی پیامک زد که دادن جایزه به حسام منتفی شده است . اخیرا هم در گروه به طور مستقیم به اقا توهین کرده بود که مورد اعتراص شدید قرار گرفت ، اگر بتوانم با جست و جو پیدا کنم برایتان می فرستم،
یادم رفت بنویسم حسام وقتی به تهران آمد ، چند سالی است که تهران زندگی می کند ، کم کم از طاهر حزب اللهی اش فاصله گرفت ، اول ریش هایش را کوتاه کرد، بعد تبدیل به ته ریش شد ، حال فقط سبیل مانده است .تصاویر او را در گوگل جست و جو کنید ، اگر سایر مطالب دین ستیزانه او را بیابم برای تنویر افکار عرضه خواهم کرد.