eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر چه سبز نوشتیم، در خفا زردیم مسیرهای فرج را مدام سد کردیم میان جمعه و شنبه چه فرق وقتی تو به انتظار نشستی تا که برگردیم شاعر:
دردم به جز وصال تو درمان نمی شود بی تو عذابِ فاصله آسان نمی شود افسانه نیست آمدنت، لیک در عیان این قصه بی حضور تو امکان نمی شود. اللﮩـم عجـل لولیـڪ الفـرجــــ اگر چه سبز نوشتیم، در خفا زردیم مسیرهای فرج را مدام سد کردیم میان جمعه و شنبه چه فرق وقتی تو به انتظار نشستی تا که برگردیم شاعر:
به‌مناسبت و رفته ماهی که خیر و برکت بود لحظه‌هایش دم عبادت بود خانه‌مان رنگ کبریایی داشت آجرش راوی روایت بود دستمان توی دست‌های خدا دست ابلیس در اسارت بود سحر و جرعه‌ای ابوحمزه دم افطار، روضه عادت بود لذت عاشقی به کام افتاد شکرِ حق قلبمان به دام افتاد درد داریم و التماس دعا یا انیس النفوس ادرکنا ای تمام شفا به دستانت لطف کن مرهمی عطا فرما کم کم انگار که کم آوردیم به محبت نظر نما بر ما گم شده خنده‌های ما، آن را چشم لطف تو می‌کند پیدا یا کریم و رحیم و یا منان رزق عشقت نصیبمان گردان عید بندگی آمد حس و حال پرندگی آمد رشد کن، جوانه باید زد انتهای فسردگی آمد شب قدر و شکوه توبه گذشت شادی سرسپردگی آمد سخت باشد اگر عذاب خدا گاه بخشش به سادگی آمد دلمان شد به عشقتان آباد با تو خیر است هرچه باداباد واژه در واژه باده نوش آمد در تن بیت‌ها خروش آمد صحبت از درد و رنج مظلوم است خون آزادگان به جوش آمد باید رها شود برخیز آیه ی قاتلوا به گوش آمد شیشه‌ی عمرشان رها شده است تازه آغاز ماجرا شده است دشمن اینک ذلیل و حیران است این همان ماجرای است عاقبت محو می‌شود غده وعده‌ی آیه‌های قرآن است تَبَّت آن دست‌های کودک‌کش خانه‌ی عنکبوت ویران است هرکه بی غیرت است از ما نیست این وطن خانه‌ی شهیدان است خون سردار داغ و توفنده است «حاج قاسم هنوز هم زنده است» عده ای غرب را پرستیدند کدخدا را خدایشان دیدند با آمدند و قفل شدند نانمان را ز سفره‌مان چیدند جای تولید داخلی تنها به در واردات کوبیدند درد مردم معیشت و دین است جای درمان به درد خندیدند گرچه رفته رئیسشان اما مانده رد خرابی‌اش هرجا مردم اما همیشه آماده‌اند پای این انقلاب جان دادند رستم و آرش کمان‌گیرند دشمن جور و ظلم و الحادند قلبشان با شه خرسان است ایستادند گر که آزادند در مسیر شکوه این نهضت زخم خوردند و غرق فریادند گرچه امواج بسیار است چشم مردم بصیر و بیدار است شعر وحدت نموده شیدامان روشن از حق مسیر فردامان با ولایت همیشه می‌مانیم حکم آنچه بگوید آقامان گام دوم، شکوه و آبادی‌ست یاعلی گفته‌اند دلهامان راهمان می‌رود به سوی می‌رسد راهمان به مولامان نور بی حد ناب ادرکنی صاحب انقلاب ادرکنی ✍
🔸 بداهه آیینی شاعران راه راه به مناسب سالروز آغاز زعامت حضرت امام خامنه‌ای چگونه شکر بگویم که سایه‌ات جاری‌ست برای عشق وجودت پر از سزاواری‌ست برای راه خمینی تو بهترین رهبر مسیر قله همان نقشه‌ای که تو داری‌ست برای مام وطن نامت از دلیران است شبیه آرش و رستم، شبیه دلواری‌ست همیشه تیغ کلام برنده و نابت برای کوری چشمان اهرمن کاری‌ست به پای مکتب تو جان اگر فدا نکنیم قسم به عشق و جنون، انتهای کم کاری‌ست بتاب حضرت خورشید بر سیاهی شب که درس مکتب تو روشنی و بیداری‌ست! اگر به کشته شدن پای عشق امر کنی قسم به عشق که هر آن جوابمان آری‌ست چه خواب‌ها که ربودی ز چشم اهریمن به گوش دوست سرودی که وقت هوشیاری‌ست همین کنارِ تو ماندن رهِ شهیدان است اگر که با تو نباشم چه عمرِ غمباری‌ست! نماند پرچم این انقلاب روی زمین که رسم رهبر آزادگان، علمداری است چنان به روی لبت واژه‌ها وزین هستند که سجع پیش کلام تو کوچه‌بازاری‌ست گواهِ خوبیِ تو که فقط شنیدن نیست نشان تو داده‌ای این را که "عشق" دیداری‌ست امید در دل هر واژه‌ات تجلی یافت که فال قهوه‌ی چشمت شکوه و پرباری‌ست به دست توست علامت، به پیش می‌رانیم که عزممان به سپاه ظهور، سرداری است بداهه سرایان: