eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.5هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
🌤صبح درڪوچه ے ما منتظرخنده ے توست وقت آن است ڪه خورشید مجدد باشے😍 #شهید_محمد_ابراهیم_همت #صبحتـان_منور_بہ_نگاه_شهید☺️❤️ @kheiybar
❤️ #امام_زمان (عج) خطاب به میرزای نائینی در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران فرمودند: ‌ 🌸 ایران، #شیعه_خانه ماست. می‌شکند، خم می‌شود، در خطر است، ولی ما نمی‌گذاریم سقوط کند. ‌ ما نگهش می‌داریم... ☝️ ‌ 📚 کتاب مجالس حضرت مهدی، ص ۲۶۱🍃 ‌ تعجیل در #ظهور امام زمان (عج) صلوات 🌹 ❗️‌حواسمان به رفتارهایمان هست.....!؟ @emame_zamanam
#عاشقانه_شهــدا #تیڪه_ڪلامش_بود_که_چه_خبر؟! از پشت تلفن می‌گفت اهلا و سهلا.☺️ تا از عملیات برمی‌گشت می‌رفت وضو می‌گرفت می‌ایستاد به نماز.😕 پنج، شش ماه از ازدواجمان گذشته بود که رفتم به شوخی بش گفتم همه وقتت را نگذار برای خدا یه کم هم به من برس😒.برگشت نگاه خاصی کرد گفت :میدانی این نمازی که میخوانم برای چیه!؟🙂 گفتم نه. گفت:هربار که برمی‌گردم میبینم این‌جایی،هنوز این‌جایی،فکر می‌کنم دو رکعت نماز شکر به من واجب می‌شود.😌 آمدن‌هاش خیلی کوتاه بود گاهی حتی به دقیقه می‌رسید. می‌گفت ببخش که نیستم،که کم هستم پیش‌تان.🙁 می‌گفتم توی همین چنددقیقه آن‌قدر محبت می‌کنی که اگر تا یک ماه هم نباشی احساس کمبود نمی‌کنم.☺️ می‌گفت راست میگویی،ژیلا؟😕 می‌گفتم، ولله.🙂 برشی از ڪتاب به مجنون گفتم زنده بمان📙 راوی:همسرشهید #محمد_ابراهیم_همت❤️ @kheiybar
•💠• #دخـــتــــر کـــه بــاشے🌷 اگــــر عـــقیـــده ات 🗯 #شــــهادت بـــاشــد🕊 مـــادر کـــه شــدی♥️ #چـــمــران_و_همـــت✌️ مـــی پــرورانـــی💚 @kheiybar
✨﷽✨ میشوم دلتنگ تـــــو، یادت میڪند بغض خیسم در گلو آهستہ آبـــم میڪند.. ❤️ ❤️ @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#رمان_شهیدهمت بر اساس زندگی شهید معلم فراری ۳ #پایان_فصل_هشتم ❤️وحشت از شیشه❤️ بيسيمچي خيلي با خود
بر اساس زندگی شهید معلم فراری ۳ ❤️پس گردني❤️ روحاني لشكر سخنراني ميكند. تازه گرم شنيدن صحبتهاي او شده كه باز هم آن مرد از مقابلش ميگذرد😕 و مثل هميشه سلام ميكند. هـم مثل هميشه جوابش را ميدهد. و مثل هميشه به فكر فرو ميرود تا او را بشناسـد؛☹️ اما هر چه به مغزش فشار ميآورد، او را به جا نميآورد. چند بار تصـميم گرفتـه موضوع را از خودش بپرسد؛ اما نيرويي از درون مانع اين كار شده اسـت😐. هر وقت آن مرد را ميبيند، چيزي شبيه به شـرم و گنـاه در خـود احسـاس ميكند🙁؛ اما چرا شرم و گناه، خودش هم نميداند. روحاني لشكر ميگويد: «پيامبر اكرم (ص) در روزهاي آخـر عمـر خـود بـه مسجد آمد و فرمود: هر كس حقي به گردن من دارد، برخيزد و طلب كند🍃؛ چرا كه قصاص در اين دنيا آسانتر از قصاص در روز رستاخيز است. مردي به نام سـواده برخاست و گفت: يا رسول االله، روزي بر شتري سوار بودي. وقتي تازيانهات را در هوا ميچرخاندي، تازيانه به شكم من خورد. من حالا ميخواهم قصاص كنم...»