هدایت شده از تربیت ولایی
🌷علی؛ پدر امت🌷
آن روز که "ابراهیم" معمار بزرگ توحید از سوختن نجات یافت و از اسارتها و معبودهای دروغین آزاد شد و بت ها را در هم شکست،
بنا گذاشت تا جهان را معماری کند و پرچم توحید را در "درون" انسانها و در "جامعه" آنها و در "تمامی هستی" به اهتزاز در آورد،
1⃣ به خانهای نیاز پیدا کرد که ام القری و مرکز توحید باشد این بود که "کعبه" را بنا کرد و بلد امن را تشکیل داد.
2⃣ و به معلمی اندیشید که توحید بیاموزد و موحد بسازد این بود که از خدا خواست:
✨«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِم»
ْ که خدا به او 🌷محمد🌷 را ارزانی داشت
و به تداوم راهش فکر کرد که چگونه تا آخر هستی و تا پایان تاریخ از این توحید پاسداری کند و زبان صادقی برای او باشد که از پروردگارش خواست:
✨«وَ اجْعَلْ لي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرين»
و خدا در چنین روزی در دل کعبه به او فرزندی به نام 🌷علی🌷 داد.
و این فرزند به همراه آن معلم شدند 🌷پدران🌷 این امت:
✨«أَنَا وَ عَلِيٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» که
3⃣ رسالتشان
بالاتر از آب و نان
"نجات امت از سوختن جهنم و تاریکی دنیا" و
🌱به عبودیت رساندن و
🌱موحد ساختن آنها و
🌱پیوند دادنشان به احرار و آزادگان از غیر حق بوده و هست:
✨«فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحْرَارِ»
🌷 پدری🌷
که خدا به او و آنچه زایش داشته، قسم می خورد:
✨ «وَ والِدٍ وَ ما وَلَد».
🌱 قسم به علیِ پدر و یازده فرزندش.
🌱قسم به علی همان که به جهان علم نموده شهدای کربلا را.
🌱 قسم به علی و آنچه از حکمت و موعظه و جدال أحسنی که تولید کرده است.
🌱 قسم به علی و ضربه های شمشیرش که تنها یک ضربه اش برتر از عبادت جن و انس است. و
🌱قسم به علی و به کسانی همچون مالک اشتر که در مکتبش متولد شدند و به رشد و اطاعت و عبودیت و صراط رسیدند.
🌷علی، پدری🌷 که بالاتر از
#خانه و #جامعه و #جهان در هستی نقش ایفا کرده است
او پدری که به همه از خودشان #نزدیکتر و #آگاهتر و #مهربانتر است و همهی آنچه انبیاء در طول تاریخ آوردهاند یکجا تقدیم انسان ها نمودهاست.
⚡️اما امروزه ما فرزندان او هستیم و حق او بر ما از پدرانی که ما را به دنیا آورده اند عظیم تر و سنگین ترست:
✨« وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِم»ْ باید چنین حقی را پاس داشت و ضایع نگرداند به اینکه با علی #همراه و #همهدف شد و او را #اطاعت کرد و برای او #زینت شد:
✨ «كُونُوا لَنا زَيْناً وَلاتَكُونُوا عَلَيْنا شَيْناً فَانَّ وَلَدَ السُّوءِ يُعَيَّرُ بِهِ والِدُهُ»؛
شما زينت ما باشيد و ما را بد نام نسازيد. فرزند بد باعث سرزنش پدر مىشود.
✨✨امروز جهان 🌷پدری از فرزندان علی🌷 دارد که چون 🌤خورشید در پشت ابرها🌤 می درخشد و در انتظار
🌱بلوغ ما🌱 است تا ظهور نماید ☀️و همه ی خواسته های 🌷علی🌷 را تحقق بخشد
✨ «أ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَريب»
#استاد_فلسفیان
مدرس عالی #نهج_البلاغه
در روز 🌷پدر🌷یاد کنیم از پدر این جمع و روحش را با نثار فاتحهای و صدقهای و خیراتی شاد کنیم🌱
#استاد_علی_صفایی
رحمة الله علیه و طاب ثراه
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از روش تدبر در قرآن و سیره
✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم
👌رسول ص چگونه قرآن را مطرح مىكرد؟
@shagerd_Quran
آيا همينگونه به #تفسير آن مىپرداخت؟ #مجموعى و #واژهاى و #موضوعى كار مىكرد؟
اين #سيرهى_رسول و #تاريخ اوست.
👈 او #درس_تفسير نمىگذاشت،
اين طور كه ما #كلاس_تفسير و #نهج_البلاغه و #ايدئولوژى و #شناخت_مكاتب مىگذاريم!👉
آنچه بود #تلاوت_آيهها بود: «يَتْلوُا عَلَيْهِم آياتِه؛ يَتْلوُنَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ»؛ و به دست دادن معيار انتخاب، «تَواصَوْا بِالْحَقِّ».
اگر #قرآن در جايگاه خودش مطرح شود و #حق_تلاوتش ادا شود، احتياج به #توضيح و #تفسير ندارد.
و اگر در جاى خودش ننشيند و #مخاطب خودش را نيابد، آن وقت #تحريف شده و #منحرف گرديده است؛ «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِه». #تحريف نه زياد كردن بر قرآن و نه كم كردن از قرآن است، كه #تحريف همين جايگاهها را به هم زدن و موضعها را ناديده گرفتن است. اين تحريفى است كه روايات صحيح هم از آن حكايت مىكند.
@shagerd_Quran
اگر در #مقام_شك، #آيههاى_انكار را به كار بگيرى و اگر در #مقام_توبيخ، #آيههاى_محبت را بخوانى، #تحريف كردهاى. و اينجاست كه آيهها گنگ و نامفهوم و حتى طنز آلود و خندهآور مىشوند.
كسى كه بايد #حركت كند، يك آيه براى او كافى است. #يك_سؤال براى او كافى است؛ «أَتُترَكُونَ فى ما ههُنا آمِنينَ؟ فى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضيم ...؟ و تَنْحِتُون مِنَ الْجِبال بُيُوتاً فارِهين؟»
#صالح از قومش همين را مىپرسيد: آيا شما متروك و رها شدهايد در همينها ... در همينها ... آيا شما متروك شدهايد با امن و امان ... در اين
باغها ... و چشمهها ... و كشتزارها ... و نخلهايى كه شكوفههايش رسيدهاند...؟
شما متروك ماندهايد كه از كوهها خانه بسازيد و خوش باشيد؟
براى حركت همين سؤال كافى است. انسانى كه خودش را بيشتر از اين تلاوت تكرار و زندگى محدود ديد، راه مىافتد و حركت مىكند و همان را مىگويد كه #ابراهيم گفت: «انى ذاهب»؛ من روندهام. من نمىتوانم بمانم. و علامت اين حركت همين است كه به گذشته حسرت نمىخورم. اين #كافر است كه #حسرت گذشته را دارد. مىگويد: «ياليتنى كنت ترابا»؛ كاش خاك بودم. كاش رويشى مىداشتم. و كاش مثل #سنگها #چشمهاى را از دلم بيرون مىريختم.
@shagerd_Quran
(#مرحله_اول): كسى كه #ارزش خودش را مىشناسد و #اندازهى_خودش را مىبيند، ديگر ماندگار نيست، #رونده است، «انّى ذاهِبٌ ...»
اينجاست كه #مرحلهى_دوم مىرسد؛ #جهت رفتن و #مذهب تو كدام است؟ رو به چه چيزهايى خواهى آورد؟ رو به آنچه كه در اين پوست و پايينتر از توست؟ تو از پوست بيرون آمدهاى ديگر نمىتوانى در پوست بگنجى. نمىتوانى در اين محدوده، مقصودى و مذهبى داشته باشى. پس «انى ذاهب الى ربى».
رو به سوى #حاكميت مىآورى و او را مىخواهى كه #جهت تو و #مقصد تو و #حاكم تو و #محرك تو باشد.
و #مرحله_سوم، طى اين راه با دستگيرى و همراهى اوست؛ «انّى ذاهِبٌ الى رِبى سَيَهْدين ...» كسى كه راه افتاد او به زودى همراهيش مىكند و مىرساندش.
@shagerd_Quran
من در #مرحلهى_شروعم همين آيهها برايم #كافى هستند. اگر #تمام_قرآن را بخوانم و موضوعى و واژهاى كار كنم، به #بنبست مىرسم. به آيههاى جبر و اختيار و آيههاى توحيد برخورد مىكنم، به بنبست مىرسم و دچار تناقض مىشوم.
و اين است كه آيهها #تحريف شدهاند و در جاى خود ننشستهاند.
#تفسير به اينگونه كه ما با آن همراه شدهايم، نتيجهى #انحراف از بر خورد صحيح با قرآن است.
