eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_آقای_من❣ کاش می شد چشم خود با آب توبه شستشو داد تا که شاید لایق دیدار روی چون مه مهدی شود😔✋ أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج تعجیل درفرج #پنج صلوات #جمعه‌های_مهدوی💚 @emame_zamanam
آنقدر بزرگے ڪہ براے #لمس نامت🌱 وضو باید داشت ای #شهید...🕊 #شهید_محمد_ابراهیم_همت #روزتون_مزین_به‌نگاه‌شهید☺️🌹 @kheiybar
💎 #امام_صادق (علیه السلام): 🔰نزديكترين حالت بندگان به خدا و خشنودى او از آنها هنگامى است كه #حجّت_خدا در ميان آنها #نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند. ولى در عين حال #معتقد باشند كه حجّت خدا هست👌، در اين زمان شب و روز در انتظار فرج باشند.🌹 📗بحارالأنوار: ج ۵٢، ص ١۴۵ ❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @emame_zamanam ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
⁉️ #سوری_های_مرموز ◻️ نیروهای اعزامی آن شب در محوطۀ زینبیه، ساعتی به نیایش و عزاداری پرداختند؛ ام
📷 رفعت اسد، برادر حافظ اسد و فرمانده کل قوای مسلح سوریه✨ 🔹او برادر کوچکتر حافظ اسد رئیس جمهور سوریه بود ولی شأن خود را بالاتر از ایشان می دانست. وی بعدها به جرم خیانت به کشور و برنامه ریزی برای کودتا دستگیر و به فرانسه تبعید شد⚡️❌ @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
📷 رفعت اسد، برادر حافظ اسد و فرمانده کل قوای مسلح سوریه✨ 🔹او برادر کوچکتر حافظ اسد رئیس جمهور سوریه
ماجرای کش رفتن کلت برادر حافظ اسد😱😂 🔹 خرداد ۱۳۶۱ - قوای محمد رسول الله (ص) به فرماندهی ، برای مقابله با حمله ارتش صهیونیستی به سوریه و لبنان، وارد شده بودند. ، و 🙂، با ژنرال « » جلسه داشتند. رفعت، فرمانده وقت نیروهای مسلح سوریه و برادر کوچک حافظ اسد رئیس جمهور سوریه بود. (وی بعدا به جرم خیانت و کودتا به فرانسه تبعید شد).❌ در میان جلسه، رفعت اسد از موضع بالا و متکبرانه، با صدای بلند خطاب به حرف می زد.😏 که این صحنه را دید، خونش به جوش آمد. در گوش 🙊 گفت: من یک بلایی سر این (...) میارم که دیگه غلط بکنه با این جوری حرف بزنه.🙂 ساعتی بعد جلسه تمام شد. که جلوی جمع درحال خروج از ستاد فرماندهی بود، متوجه شد و در گوش هم پچ پچ می کنند و می خندند.😂برگشت طرف آنها و با غضب پرسید: چه خبرتونه؟ چی شده که این جوری نیشتون تا بناگوش بازه؟!😕 با خنده گفت: چیزه حاجی ... این رضا ...🙊خود آمد جلو، یک قبضه کلت🔫 کمری از جیبش درآورد و درحالی که آن را به می داد، گفت: این کلت، مال اون فلان فلان شدش.😐حاجی با تعجب پرسید: پس دست تو چیکار می کنه؟دستواره با خنده گفت: وقتی دیدم اون طوری با داد و فریاد با شما حرف میزنه، گفتم حالش رو بگیرم و این کلت رو از کشوی میزش زدم!🤗 با عصبانیت گفت: کلت فرمانده کل نیروهای مسلح سوریه رو از کشوی کارش دزدیدی😤؟ - نه حاجی، ندزدیدم که، بلند کردم تا حالش رو بگیرم تا بفهمه جلوی ما صداش رو بالا نبره.🙂☝️ گفت: مگه تو دزدی؟ دستواره مظلومانه گفت: دزد که نه، ولی خب شد دیگه. حالا چیکار کنم؟ می خوای برگردم پیشش و بگم بفرمایید این کلت🔫 شما رو من از کشوی میزت بلند کردم! و هر سه زدند زیر خنده😂🙈 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 پروژه های ضد حجاب !⚠️ محجبه‌هایی که در تصویر میبینید☝️ در پیاده رو خیابان های تهران راه میرفتند و با جلب توجه عجیب و زیاد، سیگار میکشیدند❗️ دخترانی که چادر داشتند اما چادری نبودند؛ پروژه های ضدحجاب از خلق اکانت های فیک در فضای مجازی به اجرای سناریوی چادری های فیکِ سیگاری در خیابان رسیده‼️ #چادرحضرت‌زهرا_س_حرمت_دارد😔 @kheiybar
دیشب ساعت ۲۳:۴۵ از همه مهمتر اینه که این بزرگوار فقط یک‌ساعت‌ونیم با مزار حاجی فاصله دارن و دیشب به جمع ما همسنگریا پیوستن😍👇👇 شاید این پیام پایین رو هیچ کس نخونه اما من معتقدم رفیقای رفیقم رفیق منم هستن... والسلام ختم کلام... یهو دلم گرفت... یعنی یهو که دلم نگرفت... دلم خیلی وقت بود گرفته‌بود... یهویی دلم از حاجی شاکی شد... نگاه کردم به پوستری که رو در کمدم بود و طرح حاجی زینت‌بخشش بود... پوستره رو دو ماه پیش که با داداشم دوتایی دلمون واسش تنگ شد و رفتیم شهرضا زیارتش از فروشگاهی که اونجا بود خریدم... بگذریم... نگاه کردم به چشماش و گفتم: حاجی جان... الهی قربون این چشمای آسمونیت برم من... از هفدهم اسفند که باهات عهد و پیمون بستم خودت شاهدی که... صلوات‌هام شد به نظر تو... دعای قنوتم شد رسیدن به تو... خریدم شد چیزایی که روش بود عکس تو... همه‌ی نقاشی‌هام و طراحی‌هام آخرش شد چهره‌ی تو... رفیقم شدی... شفیقم شدی.. حقا که آرامش گرفتم از توسل بهت... اما حاج همت... بگو تو هم هستی... بگو گناهام ناامیدت نکرده... بگو به یادمی... بعدم اشکامو پاک کردم و دوباره شروع کردم به دیوونه‌بازی جلوی عکسش... از رو عکس گونه‌شو ماچ کردمو بعد مثل این خاله زنک‌ها نچ‌نچ کردمو گفتم : اسسستغفرالله حاجی... یادم نبود شهدا هم نامحرمند... حالا شما سرخ و سفید نشو حاجی جان... گناهش گردن خودم... بعدم بیخیال دنیا اومدم تو ایتا که دیدم یکی از کانال‌هایی که داخلشم یه پست تبلیغاتی گذاشته واسه کانال حاج همت... پروفایلای ادمین کانالو که دیدم اشکام درومد... حاجی زل زده‌بود تو چشمام میگفت حالا یه کم حاجی حاجی کردی فکر کردی خبریه؟!؟ اگه تو از هشت تا پروفایلت یکیش منم رفیقایی دارم که هر ۵۰ و خورده‌ای پروفایلشون عکس منه... از من خاطره میگن... یادمو زنده میکنن... اما ببین... با وجود اونا حواسم به تو هم هست... اینم از نشونه‌ای که خواسته‌بودی ازم نرگس خاتون... @enayate_shahidhemat
شیخ الائمه بی عمامه ،پا برهنه دشمن سواره میکشید ان قد خم را😭💔 #شهادت‌امام‌صادق.ع.تسلیت‌باد▪️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا