باهم قسمتی از دعای شب مبعث رو بخونیم.
خدایا
معرفت ما را در تمامی احوال و کارهایمان نیکو گردان، و ما را به هیچ یک از مخلوقاتت وامگذار تا بر ما منت گذارند و با برآوردن حاجت های دنیوی و اخرویمان به ما لطف و عنایت کن و در تمامی آنچه برای خود خواستیم پدران و فرزندان و تمامی برادران باایمانمان را بر ما مقدم دار
ای مهربان ترین مهربانان...🤲🏻🤲🏻
حس و حالم موقع نوشتن این متن، شبیه عکسیه که همراهش گذاشتم. 😀
عیدتون مبارک. 😍
#مامان_مصطفی
#چقدر_خوشحال_و_سربلندم_از_اسم_پسرک
#مصطفی_اصلی_نگهدار_فرعی_باشه
@rahche
روزهای آخر ماه رجب همیشه غصه میخورم که میخوایم از این شیرینی خوشمزه خداحافظی کنم. 🥲
البته به خودم امیدواری میدم که سال بعد زنده باشم و باز با این ماه روبه رو بشم.
برای رفع دلتنگی، خودمون رو رسوندیم به نزدیک ترین محل زیارت. 😍
پیشنهاد می کنم دست بچه ها رو بگیرین و امروز یه سر برین نزدیک ترین امامزاده ی دم خونتون.
اگر نیست مزار شهدا حتی اگر اونم نیست یکی دو وعده نماز در مسجد محل.
قول میدم حال و هواتون عوض میشه. ☺️
اعیاد خیلی خیلی مبارک. 🎉🎊
پ.ن: ما با عمه ی مصطفی و بچه هاشون اومدیم حرم حضرت عبدالعظیم. شماهم اگر براتون مقدور بود با یکی دو تا فامیل یا دوست قرار بذارین.
دسته جمعی بیشتر به بچه ها خوش میگذره. 😉
#مامان_مصطفی
#عید_مبعث
@rahche
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هویت و آینده بچه ها برات مهمه؟ ⬇️⬇️
احتمالا با حرفی که الان میخوام بزنم یه عده زیادی مخالف باشن، اما به قول #مامان_مصطفی حرف درست رو باید زد. 😁
با احترام به تمام عقاید، ما معتقدیم بچه ها باید گذشته خودشون، خانواده شون و کشور و جامعه شون رو بدونن.
این آگاهی، پشتوانه اون ها میشه، برای آینده ی روشن و همراه با عزت نفس.
ما در مورد خوراک و پوشاک و تحصیل و ... دغدغه داریم و دست بچه ها رو برای انتخاب کااااملا باز نمیذاریم. پس چطور میشه که درمورد مسائل بنیادی و اصلی تر هیچ تلاشی براشون نکنیم؟
حتی خیلی از کشور ها به همین دلیل تلاش میکنن تاریخ اندکی که دارن رو پررنگ کنن، برای کشته شدگان جنگی و روزهای مهم ملی و مذهبیشون برنامه و بزرگداشت و ... دارند.
پ.ن: براتون چندتا پیشنهاد خوب برای این قضیه داریم. 😍
این پست رو بفرست برای همه مامان های موافق و حتی مخالفش. 😉
#هویت
#دهه_فجر
@rahche
این روزای عید و شادی حتی اگر بی مقدمه انرژی مثبتی بهمون رسید هم باید بزاریم به حساب عیدی. 😍
مثلا امروز با دیدن یه مادر و نوزاد از آشناهامون رفتم به حدود ۳سال پیش. 😏
پسرک شاید دو ماهه بود که تصمیم گرفتم مشاوره ی تلفنی رو شروع کنم.💪🏻
اتفاقا اولین تماس از طرف مادری بود که نوزاد چند روزه داشت. 👶
بعد چند تا جمله بهشون گفتم؛ میفهمم چقدر شرایطتتون سخته. همش حالتون بده، صداها تو سرتون می پیچه و حرفای بقیه هر چقدر هم ساده باشن به همتون می ریزه. 🥲 فکر میکنید چیشد؟
خانم پشت خط آروم گفت: چقدر خوب میفهمین چه حالی دارم و زد زیر گریه...
چند دقیقه گریه کرد؛ تشکر کرد و قطع کرد!
بعدش پیام داد و دوباره تشکر کرد و گفت خانم واقعا حالم جا اومد، فکر میکنم دیگه مشکلی نباشه... 😍
اما یه سوال ❓️
شما تاحالا از راهچه مشاوره تلفنی گرفتید؟ حس و حالتون بعد از مشاوره چی بود؟ 🤔
@f_sh_1995
#مامان_مصطفی
#مشاوره_تلفنی
#تجربه_خوب
@rahche
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه ی ما مادرها امیدمون به اینه که روزی این بچه های کوچیکِ خوشحال در جشن نیمه ی شعبان رو به عنوان سرباز؛ به خودشون تحویل بدیم و عاقبت بخیری شون رو ببینیم. 🥹
همه یکصدا باهم الهی آمین بگیم و نگاهمون به آسمون باشه به امید اون روز. 🤲🏻😍
#مامان_مصطفی
@rahche
15.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای خودم که خیلی برام پیش اومده شمارو نمیدونم !
مدت ها با یه چیزی دست و پنجه نرم می کنم به خصوص در مورد پسرم و هر طرفی میرم به نتیجه نمی رسم. 🤦🏻♀️
دیروز تو دورهمی کیمیا که شنیدم یکی مثل خودم با یه مسئله ای مدت ها درگیر بوده و با چند تا جمله یه جورایی خلاص شده، چقدر کیف کردم و خداروشکر کردم. 🥹
همیشه یکی از آرزوهام اینه که آدم هایی سر راهم قرار بگیرن که حرفشون درست و تاثیرگذار باشه. قسمتِ همه مون بشه ان شاءالله...🤲🏻
امیدوارم کیمیا همون حرف حقه باشه و خدا به تشخیصمون برکت بده... 😇
https://ble.ir/kimiya_Bot
#مامان_مصطفی
#تولد_یک_کیمیا
#خدا_کمک_کنه_تاثیر_گذار_باشیم
#حرف_درست_بزنیم
@rahche
4.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزهای آخر اسفند همیشه پر از بدوبدو هست.
نمیدونم چه حکمتیه تو این روزها حتی اگه خونه تکونی هم نکنیم و نخوایم بریم خرید و هزار تا اگه دیگه، بازم اوضاع می پیچه به هم. 🙄 حالا امسال دیگه اوضاع خیلی با مزه شده، اون آخرهای شلوغ پلوغی گره خورده به اول ماه رمضان. 😬
هر کدومشون هم به خودی خود کلی بدو بدو و کار برای مامان ها داره. آدم همش می دوه و باز می بینه یه چیزهایی مونده، چیزهایی که کم هم نیست. 🤦🏻♀️
امسال در حالیکه ی خونه ی بعضی ها هنوز بدون فرشه و بوی وایتکس از همه جا میاد تازه باید فکر کنیم آخ آخ حالا سحری چی درست کنم.!!! 😅
مصداق کامل ضرب المثل زِپِلِشک آمد و زن زاید و مهمان عزیزم ز در آید. ( امیدوارم قبلا شنیده باشین)
ولی باز میشه این وسط ها، شرایط ساده ای رو برای خودمون فراهم کنیم که از این روزهای خوش آب و هوا لذت ببریم.😊
مثل بچه های ما که در مسیر برگشت از ختم، خوش و خندان جوری از راه رفتن کیف می کنن که نگو و نپرس...😇😍
#مامان_مصطفی
#روزهای_سرگیجه_آور_آخر_اسفند
#روزهای_پر_نور_اول_رمضان
#رسیدن_به_هم_دیگه_چه_شود
#تازه_این_وسط_راهچه_هم_بچه_دار_شده
#تولد_یک_کیمیا
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظرتون راجع به همچین فعالیتی در هفته ی آخر اسفند چیه؟ هفته ی آخری که روزه داریم و خدا قبول کنه بی اعصاب. 🥲
به خصوص روزهای اول که هنوز بدنمون با این مقدار ساعت گرسنگی کنار نیومده.
حالا به نظرتون قید خونه زندگی رو بزنیم و بذاریم یک ساعت بچه خودش سرگرم شه و یه نفس بکشیم، یا به جاش موبایل بدیم دستش؟
یا هیچ کدوم بذاریم بیاد رو سرمون؟
لابد با لبخندی که ته مایه ی مسخره کردن هم داره میگین از کیمیا بپرسیم؟ 😏
نخیر دیگه کیمیا اورژانس تهران نیست که برای هر مدل زخم و درد و مریضی راه حل داشته باشه، باید از فکر و درایتمون کمک بگیریم. 🙄
حالا اگر قبلش فوت و فن کیمیا گری رو یاد گرفته باشین، خب معلومه که حداقل بچه رو در این موقعیت نمی کشین و این خودش یه مرحله از رشده. 😉
والا به خدا از کیمیا چه انتظاری دارین😅 ماهم یه سری مامان باباییم دیگه.
خودمون با این موجودات خدا داریم سر و کله می زنیم. 🧐
https://ble.ir/Kimia_bot
#مامان_مصطفی
#تلاقی_اسفند_و_ماه_رمضان
#کیمیای_معجزه_گر
#آدم_یاد_پائولو_کوئیلو_میفته
#بچه_ها_رو_نکشیم_صلوات
@rahche
مشاوره کیمیا
* هیات و مسجد رفتن و احیا گرفتن، وقتی که تنها هستیم تا وقتی که بچه داریم و قراره با اون ها بریم، از زمین تا آسمون چه بسا خیلی بیشتر تفاوت داره. 🤦🏻♀️ *
پیش خودم فکر می کردم واقعا قبل از مصطفی خیلی هنر نمی کردم در مراسم مذهبی شرکت می کردم‼️
بدون فکر و خیال ، بدون دغدغه ی عجیب و غریب...😮💨
ولی این شب ها هر شب یک سناریوی جدید باید بچینیم.🙄
یک شب حیوون پلاستیکی می بریم و با جنگ بین پسرک و بچه های دیگه به ایده ی خوراکی جذاب میرسیم.😐
فردا شب همون خوراکی چند تا بچه رو دور و برمون جمع می کنه و فریادهای پسرک که مال خودمه و نمیدم رو به رو میشیم. 🫠
با خلاقیت برای شب های بعد خوراکی ها در چند نایلون کوچیکتر جا داده میشن تا بشه به بقیه هم داد.🤷🏻♀️
خلاصه هر شب ماجرایی جدید و ایده های جدیدتر.
* امیدوارم تمام این نقشه چیدن ها و بار و بندیل جمع کردن ها و جدا کردن بچه ها از هم رو در این شب ها جزء عبادت های مخصوصِ ما مامان ها حساب کنند. * 🤲🏻
پ.ن: بابت این شب ها ما این وسایل رو تا این جا استفاده کردیم. هر شب چند تاشون همراهمون بوده و الحمدلله جز موارد نادر و خاص که با موبایل عکس و فیلم های خودش رو دیدیم خیلی مجبور به استفاده از گوشی نشدیم.
* خوراکی ها: بیسکوییت مادر؛ بیسکوییت ساقه طلایی؛ نخودچی کشمش؛ پفیلا؛ کراکر ماهی؛ پفک ( تقسیم شده در نایلون های کوچیک)؛ چوب شور؛ قمقمه ی آب؛ خرما؛ بامیه؛ میوه ی خرد شده (اون هم در چند تا ظرف که بشه به بقیه بدیم)
🍊🍌🧇🫓🍿🍬🧃
اسباب بازی: استیکر و کاغذ سفید، توپ کوچیک؛ کارت بانکی های منقضی شده؛ حیوون پلاستیکی؛ ماشین کوچیک؛ دفترچه و مداد؛ دستمال کاغذی و دستمال مرطوب(تا میکنه و دوباره باز می کنه)
🦓🦌🐄⚽️🧸🪀🗒🖍🧻 *
#احیای_ماه_رمضان
#شب_قدر
#مامان_مصطفی
@rahche
از رفتن به نماز عید ناامید بودم. 😔
بابای مصطفی همت به خرج داد و با ماشین مارو به مسجد سر کوچه برد. 😍
از اینکه از نماز مصلی جاموندیم خیلی ناراحت بودم ولی از اینکه با ضرب و زور از خونه بیرون رفتیم خوشحال بودم. 😊
در محوطه ی خود مسجد؛ آروم راه می رفتم و دنبال جایی برای نشستن بودم که دیدم تلفنم زنگ میخوره، بابای مصطفی بود: مصطفی بیدار شد و منو مجبور کرد ببرمش همین پارک بغل، نماز شروع شد بهم زنگ بزن. 🙄
موقع نماز زنگ زدم و خوشحال از اینکه بالاخره بین جمعیت داریم نماز رو میخونیم قامت بستم. 📿
از بین صدای قنوت مکبر، صدای آشنایی شنیدم که تقریبا تا پایان نماز ادامه داشت. پسرک با صدای خیلی بلند، هر چند دقیقه یکبار میگفت بااااباااا بیا بریم شیرکاکائو بخریم. 😅
نمیدونم چی چند ثانیه ای حواسش رو پرت می کرد ولی مثل نوار ضبط شده دوباره تکرار می کرد.
سلام نماز رو گفته و نگفته سریع از مسجد بیرون رفتم و دیدم پسرک و بابا هم دارن حیاط رو به سمت سوپر مارکت ترک می کنن. 😁☕️
این بود ماجرای دلنشین نماز عید فطر ما
☺️
دیگه برای حفظ آبرو گشتم یه عکس معنوی از تو گوشی پیدا کردم. 😉
#مامان_مصطفی
#نماز_عید_فطر
#قنوت_نماز_با_نوای_پسرک
#تجربه_ای_جالب_در_مسجد_محل
@rahche
از شب موشک بارون که از خوشحالی در حال منفجر شدن بودم تا الان خیلی ترسی سراغم نیومده.❗️
البته که ید طولانی در انواع ترس های عجیب و غریب داشتم و هنوز هم بخشیش با منه. 😏
دیشب حرف هایی به گوشم رسید، از ترسیدن آدم ها برای نماز جمعه...
از اینکه نکنه بریم و برای بچه هامون اتفاقی بیفته، از موشک زدن های احتمالی اسرائیل و ...
خیلی بهش توجه نکردم و سعی کردم کارای روزمره ام رو بکنم. 🙂
هر گروهی رو باز می کنم دارن پول برای قربانی جمع می کنن و ختم صلوات و دعاهای مختلف انجام میشه برای سلامتی رهبری و مردم شرکت کننده در نماز جمعه.
کم کم فکر میکنم نکنه قراره اتفاقی بیفته بازم حواسم پرت میشه.🤔
در یه کانالِ ایتا فیلمی میبینم که سگ هایی رو برای ردیابی مواد منفجره به محوطه ی مصلی آوردن، کم کم ته دلم یه حالی میشه. 😒
وسط کارام میرم سراغ گوش دادن ادامه فایل های روایت انسان، این قسمت راجع به حضرت ابراهیمه. 😍
آقای نخعی میگه: مادر پیامبرهای نشانه دار آدم های عجیب و توانمندی بودن. همین مادر حضرت ابراهیم بچه ی تازه به دنیا اومدش رو از ترس کشته نشدن در دم و دستگاه نمرود میبره تو دل کوه؛ تو یه غار میذاره و اونجا رو سنگچین می کنه و بر می گرده. 😮
هیچ فکر کردیم این کار چقدر سخته❗️ و وقتی یه مادری این کارو می کنه و همچین شجاعتی به خرج میده چقدر آدم بزرگیه؟؟؟ دلم میره پیش مادر ابراهیم. 🥲
باز شجاعت و خوشحالیِ شب موشک بارون به دل و ذهن و جسمم بر می گرده. 😌
انگار تمام مادرهای شجاع تاریخ روی سرم دست میکشن؛ دستی از سرِ مهربونی و محکم بودن. 💪🏻😊
#مامان_مصطفی
#داستان_مادر_حضرت_ابراهیم
#جمعه_نصر
#مرگ_بر_اسرائیل
@kimiyaapp
هدایت شده از مشاوره کیمیا
17.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب یلدا خونه شما یه شب عادیه یا سعی میکنید قشنگ و متفاوت باشه؟ 🤔
من یادمه مامانم بهم گفته بود شب یلدا طولانی ترین شب ساله. به این بهونه اون شب کلی دیرتر میخوابیدیم و همین برام خیلی شیرین بود. 😍
اما این روزا به فضای مجازی که نگاه میکنم بیشتر از طعم ملس و شیرین انار شب یلدا، بوی تجملات و چشم رو هم چشم رو میشنوم. 🤦🏻♀️ 🍉
#شب_یلدا
#مامان_دو_پسر
#مامان_مصطفی
#مامان_سادات
@rahche