eitaa logo
334 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
487 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💎✨ : اگر قرار است آدمی روزی بمیرد؛ همان بهتر که در جوانی و با شهادت دنیا را ترک کند... 📸 •• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
اگه دلت میگیره😔 اگر افسرده ای😶 اگر غمگینی☹️ به این دلیل هست که به خدا ایمان نداری...💔 •• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
4_5828158990177010802.mp3
3.86M
✨ | رحمت بی نهایت خداوند متعال... ❤️| در محضر عالی☘🔉 •• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
°•🦋•° شب‌آخرموقع‌رفتن فهمیدمادرخواب است وبه‌جای‌بیدارکردن‌مادروخداحافظی شروع‌به‌بوسیدن‌کف‌پای‌مادرکرد وبه‌پدرگفت‌که‌سلامم‌رابه‌مادرم‌برسانید..:)🍃 🌸🕊 •• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَيُسْرِعُني اِلَي التَّوَثُّبِ عَـــلي مَــــٕحارِمِكَ مَـــعْرِفَتي بِسَعَةِ رَحْمَتِكَ، وَعَظيمِ عَـفْوِكَ، ببخش آن بـــــنده ای را کــــه فهــمید تو دلت نمی آید عذابش کنی و بی حیا شد! + دعای ابوحمزه ثمالی 🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼 •• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
.
#قسمت_سی_و_سوم 🦋 من زبانم نمی چرخید و او مهربان می گفت : « فقط بگو الله اکبر » تا زبانت بچرخد ...
🔸فصل چهارم 🦋 گفت : «برای مظلومیت حضرت زهرا .» شما هم وقتی من شدم، بیایید سر خاکم و روضه حضرت فاطمه را برایم بخوانید و از آن بزرگوار درخواست کنید که شفاعتم کند.» مثل همه شهدای ما ، خیلی بزرگ بود این آدم ! راضی بود تمام مشکلات و سختی ها را خودش به تنهایی به دوش بکشد؛ اما دیگران راحت باشند . قبل از انقلاب وقتی جریان پخش اعلامیه ها در لو می رود ، ساواک ، علی آقا و دو نفر دیگر را دستگیر و بازداشت می کند؛ اما بیشتر از علی آقا ، آن دو نفر مورد شکنجه قرار می گیرند . علی آقا که خودش به عنوان عامل اصلی و ارتباطی عمل می کرد ، وقتی وضع و حال اینها را می بیند، طاقت نمی آورد و به این دو نفر می گوید اگر شکنجه شدید، اعتراف کنید که ما بی گناهیم و اعلامیه ها را از ماهانی می گرفتیم . آنها هم همین کار را کرده بودند . ساواک بعد از اعتراف این دو، علی آقا را به عنوان سر نخ اصلی مورد شکجه های بیرحمانه ای قرار داده بود که ما آثار آن را دیده بودیم؛ اما هرگز موفق به شناسایی کسی دیگر نمی شوند. با پیروزی اسلامی ، وقتی مردم به زندان پادگان کازرون ریختند ، همه در بند عمومی جمع بودند .. تنها او در سلول انفرادی کثیف، تاریک و نموری زندانی شده بود . از عزت نفس این شهید مطلبی دیگر به نظرم آمد که خالی از لطف نیست ؛ زمستان که شد ، علی آقا لباس گرمی برای خودش خرید . خوشحال شدیم که پس از چندی، به فکر سلامت خودش افتاده است؛ اما دیری نکشید که دوباره علی آقا را با همان پیراهن رنگ و رو رفته قبلی دیدیم . پرسیدم :« پس لباس گرمت چی شد؟» گفت : «در اتوبوس نشسته بودم که دیدم بنده خدایی از سرما می لرزد و لباسی به تن ندارد . اگر خدا قسمت کند، دوباره می خرم .😊» عاشق بود و به هیچ صراطی جز صراط مستقیم نمی شد . اگر تکه تکه اش هم می کردی، همان بود که باید باشد . در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، قرار بود مردم به یک مناسبتی که یادم نمی آید ،به پشت بام‌ها بروند و «الله اکبر» بگویند؛ علی آقا آن روزها تازه از بیمارستان مرخص شده بود و نمی توانست حرکت کند . همان شب ، سر ساعت مقرر ، ما به پشت بام رفتیم و هم صدا با مردم شروع به گفتن «الله اکبر » کردیم .🗣 از طرفی ، دلمان هم برای علی آقا می سوخت که نمی تواند به پشت بام بیایید و «الله اکبر » بگوید . چندین بار همصدا با مردم «الله اکبر » گفته بودیم که یکدفعه صدایی شنیدیم، رساتر از همه ! تعجب کردم ! از بام که به حیاط نگاه کردم ، دیدم علی آقا ... •• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
.
🔸فصل چهارم #قسمت_سی_و_چهارم 🦋 گفت : «برای مظلومیت حضرت زهرا .» شما هم وقتی من #شهید شدم، بی
🔸فصل چهارم 🦋 یادم است شیفت کتابخانه را که یکی از موسسان اصلی آن بودند به بنده و یکی از دوستانم واگذار کرده بودند. آنقدر در مورد رسالت این کار توضیح میدادند که ادم فکر میکرد اگر سهوا هم قصوری پیش بیاید ، نزد مقصر است ، چون وقتی خودشان بودند از جان مایه می گذاشتند . شخصأ کتابها را به در خانه افرادی که هنوز لذت مطالعه را نچشیده بودند تحویل می داد و با خوشرویی سفارش کتاب مورد درخواست را می گرفت . بعدا همین آدمها از عضو های فعال و ثابت دوازده کتابخانه ای شدند که در سطح مساجد گسترش پیدا کرده بود . آنها هنوز می گویند، ما قبل از علاقه به کتاب شیفته علی آقا شده بودیم ! این روحیه را به برادر کوچکترمان، محمود هم منعکس کرده بود . ما هم می دانستیم او را برای چه راهی آماده می کند، یادم است محمود سه _ چهار سال بیشتر نداشت اما علی آقا سعی می کرد در هر فرصتی او را به کنار خود بکشد . درست، مثل آدمهای بزرگ با او برخورد می کرد . این انس و الفت در دوران دفاع مقدس صد چندان شد ، به شکلی که هرجا علی آقا می رفت ، محمود هم با او بود . محمود ، راه و رسم زندگی را از علی آقا یاد گرفت و او را همیشه به چشم معلم دین و معرفت خودش معرفی می کرد . من مفهوم برادری را تا زمانی که این دو بزرگوار زنده بودند، به چشم خود می دیدم . در آخر هم این دو به فاصله یک ساعت از هم به دیدار معبود شتافتد . بعد از علی آقا و محمود فکر می کردیم روحیه پدر پیرمان شکسته شده و دیگر حوصله هیچ کس و هیچ چیز را ندارد . اما وقتی آمدند به او دلداری بدهد، گفت : «ما خیلی وقت است که علی را به خدای خودش سپرده ایم یعنی امانت خودش را به خودش پس داده ایم . علی سالها پیش شد ، اما بعضی ها تازه متوجه شدند.» بعد گفت : « علاوه بر خودم و پسرم ، من چهار تا نوه هم دارم که اگه نیاز باشد ، به می رویم .» روزی قبل از اینکه بچه ها را به جبهه بفرستد دیدم که با لباس بسیجی در پاشنه در ایستاده است، گفتم: «کجا پدر؟ » گفت : « تفنگ علی زمین نیفتاده، اما من هم سهمی دارم . باید بروم .» و رفت . و چه پاک و مطهر بود علی آقا . وقتی به یاد آن حجب و حیای مؤمنانه اش می افتم با خودم می گویم کاش بیشتر می ماند. در یک بعدازظهر جمعه ، علی آقا را خیلی ناراحت دیدم . او معمولا آرام بود . اما وقتی از چیزی آزرده می شد یا چیزی درونی عذابش می داد، فقط سکوت می کرد. آن روز، این سکوت طولانی، ناراحتی درونی اش را برایم آشکار ساخت . گفتم : « اتفاقی افتاده علی آقا، خیلی ناراحت هستی؟! » با همان حجب و حیای همیشگی اش گفت : « امروز در یک مرتبه پرده قسمت زنانه کنده شد و من ناخودآگاه چشمم به زنی افتاد که چادر به سر نداشت و موهایش کاملا مشخص بود . حالا پیش خودم خجالت زده و ناراحتم . کاش این خواهران، در قسمت زنانه هم مواظب خودشان باشند تا در چنین مواقعی، خدای نکرده ، ثواب نماز به گناه آلوده نشود .» •• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
وَتومی‌آیی؛ وآوینی‌روایت‌میکند فتحِ‌نهایی‌را... 🍃•| •• ↷ #ʝøɪɴ ↯ @khybariha
ذره ذره گنـاه من و تو لحظـه لحظـه ظهـورِ مهـدی‌فاطمـه رو عقب مینـدازه ..! ...🖤✨ 🍃 @khybariha