واحد ابی عبدالله(ع)
@khoonekhodaa
بند اول
تا به ابد همیشه عشق تو محترمه
سایه ی پرچم تو یه عمره روو سرمه
منو جدا شدن از کرب و بلا هرگز
فدایی تو شدن آرزوی آخرمه...
من به عشق تو زندم میدونی
حرفمو از توو چشمام میخونی
توئی که تنها واسم می مونی...
مونس این؛دل زارم
جز تو هیچ کس؛رو ندارم...
انت فی قلبي امیري
بند دوم
به قلب مرده ی من تربت تو جانه
هر جا به جز حرمت شبیه زندانه
میشناسنم منو با اسم شما ارباب
منم همون که شدم از عشق تو دیوانه
چه خوبه عمرم میگذره با تو
سایه ی بالا سر و آقا تو
توی قلبم نیست عشقی الا تو
عشقتو با جون خریدم
از همه جز؛تو بریدم
انت فی قلبي امیري
بند سوم
عشقای توو خالی به عالم ارزونی
برای من تنها توئی که می مونی
خرابه حال من وقتی ازت دورم
کارم فقط شده گریه چشامه بارونی...
نمیخوام دوری واسم شه عادت
میبری بازم واسه زیارت
توو حرم باشم حتی یه ساعت
حال من رو;رو به را کن
توو تب عشقت فدا کن...
انت فی قلبي امیري
@khoonekhodaa
#مهدی_ندرخانی
زمزمه گودال
@khoonekhodaa
بند اول
حدودا دم غروب ، زدنت با سنگ و چوب
تو رو به صبر میکشن، یا مقلب القلوب
حدودا دم اذان ، شدی روی نی عیان
به سر درهم تو ، داره میخنده سنان
رفتی تنهام گذاشتی ، بین این همه حرومی
پرسید از من رقیه ، روی نیزه ها کدومــی
آبُ واکردن اما ، تشنگیت واسم عذابه
همه آرومند اما ، اونکه گریونه ربابه
بند دوم
حدودا سه ساعته ، خولی گرم غارته
مرد حضرمی پی ، اون لباس پارته
حدودا سه ساعته ، اسیری تو قتلگاه
تو رو میکشه ولی ، هرزگی یک نگـاه
زیر سنگ و تیر و نیزه ، بدنت ناپدید شد
داغ جوون دیدی که ، موهات اینقدر سفید شد
بیشتر از همه عزیزم ، قتل صبرت منو کشت
تقصیرِ بوسه ی من بود ، که ذبح شدی تو از پشت
@khoonekhodaa
#جعفر_خدری
https://eitaa.com/khoonekhodaa/375
زمزمه روز یازدهم و کوفه
@khoonekhodaa
بند اول
حدودا دم غروب ، شروع شد اسارتم
کجایی ماه حرم ، که کنی حمایتـــــم
دنیا بعد از تو منو ، بد جوری زده زمین
من کجا شمر و سنان ، همسفرهامو ببین
باورت میشه أبلفضل ، بسته شد دست خواهر
منی که خودِ حجابم ، اسیرم توی یه لشکر
باورت میشه علمدار ، میبرن منو تو بازار
من کجا مجلس می ، کاش میمردم هزاربار
بند دوم
باورش سخته برام ، که توی شهر بابام
صدقه واسه ی من ، بندازن از روی بام
باورش سخته برام ، که برم بزم حرام
پسرِ ابن زیاد ، بشه با من هم کلام
تو توی آسمونم ، خورشید بی أفولی
طلوع کردی دوباره ، تو از تنور خولی
محاسنت که سوخته ، لبت به خون نشسته
زخم چشات بمونه ، دندوناتم شکسته
@khoonekhodaa
#جعفر_خدری
https://eitaa.com/khoonekhodaa/375
زمزمه شاهزاده قاسم بن الحسن«ع»
@khoonekhodaa
بند اول
همین که صدام کردی از دل میدون
غمای مدینه توی کربلا ریخت
حسن ، کوچه ، مادر ، اومد جلو چشمام
می گفت عطر یاسم توی کوچه ها ریخت
غرور حسن رو یه سیلی شکست و
غرور تورو هم با سنگا شکستن
یتیم بودنت رو به رخ میکشیدن
تیر و نیزه هاشون برات حجله بستن
اینا نیزه دارن بجای غلاف
که نیزه رو پهلوته گرمه طواف
اونیکه تو کوچه نبود اینو گفت
حساب مدینه حالا شده صاف
داری خیلی سخت جون میدی عزیزم
نفسهات صدای شکسته میده
تو ماه حرم بودی و نعل اسب
روی سینت عکس ماهُ کشیده
بند دوم
چقدر رد پا روی جسمت زیاده
ازت رد شدن چند سوار و پیاده
شبیه عسل قامت تو کش اومد
تا که دیدمت ، تا شدم بی اراده
تنت حفره حفره شده زیر نعلا
تو گل بودی اما شدی عطر اعلی
چنان پیچ خوردی و درهم شدی تو
خط ساده بودی و حالا معلی
تو رو میبرم اما روی زمین
عزیز دلم پات کشیده میشه
صدا گریه های داداش حسنم
توی قتلگاهت شنیده میشه
عصای عمو بد شکسته شدی
نگفتی بری بی تو من چه کنم
امانت داداش بیفته اگه
چشام به چشای حسن چه کنم
@khoonekhodaa
#جعفر_خدری
زمزمه حضرت عبدالله بن حسن «ع»
@khoonekhodaa
بند اول
عمه چـــــشماتو ببند
آخه میکُشن عمورو با بگـــــــــــــو بخند
واسه غارت سرِ عمو چه یک دِلــــــــــــند
سی هـــــــزار نفر میخوان تو قتلگاه برند
قتلگاه پر از صداس
این صـــــــــــــــــــــدای مادرانه واسم آشناس
این صـــــــــــــــدای همهمه خروش نیزه هاس
مردم از خجالت این صــــــــــــــــدای ناسزاس
به صبر میزنن
این غریبِ تشنه رو دارن به جبر میزنن
تا بشه دوباره زخما نبشِ قـــبر ، میزنن
به زجر میزنن
این غریبِ تشنه رو به قصد أجـر میزنن
جسم بی سرش رو تا طلوع فجر میزنن
بند دوم
قتلگاه برو بیاس
این چه وضعیه چرا تنش هـــــجا هجاس
این کسی رو که زدیـد زمـــین بزرگِ ماس
حرمتش رو نشکنید ندزدید از تنش لباس
ای عموی بی نظـیر
تا که مشغول منن یکَـــــــــــم نفس بگـــیر
خولی واسه بردنِ ســــــــــــرت شده أجیر
کار دفـــــــــــنِ پیکرت میفته گردنِ حصیر
چه بد میزنن
پیرمردا با عصا چــــه نابلد میزنن
تا میاره اســــــم مادرو لگد میزنن
چه بد میزنن
کشتنِ تــــورو به اسمشون سند میزنن
بی گناهی اما اینا به تو حـــــــد میزنن
@khoonekhodaa
#جعفر_خدری
زمزمه شهزاده علی اصغر«ع»
@khoonekhodaa
بند اول
بـــــــــرای یه مادر چه سخته
که دیگــــــــــــه لالایی نخونه
چقــــــدر سخته بچش نباشه
دلش هی بگــــــــــــیره بهونه
برای یه مادر چـــــــــه سخته
که از مـــــــــــرگ بچش بباره
چقدر سخته که کـــودکش رو
خــــــودش تو دل خاک بذاره
آرزوهام همه شــــــــد پرپر
آرزوم بـــود که بگـــی مادر
من که پیر شدم علی أصغر
تـــــو عصای من بشی مادر
بند دوم
جاداره برا این مــــــــــصیبت
مادرهای دنـــــــیا بمــــــــیرن
کـــــجا رسمه آخه که با تـــیر
یه طفلی رو از شـــــیر بگیرن
سرِ تـــــــــو که به مویی بنده
حالا تــــیره که جات میخنده
دلش رو نداشـــــــــــتم ببینم
که سه شعبه رگــــــهاتو کنده
آب شده گـــلویِ تــــو مادر
تیر نشسته تو گــلوت تا پر
مثل قاسم تو شدی تقسیم
اصغرم شدی تــو صغری تر
@khoonekhodaa
#جعفر_خدری
زمزمه فرزندان حضرت زینب.س.
@khoonekhodaa
بنداول
توقع داری از من
که من باشم و تو بیکس بشی تو کــربلا
نذارم بچه هام فـــــــــــدای تو بشن آقا
ببینم کی ســــرت میره به روی نیزه ها
نخواه از مــــن بمونم توی خیمه تا که مضطر شی
نخواه از من که دست رودست بذارم تاغریبتر شی
اسیر طعـــنه و زخـــــــــــــــم زبونای یه لشکر شی
نمیخوام بچه هام باشن ببینن من رو با زور طناب بردن
نمیخوام تا ببینن دق کنن من رو توی بزم شــــراب بردن
نمی خوام تا ببینن من رو توی جمع مردای خــراب بردن
نذار که قلب بچه هام از جا کنده بشه
نذار که خواهرتُ از تو شــــرمنده بشه
نذار که داغ مـــــــــدینه بازم زنده بشه
بند دوم
توقع دارم از تو
بذاری که منـم پیش تـو روسفید بشم
که من هم مثل نجمه مادر شهید بشم
مثل أم وهب که بین خون طپید بشم
دلم میخواست که جای تو سرم از تن جدا میشد
دلم میخواست که خنجر از گلوی تــــو رها میشد
دلم میخواست نذارم روی سینت نیـــزه جا میشد
میشد ایکاش نذارم تا تنت زخـــــــــــــــــــــــــم و کبود باشه
میشد ای کاش نذارم تا عقـیـقت دست اون مـرد حسود باشه
میشد ایکاش نذارم زیر نـعــــل اسب تنت بی تار و پود باشه
خودت بگو که من بی تو داداش چیکارکنم
خــــــــودت بگو که بین این اوباش کارکنم
بگو که با رقــــــــــیه و اشکاش چیکار کنم
@khoonekhodaa
#جعفر_خدری