eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.2هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر دست دخیلی نرسیده به مرادش جز آنکه قسم داده رضا را به جوادش😍☝️ 💛 @Kheiybar
‍‌زمینی بودند اما زمین گیر نبودند آسمانياڹ☝️ دستهايماڹ به سمت آسماڹ بلنداست .. مارا نيزدرڪنارخودجای دهيد رفاقت باشهدا دوطرفه است.💔 🌹 @Kheiybar
✨در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: پيامبر خدا (ص) پيش از آن كه مبعوث شود، بيست خصلت از خصلت هاى پيامبران را دارا بود☝️ كه اگر فردى يكی از آنها را داشته باشد، دليل بر عظمت اوست چه رسد به كسی كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، والامقام، سخنور، خيرخواه، خردمند، بافضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و جنگاور، قانع، فروتن، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار و نرمخو بود، با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيب گو و پيش گويی هم نشين نبود.✨✅ @Kheiybar
📷 عکس ناب 🔰 اسطوره های سپاه اسلام هر سه شهید💔 در سال شصت و دو به مقام شهادت رسیدند🕊 "شهید سیف الله اختیاری" شهادت ۱۳۶۲/۸/۱۵ "شهید محمد ابراهیم همت" شهادت ۱۳۶۲/۱۲/۱۷ "شهید محسن نورانی" شهادت ۱۳۶۲/۵/۲۱🌹 @Kheiybar
18.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تورو دارم فقط روزی ازت میگیرم من یه سال مشهد نرم دق میکنم میمیرم😭 🎤 حال و هوای اربعین در مشهد الرضا💔 @Kheiybar
شرح قصهـ💔 سوریه را سوریه می گویند چون سور، به معنای قلعه است. هفت قلعه داشت یکی ، باب الصغیر ، یکی ... و یکی باب الساعات (یعنی شلوغ ترین دروازه ی سوریه). به این دلیل اسرای کربلا را از باب الساعات وارد کردند😭 🕊شهدای ما هم از همین باب آمدند... تا شرمنده بی بی زینب علیها السلام نباشند...😔☝️ @Kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍 فصل ششم قسمت9⃣1⃣1⃣ تو دیدگاه چون ما تنگه بژقازه رو گرفته بودیم من،همت و ا
😍 فصل ششم قسمت1⃣2⃣1⃣ حواسمو پرت نکن بگذار ببینم استاد چی داره میگه!😏 و استاد که پای تابلوی کلاس در حال نشستن بود ، به سوی آن ها برگشت و گفت:کلاس را بگذارید کلاس بماند، تبدیل اش نکنید به خانه ی احزاب...🤷‍♂ آن دختر گفت:نه استاد، ما که حرفی نداریم این خانم بدیهیان است که دارد غرغر میکند...😒 و ژیلا ازاین دروغ آشکار ، تعجب کرد و چیزی نگفت....🤭 یکی از پسران کت و شلواری شیک پوش ، به طعنه گفت:شما به دل نگیر خانم...! و با اشاره به ژیلا افزود:اینا عادت شونه از زمین و زمان طلبکار باشند...😕 زهرا که کنار ژیلا نشسته بود و از این حرف ناراحت شده بود ، پرسید: چه طلبی از شما کرده اند؟ لحظه ای سکوت کرد و بعد افزود:این که بی سرو صدا رفته اند توی جبهه و جان شان را گذاشته اند کف دست شان تا شما اینجا راحت و سالم درس بخوانید ، طلبکاریه؟!😒 همان دانشجوی اولی گفت:چهار روز می روند جبهه ، چهل سال بهره برداری می کنند....😕 چه بهره برداریی کرده اند مثلا؟🧐 چه بهره برداری؟هرجا پست و مقامی هست مال اون هاست! هرجا امتیازی هست مال اون هاست، هرجا سهمیه ای هست مال اون هاست... از موتور و ماشین پیکان بگیر برو تا کارخونه و بنیاد و سهمیه قبولی دانشگاه و هزار جور چیز دیگه...! اگر راست می گی شما هم بیا برو و بعد برگرد ازاین چیزها استفاده کن...!😏 و ژیلا در آن میانه ابراهیم را میدید که در سرما و گرما با پیراهن نمدار و لباس کهنه ی فرم و بدنی لاغر و نحیف و چشم هایی... فصل ششم قسمت2⃣2⃣1⃣ پیراهن نمدار و لباس کهنه ی فرم و بدنی لاغر و نحیف و چشم هایی که از شدت بی خوابی سرخ شده بود،توی کلاس نشسته است و به حرف های این و آن گوش می دهد...😓 ژیلا که از شنیدن این حرف ها ناراحت شده بود ، بلند شد و رفت کنار ابراهیم نشست و گفت :میبینی این ها چه می گویند ابراهیم؟ بله می بینم... بیرون هم همین حرف ها و حدیث ها هست!دیروز رفته بودم چهار باغ،چیزهایی می دیدم و حرف هایی می شنیدم که قلبم آتش می گرفت...😥 راستی تو کی برگشتی ابراهیم؟چرا اومدی اینجا؟؟چرا نرفتی خونه؟😬 میرفتی یه کم می خوابیدی اقلا...🤔 ژیلا!ژیلا!😢 زهرا بود که داشت صدایش می زد! ژیلا به خودش آمد و پرسید:چیه؟چی شده؟☹️ چی داری میگی با خودت؟ ژیلا به جای خالی ابراهیم در کلاس نگاه کرد و با تعجب پرسید:ابراهیم کی رفت بیرون؟نفهمیدی کجا رفت؟🤔 ژیلا جان پاشو، پاشو بریم بیرون... مثل اینکه مریض شده ای!🤦‍♀ هذیون میگی! هذیون چیه؟ابراهیم اون جاروی اون صندلی دم درنشسته بود به خدا...😞 پاشو بریم بیرون...پاشو... ژیلا و زهرا با هم از کلاس بیرون رفتند چی شد یکهو دختر؟! و یکهو نبود که ژیلا این گونه ناراحت می شد... مدت ها بود که این طور شده بود...😔 هر وقت به اصفهان می آمد و چند روزی،چند هفته ای می ماند از این جور حرف ها می شنید به هم می ریخت...🤦‍♀ این آقای شما چه جور فرمانده جنگیه که خودش هیچ وقت یک خراش هم برنمیداره؟ ... @kheiybar
⁉️ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @kheiybar
🏴 ختم صلوات به نیابت از ✨✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐 ☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️ تعداد صلوات خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا