eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
690 دنبال‌کننده
586 عکس
334 ویدیو
106 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ عوامل واژگون شدن و بسته شدن ما چيست‌؟ كفر ، وَقر ، اقفال و أغلال ، مانع‌هاى بزرگى هستند كه ما را محروم مى‌كنند و نمى‌گذارند در كاسۀ ما چيزى قرار بگيرد و در مشك و انبان ما چيزى جمع بشود. كفر، شرك، نفاق و عُجب، عواملى هستند كه از جمع شدن نعمت جلوگيرى مى‌كنند و نمى‌گذارند كه ما حاصل‌جمعى داشته باشيم، هيچ چيزى را در ظرف ما باقى نخواهند گذاشت.مى‌بينيم عمرى است كه كوشيده‌ايم ولى حاصلى نبرده‌ايم! ، ماهى است كه فضل و عنايت حق فراگير است.بايد ببينيم كه آيا در وجود ما كفر و شرك و نفاق نيست‌؟ يكى ديگر از عواملى كه باعث محروميت ماست، «غِلّ‌» و كينه‌هاست. آيا در دل ما كينه‌اى وجود ندارد؟ بايد تأملى كنيم كه ظرف ما واژگون نباشد. با وجود اين همه بارش، انسان مى‌بيند هيچ چيز در ظرف او جمع نشده كه بماند، حتى ظرفش هم آلوده مانده است. كفر، شرك، نفاق، غِلّ‌ و... باعث مى‌شوند كه دل ما مختوم و ممهور شود؛ يعنى قفل و بسته شود. حالا هر چه هم كه ببارد، اين دل چيزى به دست نمى‌آورد. كفر هم علائمى دارد، لزومى ندارد كه ما در همۀ امور كافر باشيم. انسان همين كه يكى از بيّنات و نشانه‌هاى خدا را ببيند و بفهمد و زير بار نرود كافر است. كفرِ يك ثروتمند به اين است كه ربا را منكر شود، كفر يك زن به اين است كه از يك غيرتش برآشفته شود، كفر يك مرد به اين است كه به فسادهاى ديگر رو بياورد. منشا هر كدام از اين كفرها هم متفاوت است: منشا كفرِ شيطان كبر بود كه محرومش كرد، يكى منشا كفرش حرص و ديگرى بخل است. آن وقت ببينيم كه آيا ما جامعيت نداريم‌؟و آيا اين همه را باهم نداريم‌؟ 📚بهاررویش،صفحه۳۱ @shagerd_Quran
✅👈 خصوصیات یک معلم خوب ۱ ـ تواضع علمى و اخلاقى: هر چه ميزان علم و ايمان يك فرد بيشتر باشد، ميزان فروتنى او بيشتر بايد باشد. كبر، صفت شيطان است و اولين‏ معصيتى كه در هستى صورت گرفت ... و معلمى كه مى‏ خواهد انسان‏ها را آموزش دهد خود نبايد تكبر داشته باشد. ۲ ـ شهامت: از اينكه از امرى انتقاد كند نمى ‏ترسد و از اينكه از او انتقاد كنند هم نمى ‏ترسد. ۳ ـ معلم مؤمن، متزلزل، بى‏ حال و كسل نيست. ۴ ـ معلم مؤمن، داراى صبر و حوصله است، از كار و تلاش زود خسته نمى‏ شود. از زير بار انجام وظايف، شانه خالى نمى‏ كند. ۵ ـ معلم مؤمن، اعمال غرض نمى‏ كند، حب و بغض شخصى او را از ميسر حق منحرف نمى‏ سازد. برخورد او با شاگرد از نوع عقده خالى كردن و انتقام گرفتن نيست. صرفاً به بيدار كردن دانش ‏آموز مى‏ انديشد، آن هم با توجه به توانايى و ظرفيت جسمى و روحى وى. ۶ ـ در جنبه علمى و معلومات عمومى مورد نياز دانش‏ آموزان، در چارچوب زمان خود محدود نيست، بلكه مى‏ كوشد از گذشته نيز با خبر باشد و از حقايق تاريخى سر در آورد. از سوى ديگر او مى‏ كوشد تا از آخرين اطلاعات در زمينه و مسأله مورد نظر با خبر باشد، بدين سان، او هرگز از مطالعه و خواندن، فارغ نيست. ۷ ـ مسائل را سرسرى نمى ‏بيند، به عبارت ديگر از كنارش نمى‏ گذرد، بلكه مى‏ كوشد آن را عميق ببيند. ۸ ـ آزاد فكر و آزاد انديش است. از قيود پيش ساخته، پيش داورى‏ ها، اوهام و خرافات بركنار است. ۹ ـ شخصيت زده و شخصيت پرست نيست، در برابر كسى خود باختگى ندارد. عنوان‏هاى پرطمطراق او را از خود بى ‏خود نمى‏ كند، گول عناوين ظاهرى را نمى‏ خورد، زيرا شخصيت‏ها هر قدر بزرگ باشند، احتمال اشتباه درباره ‏شان از بين نمى ‏رود و در آن صورت اشتباه او هم به اندازه او بزرگ خواهد بود. ۱۰ ـ ملاك تحقيق، حقيقت است نه شخصيت. حق را به شخص نبايد سنجيد، بلكه شخص را به حق بايد سنجيد. ۱۱ ـ به خاطر خودخواهى ‏ها و نظارت شخصى، حق را پايمال نمى‏ كند. 📚 تربیت کودک، ص 21 🆔👉 @cheshmeyejarie
تفسیر سوره قدر استاد علی صفایی حائری ♦️قسمت چهارم ليلة القدر خير من الف شهر؛ يك شب تقدير از هزار ماه بى‏تقدير بهتر است، چرا؟ چون آنها كه طرح ندارند و نقشه ندارند، مهره‏ى نقشه دارها هستند؛ چون ساختمانى كه نقشه ندارد و عمله‏هايش از صبح تا شب كار مى‏كنند و بى‏حساب خراب مى‏كنند و بى‏حساب مى‏سازند، عاقبت توالتش در ميان آشپزخانه سبز مى‏شود و درِ حياطش در وسط سقفش مى‏نشيند و دوباره كارى و خراب كارى خواهد داشت و اگر اين هر دو را نداشته باشد كند كارى خواهد داشت؛ چون حيرت در عمل مانع حركت سريع تو است. تو نمى‏دانى بايد كجا را بسازى و كجا را خراب كنى. و همين حيرت اگر كارت را خراب نكند، كند و آرام مى‏كند. اين است كه عمل طرح مى‏خواهد. در طرح است كه عمل ارزش مى‏يابد؛ چون ارزش عمل وابسته به خود عمل نيست، وابسته به محرك و به هدف و به بينشى است كه از رابطه‏هاى يك عمل دارى. اين است كه يك عمل از چند نفر، ارزش برابر ندارد و در يك سطح نيست؛ چون محرك‏هاشان فرق دارد. يكى يك تومان مى‏دهد به خاطر اين كه ده تومان بگيرد. و يكى يك تومان مى‏دهد تا آرامش وجدان بيابد و يكى يك تومان مى‏دهد تا درس انفاق بدهد و آدم بسازد. و يكى با يك تومانش يار تربيت مى‏كند و همراه مى‏سازد. آيا اينها برابر هستند؟ تطهير با جارى قرآن، ج‏2، ص: 135 كسانى كه با عواطف، با هوس‏ها، با دهان مردم، با شيطنت و سياست انفاق مى‏كنند، با كسانى كه محركشان تكليف‏شان است، در يك عمل برابر نيستند. همين طور كسانى كه غايت و جهت و هدف عملشان تربيت همراه و درس انفاق و سازندگى و ايجاد وحدت و يگانگى است با كسانى كه غايت و جهت و هدفشان آرامش وجدان و يا ايجاد اعتبار اجتماعى و يا پيروزى در انتخابات و يا رسيدن به آب و علف دنياست مساوى نيستند. همين طور آنها كه رابطه‏ى اعمالشان را در نظر دارند، با آنها كه فقط يك بند را مى‏بينند، برابر نيستند. اين پيداست كه يك عمل بى‏نهايت رابطه دارد، در نتيجه كسى كه تمام اين آثار را در نظر دارد با كسى كه بعضى از آن را مى‏شناسد بهره‏اش و طرز عملش برابر نيست. اگر مى‏شنوى كه‏ ضربة على يوم الخندق أفضل من عبادة الثقلين؛[4] يك حركت على از تمامى عبادات جن و انس بهتر است، به همين خاطر است كه على در يك ضربه‏اش تمامى اين رابطه‏هاى نامحدود را در نظر دارد و در يك حركتش عبادت جن و انس را مى‏خواهد و اين است كه اين ضربه، ارزش و فضيلتش به اين حد مى‏رسد كه محرّك و غايت و بينش به رابطه‏ها، در ارزش عمل نقش دارند و به آن ضريب مى‏دهند. همانطور كه اين سه عامل در شكل عمل و كيفيت عمل هم اثر مى‏گذارد. تو كه مى‏دانى با يك ليوان آب چقدر انس، چقدر درس، چقدر تطهير با جارى قرآن، ج‏2، ص: 136 پيوند و وحدت، چقدر قدرت، چقدر پيروزى نهفته است، ناچار در همين يك عمل، حالت و شكل كارت متفاوت مى‏شود، كه در اين عمل بذرى دارد و از اين بذر محصول و برداشتى مى‏خواهد. سفره‏اى كه به خاطر بازى‏ها و هوس‏ها و تظاهرها پهن مى‏شود، در شكل و كيفيت با سفره‏اى كه به خاطر تكليف و تربيت و درس پهن مى‏شود، يكسان نيست و اين چهار عامل: محرك‏ غايت‏ بينش به رابطه‏هاى عمل‏ و شكل عمل، در ارزش و قدر عمل مؤثر هستند و اين عوامل در طرح منظور مى‏شوند؛ اين است كه عمل طرح مى‏خواهد و نقشه مى‏خواهد، قدر و اندازه گيرى مى‏خواهد. و اين طرح و نقشه را چگونه بايد بدست آورد؟ تو كه يك قطعه زمين، دو كيلو گوشت، يك مقدار پارچه دارى، بدون طرح و نقشه دست به كار نمى‏شوى، پس چه شده كه در سرزمين عمرت بدون تقدير، دست به كار شده‏اى و در هر رشته و شغلى خودت را گرو گذاشته‏اى. آنها كه مى‏خواهند در سرزمين عمر خويش بنايى را بالا ببرند و چيزى بسازند و كارى بكنند و ارزش بيافرينند، ناچارند كه طرحى بريزند و براى اين طرح ريزى چه بايد بكنند؟ و از كجا بايد شروع كنند؟ دوستى مى‏گفت من در دفتر ساختمانى در محل كارم نشسته بودم. پس از مدت‏ها كسادى، يك مشترى از راه رسيد، خيلى ناشى و ولو. ننشسته، پولش‏ تطهير با جارى قرآن، ج‏2، ص: 137 را درآورد و گفت من يك نقشه مى‏خواهم ... خوشحال شدم و ژست گرفتم و پشت ميز جابجا شدم، گفتم خوب. و قلم را برداشتم كه چه نقشه‏اى ... گفت: آقا نقشه، نقشه. گفتم مى‏دانم، ولى نقشه براى چه؟ مرد بلند شد و نزديك آمد و دستش را تو صورتم آورد كه آقا نقشه، نقشه مى‏خواهم، نقشه. مسأله همين است كه نقشه‏ى كلى وجود ندارد. نقشه با هدف شروع مى‏شود و با هدف شكل مى‏گيرد. بر اساس هدف، راه‏ها و نيازها و مرحله‏ها و مسائل هر مرحله را در نظر مى‏گيرند و طرح مى‏ريزند. كسى كه مى‏خواهد آپارتمان بسازد با كسى كه مى‏خواهد مرغدارى درست كند، از همين جا جدا مى‏شوند. با هدف، طرح شكل مى‏گيرد و در طرح، عمل معنا مى‏دهد و ارزش پيدا مى‏كند. و در طرح و با طرح مى‏توان از هيچ بهره گرفت و از كم، زياد برداشت كرد و به كوثر رسيد، كه كوثر كثير الخير است، نه كثير النعمة. با قدر اس
ت كه به خير مى‏رسى، كه‏ ليلة القدر خير من الف شهر تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل أمر. بهتر بودن اين شب از اينجا مايه مى‏گيرد كه با قدر خراب كارى نيست و كند كارى نيست و باز از اينجا مايه مى‏گيرد كه در اين شب، كتاب، نيروهاى نازل و ولايت، همراه قدر تو و طرح تو هستند، در نتيجه كارى كه در شب قدر تطهير با جارى قرآن، ج‏2، ص: 138 و اندازه گيرى تو شروع مى‏شود، به سلام مى‏رسد، كه سلام جدايى از هر عيب و آفت است، كه سلام رحمت و درود و بركت است. در اين شب كه تا قيامت ادامه دارد، ملائكه و روح به تدريج بر ولى امر، هر امرى را نازل مى‏كنند. اولى الامر، صاحبان كارها و دستورها و شؤوناتى هستند كه در شب قدر به آنها مى‏رسد و طرح سال آنها را مى‏ريزد. و اين است كه هر كارى بدون ولايت و سرپرستى آنها، كارى معلّق و در هوا و بدون طرح است. با اين امر و با اين قدر و اندازه‏ها هماهنگ نيست. و همين است كه در روايات آمده، هر كارى بدون ولايت، بى‏بهره است. اگر كسى تمام شبش ايستاده باشد و تمام روزش روزه باشد و تمام سالش در حج باشد و تمام مالش در راه و اين كارها با امر ولى و با طرح او همراه نشود و با ولايت و سرپرستى او انجام نگيرد، نتيجه ندارد و حتى خطرناك است، كه كارهاى توان‏كش عمله‏ها مادام كه در نقشه و طرح انجام نگيرد، جز خرابكارى نيست. همان طور كه بارها گفته شده، ولايت و سرپرستى يك معمار و يك مهندس آگاه، متمم تمام نعمت‏هاى موجود و امكانان عظيمى است كه در طرح جان مى‏گيرند و با نقشه پياده مى‏شوند. و همين است كه در روز ولايت، در روز غدير، قرآن گوشزد مى‏كند؛ أليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتى،[5] أليوم أكملت و أتممت ...
🌕شب تقدیر🌕 🕌 تقديرِ شبِ قدر، فكر كردن در همين نكته ‏هاى مهم است، 🏡ولى اگر همّ و غمّ من اين باشد، كه خدا خانه و زندگى و كفش و كلاهى به من بدهد و پدر و مادرم را بيامرزد، اين زندگى صالحِ مصلح نيست. 🌏ما با نيروهاى خود و مملكت وجودىِ خود چه كرده ‏ايم؟ 🏬به مدارس شهرخود، به دبيرستان‏ها، به دانشگاه‏ها نگاه كنيم! چه كسى بايد براى اصلاح آنان قدم بردارد؟ 😱چقدر تساهل و سستى به خرج داده‏ ايم و بهانه آورده ‏ايم كه فلانى بايد اين كار را مى ‏كرد و يا به ما ربطى ندارد! 🤗 اين حرف‏ها نيست! جامعه‏ اى كه در آن، هر كس بايد شب قدر و برنامه‏ ريزى داشته باشد، تا «سَلامٌ هِىَ حَتّى‏ مَطْلَع الْفَجْرِ» را داشته باشد، 👏در اين جامعه، ديگر نمى ‏توان نشست و دست روى دست گذاشت. 🤝 اين تقدير را از تك تك من و شما خواسته ‏اند. 🕵 در مملكتى كه همه به آن چشم دوخته ‏اند تا ذليلش كنند و تو اوضاع منطقه را مى ‏بينى كه چطور حساب شده پيش مى‏ روند، چطور شكست مى ‏دهند، چگونه نيروهايى را كه مى‏ خواهند فردا مزاحم نباشد، از بين مى‏ برند و وحدت‏هاى ديگرى به وجود مى ‏آورند، قراردادهايى را مى‏ بندند تا تو را محصور كنند، تا منابع تو را محصور كنند، چه كسى بايد شروع كند؟ 🛎مگر تو در اين عالم، آدم نيستى؟! چرا بايد اين قدر ذليل بنشينى؟! 🕛بايد در شب، طرحى بريزى تا در طلوع فجر قدم بردارى! 🌕به خاطر همين است كه‏ «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر» مى ‏شود. به خاطر همين است كه شب قدر از هشتاد و سه سال بهتر است. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚کتاب اخبات : ص 111
16.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام @shagerd_Quran 🔰آه من قلة الزاد و طول الطریق ... 🔶🔸 اين عظمت مذهب است كه عبث را به عجز تبديل مى ‏كند تا آنجا كه على ع مرد راه مى ‏گويد: آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ و طول الطَّريق. 🔸 واى از توشه ‏ى كم و راه دور. اين عجز علی ع است. 🔸 على ع كه تمامى دنيا در چشمش كمتر از يك كفش پاره و كمتر از آب بينى بز و كمتر از روده ‏ى خوك در دست جزامى است. همين على ع در اين راه به عجز مى‏ رسد و فرياد بر مى‏ دارد آه ... 🔸 و اين‏ آه على ع را كسى مى ‏فهمد، كه سينه ‏ى على ع را فهميده باشد. 🔸 سينه‏ ى او نه همچون سينه ‏ى ماست كه تحمل خودمان را نداريم و به عجز مى‏ رسيم على ع سينه ‏اى دارد كه دشمنش در آن شناور است، كه دشمن از وسعت آن در تنگناست. 🔸 از همين سينه، على ع آه مى‏ كشد كه واى از توشه‏ ى كم و از راه دور. 🔸 و همين راه دور است كه انسان را از بن‏ بست و عبث مى‏ رهاند و به فكر وا مى ‏دارد تا مركبى ديگر بيابد و پس از عجز با اين مركب گام بردارد. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب صراط، صفحه ۱۲۷ @shagerd_Quran
تفسیر سوره قدر استاد علی صفایی حائری ♦️قسمت پنجم تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل أمر.[6] آهنگ كشدار و طولانى‏ تطهير با جارى قرآن، ج‏2، ص: 139 آيه با ادامه و استمرار شب قدر تا قيامت هماهنگ است و از يك كار كشيده و طولانى خبر مى‏دهد. كارى كه با فعل مضارع و همراه نزول فرشته‏ها و روح كه- بزرگتر حتى از جبرئيل است‏[7]- و با اذن و اجازه و امر خداى آنها در اين شب، شكل مى‏گيرد. سلام‏ ... ليلة القدر سلام. اين قدر و اندازه‏ى خدا و اين قدر و تقدير تو و اين امر و برنامه‏ى ولى و اين كتاب و طرح و تقدير، هنگامى كه با هم هماهنگ شوند، به چه مى‏انجامند، جز سلام ... و اين است كه شب تقديرهاى خداى و تو و ولايت، شب سلام و امن است، شب پاكسازى از هر عيب و آفت است. اگر تو نعمت‏هاى خدا را با طرح ولايت و كتاب خدا هماهنگ كنى و با موضوعات جارى و گرفتارى‏ها و نيازهاى موجود تطبيق بدهى، توانسته‏اى در اين شب قدر به سلام برسى و از خرابكارى و دوباره كارى و كندكارى نجات يابى. عظمت شب قدر به همين خاطر است كه تمامى اينها با هم جمع شده‏اند و فقط انتظار تقدير و تدبير تو را دارند كه با قدر نعمت و با قدر ولايت كه متمم‏ تطهير با جارى قرآن، ج‏2، ص: 140 نعمت‏هاست و با قدر كتاب كه در اين شب جمع‏اند، تنها مى‏ماند قدر تو و بيدار باش تو و طرح ريزى تو كه بايد با توجه به نيازها و كمبودها و ضرورت‏هاى جارى و آن قدرها هماهنگ باشد؛ چون همان طور كه گذشت طرح بر اساس هدف است و هدف تو بر اساس هوس نمى‏ماند كه بايد با توجه به دو اصل: 1- قدر و امكانات تو، 2- نيازها و ضرورت‏ها و شرايط جامعه‏ى تو، شكل بگيرد. وقتى مى‏خواهى براى زمينت نقشه بريزى بايد هدف را در نظر بگيرى و اين هدف هوس نيست، كه من دلم مى‏خواهد اينجا منار بسازم. بايد هدف تو با امكانات زمين و شرايط آن و با نيازها و ضرورت‏هاى موجود در جامعه‏ى تو هماهنگ باشد. در زمين سست و در جامعه‏ى گرسنه آپارتمان نمى‏سازند، كه مرغدارى مناسب‏تر است؛ چون با سستى زمين و نياز جامعه، با قدر و اندازه‏ى زمين و ضرورت‏هاى جارى هماهنگ است ... پس در نظر گرفتن اين قدر و امكان و ايجاد آن طرح و تقدير و هماهنگ شدن با ولايتِ معمار و دستور او، به عهده‏ى توست و اين قدر توست كه ميان قدر خدا، نعمت‏ها و سرمايه‏ها و قدر ولايت كه ملائكه و روح مى‏آورند، با توجه به كتاب نازل، رابطه برقرار مى‏كند و نيازهاى جارى را تأمين مى‏سازد.
تفسیر سوره قدر استاد علی صفایی حائری ♦️قسمت ششم هِىَ حَتّى‏ مَطْلَعِ الْفَجْر تطهير با جارى قرآن، ج‏2، ص: 141 نكته همين است كه در شب طرح مى‏ريزند تا در طلوع فجر، همراه فرشته‏هاى نازل شب، دست به كار شوند. ليلة القدر تا طلوع فجر است، نه تا يك عمر. شب طرح و تقدير هزار ماه نيست، برابر با هزار ماه است. تو نمى‏توانى يك عمر نقشه بكشى كه فرزندانت آن را پياده كنند. تو بايد در سخت‏ترين شرايط، در شكم حادثه‏ها و در شب تاريك، قدر و طرحت‏ را بريزى تا در طلوع فجر كار كنى و برنامه‏ها را پياده كنى، وگرنه كسى كه مى‏خواهد تازه پس از فجر كارى را شروع كند و طرحى را بريزد، ديگر به كارش نمى‏رسد، كه غروب از راه مى‏رسد و زمستان بر سر تو مى‏افتد، در حالى كه در بهار و در روز، كارى نكرده‏اى و توشه‏اى برنداشته‏اى. ما در شرايط خاص خودمان شاهد اين نكته هستيم. آنها كه در بيست و پنج سال خفقان و يا در پنجاه سال حكومت دشمن، طرحى نريختند و نقشه‏اى نداشتند و فقط كار مى‏كردند، بهره‏ى كارشان نصيب بيگانه شد. و آنها كه مهره‏ها را نساختند و فقط پس از پيروزى به اين فكر افتادند، گرفتار رنج‏ها و خرابكارى‏ها شدند. اينها تازه ساختمان را خراب كرده‏اند و مى‏خواهند دنبال بنّا و مدير و عمله و كارگر بروند و دنبال طراح و برنامه‏ريز بروند و اين پيداست كه ديگران هم بى‏كار نيستند و سهم انقلابى مى‏خواهند و تا تو بخواهى دست به كار شوى آنها مهره‏هايشان را در تمام كادر تو داخل كرده‏اند و حتى تو مجبورى كه خودت آنها را داخل كنى و مونتاژ آنها را به كار بيندازى و اين آنها هستند كه مى‏توانند تصميم بگيرند كه هم فارغند و هم بر سر پست. آنها مى‏توانند دست به كار شوند و تو نمى‏توانى جز در بدرى و دوندگى و رفو تطهير با جارى قرآن، ج‏2، ص: 142 كارى، به برنامه‏اى برسى ... و فاجعه اين است كه مديرها عمله مى‏شوند و عمله‏ها پست‏ها را به دست مى‏گيرند و زير پايت را مى‏روبند. و چه مى‏توانى كرد جز سازش. و چه خواهى داشت جز رفو كارى و درگيرى‏ها را زير سبيل گذاشتن. سلامى نيست، كه طرحى نبوده و در شب كارى انجام نشده، فقط در شب مرثيه خوان ظلمت بوده‏اى و مديحه سراى نور، نه دست به كار نقشه‏ها و طرح‏ها و نه در صدد ساختن مهره‏ها.[8] [1] ( 1)- تفسير برهان، سيد هاشم بحرانى، روايات 17، 20، 23، 28، 29. [2] ( 2)- همان، روايات 21 و 24. [3] ( 3)- همان، روايات دوم و هفتم. [4] ( 1)- اقبال الاعمال، سيد بن طاووس، ج 2، ص 245. [5] ( 1)- مائده، 3. [6] ( 2)- تنزّل نزول تدريجى است كه همراه مِنْ معناى نازل كردن را مى‏دهد، نه نازل شدن را. و امر گرچه به معناى فرمان و عمل و شأن آمده ولى به معناى شأن و عمل خواهد بود، چون؛ كلمه‏ى اذن ما را از معناى فرمان بى‏نياز مى‏كند در نتيجه معناى آيه مى‏شود؛ در اين شب به تدريج ملائكه و روح با اذن و اجازه‏ى خداى خويش هر كارى و برنامه‏اى را نازل مى‏كنند و فرود مى‏آورند. و اين نزول و فرود مقصدى دارد كه جايگاه ولايت است. و اين است كه تا قيامت ولى امرى خواهد بود كه ملائكه بر او نازل مى‏شوند و بر او برنامه‏ها و كارها را نازل مى‏كنند و اين استمرار با شكل طولانى آيه هماهنگ است. [7] ( 1)- تفسير برهان [8] صفايى حائرى، على، تطهير با جارى قرآن، 3جلد، ليلة القدر - قم، چاپ: اول، 1391 ه.ش.
هدایت شده از مرادی طارُمی
سلام علیکم لطفا قبل از اینکه این پیامها را پاک کنید اساتید بزرگوار در مورد افضل بودن مذاکره علمی در شرایط کنونی که جهالت مدرن و ادعای دانایی و توهم دانایی میدان داری میکند توضیحی بفرمایید؟
هدایت شده از ر ب
سلام علیکم و رحمت ا... علاوه بر پاسخ فوق، مذاکره علمی را برای کسانی که با ادبیات استاد صفایی آشنا نیستند می توان به صورت زیر نیز توضیح داد: در ادبیات روایی ما، علم همواره به معنای مطلق دانش (هر دانشی) به کار نرفته، بلکه حداقل در مواردی (اگر نگوییم همه یا اکثر موارد) به معنای دانش منجر به هدایت به کار رفته است، به عنوان نمونه به دو روایات زیر اشاره می شود: - لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ‏ عَالِمٍ‏ رَبَّانِي‏ (کافی، ج1، ص17)؛ علم فقط از طریق عالم ربانی به دست می آید، در حالی که علم به معنای مطلق دانش از عالم ربانی و غیر ربانی به دست می آید، بسیاری از دانشمندان بزرگ علم تجربی امروز، عالم ربانی نیستند، پس منظور از علم در روایت، علمی است که فقط از عالم ربانی به دست می آید که همان علم هدایتی است. - الْمَالُ يَحْصُلُ لِلْمُؤْمِنِ وَ الْكَافِرِ وَ الْعِلْمُ‏ لَا يَحْصُلُ‏ إِلَّا لِلْمُؤْمِنِ‏ خَاصَّة (بحار، ج1، ص185)؛ مال برای مومن و کافر حاصل می شود اما علم فقط برای مومن حاصل می شود، در حالی که می بینیم امروز، کافر ها هم علم دارند، علمی که فقط برای مومن حاصل می شود، همان علم هدایتی است، پس منظور از علم در روایت چنین علمی است. روایات بیشتری از این دست را می توان در جلد1 و 2 بحار دید. علمی که مذاکره آن در شب قدر افضل اعمال است از همین قبیل است؛ یعنی علم هدایتی.