eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
828 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
354 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍خواص بی نظیر انجیر ضدیبوست بهبود سرفه جلوگیری از ضعف عضلات بالا برنده تراکم استخوان جلوگیری از سرطان سینه کاهش وزن کاهش فشار خون رفع تشنگی ☜【طب شیعه】 🍏 @khorshidebineshan 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شبتان مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله قسمت جدید * تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
مجله تربیتی خورشید بی نشان
بی سیم بصیر دو تا خصوصیت دارد؛ یکی عدم نمایش شماره☺️، دیگر اینکه باید مثل بی سیم وقتی صحبت می کنی، ش
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 .• کتابِ مرتضی و مصطفی •. " قسمت۳ " |فصل اول : شما کہ ایرانی هستی| ...💔... فرم ها را که گرفت، گفت: آقا، یه شماره حساب هم محبت کن بده. گفتم: شماره حساب برای چی؟ گفت: تو چه قدر پرتی😒! مگه حقوق نمی خوای؟ گفتم: مگه قراره حقوق بدن🤭؟ تا آن موقع نمی دانستم حقوق هم می‌دهند. فکر می‌کردم که این ثبت‌ نام هم مثل ثبت نام ‌های بسیج است. گفت: خیلی پرتی! شماره حسابت رو بنویس. در فرم جایی برای کد ملی و شماره شناسنامه تعبیه نشده بود، من فقط نام، نام خانوادگی، نام پدر سال تولد و محل تولد را نوشته بودم. با خودم گفتم: الان اگر شماره حسابم را بنویسم، اینها بزنند توی سیستم، کد ملی و همه مشخصاتم در میاد.🤭 از طرفی من که اصلا به نیت حقوق نیامدم. به همین دلیل و برای اینکه در مراحل بعدی لو نروم، یک شماره کارت پس و پیش و الکی نوشتم و دادم🤫😅. افضلی بعد از گرفتن مدارک، گفت: پس فردا اعزامه... باورم نمی شد که اینقدر راحت کارم راه بیفتد. از او خداحافظی کردم و خوشحال و شنگول برگشتم.😂❤️ کمی کار عقب افتاده داشتم. رفتم آنها را سر و سامان دادم و آمدم خانه🏠. به خانمم گفتم: بهم خبر دادن که کارت جور شده و دوباره باید برم عراق. از قضا کارم هم جور شده بود. سری قبل که رفته بودم ستاد بازسازی عتبات، در یکی از هتل ها 🏢 با یک مهندس اصفهانی آشنا شدم😊. کار در ستاد بازسازی عتبات جوری است که همه چیزش فی سبیل اللّه است، یعنی حتی کرایه رفت و برگشت را هم باید از جیب بدهی. با مهندسی که آشنا شدم، به من گفت: اگه خواستی بیا اینجا، من پروژه بر می دارم، کار بر می دارم، بیا برای من کار کن، بهت حقوق هم میدم💵✔️. پیشنهاد خوبی بود. هم ادای دین به حساب می ‌آمد، هم زیارت بود، هم درآمد داشت. به هر ترتیب هم عراق جور شده بود، هم سوریه. اما انتخاب من معلوم بود و آرزو داشتم به سوریه بروم. تنها کسی را که در جریان قرار دادم برادر کوچکم محمد بود. به او گفتم : من کارم درست شده، می خوام برم سوریه😍، ولی هیچ کس خبر نداره، غیر از تو. به تو گفتم که اگر یه وقت اتفاقی برام افتاد، در جریان باشی🌸. گفت: باشه.👍 محل تجمع و اعزام، کنار مسجد پارک «کوه سنگی» مشهد بود. روز موعود به آنجا رفتم. زمستان ❄️ سال ۱۳۹۳ بود و هوا به شدت سرد😬، کم کم همه آمدند. دو سه ساعتی 🕒 آنجا بودیم تا این که سر و کله مسولین مربوطه که سه نفر از نیروهای سپاه قدس بودند، پیدا شد😱.کار آن ها سازماندهی نیروها برای فرستادن به تهران بود . حدود دویست نفر جمع شده بودند. همه را به خط کردند. همان اول کار، یکی از آنها آمد جلو و گفت:« آقایون! هرکس ایرانیه، خودش بیاد بیرون ما رو به دردسر نندازه.» هیچکس از صفوف جدا نشد و بیرون نیامد🤫. او دوباره گفت:« هرکس ایرانیه، اگر ما اون رو پیدا کنیم، براش بد میشه، خودتون بیایین بیرون.🤭» باز کسی بیرون نیامد. من خیلی دلهره داشتم😓. او گفت:«خیلی خب!بنشینید.» همه نشستیم با انگشت👆 شروع کرد اشاره کردن به بعضی از نفرات و گفت:« شما....شما...شما....شما.... شما.....شما....شما.......بیایین بیرون😲.» حدود بیست نفر را کشید بیرون. من سومین نفری بودم که مورد اشاره قرار گرفتم😨. چون ثبت نام کرده بودم کمی خیالم از بابت رفتن راحت بود😶 . وقتی مورد اشاره قرار گرفتم، با خودم گفتم:« حتما می خواهند برای سازماندهی نیرو ها فرمانده گروهانی، چیزی انتخاب کنند، نظرش ما را گرفته.😏» خیلی امیدوار بودم که دیگر همه چیز هماهنگ است. او گفت:« کسایی رو که گفتم، این طرف بشینن😌.» ما بیست نفر رفتیم کمی آن طرف تر نشستیم . بعد از این از جمع جدا شدم ، گفت:« آقایونی که جدا کردیم، زحمت بکشن برن خونه هاشون.🙁» همه محاسباتم ریخت بهم.🤨 باورم نمیشد😣. با تعجب تمام گفتم: «بله؟🤷‍♂!» او گفت:«آقا!شما ایرانی هستید! نه مارو اذیت کنید، نه خودتون رو، بفرمایید منزل🙎‍♂ .» هر چه التماس کردیم🙏، فایده ای نداشت و قبول نکردند .🙅‍♂ از آن بیست نفر، همه رفتند جز من. طرف در جواب اصرار من می گفت :«تو ایرانی هستی، خودتم میدونی، ما هم می دونیم، پس برو دنبال کارت🤛.» رفتم به آن دو نفر دیگر رو انداختم، آنها هم همین جواب را دادند و قبول نکردند. در همین گیر و دار، یاد گذرنامه افغانستانی که داشتم افتادم✌️. قضیه بر می گشت به ۱۳سال پیش😉. من به اقتضای شغلم که تاسیسات بود سه بار به حج عمره مشرف شده بودم. یکی از رفقایی که با او به حج رفته بودم، بهم گفت:«فلانی! اگر گذرنامه غیر ایرانی داشته باشی، سفارت عربستان راحت برای حج تمتع ویزا می ده😄!» Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 .• کتابِ مرتضی و مصطفی •. " قسمت۳ " |فصل اول : شما کہ ایرانی هستی| ...💔... فرم ها
برای رفتن به حج تمتع بعد از ثبت نام، حداقل باید ۱۰ سال در نوبت قرار می گرفتی تا اسمت در بیایید😢. خیلی هم آرزو داشتم به حج واجب بروم. از آن دوستم پرسیدم :«چه جوریه؟! چی کار باید بکنم؟!» گفت:«اگه میتونی یه گذرنامه افغانستانی ای، عراقی ای، چیزی جور کن، من ویزاش رو برات می گیرم.» با یک کارگر افغانستانی به نام «سید محمد» حدود ۸ سال کار می کردم و او را خوب می شناختم . همان ایام کار تاسیسات و لوله کشی یک ساختمان🏢 چهار طبقه دستم بود. فردا صبح سر ساختمان🏢 به سید محمد گفتم:« سید محمد! یه گذرنامه افغانستانی می خوام میتونی برام جور کنی؟». گفت:« ها! می تونم، پول بده برات جور کنم😉.» پرسیدم:«چقدر؟» گفت:« صد هزار تومن💵 بده با یه عکس برات ردیف می کنم👌 .» سال ۱۳۸۰ صد هزار تومان خیلی بود. با اینکه سید محمد را خوب می شناختم، اما باز ته دلم گفتم:«این کارگره! ممکنه صد تومنُ بگیره و دیگه از فردا پیداش نشه😣.»با این حال دلم را زدم به دریا و گفتم توکلت علی الله ، صد هزار تومان پول به همراه یک قطعه عکس خودم و خانمم دادم به سید محمد. اما از آن پول دل کندم و گفتم این حالا یک حرفی زد، نمی شود زیاد روی حرفش حساب باز کرد 😕. دو روز بعد سید محمد گذرنامه به دست آمد سر ساختمان🏢، آن هم گذرنامه اصل مو لای درزش نمی رفت😌. بعد از گرفتن گذرنامه، با خودم فکر کردم و گفتم :« تو که تا حالا حج واجب نرفتی، حالا هم که میخوای بری، رفتی رشوه دادی، با یک گذرنامه مسئله دار و غیر ایرانی بری! این چه حجیه🙍‍♂؟ به چه دردی میخوره🤦‍♂؟» همان جان قیدش را زدم و از رفتن به حج منصرف شدم . گذرنامه افغانستانی را هم انداختم داخل گاو صندوق مغازه. از انجا که می ترسیدم فراد این گذرنامه را یکی ببیند و برایم شر شود که مثلاً این ادم جاسوس است و به افغانستان آمد و شد دارد، گذرنامه را لای چیزی پیچاندم و آن را با چسب به گاو صندوق چسباندم🙃. وقتی میخواستم برای رفتن به سوریه ثبت نام کنم، یاد این گذرنامه بودم ،اما باز ترسیدم که انگ جاسوسی به من زده شود ،به همین خاطر آن را رو نکردم. ان روز در کوهسنگی ،وقتی التماس ها و جزع و فزع ام جواب نداد ، گفتم:«تیر آخرم را هم می زنم😝، هر چه بادا باد.» اتوبوس ها داشتند برای رفتن سازماندهی می شدند .با عجله آمدم سر پارک ،یک ماشین در بست گرفتم ،رفتم مغازه. گذرنامه را برداشتم و با همان ماشین مجدداً برگشتم کوهسنگی🤓 .از دور دیدم هنوز اتوبوس ها 🚌حرکت نکرده اند .ماشین🚙 جلوی پارک توقف کرد. تا محل اوتوبوس ها که حدود یک کیلومتر میشد ،بدو بدو آمدم. وقتی رسیدم پیش اتوبوس ها نفسم بالا نمی امد...😣 ...💔... ⚪️ دارد ... Join @khorshidebineshan
💔 افتخار ایران و اسلام ولادت: ۲۰ مهر ۱۳۲۹ شهادت: ۳۰ تیر ۱۳۶۱ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران فرماندهی افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری عملیات‌های مهم: نابودی پالایشگاه در بغداد 🍃🌸🍃 پایگاه هوایی ؛ شهید عباس دوران و دوستانش در حال دیدن مصاحبه صدام با شبکه های تلوزیونی هستند صدام با غرور و نیشخند برای تحقیر خلبانای ایرانی میگه: "هر جوجه خلبان ایرانی که بتونه به ۵۰کیلومتری نیروگاه بصره نزدیک بشه حقوق یکسال نیروی هوایی عراق رو بهش جایزه میدیم"!!! تو این لحظه شهید دوران به شهید یاسینی میگه علیرضا بریم روشونو کم کنیم ؟؟😉 تنها 150دقیقه بعد از حرف صدام ، نیروگاه بصره با موفقیت بمباران میشه.💪 در طول 22 ماه حضور در جنگ 120 پرواز عملیاتی داشت. آنهایی که اهل پرواز هستند می دانند که این غیرممکن است و شاید هیچ خلبانی پیدا نشود که توانسته باشد از عهده این کار برآید و این در آن زمان یک رکورد در نیروی هوایی محسوب می شد. در بین نیروی های دشمن نیز دوران خیلی معروف بود و زهرچشمی از عراقی ها گرفته بود که عراقی ها آرزو داشتند او را اسیر کنند. ادامه دارد 💞 @khorshidebineshan
💔 بغداد ميزبان اجلاس سران عدم تعهد بود و اجراي آن، اين شهر را نشان ميداد و به شدت روي آن تبليغ مے كرد ايران هرچه كرد تا با رايزني ها، محل اجلاس تغييركند نتيجه اي نگرفت. تصميم براين شد كه بغداد ناامن شود.💪 و ارتش مامور اين كارشد صدام که ادعا مےکرد: "هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد را ندارد." و پدافند هوايي بغداد با مسكو مقايسه ميشد اما... ساعت ٥:٣٠ صبح ۳۰ تیر ۱۳۶۱ شش خلبان با ٣ فروند جنگنده فانتوم براي این عملیات آماده شدند. فرمانده آنها سرهنگ خلبان بود. طرح اين بود: ٣ فروند فانتوم مسلح به پرواز درآیند. هرسه تا مرز بروند. ٢فروند از مرزگذشته وبه هدف حمله‌ور شوند. فانتوم سوم بايد رزرو ميماند هدف فانتوم ها پالایشگاه «الدوره»، نیروگاه اتمی و ساختمان الرشید یا هتل محل اجلاس در بغداد بود هواپیماها در۳۰کیلومتری بغداد با ۳دیوار آتش مواجه می‌شوند. چند گلوله به هواپیماي برخورد می‌کند و موتور سمت راست از کار می‌افتد خلبان، حاضر به لغو عمليات نيست. هواپیماها به‌سمت جنوب شرقی بغداد (پالایشگاه الدوره) ادامه مسیر داده و تمام بمب‌ها را روی این آن ميريزند بعدازتخلیه بمب‌ها، به مسیری ادامه می‌دهند كه به سالن محل اجلاس ختم می‌شد درهمین زمان،عقب هواپیمای نیز مورد اصابت قرارمی‌گیرد علائم و نشانگرهاي كابين از كار مي افتد و منصور کاظمیان (خلبان عقب) ايجكت مي كند. ادامه در پست بعد 💞 Join @khorshidebineshan
💔 عباس اما با این که می‌توانست با چتر نجات خود را نجات دهد اما با صرف نظر کردن از خروج اضطراری، بيرون نمي پرد و هواپيماي نيمه سوخته را به مكاني در نزديكي هتل محل اجلاس مي كوبد عمليات به نتيجه رسيد. با ناامن شدن بغداد، اجلاس سران عدم تعهد نيز به منتقل شد. این عملیات شهادت طلبانه تحت عنوان نام گرفت. از پیکر وی، بیست سال بعد در سال ۱۳۸۱ تکه‌ای از استخوان پا به ایران بازگشت که در ۱۰ مرداد ۱۳۸۱ خانواده وی آن‌را در شیراز به خاک سپردند. تصویری از حضور فرمانده کل قوا بر سر مزار سرلشکر خلبان شهید در اردیبهشت ماه هشتاد و هفت در شیراز از آن شهید وصیت نامه کتبی به دست نیامده ولی بارها پدرشان را مورد خطاب قرار داده و گفتند: "اگر روزی به درجه شهادت نائل شدم، پدرم قیّم پسرم خواهد بود و با همان روحیه زهد و تقوایی که در شما سراغ دارم، فرزندم را همچنان که در تعلیم و تربیت من زحمت کشیدید، تربیت نمایید و از او دیگری بسازید"... شهید سرلشگر خلبان عباس دوران: "اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می آیم اما هرگز تن به اسارت نخواهم داد." رهبر معظم انقلاب: اگر ماجرا شهید دوران را کسی در کتابها مےخواند، احتمال میداد که افسانه باشد، اما ما با چشم او را دیدیم. نام برخی از کتابهایی که در مورد شهید عباس دوران نگاشته شده است: کتاب "خاطرات عباس دوران" کتاب"پلاکهای اسمانی" کتاب"بمبی در کابین" کتاب "اسمان4" کتاب "شکوه دوران" 💞 @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دعای عهد کم حجم ✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان 🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋 🌹 🌹 🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ ظهور فرمانده ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ به نیابت از عج هدیه به محضر سلام الله علیها ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ Join @khorshidebineshan
🔴 💠 آهای ! وقتی همسرتان از دست‌هایش زیاد کار کشیده است به او بگویید کنارتان بنشیند و دست‌هایش را دهید. 🔸 و گاهی بین ماساژ دادن، دستش را ببوسید تا هم علاقه و قدردانی شما را با تمام وجود حس کند و نیز فرزندان شما، احترام و تواضع و محبّت را یاد بگیرند. 🔸 برخی کارها برای همیشه در ذهن همسرتان می‌ماند و با همان تصویر، با سختیهای زندگی کنار می‌آید و باعث همدلی می‌شود.💞😍 Join @khorshidebineshan
🔴 💠 سال تحویل دور هم بودیم. علی به همه داد غیر از من. گفت: «بیا بالا توی اتاق خودمون». یه دستش گرفت و گفت: «من می‌زنم روی قابلمه تو از روی صداش بگرد و هدیه‌ات رو پیدا کن». گذاشته بود توی لباس فرمش. یه شیشه بود و یه . این قدر برام لذت بخش بود که تا حالا یادم مونده. نیمه پنهان ماه، جلد ۵،ص۳۲ Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 #از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 3 شبا این قرآن رو میذاشتم رو سینم و میخوابیدم... کسا
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 4 جالب اینجاست که رفتار همشون با من عالی بود... با اینکه همشون قاتل و زندانی با جرمای سنگین بودن اما عین یه داداش با من رفتار میکردن. مثلا بهم کارت تلفن میدادن تا زنگ بزنم... یه روز یه روحانی آورده بودن بازداشتگاه تا با ماها حرف بزنه... تا منو دید گفت : تو اینجا چکار میکنی با این تیپو قیافه ؟ اینجا زندانه . اذیت میشیا! چکار کردی اینجایی ؟ زودتر برو از اینجا. هه... نمیدونست که کل بازداشتگاه با من رفیق شدن ☺️ خداروشکر موندن من چند روز بیشتر طول نکشید اما به اندازه ۷۰ سال بزرگ شدم. وقتی فهمیدم تبرئه شدم و پلیس چیزی نتونست برای ادعاهاش کشف کنه تا یک ماه عین روانی ها خودزنی میکردم. دست خودم نبود. 😞😞😞 این اتفاقات شهریور سال ۹۳ افتاد... تا اینکه بهم پیشنهاد روانشناس دادن... اما نرفتم. دلیل خودزنی هام این بود که نمیتونستم باور کنم خدایی هست... نمیتونستم بفهمم خدا یعنی چی ... بالای پنج ساعت به یه گوشه نگاه میکردم و حرف نمیزدم. 😔 تا اینکه مسجد رفتم و اونجا کلی رفیق پیدا کردم ولی کم کم پی بردم یه چیزی هست که من نمیدونم... ✅اونجا بود که شروع کردم به فکر کردن و تازه داشتم میفهمیدم خدایی وجود داره. بعدشم تصمیم گرفتم یه سایت بزنم و حرفامو اونجا بنویسم. تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۹۳ سایت چهل توبه زدم و بعدش دیدم که کم کم بازدید سایتم زیاد شد رسالتمم گذاشتم پاکی خودم و جوونا... (الانم سایتمون ماهی ۵۰ هزار بازید داره...) نویسنده؛ Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 #از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 4 جالب اینجاست که رفتار همشون با من عالی بود... با
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 5 خیلی چیزا هست که از اون روزا میتونم بگم... اما یاد اوریش اذیتم میکنه... این چیزا تو دلم پنج سال مونده بود...خواستم بگم که سبک بشم. چون پسر با صداقتی ام.😊 دوست ندارم چیزی تو دلم بمونه... دلیل برگشتن من صداقتم بود... 💕من از اولشم آدم بدی نبودم. تنها مشکل من این بود که پدر مادرم برای تربیتم اصلا وقتی نذاشتن و من همینجوری الکی بزرگ شدم... وقتی توبه کردم خودم شدم پدر و مادر خودم... اگه خدا منو برگردوند بخاطر این بود که میدونست من گول شیطون رو خوردم. الانم انقدر رشد کردم که اصلا باورم نمیشه اون رضا من بودم... اینارو هم گفتم فکر نکن قصد درد و دل داشتم...یا... نه... اینارو گفتم چون اتفاقا به خودم افتخار میکنم. من به خودم افتخار میکنم که تونستم همچین تحولی در خودم ایجاد کنم ️❤? 🌷این روزا هم فکر شهادت میزنه به سرم... اما خب...به قول شما شهادت برام یکم زوده... چون رسالت من اینجاست و کاری که دارم میکنم کم از شهادت نداره. ❤️🌷🌷 نکته جالب اینجاست... وقتی منو گرفتن پلیس به کل خبرگزاری های ایران مثل صدای خراسان ایسنا ایرنا خبر گزاری فارس قطره پیام زد که ما مدیر بزرگترین سایت مستهجن رو گرفتیم. هر کی شکایت داره بیاد! 🙄🙄 فکرشم نمیکردن که همین ادم بشه مدیر بزرگترین سایت تحول معنوی ایران! ☺️❤️ نکته جالب : من تموم جرم هامو از قبل آزادیم کامله کامل اعتراف کرده بودم ! ❤️اما خدا یه کاری کرد❤️ که با اینکه تموم جرم هامو اعتراف کرده بودم اما اصلا قاضی پرونده قبول نمیکرد و بعد یه سال تحقیق کامل تبرئه شدم و برام پرونده تشکیل نشد... 🗃🗃🗃 نوشته های Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کنترل عصبانیت هنگامی که والدین به طور کار آمد هیجان های خود را مهار می کنند، فرزندان شان هم یاد می گیرند تا به همین شیوه عمل کنند. روشی که والدین برای مدیریت خود در شرایط انفجاری (عصبانیت بیش از حد) به کار می برند، الگویی برای فرزندشان می شود تا به هنگام خشم یا اندوه از آن الگو تبعیت کنند. بنابراین کنترل خشم و عصبانیت چیزی است که همه والدین به آن نیازمندند. خود مهار گری روشی برای کمک به والدین است تا از وارد کردن صدمه به فرزندشان اجتناب کنند. با کسب این مهارت، والدین خواهند توانست تا با فرزندشان به شیوه هایی موثر حتی در لحظات تنش زا، تعامل کنند. مثلا وقتی کودک ما شاهد است که به نظر خیلی عصبانی می آییم، خشم خود را فرو بخوریم و سکوت کنیم و چند دقیقه ای از او بخواهیم محیط را ترک کند تا کنترل خود را دوباره به دست آوریم، او نیز از این شیوه استفاده خواهد کرد. در واقع رفتارهای خشن فرزندانمان بازتابی از رفتار والدین است. خشم، هیجان پایه ای است که هر کسی آن را می فهمد. می توان به افراد آموزش داد که چگونه خشم خود را بدون آسیب زدن به خود یا دیگران مهار کنند. آنچه حائز اهمیت است قبول مسئولیت اعمال خود و پذیرش احساسات به عنوان بخشی از ماهیت بشری است. Join @khorshidebineshan
کودک خلاق و مستقل میخواهید؟ همبازی باشید نه خط دهنده! والدین بهتر است اجازه بدهند کودک با قدرت خلاقیت خود بازی را اداره کند. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می شود که به کودکان در بازی آزادی زیادی داده شود و برای آنها به عنوان یک فرد احترام قایل شد. محیط خانه را به صورتی درآورید که در آن فعالیت، بازی و خنده به مقدار زیادی وجود داشته باشد و همراه با کودکان خود سعی کنید کارها را به روش های جدید و جالب انجام دهید. Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ بله این حرف کاملا درستی هست
فقط یه نکته ای رو مجددا عرض کنم. 🔶 بله ما گفتیم که خداوند طبع و مزاج انسان ها رو در امتحاناتی که ازشون میگیره حساب میکنه. این حرف درستیه ولی یه نکته خیلی مهم اینکه انسان باید تا حدی که ممکنه غذای خودش رو اصلاح کنه. 🔥 مثلا کسی که صفراوی هست و زود عصبی میشه با خوردن غذاهای تند و گرم و خشک عصبانیتش بیشتر خواهد شد. ⭕️ این آدم نمیتونه هی غذاهای گرم و خشک بخوره بعدش که گناه انجام داد انتظار داشته باشه که خدا گناهانش رو نادیده بگیره!