😒 اين روايت، توجه را به خود جلب ميكنـد. بـا اشـتياق بـه ادامـة حرفهاي روحاني گوش ميسپارد😕. روحاني ادامـه مـيدهـد: «پيـامبر اكـرم (ص) خودش را براي قصاص آماده كرد. سواده گفت: يـا رسـول االله، آن روز تـن مـن برهنه بود. رسول خدا پيراهنش را بالا زد و گفت: قصاص كن 🍃! سواده خودش را به رسول خدا رسانيد و او را در آغوش گرفـت و عاشـقانه شـكم❤️ و سـينهاش را بوسيد. همة اهل مسجد به گريه افتادند...»😭😭
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#رمان_شهیدهمت بر اساس زندگی شهید معلم فراری ۳ #فصل_نهم ❤️پس گردني❤️ روحاني لشكر سخنراني ميكند. #
به گريه ميافتد😢. ناگهان چيزي در ذهنش مثل پتك ضربه مـيزنـد. چهرة آن مرد مثل يك تابلو در قابِ ذهنش ثابت ميماند😱. به هر طـرف كه ميچرخد، آن مرد را مـيبينـد. از شـرم و عـذاب وجـدان، سـرش را پـايين مياندازد و از حسينيه خارج مي شود😐. جملة پيامبر (ص) مثل زنگي پيدرپي در ذهن نواخته ميشود؛ هـر كس حقي به گردن من دارد، برخيزد و طلب كند؛ چرا كه قصـاص در ايـن دنيـا آسانتر از قصاص در روز رستاخيز است.👌 تن داغ ميشود و ضربان قلبش شدت ميگيـرد. او بيقـرار اسـت. اطرافيان، از حالت غيرعادي او تعجب ميكنند و بـا نگرانـي چيزيهـايي بـه هـم ميگويند😣؛ اما متوجه هيچ كس نيست. او تنها به آن مرد فكر مـيكنـد. وقتي سخنراني🎤 روحاني تمام ميشود، بدون اينكه با كسي حرفي بزند، به حسـينيه برميگردد و در تاريكي منتظر خروج آن مرد ميماند.🍃 چيزي به پيروزي انقلاب نمانده بود. وقتي امام خميني فرمـان راهپيمـايي داد، بيشتر مردم به خيابانها ريختند. ساواكيها قدرت خودشان را از دسـت داده بودنـد.💪 در عوض، عدهاي فرصت‌طلب، قدرت گرفته بودند. آنها خودشان را انقلابـي جـا ميزدند. وقتي راهپيمايي ميشد، به ميان جمعيت ميآمدند و شـعارهاي مـردم را عوض ميكردند👊. آنها به جاي امام، كس ديگري را رهبر معرفي ميكردند. بعضـي وقتها با اين كارشان بين مردم تفرقه ميانداختند و باعث به هم خوردن راهپيمايي ميشدند.✊😤 ... @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#آقامونہ❤️ ☆گفتندڪه‌عاشقی‌ودیوانه ‌نه‌اے() ♢در باب خیال وخم‌ابروےڪه ‌اے(💚) ‌☆گفتندبگو ؛ به قصد قربت گفتم(✋) ♢سیدعلی الحسینی الخامنه‌اے(😍) @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. این چہ حرفیست...↓ کہ در عالَمِ بالاست #بهشت؛🌱 『هرڪجا نام #حسین است همان ‌جاست‌ بهشت』♥️.•° . #صلےالله‌علیڪ‌یااباعبدالله✋ #پروفایل‌_حسینے💚 @kheiybar
🍃🌺🍃 شـهادٺ‌↓ داستانــ ݥـاݩدگارِ•♡• آنـهایـے اَسـت ڪِـه فَـهمـیدن... 《 دݩیا جای ݥاݩدن نِیستــــــ 》 #شهید_محمد_ابراهیم_همت #روزتون_متبرڪ_با_یادشهید☺️❤️ @kheiybar
🚨ماجرای حجامت‌کردن 💠 دکتر خیراندیش، متخصص طب سنتی می‌گوید: من وقتی حضرت آقا را حجامت می‌‌کردم، ایشان می‌گفتند دعای حجامت را بلند بخوان و من می‌خواهم مضمونش را بفهمم. ایشان بحث و انتقادی هم روی معنای یکی از کلمات داشتند و از من پرسیدند برداشت شما از کلمه «مِنَ العَینِ فی‌ِالدَّم» چیست؟ من جواب دادم که ما "اعتدال" ترجمه کردیم؛ ایشان فرمودند است و «چشم زخم در خون» درست است. به ایشان گفتم آیا می‌دانید عملی که روی شما انجام می‌شود درمانش اینجاست؟ ایشان در جواب گفتند که چرا به مردم نمی‌‌گویید؟ @kheiybar کپی ممنوع❌
#به_یاد_همسنگران #ابراهیم برای مرخصی به شهرضا آمد. مادرش برای ناهار نان و کباب برایش فراهم کرد🍃. چند لقمه ای بیشتر نخورد و کشید کنار🙁. به او تعارف و اصرار کردم که غذایش را بخورد. ولی در حالی که اشک در چشمانش داشت😢، در پاسخم گفت: «پدر! من چگونه می توانم در این سفره ی پر محبت و گرم، نان تازه و کباب صرف کنم😞، در حالی که نمی دانم یارانم، همسنگرانم بسیجیان عزیز چه غذایی می خورند!»😒😞 راوی:پدرشهید #محمد_ابراهیم_همت❤️ @kheiybar
•♡ #چاڋر_یعنۍ...♡• وقتے حجاب از منظر ⇠مادر مے افتد. حجب و حیا هم از سر ⇠دختر مے افتد! شرمندہ ایم از 😔 ⇠چادر خاڪۍ زهرا (س) امروز اگر، ⇠چادر زیاد از سر مے افتد!💔 #چادر‌امانت‌حضرت‌زهرا♥️✨ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#حاج_همت به گريه ميافتد😢. ناگهان چيزي در ذهنش مثل پتك ضربه مـيزنـد. چهرة آن مرد مثل يك تابلو در قابِ
بر اساس زندگی شهید معلم فراری ۳ ❤️پس گردنی❤️ كه پي به توطئة آنها برده بود بـراي مقابلـه، شـعارهاي انقلابـي✊ را چاپ كرده و بين مردم پخش كرده بود. آن روز، يك نفر از پشت بلندگو شعارها را ميخواند و مردم تكرار ميكردند. آن مرد، پيشاپيش حركت ميكرد و همراه مردم شعار ميداد👊. مراقب اوضاع بود. ناگهان دستهاي آن مرد بالا آمد و شعاري شنيده شد🍃. در يك لحظه، نظم مردم به هم ريخت. چيزي نمانده بود كه بينظمـي بـه همـه جـا سرايت كند. در حالي كه شعار اصلي راهپيمـايي را بـا صـداي بلنـد تكرار ميكرد، به سمت آن مرد هجوم برد و يك پس گردني به او زد😐😂. آن مرد كـه از اين كار جا خورده بود، خواست لب به اعتراض بـاز كنـد كـه بـا اعتراض دسته جمعي مردم مواجه شد😊. با اين برخورد ، شعارها دوباره منظم شد و مردم به حركـت خـود ادامه دادند. همت باز هم مراقب اوضاع بود. در همان لحظه، پيرمردي پيش آمد و در گوشي به او گفت: «چرا آن آقا را زدي😕؟» ـ چون شعار انحرافي داد.