هدایت شده از محمد تقی کاویانی
16 –ارتباط مرحوم استاد صفائی حائری علیه الرحمه باحضرت سید الشهدا:
مرحوم حاج شیخ مقید بود هرروز زیارت عاشوری را بخواند و چون بعلت مشغله های ایشان، گاهی ممکن بود نتواند این ارتباط معنوی روزانه را با سید الشهدا، بصورت مداومت بر زیارت عاشوری داشته باشد، به اینجانب فرمودند: خوب است زیارت عاشوری بر روی نوار کاستی ضبط شود، تا هر وقت نتوانست زیارت عاشوری را بخواند، با گوش دادن به کاست، خواندن زیارت عاشوری از وی فوت نشود ، اینجانب زیارت عاشوری را بر روی نوار کاست ضبط نموده وخدمت ایشان تقدیم نمودم و تصمیم گرفتم با تاسی بایشان هرروزبرخواندن زیارت عاشوری مداومت نمایم ، بر این اساس ابتدا زیارت عاشوری را حفظ نموده ومدتی بر این امر مداومت نمودم، بعد درشب جمعه ای در عالم رویابمحضریکی ازعلماء بزرگ که نامش محمد حسین است رسیدم ،چهره ایشان دراثر تلالوء نور قابل تشخیص نبود، به حقیر فرمودند بفرمائید ؟ عرض کردم مقداری سهم سادات آورده ام خدمتتان تقدیم نمایم ، ضمن گرفتن پول سهم سادات، یک برگ اسکناس سبزیکهزارتومانی، باینجانب عنایت کردند، با تعلل بنده پول را به جیب مبارک برگرداندند، بایشان عرض کردم آن پول را به بنده مرحمت فرمائید، دو باره دست در جیب نموده و دو اسکناس پانصدی و دویست تومانی به بنده عطا کردند ،از خواب بیدار شدم ،هم خوشحال بودم هم ناراحت، خوشحال از اینکه 700 تومان به حقیر عطا کردند و بی نصیب نشدم ، ناراحت از اینکه عطاء ایشان کم شد،چند روز بعد خواب خود را برای مرحوم روحانی جهت تعبیربیان کردم ، آنمرحوم فرمودند: خواب شما دو تعبیر دارد ، ممکن است مقدمات زیارت کربلا برای شما فراهم شده و شما تعلل کرده اید و بعد مدتی مشرف به کربلا شده اید اماحض شما کم شده است ، یا اینکه شما زیارت عاشوری را کامل نمیخوانید ( با صد تا لعن و صد تا سلام ) و باین جهت بهره شما کم میشود ،بعد فرمودند اگر میخواهی بهره کامل ببری زیارت عاشوری را کامل بخوان با صد لعن و صد سلام...
✅ دشمن (۱)
استاد علی صفایی حائری
اگر بنا دارید به اهداف برسید، خواهناخواه باید کار جدیدی را شروع کنید.
نمی شود نشست و همه چیز را به دشمن نسبت داد. بحثی در این نیست که دشمن بد است و دستش از آستین همه، از همهی اعضا و جوارح بیرون می آید! این، حقیقت شیطان است که بذرش را در زبان و در دامن افراد می ریزد و حرفش را با زبان آن ها می زند.*
بحث در این است که شما در برابر دشمن چه می کنید؟ چگونه زمینه و فرصت ها را از او می گیرید و چگونه به دوستانی که می توانند، فرصت می دهید. اساس حرف همین است وگرنه همیشه می شود مشکل را به دیگری بست. شیطان کار خودش را می کند، دشمن کار خودش را می کند، من چه کنم؟
آیا من می توانم از نقطه ضعف های دشمن بهره بگیرم؟ می توانم نقطه ضعف های خودم را مسدَّد کنم؟ می توانم شکاف هایی را که دارم، پر کنم؟...
* نهج البلاغة(صبحی صالح)/خ ۷
📚 مشکلات حکومت دینی/ص ۲۰۲
🌿 @einsad
✅ دشمن (۲)
استاد علی صفایی حائری
یکی از اساتید ما می گفت: تازه آقای بروجردی را به قم آورده بودند و من در کاظمین بودم. فرصتی برایم پیش آمد تا به دیدن یکی از آقایان بروم. به در خانهی او که رسیدم، دیدم چند نفر با موهای بور و چشمان آبی از خانه اش بیرون می آیند! به داخل خانه رفتم و گفتم فلانی هستم از فلان جا. همین که این حرف را زدم، ایشان در حالی که چشمش هم خوب نمی دید، طوری بلند شد و جلو آمد که بخاری جلوی پایش را انداخت و مرا در بغل گرفت که آب در کوزه و ما گِرد جهان می گردیم!
من نشستم. ساعتی که آنجا بودم از من سؤالاتی کرد که با آقای بروجردی چطورید؟ چه قدر رفت و آمد می کنید؟ چه طور هستید؟ چه طور نیستید؟ همین که فهمید رابطهی ما رابطهی خیلی نزدیکی نیست، گفت ما از فلان سفارت پول بی حساب در اختیار شما می گذاریم تا در برابر فلانی حوزه تشکیل دهید. به همین راحتی!
من رفته بودم برای دیدنش، ولی او بدون هیچ حسابی، بدون هیچ ارزیابی و بدون دریافت هیچ اطلاعاتی که من کیام، چیام، چه کاره ام، رابطه دارم یا ندارم، به من گفت: شروع کن به برنامه ریزی!
به او گفتم چرا این کار را می کنید؟! گفت برای این که آقای بروجردی به فضلا، به فلانی و فلانی نمی رسد. گفتم خب، همین امکانات را شما بین آن هایی که ایشان نرسیده اند پخش کنید، شما از آن ها نگهداری کنید و کسری ها و کمبودهای ایشان را شما جبران کنید. تا این جمله را که گفتم، خودش را باخت و به من گفت: پس من إن شاءالله بعداً با شما تماس می گیرم.
طرف آن قدر دقیق است و ارزیابی می کند که رابطهی فلانی با فلانی چه طوری است تا بر روی آن سرمایه گذاری کند! بر روی کمترین نفرت ها و حسادت ها و دشمنی های ما حساب باز می کنند، بر روی توقّع ها و تعلّق های ما برنامه ریزی می کنند که من چه چیزی را دوست دارم، در فلان مجلس به چیزی نگاه کردم، از فرش نائین تعریف کرده ام یا نکرده ام، باقلوای فلان جا را دوست داشته ام یا نداشته ام. تمام نقطه ضعف های مرا در گزارش ها مشخص کرده اند، همهی آن ها ملحوظ و شناخته شده است.
📚 مشکلات حکومت دینی/ص ۲۰۶ تا ۲۰۸
🌿 @einsad
🌺🌺ولادت مولا مبارک🌺🌺
خصوصیات حضرت امیر ع
على (ع) بر نمی گشت، مگر وقتى كه كار را تمام كرده باشد.
«مَكْدُوَداً فِى ذَاتِ اللَّهِ»، آن هم با كدّ و رنج.
«سَيِّداً فِى اوْلِياءِ اللَّهِ مُشَمِّراً»، دامن بالا كشيده و كار می كرد و قدم بر می داشت؛
«نَاصِحاً»، دلسوز است.
«مُجِّداً كادِحَاً» عرق می ريزد.
«لاتَأخُذُهُ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمِ»؛
ملامتها و سرزنشها از هر كس كه باشد خواه از فرزند و پدر و مادر و خواه از دوستان، او را گرفتار نمیكند و ذلّت و ملامت در راه خدا را عزّت و افتخار می داند.
خوب دقّت كنيد كه در اين فرازها، مشكلات اساسى ما مطرح میشود. به خاطر ملامت زن و فرزند از تكليف چشم مىپوشيم. به خاطر اينكه ديگران از ما رنجيده نشوند از تكاليف چشم مىپوشيم.
روزهای فاطمه ص ۴٨
هدایت شده از عبدالمجيد فلسفيان
روز پدر و درسهای پدرانه
سالهای دور که تصمیم به نوشتن حکمت های امام در نهج البلاغه نمودم و مشغول نوشتن آنها شدم در فرصتهایی که استاد در اختیارم قرار می داد آنها را بر ایشان می خواندم و ایشان با حوصله تمام گوش می دادند و لازم بود نکته ای را یادآور می شدند . حالا به اون دوران فکر می کنم شگفت زده می شوم که راستی چقدر ایشان خفض جناح پدرانه داشتند و چقدر مشوق بودند و چقدر به دوستانشان حتی کسانی مثل بنده عنایت و توجه داشتند که به معنای واقعی پدر بودند و از پدرشان و پدر همه ما (ع)چه زیبا آموخته بودند و چه زیبا این خط انتقال معارف را پاسداری کرده بودند؛ پدری که نگاه سراسر عشق و محبتش را گذشت روزگار ها و قرنها هرگز کم رنگ نمی کند .
در فضای امروز و ابتلای به این ویروس وارداتی و بیماری ناشناخته یکی از این درسها را با هم باز خوانی می کنیم :
حكمت 27
همراهى با درد
وَ قَالَ(ع): »امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ«
با دردت تا مادامى كه همراه توست، همراهى نما
هدایت شده از عبدالمجيد فلسفيان
انسان گاهى از شرايط طبيعى و اعتدال مزاج به علتى از علتها خارج شده و اعتدال و تناسب طبيعى خود را از دست مىدهد و گرفتار نقصان مىشود كه خروج از اعتدال و اين نقصان در جسم را مرض و صاحب آن را مريض و بيمار مىگويند و گاهى روان آدمى گرفتار اين نقص و عدم تعادل مىشود كه بيمارى روانى يا مرض روحى ناميده مىشود.
اين ابتلاء و نقصان و به هم ريختگى گاهى ممكن است از قصور و يا زياده روى فرد باشد يا عاملى خارجى بر او اثر گذاشته باشد.
اين حالت بيمارى و مرض و نقصان با توجه به شدت و ضعفش در انسان احساس ناخوشايندى را ايجاد مىكند كه به آن داء و درد گفته مىشود بنابر اين داء و احساس ناراحتى و درد برخاسته از آن مرض و نامتعادل بودن جسم است. و به عبارت ديگر درد اثر مرض در احساس است.
سؤال اين است كه انسان چگونه بايد با اين دردها برخورد كند؟ دردهايى كه گاهى آن چنان جانكاه است كه هر راحتىِ را سلب مىكند و هر اميدى را در او مىميراند.
نوع نگاهى كه انسان به بيمارى و درد دارد در موضعگيرى او نقش اساسى را دارد؟ وقتى من اسير خوشىها و ناخوشىها هستم و به ميل نفسانى و كششهاى آن توجه دارم هر ناملايمى من را بر مىآشوبد و هر ناخوشى من را با زمين و زمان درگير مىكند كه چرا چنين شد، مگر تنها من زير آسمان كبود زندهام كه بايد چنين ناله و فغانم بلند باشد؟ اين است كه من بر اساس اين نوع نگاه و توقعى كه از روزگار و خالق هستى دارم هميشه جزع و فزع دارم و متوقع و طلب كارم.
گاهى من به شرايط دلبستگى ندارم و اسير خوشى و ناخوشىها نبوده و به دنبال خوب بودن هستم و خير خود را مىخواهم و خير و خوبى من در چيزى است كه كمبودها و كاستىهايم را جبران كند و ضعفهايم را به من بشناساند و خلاءها را پر نمايد، در نتيجه پسندم آنچه را جانان پسندند.
