eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.8هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال 😍 پستاش عالیـــه میتونی برای کانالت هم استفاده کنی مطمئن باش ضرر نمیکنی😌👇 https://eitaa.com/joinchat/319029311C1e764afb4d
: بیش از سی سال می گذرد از پایان دفاع مقدّس امّا اگر سیصد سال هـم بگذرد ، این شهـدای عزیز ما فراموش نخواهـند شد ؛☝️ روزبه روز اینهـا زنده تر می شوند ؛ بحمداللّه در جامعه ی ما روز به ‌روز اینها زنده‌تر دارند می شوند🌿 بیانات معظم‌ له در دیدار با اعضای کنگره‌ شهدا قزوین ۹۷/۸/۱۴💐 @kheiybar
🦋⃟✿° ‹عج› در هیچ‌حالی ما‌را فراموش‌نمی‌کند. ما هم سزاوار نیست حضرت را فراموش کنیم.✋🏻 در توسلات📿، توجهات و گرفتاری‌های‌مان، آن‌حضرت را صدا بزنیم. خدا می‌داند اگر راه حل برای رفع گرفتاری های مادی و معنوی می‌خواهید باید یابن الحسن🌱بگویید. ان‌شاءالله مورد عنایت قرار می‌گیرید. چون ایشان ملاذ و ملجاء شیعه هستند، هیچ‌جای‌دیگر هیچ‌ راهی جز‌ این‌نیست...👣 ✨° @kheiybar
از کنار صف نماز جماعت رد شدم . دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته. رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم. آمدم رو به رویش نشستم. دستش را گرفتم . پیشانیش را بوسیدم. التماس دعا گرفتم و رفتم . انگار مردم تازه فهمیده بودند که #حاج_قاسم آمده حرم. از لابه‌لای صف های نماز می‌آمدند پیش حاجی. آرام و مهربان میگفت: «آقایون نیاید! صف نماز رو به هم نزنید.» بعد از نماز آمد کنار ضریح ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند زیارت کند ☺️. وقت رفتن گفت: «آقای خادم امروز خیلی از ما مراقبت کردی زحمتت زیاد شد» گفتم: «سردار من برادر دو شهید هستم. شما امانت برادر های من هستید.» نگاه ملیحی انداخت و گفت: «خدا شهدات رو رحمت کنه.» چه میدانستم چند روز بعد خودش هم میرود قاطی شهدا.....💔 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز @kheiybar
هدایت شده از دلنـــ💚ـــوشته های مذهبی
•♥️🍃• بزرگے میگه↓ براۍِ اونایےڪه اعتقاداتتونو مسخره میڪنن دعا ڪنین خدا به عشقِ حسین "ع" دچارشون‌ ڪنه محرم ْ @Delneveshtteh
جای شهید سیاهکالی خالی😔 که همسرش میگفت وقتی میخواستم توسل بکنم گفتم خدایا همسری به من بده که از نظر رفتاری و صورت شبیه شهید‌همت باشه بعد از ازدواج متوجه شدم بخاطر چهره ی همسرم و چشماش دوستانشون ایشون رو صدا میزدن.🌹 🏴 ختم صلوات به نیابت از ✨شهید حمید سیاهکالی مرادی✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐 ☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️ تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما بہ عشقِ حسنش مےنازیم جان بہ راهِ قدَمش مےبازیم🌿 عاقبٺ مثل حَریمِ اَرباب💔 از برایش حَرَمے مےسازیم☝️ @kheiybar
غبارِ صبح تماشاست! هرچه باداباد تو هم بخند🌿 جهانِ خراب می‌خندد...😍☝️ 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
✨امام صادق عليه السلام فرمودند: هيچ پيامبرى در آسمان‌ها و زمين نيست مگر اين كه مى‏‌خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شوند💔، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند.✨🕊 @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج‌همت😍 فصل دوم قسمت 5⃣4⃣ ابراهیم هم یکے دوبار زنگ زده بود وهمین زنگ ها ژیلا رو ت
😍 فصل دوم قسمت 7⃣4⃣ حاج همت وضو گرفته و به سمت سوله برای نماز رفت... دوسه نفر دوروبرش جمع شده بودند😊برادرش حبیب الله هم همراه اوبود... بعد از نماز و دعا وقتی به سنگر برمی گشتند،حبیب الله به برادرش گفت که خودت رو آماده کن...!🙃🙂 حاج همت پرسید:برای چه چیزی باید خودم رو آماده کنم؟🤔 برادرش گفت:مردم از تو خواستند که بیای و کاندید نمایندگی مجلس بشی!☺️ پس خودت روآماده کن تا برگردیم شهرضا و کار رو به امید خدا شروع کنیم🙂ابراهیم پس از کمی تأمل پاسخ منفی داد و تأکید کرد که:من اون لحظه ای که بسیجی ها باپیشونی بندهاشون میان واسه رفتن به خط از من خداحافظی می کنن رو با هیچ چیز و هیچ کجا عوض نمی کنم و تا لحظه ی اخر هم در کنار همین بسیجی هامیمونم...☺️🧔 شانزدهم فروردین ۱۳۶۱ به اصفهان اومد...😊 بعد از فتح المبین یکی دو روز موند☺️تهدیدها و طعنه ها را شنید،لبخندی تلخ زد ورفت...🚶🏻‍♂ ابراهیم که رفت،ژیلا سعی کرد دوباره خودش رو به درس خوندن سرگرم کنه...😞هم گاهی به دانشگاه می رفت و هم گاهی درس می داد📚📖 می خواست خودش رودر کار غرق کنه...😔می خواست گذشت شب هاوروزهاراکمتر احساس کند...🤦‍♀ می خواست به ابراهیم کمتر فکر کند... اما نمی شد...🤦‍♀🤦‍♀😔 فکر کردن یا نکردن دست خودش نبود😣به هر حال نبودن او را در کنار خویش احساس می کرد به ویژه حالا که می دید موجودی در وجود او دارد رشد می کند🤰🙍‍♀ژیلا این را که فهمید ناگاه موجی از شادی و امید اون رو،تمام اون روپرکرد و دیگه از اصفهان تکون نخورد...☺️ مادرش هم دیگر به او اجازه نداد که او از منطقه حرف بزند یعنی سعی کرد اون رو از فکررفتن به جبهه دور کند🙃 و او هم پذیرفت و تا آمدن مسافری که در راه داشت در اصفهان ماند...🤦‍♀ فصل دوم قسمت 8⃣4⃣ خداروشکر.... ابراهیم همین را گفت و دلش لرزید...😖 گلویش سوخت😣 بغض کرد و اشک از چشم هایش جوشید و خنده بر لب هایش شکفت🙂🙃 +باید خودت رو تقویت کنی ژیلا... -حالا مگر...😥 +باید مراقب خودت باشی و مراقب آن امانت الهے که داری حمل اش میکنی...!☺️🙊🤰چشم آقا،چشم،خیالت آسوده باشد...☺️🙈ژیلا این را گفت و افزود: -از حالا به بعد شما هم بیشتر باید مواظب خودت باشی...☺️ حالا فقط ژیلا نیست که چشم انتظارشماست... +البته!☺️ ابراهیم دیگر نتوانست حرفی بزند،دوباره همان موج ناشناخته بود که بر ساحل جانش وزید... دوباره همان کنده شدن از خود بود که بر او هجوم آورد...🤦‍♂ همان گرمای نشاط آور اندوه... اندوه بزرگ شدن،بزرگ تر شدن،پدر شدن...👨‍👦 ابراهیم داشت پدر می شد...☺️ پدر!🧔👨‍👦 چه حس غریبی! شادی...😊 غرور...🙆‍♂ ترس...😧 تردید...😬 همه ی حس های تازه و ناشناخته در او بیدار شده بودند... ابراهیم بزرگ تر شده بود☺️ ژیلا هم...☺️ باران روی بام خانه ی آن ها باریده بود روی بام خانه ی آقای بدیهیان در اصفهان و کربلایی علی اکبر همت در شهرضا و در جبهه روی سر ابراهیم🧔🌧حالا دیگر دشت و کوه و بیابان سرشار از طراوت باران بودبارانی که از چشم های ابراهیم فرومی ریخت...😢😭از نفس مسافری که در راه بود و می آمد... مهدی...👶 محمد مهدی...😌☺️ ... @kheiybar
📱 لوح | این فضا را خط کشی کنید : «فضای مجازی بدون اختیار ما، دارد مدیریت میشود و عوامل مسلط بین‌المللی در این فضا از لحاظ خبردهی، خبررسانی، تحلیل داده‌ها و هزاران کار دیگر بشدت فعالند☝️. نمیشود مردممان را در این فضا، بی‌پناه رها کنیم.»✅ ۹۹/۶/۲ @kheiybar
هدایت شده از دلنـــ💚ـــوشته های مذهبی
💔🕊 +شنیدم‌شهادت آرزوی‌بچه‌شیعه‌هاس...! -نه‌آرزومون‌نیس...؛ +واقعا...؟! -آرزومون‌نیس شهادت‌یکی‌از‌ ...🖐🏻🖤` @Delneveshtteh
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
💔🕊 +شنیدم‌شهادت آرزوی‌بچه‌شیعه‌هاس...! -نه‌آرزومون‌نیس...؛ +واقعا...؟! -آرزومون‌نیس شهادت‌یکی‌از‌
کانال مون😊🌹 دوستان قطعا پستایی که تو کانال دلنوشته میزاریم متفاوت تر هست میتونید برای کانال های خودتون هم استفاده کنید✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•° |•✨ روزِحساب کتاب که برسه... بعضی ازگُناهات روکهِ بهت نِشون میدن، می بینی براشون ،اصلا یادت نبوده! امّازیرِ هرگُناهت یه استغفارنوشته شده...! اونجاست کهِ تازه میفهمی یکی به جات توبه کرده... یکی که حواسش بهت بوده؟! یه... یکی مثلِ.....:) 🌸🌱 [یَااَبَانَا استَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا..‌.]😔✋ 🌱 💌 @kheiybar
اشکهایی که سپر خیلی از بلاها بود💔 یقیناً خدا به واسطه اشک های پاک شما بلاهای زیادی را از ما بَدان دور کرد... از آن شب جمعه که این چشم های همیشه بارانی را از ما گرفتند؛ بلا پشت بلا بر ما آمد.😔 این چشم کاسه ی خون و این اشک حلقه زده در چشم چه حرف ها که ندارد...😭 @kheiybar
جای شهید حججی خالی😔 که میگفت یه‌جوری‌باش‌که‌سرنوشتت‌هرچی‌شد ختم‌به‌امام‌زمان(عج)‌بشه...🕊 🏴 ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محسن حججی✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐 ☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️ تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا