eitaa logo
خودمانی
91 دنبال‌کننده
43 عکس
15 ویدیو
0 فایل
می نویسم تا آرام بگیرم. @Manyekmadaram5
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا چند روزی بود که شاخه ها‌ی نازک و خشکیده درخت روی کنتور گاز و اطراف جاکفشی پیدا می‌شد. معلوم بود کار یا کریم‌هاییست که می‌خواهند لانه بسازند. هر روز تعداد شاخه ها بیشتر میشد. تا اینکه بالاخره لانه را ساختند. یکیشان در لانه می‌نشست و به کارهای خانه می‌رسید و آن یکی می‌رفت برایش آب و دانه می‌آورد. بچه ها که از حضور این مهمان‌های ناخوانده بوجد آمده بودند یک ظرف آب و چند تکه نان نزدیک جاکفشی گذاشتنند تا آقای خانه برای خرید آب و دانه خیلی بزحمت نیفتد و بیشتر کنار خانومش بماند. اما لانه‌ای که آنها ساخته بودند فقط به اندازه‌ی یک نفر جا داشت . آقای یا‌کریم شبها روی شاخه‌ی درخت انجیر می‌خوابید و روزها روی دیوار نزدیک کنتور گاز می‌نشست . تا دیروز که دیدم یاکریمه خانم در لانه نیست. فکر کردم از خانه داری خسته شده و رفته . روی پنجه‌ی پا بلند شدم که دقیق‌تر ببینم. یکدفعه دوتا کله‌ی خیس نی‌نی یاکریم که چشمهایشان را هم حتی نمی‌توانستند باز کنند، آمد بالا. بچه هایشان بدنیا آمده بودند . و حتما مادرشان رفته بود که پدر را بیاورد و چشم روشنی بگیرد. بعد هم دوتایی بنشینند از دور قربان صدقه‌ی بچه هایشان بروند و سر اینکه بچه ها بیشتر شبیه کدامشان هستند باهم کل‌کل کنند. حالا دیگر حتی مامان یا کریم هم در لانه جا نمیشد. به همین راحتی از همه چیزشان برای بچه‌ها گذشتند. چقدر خوب است که دنیای یاکریمها فمنیست ندارد. که در گوش یاکریمه خانوم وز وز کنند که چه معنی دارد در خانه نشسته‌ای و از لذت پرواز محرومی؟ مگر بالت یکوری ست؟ مگر نمیتوانی خودت خرج خودت را در بیاوری؟ تا کی می‌خواهی منتظر شندر غاز آب و دانه‌ی مردت باشی؟ یا چقدر خوب است کسی در دنیای یا کریم ها اغتشاش نمیکند و شعار زن زندگی آزادی سر نمیدهد. آنوقت معلوم نبود چه بر سر این طفل معصوم ها می آمد. چقدر خوب است که یا کریمه ها "شغل مادرزادی شان"* را دوست دارند. پ.ن : من شغل مادرزادی‌ام را دوست دارم( زهرا سپهکار) خودمانی