اين دو نگاه هماهنگ و ناهماهنگ، دو انسان مؤمن و كافر را مىسازد كه داراى دو اثر و نتيجهى متفاوت خواهد بود، كه معصوم به آن اشاره مىكنند و مىفرمايند: »المرض للمؤمن تطهير و رحمة«، مؤمن هماهنگ آن كه طالب خوب شدن است، مرض و نقصان جسمى و ناخوشى، پاكى و وسعت را براى او به ارمغان مىآورد و همين مرض در انسان چشم پوش و ناهماهنگ و راحت طلب، رنج و دورى از رحمت حق را نتيجه مىدهد: و للكافر تعذيب و لعنة
على(ع) از اين مرض براى مؤمن و انسان هماهنگ به عنوان كفّاره و آزاد سازى از سيئات نام مىبرد... «فان المرض لا اجر فبه و لكنه يحطّ السيئات و يحطّها حطّ الاوراق» با اين نگاه از درد و مرض و بيمارى، رنج نمىبرد و بر نمىآشوبد، كه از آن به عنوان مهمان دعوت شده پذيرايى مىكند و تا وقتى كه مهمان در خانه است حضور او را خوش مىدارد و غنيمت مىشمارد و بر اين اساس است كه على بلاكش عالم اين گونه توصيه مىكند كه: با داء و درد بيماريت مشى كن و با آن همراه باش تا ماداميكه آن درد مهمان توست و به تو الصاق دارد و در وجود تو بيتوته كرده است. اين مماشاة و همراهى و مهمان دارى در مرحلهاى است كه تو نوع بيماريت را شناختهاى و در پى درمان آن هستى با اين نوع برخورد، مرض را بر خود سبك مىدارى و با جزع و فزع دردهايت را مضاعف نمىگردانى كه رسول آن طبيب دوار مىفرمايد: «يكتب انين المريض حسنات ان صبر»؛ مقاومت و شكيبايى در برابر درد، براى
صاحب درد، خوبى و زيبايى نوشته مىشود و ثبت مىگردد، و «ان الحسنات يذهبن السيئات» و با آن خوبىها و زيبايىها بدىها و زشتىها شسته مىشوند و از بين مىروند، اما چنانچه صاحب درد با مهمان برخورد ناشايسته بكند و شكيبا نباشد و جزع و فزع نمايد بر سيئات و بدى هايش افزوده مىشود و او را هلوع لقب مىدهند و اين وصف را براى او حك مىكنند «فان جزع كت
هدایت شده از عبدالمجيد فلسفيان
فان جزع كتب هلوعاً لا اجر له
هدایت شده از طرح شفیعه «تربیت نیرو»
راه رفته ها با دقت و لطافت حرکت میکنند و تمام ابعاد را در نظر میگیرند و محدود و یک دنده و مستبد نیستند ؛ چه بسا برای سازندگی یک نفر باید پنج سال زمینه چید و پنج سال رفت و آمد داشت .
همانطور که برای برداشت یک محصول باید ماه ها رنج برد و حتی سال ها زمینه فراهم کرد .
مسئولیت و سازندگی ص ۱۸۸
روضه زينب(عین.صاد).mp3
1.2M
☑️ روضه زینب سلام الله علیها
🔸استاد علی صفایی حائری
🌿 @einsad
هدایت شده از احساس مسؤلیت
AUD-20200313-WA0021.mp3
6.54M
سوز و درد استاد صفایی رحمة الله علیه در دیدار بافعالین واهل دغدغه زمان خودشون👆
هدایت شده از تربیت و آموزش
#پرخورى_فكری
⭕ما پيش از آنكه تشنه شده باشيم، نوشيده ايم
⭕و پيش از آنكه به اشتها آمده باشيم و با سؤالها گلاويز شده باشيم، خود را تلنبار كرده ايم
⭕و پيش از آنكه به معناها دست يافته باشيم، به كلمه ها رسيده ايم
🔴و اين است كه باد كرده ايم و با آنكه زياد داريم، مريض و بى رمق هستيم و به امتلاء ذهنى و #پرخورى_فكرى دچار شده ايم.
📚رشد، ص: 17
https://eitaa.com/Tarbiatm