eitaa logo
خورشید عالم تاب ☀️
53 دنبال‌کننده
663 عکس
241 ویدیو
49 فایل
🌺 مهدویت و وظایف منتظران 🌺 🌅 @khorshid_Mahdi 🌅 ❤ از شنبه تا پنجشنبه با مهدویت ❤ یادمان باشد امروز همان فردایی است که تصمیم گرفتیم بیشتر به یاد امام زمان باشیم... ⚘🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 آموزشی 🌺 گذری بر زندگی زن و فرزند محور دیگری که پیرامون زندگی شخصی و کیفیت معیشت امام عصر (علیه السلام) نیاز به بررسی دارد، مسأله زن و فرزند آن حضرت است آیا با توجه به فلسفه غیبت و این که آن حضرت به شیوه ناشناس زندگی می کند و کسی ازمکان وی آگاه نیست، ازدواج و داشتن فرزند، با این مسأله سازگار است‏منابعی که در اختیار است، یا اشکال سندی دارند و یا ابهام دلالی ونظر قاطعی را ارائه نمی دهند. در این جا، سه احتمال وجود دارد: ١-اساساً حضرت مهدى (علیه السلام) ازدواج نکرده است. ٢-ازدواج انجام گرفته، ولی اولاد ندارد. ٣-ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست. اگراحتمال اول را بپذیریم، لازمه اش این است که امام معصوم (علیه السلام) یکی از سنّتهای مهم اسلامی را ترک کرده باشد واین با شأن امام سازگار نیست. اما از طرفی دیگر چون مسأله غیبت، اهمّ است و ازدواج مهم، ترک ازدواج، با توجه به آن امر مهم تر، اشکالی را ایجاد نمی کند و گاهی برای مصلحت بالاتر، لازم وواجب نیز هست. اما احتمال دوّم که اصل ازدواج را بپذیریم بدون داشتن اولاد، جمع می کند بین انجام سنت اسلامی و عدم انتشار مکان و موقعیت حضرت. اما باز این اشکال باقی است که اگر قرار باشد، آن حضرت شخصی را به عنوان همسر برگزیند، یا باید بگوییم که عمر او نیز مانند عمر حضرت طولانی است که بر این امر دلیلی نداریم، یا این که بگوییم مدتی با حضرت زندگی کرده و از دنیا رفته است که در این صورت، حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل کرده و پس از آن، تنها و بدون زن و فرزند زندگی را ادامه می دهد. احتمال سوم آن است که آن حضرت ازدواج کرده و دارای اولاد نیز هست و اولاد آن حضرت نیز فرزندانی دارند و... این مسأله، افزون بر آن که دلیل محکمی ندارد، اشکال اساسی آن این است که این همه اولاد و اعقاب، بالاخره روزی در جست و جوی اصل خویش می افتند و همین کنجکاوی و جست و جو، مسأله را به جایی باریک می کشاند که با فلسفه غیبت حضرت، نمی سازد. البته برخی خواسته اند از روایات و بعضی از ادعیه، بر این احتمال اقامه دلیل کنند که اشاره ای به ادله آنان می کنیم: ١-مفضل بن عمر گوید از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود: ان لصاحب هذا الأمر غیبتین احدهما تطول حتی یقول بعضهم مات ویقول بعضهم قتل ویقول بعضهم ذهب حتی لایبقی علی امره من اصحابه الانفر یسیر ولایطلع علی موضعه احد من ولده ولاغیره الاالمولی الذى یلی امره؛ ) (1) صاحب الزمان (علیه السلام) را دو غیبت است: یکی از آن دو، به اندازه ای طولانی شود که بعضی گویند آن حضرت از دنیا رفته و برخی گویند کشته شده است و بعضی نیز بر این باور باشند که جز اندکی از یاران بر امامت وی ماندگار نماندند و کسی هم از مکان و جایگاه زندگی آن حضرت، آگاه نیست نه از فرزندان و نه دیگرى، جز آن کسی که امور وی را پی می گیرد. 1-. الغيبه، شيخ طوسي، ص162. استدلال برای اثبات زن و فرزند برای حضرت، به جمله اخیر روایت است: (ولا یطلع علی موضعه احد من ولده...) اما این استدلال از چند جهت اشکال دارد: الف. این روایت را نعمانی در کتاب غیبت خود، نقل کرده و به جای کلمه (ولد) کلمه (ولى) آورده است، به این شکل: ولا یطلع علی موضعه احد من ولی ولاغیره؛ ) (1) بنابراین، اعتمادی بر آن روایت، با توجه به این نقل نیست. دست کم، با وجود این احتمال، استدلال تمام نیست.ب. در روایت نیامده است که الآن امام زمان (علیه السلام) دارای زن و فرزند است و از این جهت، اجمال دارد. شاید به فرزندانی که بعداً در آستانه ظهور و یا بعد از آن به دنیا خواهند آمد اشاره داشته باشد. ج. شاید از باب مبالغه در خفاء باشد. یعنی اگر بر فرض آن حضرت اولاد هم می داشت، از جایگاه و سرّ غیبت او، آگاه نمی شدند با این احتمال نیز، استدلال به روایت برای اثبات اولاد برای امام زمان (علیه السلام)، ناتمام است. 1-. الغيبه، نعماني، ص172. ٢-دلیل دیگر بر اثبات فرزند برای حضرت، روایتی است که ابن طاووس از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده است: ... اللهم اعطه فی نفسه واهله وولده وذریّته وجمیع رعیّته ما تقرّ به عینه وتسرّ به نفسه.... الها! مایه چشم روشنی و خوشحالی امام زمان (علیه السلام) را در او وخانواده و فرزندان و ذریّه و تمام پیروانش فراهم فرما. به این روایت هم نمی توان استدلال کرد، چون: الف. از جهت سند قابل اعتماد نیست. ب. به زمان ولادت فرزندان اشاره ندارد که پیش از ظهور است یا بعد از آن. از این جهت مجمل است. ٣-روایت دیگری نیز ابن طاووس از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: اللهم صل علی ولاة عهده والأئمة من ولده. ) (1) این روایت، بنا بر تصریح ابن طاووس، متن دیگری دارد به این شکل: 1-. جمال الاسبوع، ابن طاووس، ص510. اللهم صل علی ولاة عهده والائمة من بعده؛ ) (1)
بنابراین، روشن نیست که مقصود فرزندان بعد از او مراد است، یا امامان پس از او. علاوه بر این که این دو روایت مربوط به بعد از ظهور حضرت است نه پیش از آن. ٤-امام صادق می فرماید: کأنی اری نزول القائم فی مسجد السهله بأهله وعیاله؛ ) (2) ( این روایت نیز گذشته از ضعف سند، دلالتی بر اثبات فرزند برای امام زمان (علیه السلام) پیش از ظهور ندارد. بنابراین، این گونه از روایات که بدان اشارت کردیم، در حدی نیستند که وجود زن و فرزند را برای امام زمان (علیه السلام) پیش از ظهور اثبات کنند. از سوی دیگر، روایاتی داریم که با صراحت، وجود فرزند را از آن حضرت نفی می کند از آن جمله: مسعودی نقل می کند: علی بن حمزه، ابن سراج و ابن ابی سعید مکاری بر امام رضا (علیه السلام) وارد شدند، علی بن حمزه به حضرت عرض کرد: از پدرانت نقل کرده ایم که هیچ امامی از دنیا نمی رود، تا فرزندش را ببیند. امام رضا فرمود: آیا در این حدیث، روایت کرده اید: مگر قائم. 1-. جمال الاسبوع، ابن طاووس، ص510. 2-. بحار الأنوار، ج‏52، ص 317. برخی خواسته اند با تمسک به داستان (جزیره خضراء) بگویند که امام عصر (علیه السلام)، فرزندانی دارد و بر آن جزیره، زیر نظر وى، جامعه نمونه و تمام اعیار اسلامی را تشکیل داده اند. علامه مجلسی این داستان را جداگانه در نوادر بحار نقل کرده و می نویسد: چون در کتابهای معتبر بر آن دست نیافتم، آن را در فصلی جداگانه آوردم. ) (1) ( شیخ آقا بزرگ تهرانی این داستان را داستانی تخیلی و رمانتیک شمرده است. ) (2) ( افزون بر این، داستان به گونه ای است که نمی توان آن را پذیرفت: تناقضات فراوان، سخنان بی اساس و... در سلسله سند آن، افراد ناشناخته ای وجود دارند که نمی توان بر آنان اعتماد کرد. بنابراین، از این راه نمی توان زن و اولادی برای حضرت مهدى (علیه السلام) ثابت کرد. سرانجام 1-. بحار الأنوار، ج‏52،ص 159. 2-. الذريعة الي تصانيف الشيعة، آقا بزرگ تهراني، ص‏108. تبلیغ این کانال صدقه جاریه میباشد 🌅 @khorshid_Mahdi 🌅
🌺 🔹🔹🔹بزرگواری تعریف میکرد👇 پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد ، گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده و یک حسینی راستین بوده است ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا والاخره ⛔️⛔️⛔️ دل مردم درتلاطم است اگر کاری از دستت در این روزگار سخت بر می آید بخاطر خدا و امام حسین علیه السلام انجام بده 🌺حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان ‌‌‌‌‌‌
✍ امير المؤمنين (علیه السلام) فرمودند: 🌱 شيعيان مرا به دو خصلت امتحان كنيد كه اگر داراي اين دو خصلت بودند ، شيعه اند : 💥اهمّيّت به نماز در اوّل وقت و دستگيري برادران ديني خود با مال، اگر اين دو در آن‌ها نبود، پس از ما دورند، دورند و دورند! 📚 جامع الاخبار، ص ۳۵
25.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم جلسه سوم آموزش تدبر در قرآن کریم، در این جلسه گزاره های تعقلی، تفکری، تطهیری و... توسط استاد تبیین می شود. همچنین تفاوت روشهای مختلف تدبر مقدماتی، کلمه ای، سوره ای، قران به قرآن و.. ارائه میشود. التماس دعا داریم🌹 تبلیغ این کانال صدقه جاریه میباشد 🌺 @khorshid_Mahdi 🌺
پیرو این فیلم این متنم بخونید🌹 ازتو عذرخواهم که تقدس و آسمانی بودنیت باعث شد، تو را در بالاترین نقطه خانه‌ام قاب بگیرم. گمان کنم بچه‌هایم هم کمتر تو را دیده باشند؛ آخر تو مقدسی و نباید دست غیرمطهری تو را لمس کند... . 🔹فقط نمیدانم در کدام ترجمه‌خانه‌ای، اینگونه مطهر و مقدس را برای ذهنم ترجمه کرده‌اند که انقدر بین ما جدایی انداخته‌اند. تو همان بالاسر خانه ما بمان و محافظت کن از ما... وقتی خانه هستیم و نیستیم، وقتی مریض می‌شویم، وقتی به مسافرت میرویم... . 🔸راستی یکی عین تو را به دخترم هدیه میدهم تا ببیند این تقدس تو چه می‌کند. به دوستانم می گویم که بر سر مزارم یس تو را بخوانند... . 🔹چقدرررر وحشتناک است این روایت، روایتی که در زندگی ما گاهاً یا بیشتر اوقات در جریان است. برای اینکه کم لطفی نکرده باشم، این را بگویم گروهی دیگر هستند که تو را می‌خوانند و روایت‌شان به این گونه نیست که تو را قاب کرده باشند اما... . 🔸اما دوست دارم در گروهی باشم که تو را عزیز دانسته و تقدست را در زندگی آفرینیت می‌دانند؛ یعنی صفحاتت را گاهی رمان‌گونه، گاهی به دقت یک کتاب‌درسی و گاهی هم شبیه یه طبیعت‌شناسی و انسان‌شناسی می‌خوانند و زندگی می‌کنند تورا ... . 🔹آیات و جملاتی را رنگی و بعضی را برجسته می‌کنند. صفحات هر قرآن‌شان را یک رنگی زده‌اند، یادداشت برداری کرده‌اند و گاها از بس خواسته‌اند خوب بفهمند تو را، صفحاتت زخمی شده است. اما این نشان انجام رسالت توست. راستی بعضی نسخه‌هایت را برای بچه‌هایشان برگ برگ و نقاشی و جلد کرده اند تا وجود زیبای کودکانشان با زیبایی تو گره بخورد... . 🔸دوست دارم تو را در دست بگیرم، نشسته و ایستاده گاها دراز کشیده اما بخوانمت. ببینم برای این زندگی چه حرف هایی داری چه نسخه هایی می‌پیچی و می‌خواهم دوست باشیم. شاید دیر باشد اما هیچ عیبی ندارد تو آن‌قدر کریم هستی که زمان از دست‌داده را جبران کنیم. ان شاءالله تبلیغ این کانال صدقه جاریه میباشد 🌺 @khorshid_Mahdi 🌺
🌺 با ما باشید 🌺 مبدا تفكر جدايى دين از سياست ۱ . فكر جدايى دين از سياست از چه زمانى شروع و به وسيله چه كسانى ترويج شد؟ خاستگاه اصلى انديشه جدايى دين از سياست، غرب است. در قرون وسطى و پس از آن، عواملى دست به دست هم داد و اين انديشه را بر فرهنگ غرب حاكم ساخت. مسيحيت تحريف شده با مفاهيمى نارسا و غير معقول، در كنار حاكميت استبداد و اختناق رجال كليسا و نيز تعارض عقل و علم با آموزه هاى انجيل متحرَّف، باعث شد تعارضى آشكار ميان دين و تجدد در گيرد. تعارضى كه سرانجام به تفكيك دو حوزه «علم» و «دين» انجاميد و در نتيجه دين از همه عرصه هايى كه ادعا مى شد علم در آن سخن مى گويد، كنار رفت. در جهان اسلام انديشه جدايى دين از سياست، از سوى سه قشر مطرح شده است: گروه نخست؛ حاكمان ستمگر و جورى بودند كه در صدر اسلام مى خواستند جريان خلافت را به سلطنت تبديل كنند. به عنوان مثال وقتى معاويه در سال چهلم هجرى به خلافت رسيد، به عراق آمد و گفت: «من با شما بر سر نماز و روزه نمى جنگيدم؛ بلكه مى خواستم بر شما حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم» [1] پس از او حكومت در جامعه اسلامى، عملاً از جنبه دينى خارج و به سلطنت تبديل شد. سلاطين جور در هر دوره اى، براى مبارزه با عالمان دين، همواره سياست را جداى از دين و شأن علما را بالاتر از دخالت در سياست، معرفى مى كردند [2] گروه دوم؛ استعمارگران خارجى بودند. بزرگ ترين ضربه هايى كه استعمار از ممالك اسلامى ديد، از سوى تعاليم دينى و علماى دين، رهبرى مى شد. از اين رو فرهنگى كه همواره از سوى استعمارگران براى ممالك اسلامى نسخه بندى و ترويج مى شد، فرهنگ «جدايى دين از سياست» بود [3] قشر سوم، جريان روشنفكرى بيمار بود كه از سوى تحصيل كرده هاى غرب آغاز شد. آنان سعى در تطبيق همان جريان جدايى دين از سياست در فضاى غرب بر حوزه اسلام كردند؛ ولى از چند مطلب غافل بودند: يكم. اسلام غير از مسيحيت است. دوم. آنچه به نام مسيحيت در غرب قرون وسطى بود، آيين ناب حضرت مسيح (علیه السلام) نبود. سوم. علماى اسلام، نه تنها داراى حاكميت استبداد و اختناق نبودند و هرگز با علم سر ستيز نداشتند؛ بلكه هرگاه قدرت به دست آنان يا در كنارشان بود، دوره شكوفايى و رشد علم شناخته مى شد. [1] ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 160. [2] صحيفه نور، ج 83، ص 217: درباره سخن رضا شاه به آيه اللّه كاشانى. [3] ر.ك: سروش، محمد، دين و دولت در انديشه اسلامى، صص 120 ـ 126. تبلیغ این کانال صدقه جاریه میباشد 🌺 @khorshid_Mahdi 🌺
خورشید عالم تاب ☀️
🌺 با ما باشید 🌺 مبدا تفكر جدايى دين از سياست #پرسش_۱ . فكر جدايى دين از سياست از چه زمانى شروع و ب
نکاتی در پاسخ به جدايى دين از سياست با توجه به حجم عظيمى از احكام اجتماعى و اهداف سياسى ـ دينى اسلام، مى توان هدف گيرى اصلى اين دين مقدّس را شناخت. امام خمينى (رحمه الله) در اين باره مى فرمايد: «اسلام دين سياست است، با تمام شئونى كه سياست دارد. اين نكته براى هر كسى كه كمترين تدبّرى در احكام حكومتى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام بكند، آشكار مى گردد. پس هر كه را گمان بر او برود كه دين از سياست جدا است، نه دين را شناخته و نه سياست را» [1] با مرورى كوتاه بر قوانين اسلامى و آيات قرآن، روشن مى گردد كه اسلام دينى جامع و همه سونگر است كه تمام ابعاد زندگى انسان (فردى، اجتماعى، دنيايى، اخروى، مادى و معنوى) را در نظر گرفته است و همان گونه كه مردم را به عبادت و يكتا پرستى، دعوت نموده و داراى دستورات اخلاقى و خودسازى فردى است؛ احكام و دستوراتى در مورد مسائل حكومتى، سياسى، اقتصادى، اجتماعى، قضايى، امور مربوط به اداره صحيح جامعه، روابط بين الملل و ... دارا مى باشد. بديهى است اجراى چنين احكام و دستوراتى، بدون قدرت اجرايى، امكان پذير نيست. به عبارت ديگر آموزه هاى سياسى و اجتماعى دين، لزوما حكومت دينى را نيز به دنبال دارد. حكومت دينى ـ به معناى صحيح آن ـ حكومتى است كه جامعه را بر اساس قوانين الهى اداره كند و زمينه هاى رشد استعدادها و امكان رسيدن انسان ها به كمال و ايجاد جامعه اى برين، صالح و شايسته را براى مردم آماده سازد و با فسادهاى اخلاقى، اجتماعى و ... مبارزه كند. [1] صحيفه نور، ج 1، ص 6. تبلیغ این کانال صدقه جاریه میباشد 🌺 @khorshid_Mahdi 🌺
خورشید عالم تاب ☀️
نکاتی در پاسخ به جدايى دين از سياست #بخش_اول #یک_گستره_قوانين_اسلام با توجه به حجم عظيمى از احكام
نکاتی در پاسخ به جدايى دين از سياست سيره و روش رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) نشان دهنده اين است كه دين از سياست جدا نيست. آن حضرت ضمن تشكيل حكومت، مسئوليت اجرايى و قضايى آن را نيز بر عهده داشت. اميرمؤمنان على (علیه السلام) نيز حكومتى بر اساس عدل و اجراى دستورات الهى بنا نهاد. حكومت كوتاه مدت امام حسن (علیه السلام) ، قيام خونين امام حسين (علیه السلام) و مشروع ندانستن حكومت هاى وقت از سوى ديگر امامان (علیهم السلام) ، همه بيانگر اين واقعيت است كه آموزه هاى سياسى و «تشكيل حكومت صالح» از ضروريات دين اسلام است. تبلیغ این کانال صدقه جاریه میباشد 🌺 @khorshid_Mahdi 🌺
🍁جدا شدن از ریشه🍁 🍃شاخه ای رو که از درخت جدا میکنی، همون لحظه خشک نمیشه، 🥀کم کم پژمرده میشه... 🍁جدا شدن از هم همین طوره... 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 تبلیغ این کانال صدقه جاریه میباشد 🌅 @khorshid_Mahdi 🌅
خورشید عالم تاب ☀️
نکاتی در پاسخ به جدايى دين از سياست #بخش_دوم #دو_سيره_پيشوايان_دين سيره و روش رسول اكرم (صلی الله
نکاتی در پاسخ به جدايى دين از سياست در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل سياسى و اجتماعى، اصلاح امور جامعه و برقرارى مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعاليم اساسى دين است. پاره اى از آياتى كه بر اين مطلب گواهى مى دهد، عبارت است از: 1. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ» [1] ؛ «به راستى كه پيامبران را با پديده هاى روشن گر فرستاديم و همراه آنان كتاب و ميزان نازل كرديم، تا مردم به دادگرى برخيزند و آهن را كه در آن نيروى سخت و سودهاى فراوان براى مردم است، پديد آورديم». 2. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ» [2]؛ «و به راستى در هر امتى، پيامبرى فرستاديم كه خداوند را بندگى كنيد و از پيروى طاغوت دورى جوييد» [3] [1] حديد 57، آيه 25. [2] نحل 16، آيه 36. [3] براى آگاهى بيشتر ر.ك: نصرى، عبدالله، انتظار بشر از دين، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى. تبلیغ این کانال صدقه جاریه میباشد 🌅 @khorshid_Mahdi 🌅