تطهير با جارى قرآن، ج1، ص: 23
#مکتب_تدبر
#فرهنگ_تدبر
#تحریف_قرآن
#مهجوریت_تدبر_در_قرآن
#اندیشه_تدبری
#تدبر_در_سیره
#تطهیر_با_جاری_قرآن
#استاد_علی_صفایی
#شاگرد_قرآن
@shagerd_Quran
✨«مرحوم #علی_صفایی_حائری به سال 1330 در شهر قم در خاندانی از عالمان دین تولد یافت. در نوجوانی به سوی حوزه آمد و در پانزده سالگی موفق به پایان سطح گردید. نوزده ساله بود که به تایید برخی استادان به درجه #اجتهاد نائل شده و به تدریس سطوح عالی پرداخت.
اولین نوشته¬ها و طرح¬های سلوکی¬اش را پیش از بیست¬سالگی در دو کتاب رشد و مسئولیت و سازندگی عرضه کرد. وسعت مطالعات به او این امکان را داده بود که در زمینه¬های متنوعی به تحقیق و تألیف در آموزه¬های دینی بپردازد. از آخرین کتب و مقالات در حوزه گسترده مطالعات دینی مطلع بود؛ حتی از کتاب¬هایی که در ممیزی گرفتار شده، توفیق چاپ نیافته بود.
سخنرانی متفاوت بود و معلمی گرم و #صمیمی؛ #اطلاع از شرایط اجتماعی و تکیه بر #منابع_وحیانی طراوتی خاص به سخنانش می داد که احساس سرشار و باور عمیق او، آن را به عمق جان مخاطبان می¬رساند. در تعلیم به همه نیازهای دور و نزدیک شاگردانش می اندیشید و این صمیمیت به ارتباطی #پدرانه میان او و شاگردان می انجامید. او در کنار #تدریس تفسیر و کفایه و مکاسب، به طلاب جوان صرف و نحو نیز می آموخت؛ چراکه آنان را در سن تصمیم و شکل-گیری می¬دانست و محتاج #همراهی و #راهنمایی.
نثری #ممتاز داشت؛ #عمیق و #اثرگذار. خود ریشه این نثر خاص را در ختمهای بسیار #قرآن، انس با #نهج_البلاغه و #مطالعه گسترده روایات می دانست که در کنار ذوق سرشار ادبی و آشنایی و مرور مستمر #ادبیات ایران و جهان به بلوغ و پختگی رسیده بود.
آدمی را در همه عرصه¬ها محتاج #دین می¬دانست و به پاسخگویی دین در همه حوزه¬ها باور داشت؛ اعتقاد او به کفایت دین همراه با حرمتی بود که برای آورده¬های فلسفه، عرفان و علم قائل بود. از نگاه او، دین و تفقه در دین محدود به حوزه احکام نبود و تمامی گستره معارف، عقاید، اخلاق و احکام را در خود جای می¬داد و حتی تمامی نظام¬های فردی و اجتماعی را در بر می¬گرفت. نظام¬های فکری، عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قضایی، حقوقی و جزایی. دین برای تدمین همه این نیازها آماده شده و محتاج حمایت دیگران نبود.
باور به #جامعیت دین و #پرباری متون دینی در تمامی سخنرانی¬ها و درس¬های خارج فقه و اصول و تفسیرش موج می-زد. در پاسخگویی به سوالات اولین دغدغه¬اش #استناد بود و اتکاء به حجت. در عقلی ترین مباحث کلامی یا ذوقی ترین گفت¬و¬گوهای عرفانی یا عرفی ترین مباحث اجتماعی تلاش می¬کرد تا پاسخ¬هایش بر #نظام_پاسخگویی مبتنی باشد که دین به او داده بود.
زندگی فردی او جلوه¬ای عمیق از باورهای او بود؛ #زهد او فراتر از یک زندگی ساده با امکانات محقر بود؛ جلوه زهد و #عهده_داری او در دیون سنگینی نمودار می¬شد که برای حفظ و #حراست از زندگی #دیگران بر دوش می¬گرفت. #وسعت غریبی در معاشران او بود که از #ظرفیت و #ظرافت بسیار او خبر می¬داد و در شب¬های #بیدار، #زمزمه های بسیار و #زیارت های مکررش ریشه داشت؛ زیارت¬های ماهیانه¬ی مشهد رضوی که در همین راه به سال 1378 به دیدار محبوبش شتافت.» روحش شاد با ذکر یک صلوات🤲
📗سلوک اخلاقی – طرح¬های برگرفته از کتاب و سنت – #امیر_غنوی، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ ص 199 🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
✨«مرحوم #علی_صفایی_حائری به سال 1330 در شهر قم در خاندانی از عالمان دین تولد یافت. در نوجوانی به سوی حوزه آمد و در پانزده سالگی موفق به پایان سطح گردید. نوزده ساله بود که به تایید برخی استادان به درجه #اجتهاد نائل شده و به تدریس سطوح عالی پرداخت.
اولین نوشته¬ها و طرح¬های سلوکی¬اش را پیش از بیست¬سالگی در دو کتاب رشد و مسئولیت و سازندگی عرضه کرد. وسعت مطالعات به او این امکان را داده بود که در زمینه¬های متنوعی به تحقیق و تألیف در آموزه¬های دینی بپردازد. از آخرین کتب و مقالات در حوزه گسترده مطالعات دینی مطلع بود؛ حتی از کتاب¬هایی که در ممیزی گرفتار شده، توفیق چاپ نیافته بود.
سخنرانی متفاوت بود و معلمی گرم و #صمیمی؛ #اطلاع از شرایط اجتماعی و تکیه بر #منابع_وحیانی طراوتی خاص به سخنانش می داد که احساس سرشار و باور عمیق او، آن را به عمق جان مخاطبان می¬رساند. در تعلیم به همه نیازهای دور و نزدیک شاگردانش می اندیشید و این صمیمیت به ارتباطی #پدرانه میان او و شاگردان می انجامید. او در کنار #تدریس تفسیر و کفایه و مکاسب، به طلاب جوان صرف و نحو نیز می آموخت؛ چراکه آنان را در سن تصمیم و شکل-گیری می¬دانست و محتاج #همراهی و #راهنمایی.
نثری #ممتاز داشت؛ #عمیق و #اثرگذار. خود ریشه این نثر خاص را در ختمهای بسیار #قرآن، انس با #نهج_البلاغه و #مطالعه گسترده روایات می دانست که در کنار ذوق سرشار ادبی و آشنایی و مرور مستمر #ادبیات ایران و جهان به بلوغ و پختگی رسیده بود.
آدمی را در همه عرصه¬ها محتاج #دین می¬دانست و به پاسخگویی دین در همه حوزه¬ها باور داشت؛ اعتقاد او به کفایت دین همراه با حرمتی بود که برای آورده¬های فلسفه، عرفان و علم قائل بود. از نگاه او، دین و تفقه در دین محدود به حوزه احکام نبود و تمامی گستره معارف، عقاید، اخلاق و احکام را در خود جای می¬داد و حتی تمامی نظام¬های فردی و اجتماعی را در بر می¬گرفت. نظام¬های فکری، عرفانی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قضایی، حقوقی و جزایی. دین برای تدمین همه این نیازها آماده شده و محتاج حمایت دیگران نبود.
باور به #جامعیت دین و #پرباری متون دینی در تمامی سخنرانی¬ها و درس¬های خارج فقه و اصول و تفسیرش موج می-زد. در پاسخگویی به سوالات اولین دغدغه¬اش #استناد بود و اتکاء به حجت. در عقلی ترین مباحث کلامی یا ذوقی ترین گفت¬و¬گوهای عرفانی یا عرفی ترین مباحث اجتماعی تلاش می¬کرد تا پاسخ¬هایش بر #نظام_پاسخگویی مبتنی باشد که دین به او داده بود.
زندگی فردی او جلوه¬ای عمیق از باورهای او بود؛ #زهد او فراتر از یک زندگی ساده با امکانات محقر بود؛ جلوه زهد و #عهده_داری او در دیون سنگینی نمودار می¬شد که برای حفظ و #حراست از زندگی #دیگران بر دوش می¬گرفت. #وسعت غریبی در معاشران او بود که از #ظرفیت و #ظرافت بسیار او خبر می¬داد و در شب¬های #بیدار، #زمزمه های بسیار و #زیارت های مکررش ریشه داشت؛ زیارت¬های ماهیانه¬ی مشهد رضوی که در همین راه به سال 1378 به دیدار محبوبش شتافت.» روحش شاد با ذکر یک صلوات🤲
📗سلوک اخلاقی – طرح¬های برگرفته از کتاب و سنت – #امیر_غنوی، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ ص 199 🌷🇮🇷🌷