😒 ـ با چشم خودت ديدي كه او شعار داد؟ عرق، سر وروي را فرا گرفت و چهره اش از ناراحتي كبود شد.😓 او با چشم خودش نديده بود. پيرمرد ادامه داد: «آن كسي كه شعار انحرافي داد، فرار كرد و رفت.»😤 ديگر صداي پيرمرد را نميشنيد. سراسيمه به دنبال مرد گشت؛ امـا هر چه تلاش كرد، او را نيافت.😑
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#رمان_شهیدهمت بر اساس زندگی شهید معلم فراری ۳ #پایان_فصل_نهم ❤️پس گردنی❤️ #حاج_همت كه پي به توطئة
چندين سال از آن ماجرا ميگذرد. حالا آن مرد يكي از نيروهاي لشـكر است👌؛ همان مردي كه رو در روي ايستاده و با نگاهي معنادار به او خيره شده است😕. هنوز از شرم و خجالت بيقرار است. او با صـداي بلند از همه ميخواهد كه لحظهاي بمانند.🙂 ميگويد: «من به اين مرد ظلـم كـرده‌ام. در حضور يك جمعيت هم ظلم كرده‌ام😞؛ اما حـالا از حاضـر كـردن آن جمعيـت عاجزم. از اين مرد تقاضا ميكنم در حضور همين جمع، مرا قصاص كند.😢» پيش مي رود و سرش را در مقابل مرد فرو ميآورد. همه از رفتـار او تعجـب ميكنند و منتظر عكسالعمل مرد ميمانند😐. مرد در حالي كه بغـض در گلـو دارد، دست مياندازد دور گردن و گردنش را غرق بوسه ميكند☺️. زانو ميزند و پاهاي مرد را ميبوسد.😘 اشك در چشمان همه حلقه ميزند💔😢. ... @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جـَــوٰانِ اِنـْقـِلٰـابـــی اَمـْ️ ••• ↲🌍ـدُنیآ•‌..بدۅنۿ ڪہ→ ‹👥[مـا“ ـعاۺـ♥️۰ـقِ ایڹ •|ـرَۿبَریمـ|•؛ 😌✋ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ✋ 🌴ماه بر چهره تابانِ علے مےنازد صبح بر روے درخشان علے مےنازد✨ 🌴حاتم طائے ضرب المثل لطف و ڪرم سر این سفره بہ احسانِ علے مےنازد💫 ❤️ 💚 @kheiybar
🍃🌺🍃 ...بعضےهآ را هر چقدر بخوانے خستہ نمےشوے👌 ...بعضےهآ را هر چقدر گوش دهے عادت نمےشوند ...بعضےهآ هر چہ تڪرار شوند باز بڪرند و دست نخورده مثل شــهـدا .. ♥ ️ #شهید_محمد_ابراهیم_همت #روزتون_متبرڪ_به_لبخندشهید🌹 @kheiybar
💕🍃 ‌💓 #پیامبر رحمت (ص): ‌ 🍃دو #نعمت است که #شکر آنها گزارده نمی شود: #امنیت و سلامتی🌾 ‌ 📚الخصال، ج۱، ص۳۴🌿 ‌ @kheiybar
🍃🌺🍃 . . . چه زیبا گفت #سردار_بی_سر جبهه: رسم عاشقے نیست بایک دل💌 و دو دلبر داشتن...💞 وقتی دلبر داری...✨ باید از بقیه دست برداری...😇🙌 #شهید_محمد_ابراهیم_همت #فرمانده_دلهـــا❣ @kheiybar