زبان حال امیرالمؤمنین(ع) خطاب به سلمان
#حضرت_زهرا_س #بستر_بیماری
شاعر: #رضا_دین_پرور
تویی که یاور و منّای احمدی سلمان
چرا به گریه فتادی، مردّدی سلمان
بیا به داخل خانه، خوش آمدی سلمان
چه خوب شد که سری هم به ما زدی سلمان
درست آمده ای! خانه ی علی اینجاست
درست آمده ای! این گرفته رو زهراست
عزای صاحب عزا را کسی نمی خواهد
بیا که خاطر ما را کسی نمی خواهد
علی ولی خدا را کسی نمی خواهد
مریض هست و شفا را کسی نمی خواهد
درون سینه شان ارزنی ارادت نیست
خداوکیل، کسی نیتش عیادت نیست
مگو که چشمِ من ِزار، خون گرفته چرا
مگو که خانه ام این بار، خون گرفته چرا
مگو که این در و دیوار، خون گرفته چرا
مگو که بستر بیمار، خون گرفته چرا
سئوال کن که چه دیدند فضه و اسماء
سئوال کن ولی از من نه... از خود زهرا
به قدر غایت یک مرد، پای من جنگید
زمین نخورد و به پای ولای من جنگید
ز ذوالفقار، فراتر برای من جنگید
چو صبر دست مرا بست، جای من جنگید
نداشت دشمن حیدر، تصور زهرا
ببین پناه گرفتم به چادر زهرا
دعای فاطمه ام را گذاشتم مسکوت
گمان کنم که هوایی شده رود لاهوت
وصیتی شده دیشب، که مانده ام مبهوت
بیا بگو که بسازم چگونه یک تابوت
بیا که راز دلم را به چاه می گویم
ببین چگونه شده رو به قبله بانویم
#فاطمیه
.
#صلوات 👉
#زمزمه #تک
#حضرت_زهرا
#بستر_بیماری
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#محاوره #عامیانه #فولکلور
کار دنیا رو میبینی فاطمه
چجوری با من و تو تا میکنه
تا میخوایم یکم باهم حرف بزنیم
زخمای تنت دهن وا میکنه
خنده های تو همه دلخوشیمه
من همون علی خوش روی توام
بخدا درد توام درد منه
نگران زخم پهلوی توام
با خودم میگم کی فکرشو میکرد
یه روزی تو از علی رو بگیری
تو زن جوون خونه ی منی
مجبوری که دست به پهلو بگیری
نزديك سه ماهه از خونه ی ما
صداى بگو بخند نيومده
نفست بند اومده اما هنوز
خون زخم سينه بند نيومده
دل نازکت رو با زخم زبون
از همون روز عروسی نیش زدن
چِش نداشتن ببینن با هم خوشیم
خونه زندگیمونو آتیش زدن
غصه مو به کی بگم؟! نمیدونم
حق داره دلم اگه آهی داره
غصم اینه: میدونستن همه شون
این خونه بچه ی توو راهی داره
شعر از گروه " #یا_مظلوم "
#فاطمیه
#واحد
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#در_و_دیوار
هیزم آورده دشمن خدایا
شعله زد آتش از درب خانه
ناله ای کودکانه بلند است
مادرم را مزن تازیانه
وا مصیبت.....
ای فلک تا همیشه بنالی
این چه ظلم و غم بی حساب است
ظالمی می زند تازیانه
دست خیبر گشا در طناب است
وامصیبت
کوه صبر از مصیبت شکسته
بر فلک قائمه گریه می کرد
ای مدینه چه کردی که دیگر
روز و شب فاطمه گریه می کرد
وامصیبت
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
.................
.
#واحد
#بستر_بیماری
باغبان گریه کن تا همیشه
یاس ما رنگ نیلوفری شد
بال پرواز او را شکستند
مادر ما دگر بستری شد
مرو مادر
تا سحر غصه های دلش را
می نهد مرحم اشک و ناله
میکند تا که پهلو به پهلو
بسترش میشود باغ لاله
مرو مادر
سوره ی قدر پیغمبر است و
در غریبی خود جان سپارد
صد دعا بهر همسایگان برد
یک ملاقاتی اما ندارد
مرو مادر
#واحد_فاطمیه
..............
.
#واحد
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
شب شدو چشم ماه و ستاره
شاهد چشم بارانی من
بر مزار غریب تو هر شب
بشکند بغض پنهانی من
فاطمه جان
شب شدو تا سحر گریه می کرد
یک جوان بر مزار جوانش
یاد روزی که در قلب آتش
ناله زد مرغ هم آشیانش
فاطمه جان
تا ستاره بریزد بر این خاک
کاش ، عالم همین شب بماند
چاره ساز غم عالمی در
چاره ی اشک زینب بماند
فاطمه جان
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍️
👇