فلسفه زبان اسلامی
ایسنا/برای درک بهتر عاشورا نیاز است که شرایط تاریخی و اجتماعی محل وقوع واقعه، یعنی کوفه مورد تحلیل ق
ایسنا/برای درک بهتر عاشورا نیاز است که شرایط تاریخی و اجتماعی محل وقوع واقعه، یعنی کوفه مورد تحلیل قرار بگیرد. کتاب «نامیرا» این مسئولیت را دارد که مخاطب را با خود به کوفه برده و تصویری از شرایط اجتماعی و تاریخی مردمش ارائه کند.
عبدالله گفت: «از کدام ستم سخن میگویی؟ از یزید؟ او که تازه خلیفه است و هنوز کاری نکرده. از معاویه میگویید که او را نزدیکترین صحابۀ رسول خدا به حکومت شام گماشت و در دوران خلافت خویش نیز چنان مشرکان را ذلیل کرد که هنوز هم رومیان از شنیدن نام سپاه شام بر خویش میلرزند. در سرزمینهای اسلامی نیز چنان امنیت و آرامشی فراهم ساخت که اگر ربیع و مادرش تا مصر و حجاز هم میرفتند این بر سرشان نمیرفت که از نخله تا کوفه. شما نیز گمان نکنید که اگر شام ضعیف شود کوفیان تقویت میشوند. یقین داشته باشید که چه شام ضعیف شود چه کوفه، آنکه بهرهاش را میبرد رومیان هستند نه مسلمانان.»
این پاراگراف، بخش کوتاهی بود از کتاب «نامیرا» نوشتۀ صادق کرمیار که انتخاب کرده و تقدیمتان کردم. از همین پاراگراف کوتاه میتوان فهمید که «نامیرا» واقعۀ عاشورا را از دل موقعیت اجتماعی و تاریخی آن توضیح داده است. استدلالهای متفاوت و مواضع مختلفی که شخصیتهای این داستان بلند ارائه میکنند، ذهن مخاطب را به چالش میکشد و پرسشی را در ذهن او تقویت میکند: «اگر من در آن زمان زندگی میکردم، چه موضعی داشتم؟»
صادق کرمیار تلاش کرده است که پیچیدگی موقعیت را برای مخاطب روایت کند تا مخاطبی که پس از هزارسال با ماجرا مواجه میشود، چون یک قهرمان به ذم مردم کوفه نپردازد و خودش را نیز بسنجد و درگیر موقعیت زمانی کند.
«نامیرا» علاوه بر اینکه مخاطب را به دل داستان میکشاند، به او تمرین ولایتپذیری نیز میدهد. هرچند که باید گفت در این بخش خوانش دقیقی از مفهوم ولایت و ولایتپذیری نداشته است و درگیر خوانشهای امروزی از این مفهوم شده است.
این کتاب که در ۷ فصل و ۳۳۶ صفحه ارائه شده و نویسنده تلاش کرده است که به این سوالها پاسخ دهد: «چرا امام حسین(ع) ناگهان در صحنه کربلا تنها شدند؟ چرا همانها که با نامههای التماس آمیز خود، از ایشان دعوت کرده بودند، به جای دست بیعت، شمشیرهای شقاوت از نیام برکشیدند؟ راز و رمز دگردیسی مردم کوفه چه بود؟ آیا از ابتدا دروغ گفته بودند یا در عرصههای پرمخاطره و بحبوحۀ حوادث، کم آوردند و بر پیمان خویش پا نهادند؟ چرا از میان یک لشکر و سپاه یکی حر درآمد و دیگری ابن سعد؟ چرا امام حسین(ع) با اینکه مردم کوفه را میشناختند، باز هم دعوت آنان را پذیرفتند؟ چرا با همه خاندان گرامیشان به کوفه رفتند؟ چگونه امکان دارد مردمی که با شور و اشتیاق امام(ع) را به کوفه دعوت میکنند، در مدت اندک یا در مقابل ایشان شمشیر میزنند یا شرمنده و ترسان فرار میکنند تا چشم در چشم امام نشوند؟»
پاسخ بسیاری از معماهای عاشورا و کربلا در رمان تاریخی تحلیلی «نامیرا» ارائه شده است. «نامیرا» داستان امروز ما هم هست، چرا که ماجرای ندای امام زمان هر عصر به عکسالعمل امت در طول تاریخ استمرار دارد.
————-
فلسفه زبان اسلامی در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
هدایت شده از «مسعا» | مرکز مطالعات سیاستگذاری علوم انسانی-اسلامی
وقتی نظر امثال #محسن_رنانی در نوشته #روستای_نصف_جهان را می خوانم احساس می کنم وی و امثالهم حدودا 300 سال است که از برنامه توسعه عقب مانده و در رنسانس متوقف شده اند. نمی دانم چيزی از ایده #پست_مدرنیسم درباره #بازگشت_به_روستا شنیده اند؟
———-
مرکز مطالعات سیاستگذاری علوم انسانی (#مسعا)
@ihispsir
@projectsystem
فلسفه زبان اسلامی
وقتی نظر امثال #محسن_رنانی در نوشته #روستای_نصف_جهان را می خوانم احساس می کنم وی و امثالهم حدودا 300
سوال:
سلام و احترام
عمرتون به خیر و نیکی و عاقبت بخیری
عزاداریهایتان قبول
راستش من دقیق متوجه پُست امروزتان نشدم... بحث آقای محسن رنانی دقیق چه بوده است و ایده پُست مدرنیسم درباره بازگشت به روستا چیست؟
بله. هم نوشته اولش و هم نوشته دوم...
نوشته اولش به نظرم اشکالی نداشت تا اینکه رسید به پاراگراف آخر که از انتخابات گفت...
و در نوشته دوم که گفت منظورش این نبوده و اگر چنین برداشتی شده، عذرخواهی کردند.
عشق من روستای نصفجهان | تارنمای محسن رنانی
https://renani.net/texts/notes/my-love-esfahan-village/
پاسخ:
سلام و احترام
عزاداری ها قبول (اگر جناب رنانی این را مصداق عدم توسعه یافتگی ندانند)
متاسفانه همان ادعاهای گزاف در مورد توسعه مطرح شده است
هیچ کدام از مصادیق مطرح شده، مصداق توسعه و توسعه گرایی نیستند، امیدوارم بسیاری از ما درک کنیم گره اول توسعه پذیرش زیست بوم ایرانیان است، کسانی که این مسئله را درک نکنند لاجرم در برنامه های توسعه رضاخانی و اتاتورکی محصور می شوند.
——-
مرکز مطالعات سیاستگذاری علوم انسانی (#مسعا)
@ihispsir
@projectsystem
هدایت شده از «مسعا» | مرکز مطالعات سیاستگذاری علوم انسانی-اسلامی
#محسن_رنانی
روزی هزاران #تعزیه در این مملکت برگزار می شود، #تئاتر توسعه است، #تعزیه خیر
روزی هزاران هیات و مجلس و میتینگ و گردهمایی مذهبی برگزار می شود، #کنسرت توسعه است، #هیئت خیر
روزی صدها نوشته اعتراضی در باب دولت در ایران نوشته می شود، #اعتراض_کف_خیابان توسعه هست، نوشته های انتقادی ما خیر
✍ بنده غرب ستیز نیستم اما به نظر میرسد جناب #رنانی و امثالهم توسعه را #غرب_گرایی می پندارند
——-
مرکز مطالعات سیاستگذاری علوم انسانی (#مسعا)
@ihispsir
@projectsystem
✍ دکتر علی شریعتی
▫️ما داستان کربلا را از روز تاسوعا می دانیم و عصر عاشورا ختمش می کنیم؛ بعد دیگر نمی دانیم چه شد! داستان کربلا, نه از آغاز تاسوعا و یا محرم شروع می شود و نه به عصر عاشورا و اربعین تمام می شود. این است که از دو طرف قیچی اش کردیم و آن را از معنی انداختیم, مثل قلبی که از داخل بدن در بیاوریم, که دیگر قلب نیست. باید قلب را در این سینه و اندام بزرگ بشری و در تسلسل عظیم یک دست تاریخ انسان بگذاریم؛ و آن وقت تپش پیدا می کند و آن وقت خون "حسین", خون می شود. اما الان از آن ماده تخدیری درست کرده ایم.
▫️در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬میگریند.
▪️حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
▫️دیدم عده ای مرده متحرک که بر زنده ی همشه جاوید عزاداری میکردند!
▫️اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا...
▫️آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدیاند.
▪️از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند .
▫️این که حسین (ع) فریاد میزند:آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست.
▪️حسینعلیه السلام زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید میشود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت میکند .
▫️امام حسین علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید - حاکم مدینه - که از او بیعت مطالبه مى کرد، «نه» گفتُ .این، «نه» طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است.
▪️فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست.
▫️حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود... آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن مى فهمند و به همه آنها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى شود و حسین «وارث آدم» - که به بنىآدم زیستن داد - و «وارث پیامبران بزرگ» - که به انسان چگونه باید زیست را آموختند ...
▫️مقتدایان امام حسین علیه السلام کسانى هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار مىکنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بىتاب انسانهاى عاشق، تزریق می کند.
▫️"آنها که تن به هر ذلتى مى دهند تا زنده بمانند، مرده هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده اند و مرگ خویش را انتخاب کرده اند - در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نکرده اند و مرده اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندنشان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده اند؟
▪️اکنون شهیدان کارشان را به پایان رساندهاند. و ما شب شام غریبان میگرییم، و پایانش را اعلام میکنیم و میبینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین (ع)، و عشق به حسین (ع)، با یزید همدست و همداستانیم؟
✍ در کلاس های معناشناسی استفاده دو گانه دکتر علی شریعتی از ساخت شکنی _ساخت گرایی را مطرح کرده ام. دوگانه سازی تشیع علوی _صفوی در همین راستا ارزیابی می شود
————-
فلسفه زبان اسلامی در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
🔻منطق سرخ حسین و منطق بیرنگ ما:
ارادت دینی، ارادهی انقلابی
🖊مهدی جمشیدی
۱. روزگار عجیبیست که در آن، کسانی کربلا را در سال شصتویک هجری متوقف کردهاند و برای امام شهید، حسین -علیهالسلام- ناله سر میدهند، اما حاضر نیستند که در کربلای امروز، سر بدهند. همراهیشان با حسین، از سوگواری و گریه فراتر نمیرود؛ چنانکه اشکهای کوفیان نیز پس از کربلا جوشید، اما قیامی از آن نخروشید. نشستهاند و به گذشته مینگرند و اکنونشان، شبیه میلیونها نظارهگر سال شصتویک هجری است. نه این سو هستند و نه آن سو. در هنگامهی کربلا، خاموش و بیطرف هستند و پس از کربلا نیز، جز عزا و مویه و فغان نمیدانند. دلدادهی عزای حسین هستند و نه خط حسین. میگریند، اما فریاد برنمیآورند. تشنهی چای روضه هستند، اما از شمشیرهایی که تشنهی خونشان هستند، هراس دارند. با خون، عهد نبستهاند و جان خویش را عزیزتر از راه حسین میشمارند. از کربلا، یک داستان غمانگیز ساختهاند که فقط باید در سوگ آن گریست و محزون بود، اما اکنونشان و انتخابهای اکنونشان را به آن عرضه نمیکنند. در این روایت، کربلا نمیتواند خودآگاهی تاریخی ایجاد کند و مسئولیت اجتماعی بیافریند، بلکه در احوال و نقلیات شخصی، محدود میماند و از درس و عبرت تاریخی، تهیست. برایناساس، خط مقاومت و مخالفت و تضاد و عصیان از درون آن برنمیخیزد که هزینهدادن برای آن، معنا پیدا کند.
۲. و کاش فقط نظارهگر بودند و بیرون از معرکه، در مرداب زندگی شخصی خویش فرومیرفتند، اما بسیاری، با کربلای دیروز، همدردی میکنند و با کربلای امروز، نامردمی. زخم زهرآگین بر قلب خط مقاومت و مبارزه و انقلابیگری مینشانند و جبههی سازش و تسلیم و انقیاد را برمیگزینند. از راه رفته، بازمیگردند و تجربهی گرهگشای مقاومت را کنار مینهند. مقاومت را باطل و بیفرجام میشمارند و بیاعتنا به خط حسین، به سوی قبلهی مذاکره و التماس و ذلت، سجده میکنند. وعدهی همراهی میدهند اما اندکی بیش، دوام نمیآورند و به جبههی مقابل میگریزند. برای غربت حسین، بر سینه میکوبند، اما برای تداوم راه حسین، قدم برنمیدارند. منطق حسین را دفن کرده و قیام خونینش را به یک خاطرهی محزون فروکاهیدهاند که بازخوانی سالیانهاش، حاصل عملی و عینی ندارد. در طلب ثواب شخصی هستند نه صواب جمعی. حق را میبینند و مییابند، اما جانب لذت و منفعت و تعصب را میگیرند. هماشک و همدرد حسین هستند، نه همراه و هممنطق او. حقیقت را تنها نهادهاند و سر در لاک زندگی شخصی فروبردهاند. جز به خود نمیاندیشند و نصیبی از بیتعلقی نبردهاند. حسین را برای محرم و هیأت میخواهند و نه برای همیشه و جامعه. حزن را بر حماسه ترجیح میدهند و مذاکره را بر مقامت. به میدان رفتن حسین را میستایند، اما خودشان، دیپلماسی را برمیگزینند و حتی از احتمال جنگ میهراسند. آداب تقیه میدانند و با مبارزه بیگانهاند. برای حسین، قیام را میپسندند و برای خویش، تقیه را. از حسین، توقع خون دارند و از خویش، توقع اشک. در پوستهها و ظواهر، متوقف ماندهاند و خط و مرام و منطق حسین را دور افکندهاند. همعهد با عافیت هستند و تن به بلا نمیسپارند. رفیق منفعت هستند و نارفیق مصیبت.
۳. چه کنیم با این تعارضها و تهافتها؟! چه کنیم با این تذبذبها و تلاطمها؟! چه کنیم با این فهم تاریخیشده از حسین؟! چه کنیم با ناهمسازی ادعا و عمل؟! چه کنیم با این ارادتهای منهای ارادهی انقلابی؟! تشنگی حسین کجا و خوف اینان از تحریم کجا؟! معاملهگری اینان کجا و مقاومت حسین کجا؟! او برای دین، هم نان میدهد و هم جان، و اینان برای دنیا و لذت، دینفروشی میکنند. از دین خویش میفرسایند برای طلب دنیا. دنیایشان تا آنجا دینیست که هزینه ندارد. دینداریشان، بیهزینه و عافیتطلبانه و کاسبکارانه است. دکان گشودهاند و کیسه دوختهاند، اما حسین نیزهنشین را میستایند. هرکه به مکتب و مرام حسین، نزدیکتر باشد را افراطی و تندرو میخوانند؛ چنانکه در زمانهی حسین نیز، او را خارجی شمردند. اهل دنیا، در طلب زندگی هستند و نه مبارزه.
و حسین، چه زیبا و موجز، این حقیقت تلخ را در قالب کلمات ریخت و فرمود: «إنَّ الناسَ عَبيدُ الدُّنيا و الدِّينُ لَعقٌ على ألسِنَتِهِم يَحوطُونَهُ ما دَرَّت مَعائشُهُم، فإذا مُحِّصُوا بالبلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ؛ همانا مردمان، بندهی دنيايند و دين، لقلقهی زبان آنهاست، و هر جا منافعشان بهوسيلهی دين، بيشتر فراهم آید، زبان مىچرخانند و چون به بلا آزموده شوند، آنگاه دينداران، اندكند.» این سخن حسین، اعتراض صریح و گزندهی او به جامعهای است که دین را در سایهی دنیا میطلبد و هر آنگاه که زمینهی امتحان و ابتلاء فراهم گردد و میان این دو، تزاحم رخ بدهد، دین را به کناری میافکند و دنیا را بر صدر مینشاند.
فلسفه زبان اسلامی
🔻منطق سرخ حسین و منطق بیرنگ ما: ارادت دینی، ارادهی انقلابی 🖊مهدی جمشیدی ۱. روزگار عجیبیست
✍ نمونه دیگری از ساخت شکنی( گفتمان) در مطالعات تاریخی که در نوشته دکتر مهدی جمشیدی به وضوح دیده می شود، دکتر مهدی جمشیدی را از افراد توانمند در حوزه مطالعات فرهنگی عاشورا و استعاره های مفهومی پیرامون کربلا می دانم.
————-
فلسفه زبان اسلامی در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
✍ آیتالله شهید مرتضی مطهری
کلمهی حماسه به معنای شدت و صلابت است و نیز به معنای شجاعت و حمیت. چنانکه در ادبیات فارسی و عربی شعر و نثر حماسی داریم، حادثه و شخصیت حماسی نیز هست. شخصیت حسینبنعلی علیهالسلام صبغهی حماسی دارد و باید با وجود و سرگذشت او یک احساس حماسی داشته باشیم، نه یک احساس تراژدی و مصیبت، رثا و نفله شدن. شخصیتهای حماسی جنبهی نژادی و قومی دارند؛ یعنی مخصوص یک قوم و نژاد معین و یک آب و خاکند، اما در مورد امام حسین علیهالسلام چنین نیست. او یک شخصیت حماسی است، اما حماسهی انسانیت و بشریت، نه حماسهی قومیت. سخن، عمل و روح امام حسین علیهالسلام هیجان و حماسهی مافوق حماسههاست و علت شناخته نشدن ایشان نیز همین است. شخصیت امام از نظر شدت حماسی بودن و علو و ارتفاع جنبهی انسانی بینظیر است و ما این حماسه را نشناخته ایم..» از این رو «کلید شخصیت امام حسین علیهالسلام حماسه است و عظمت و شور و صلابت و شدت و ایستادگی و حقپرستی. کلمات و اشعاری هم که از آن حضرت نقل شده، حاکی از همین روحیه حماسه و صلابت، خداپرستی و حماسهی الهی و انسانی است.»
✍ مطالعات شهید مطهری را می توان نمونه کاملی از ساختگرایی حادثه عاشورا دانست که دنبال استاندارد کردن ساخت و قرائت رسمی از عاشوراست، این اثر شباهت تحلیلی زیادی با روش شناسی "سیری در سیره ائمه اطهار" دارد
————-
فلسفه زبان اسلامی در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
15399-ar-alhosino-vasit.pdf
5.48M
#بازنشر
الحسین الوسیط: دراسه تحلیلیه بنیویه لواقعه کربلاء
✍اثر هایلین نیز نوعی خوانش ساختگرایانه (بنیویه) از واقعه کربلاست
—-
🔶 کانال " فلسفه زبان اسلامی" دریچه ای است برای تأملات شما در باب زبان
————
👈 در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
همرزمان حسین علیه السّلام
✍ آیتالله العظمی خامنهای
«امام صادق دوشادوش حسین است، همرزم حسین است، در کنار حسین است و با همان دشمن میجنگد و مبارزه میکند؛ با همان دستی که حسین (علیهالسّلام) را شهید کردند، او را هم شهید کردند.
مسئله این است که یک مسافر زبده کارآزموده مصمّم، قدم در راه مینهد و راه می افتد؛ هر جایی به هر صورتى که مقتضى بود، عمل میکند.
ملاک وحدت در اینها هست و «کلّهم نور واحد»؛ اینها همه یک نورند.»
✍ نمونه دیگری از مطالعه تاریخی ساخت گرایانه در کتاب همرزمان حسین و انسان 250 ساله مقام معظم رهبری قابل مشاهده است
————
👈 در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
🔰 آخرین مطالب کانال را تحت عنوان ساختگرایی و ساخت شکنی کربلا از طریق لینک های ذیل دنبال کنید:
👇
💠ساخت شکنی و ساخت گرایی در کلام دکتر شریعتی
https://eitaa.com/kiamojtabaphd/1349
💠ساخت شکنی عاشورا از دیدگاه دکتر مهدی جمشیدی
https://eitaa.com/kiamojtabaphd/1350
💠مطالعات ساختگرایانه شهید مطهری از حماسه حسینی
https://eitaa.com/kiamojtabaphd/1353
💠مطالعات ساختگرایانه (بنیویه) کربلا هایلین
https://eitaa.com/kiamojtabaphd/1354
💠مطالعات ساختگرایانه تاریخی در همرزمان حسین
https://eitaa.com/kiamojtabaphd/1355
💠 بررسی انتقادی نقد ساختگرایانه منسوب به دکتر فیرحی
https://eitaa.com/kiamojtabaphd/1357
————-
فلسفه زبان اسلامی در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd