eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به ببین راه سعادت را نبستند مسیر این ارادت را نبستند دوباره لاله گون شد عشق ، یعنی در باغ شهادت را نبستند شکوفا شد گل فصل بهاران شهیدی از تبار بی قراران چو مرغی در هوا می رفت آن گل به سمت کربلا می رفت آن گل چو یاران به خون غلتیده ی خویش مسیر عشق را می رفت آن گل دو بال غرق خون را باز می کرد به سوی آسمان پرواز می کرد دوباره دل به دریای خطر زد به طومار دلش مُهر سفر زد نبودش طاقت دوری ز یاران بدین خاطر هوایی گشت و پر زد به گلزار ولایت محترم شد چه صیادی که خود صید حرم شد ز عرش عاشقی کوکب گرفته نوای یارب و یارب گرفته مدال لاله گون خدمتش را ز دست حضرت زینب گرفته خدایی صید دلها را رقم زد دو چشم خویش در قاب حرم زد دلی بی آتشین عاشق نباشد بجز اهل یقین عاشق نباشد به خون غلتان نگردد در ره دوست هر آن کس این چنین عاشق نباشد هر آن کس گل رود از صحن باغش شهادت باز می آید سراغش شاعر: «یاسر»
تقدیم به روح شهیدان خصوصاً تنها خدا فهمید عمق باورش را خالی نخواهد کرد هرگز سنگرش را با خون دل همواره در حفظ وطن بود تیری اگر حتی شکسته شه پرش را اندوه دوری و فراق و صبر تا کی دنیا فقط دیده سکوت همسرش را بین هزاران نامه اش هرگز نمی گفت اندوه ها و مشکلات دیگرش را آرامش این خاک در دستان او بود با جان و دل می خواست حفظ کشورش را عمری برای میهنش مردانه جنگید حالا وطن بر دوش دارد پیکرش را هرگز نمی ارزید دنیا پیش چشمش او از شهادت خواست مزد آخرش را شاعر:
تقدیم به تا مسیر حق نشانی دارد از هابیل ها در کمین هستند پس ابلیس ها قابیل ها با شهیدان هم قدم باید شوی در این مسیر بی عصا نتوان گذر کرد از مسیر نیل ها با رجال صادق ما عاهدوا الله علیه آیه های روشن ما بدلوا تبدیل ها با همان هایی که در وقت عمل ثابت شدند چشم پوشیدند از آشوب قال و قیل ها تا که ابراهیم لب تر کرد قربانی شوید پشت یکدیگر به صف گشتند اسماعیل ها باز شد درهای مهمانی معشوق از بهشت عاشقان رفتند بر روی پر جبریل ها عاشقان رفتند و تا روز ابد تاریخ عشق دارد از اعجازهای خونشان تمثیل ها شاعر:
هرکجا آرزوی مردمش استقلال است هر کجا زور و زر جامعه در جنجال است هر محیطی که به دستان ستم اشغال است غم مخور، هیبت طاغوت همه پامال است سر برون آرم و بر خیره سران داد کشم خط سرخی به جفا کاری بیداد کشم منم آن مور که در راه سلیمان باشد تازه سربازِ کهن لشکر ایران باشد آن مسلمان که ز آبادی سلمان باشد اعتبارش همه از عترت و قرآن باشد الگوی کشور من راه سلیمانی هاست سرخی جاده هم از غیرت اصلانی هاست رستم دیگر ما، همت نام آور ماست احمدی روشن ما، کاوه ی آهنگر ماست تیر آرش، کشش موشکی لشکر ماست فاتح جبهه حق، غیرت ما، باور ماست علم و دین و هنر ما همه جا آماده است شاهدم باقری و نادر طالب زاده است عزم ما را برو از کوه دماوند بپرس خشم ما را برو از جوشش اروند بپرس مادر پاک وطن! از منِ فرزند بپرس از همان عده که از عشق بپرسند بپرس حرف ما حرف خمینی است سرآمد هستیم! عاشق حیدر و اولاد محمد هستیم! ای اماما تو به ما قدرت ایمان دادی! الگوی ساده ای از جنس جماران دادی! نفست حق! که به این مرده زمین، جان دادی ایستادی و به ما جرأت توفان دادی هرکجا گام زدی، مقدم تو گلشن شد خانه ی خفته و تاریک وطن روشن شد انقلابی که در اندیشه آن قرآن است سنت ختم رسل در رگه اش پنهان است الگوی خوب برای همه ی دوران است مثل یک چشمه ی جاری شده در جریان است سبز در منطقه شد با نظر و لطف اله گوشه ای از برکاتش یمن و حزب الله این نه یک فکر تباه است که زائل گردد این شکوهی است که با عشق حمایل گردد با عنایات خدا پخته و کامل گردد تا ظهور پسر فاطمه حاصل گردد با تمنای رخش چشم به میعاد کشم (انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم) جوشش نهضت ما طلعت صبح فرج است ایده پردازی ما صحبت صبح فرج است آرزوی شهدا شوکت صبح فرج است سعی ما آمدن دولت صبح فرج است طبق آن عهد که در عالم اول بستیم همگی منتظر مهدی زهرا هستیم شاعر: حجت‌الاسلام
هرکجا آرزوی مردمش استقلال است هر کجا زور و زر جامعه در جنجال است هر محیطی که به دستان ستم اشغال است غم مخور، هیبت طاغوت همه پامال است سر برون آرم و بر خیره سران داد کشم خط سرخی به جفا کاری بیداد کشم منم آن مور که در راه سلیمان باشد تازه سربازِ کهن لشکر ایران باشد آن مسلمان که ز آبادی سلمان باشد اعتبارش همه از عترت و قرآن باشد الگوی کشور من راه سلیمانی هاست سرخی جاده هم از غیرت اصلانی هاست رستم دیگر ما، همت نام آور ماست احمدی روشن ما، کاوه ی آهنگر ماست تیر آرش، کشش موشکی لشکر ماست فاتح جبهه حق، غیرت ما، باور ماست علم و دین و هنر ما همه جا آماده است شاهدم باقری و نادر طالب زاده است عزم ما را برو از کوه دماوند بپرس خشم ما را برو از جوشش اروند بپرس مادر پاک وطن! از منِ فرزند بپرس از همان عده که از عشق بپرسند بپرس حرف ما حرف خمینی است سرآمد هستیم! عاشق حیدر و اولاد محمد هستیم! ای اماما تو به ما قدرت ایمان دادی! الگوی ساده ای از جنس جماران دادی! نفست حق! که به این مرده زمین، جان دادی ایستادی و به ما جرأت توفان دادی هرکجا گام زدی، مقدم تو گلشن شد خانه ی خفته و تاریک وطن روشن شد انقلابی که در اندیشه آن قرآن است سنت ختم رسل در رگه اش پنهان است الگوی خوب برای همه ی دوران است مثل یک چشمه ی جاری شده در جریان است سبز در منطقه شد با نظر و لطف اله گوشه ای از برکاتش یمن و حزب الله این نه یک فکر تباه است که زائل گردد این شکوهی است که با عشق حمایل گردد با عنایات خدا پخته و کامل گردد تا ظهور پسر فاطمه حاصل گردد با تمنای رخش چشم به میعاد کشم (انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم) جوشش نهضت ما طلعت صبح فرج است ایده پردازی ما صحبت صبح فرج است آرزوی شهدا شوکت صبح فرج است سعی ما آمدن دولت صبح فرج است طبق آن عهد که در عالم اول بستیم همگی منتظر مهدی زهرا هستیم شاعر: حجت‌الاسلام ==
شهیدی در میان کاروانت می شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می شوم یا نه؟ دلم سنگ است می دانم، دلم تنگ است می دانی نمی دانم که خاک آستانت می شوم یا نه؟ مرا با گوشه‌ی چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشم‌های مهربانت می شوم یا نه؟ فدای تو چه جان‌های جوانی شد بگو آیا فدای آن شهیدان جوانت می شوم یا نه؟ سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ شاعر:
؛ ؛ ؛ یادم آمد محرّم آن‌سال  عشق با ما قرار تازه گذاشت  حکم آماده باش لغو شد و  هیچ‌کس میل بازگشت نداشت    دسته‌ی دوستان اهل ادب  تحت فرمان شاعری بودند  همگی اهل یک حسینیه  تعزیه‌خوان ماهری بودند    خیمه‌سوزان عصر عاشورا  همه آتش شدند، آه شدند   دسته‌ی دوستان تعزیه‌خوان  گل میدان صبح‌گاه شدند    چند روزی گذشت و شکر خدا  حکم آماده‌باش هم آمد  روح از جسم و هوش از سر برد  بوی عطری که از حرم آمد    شب حمله به حکم فرمانده  اهل آن دسته انتخاب شدند  اولین راهیان آن میدان  پیشتازان فتح باب شدند    شب دل‌دادگان دریادل   شب رزمندگان عاشق بود  گریه‌ی آن‌شب مخالف‌خوان  با معین‌البُکا مـوافق بود    همه با حمله‌های برق‌آسا  وسط معرکه درخشیدند  بعد یک عمر تعزیه خواندن  کربلا را به چشم خود دیدند    آن‌که نقش امام را می‌خواند  با ابالفضل و با علی‌اکبر  تانک‌ها را در آتش افکندند  لرزه افتاد بر تن لشکر    در تب پیچ‌و‌تاب پیشروی  عده‌ای در محاصره ماندند  همه با هم در آخرین اجرا  زخمی و تشنه‌لب رجز خواندند    دیدی ای دل که تعزیه‌خوانان  پیش فرمانده روسپید شدند  زیر باران آتش دشمن  همه جز یک نفر شهید شدند    دیده‌بانان به چشم تر دیدند  آخرین پرده بود بی‌پرده  سر نعش حسین تعزیه‌خوان  شمر با گریه آب آورده     بعد سی‌سال آن مخالف‌خوان  به رفیقان هم‌قسم پیوست  به مریدان حضرت زینب به شهیدان آن حرم پیوست    روز تشییع پیکرش دیدند  اشک از چشم آسمان آمد  در حسینیه ولوله افتاد   تا صدای سکینه‌خوان آمد    نسخه‌ی تعزیه ورق می‌خورد  شکوه با پیکر برادر بود  سر این صحنه شد به پا محشر  تن پاک شهید، بی سر بود ✍
به‌مناسبت هفته سلامِ خیلِ ملائک به محضرِ شهدا به پیرِ عشق، خمینی، به رهبر شهدا قرارِ قلبِ شکسته بهشت‌ِزهرا شد بهشتِ ماست قبور مُطهّر شهدا نهاده دست به سینه، همه قیام کنیم برای عرض ادب در برابر شهدا حیاتِ دین خدا ضامنش همین خون‌هاست درود حق به سپاهِ دلاورِ شهدا عجب شکوه عظیمی‌ست در صفِ محشر عبور قافله‌سالارِ بی سرِ شهدا چه عاشقانه نشستند پای دلبر خویش چه دلبری‌ست واللهِ دلبرِ شهدا بدون شک همه مهمان فاطمه گشتند که هست مادر ارباب، مادرِ شهدا کسی اگر سندش را طلب نمود، بگو: شمیم سیب، می‌آید ز پیکر شهدا به راه دین همه هستیِ خود فدا کردند عطا کنید به ما هم ز باورِ شهدا خدا کند که نفس‌های آخر ماهم شود شبیه نفس‌های آخرِ شهدا بخوان وصیت این پیرهای سیر و سلوک نشین عزیز دلم پای منبرِ شهدا وصال خواهی اگر راهکار آن اشک است که گریه‌های سحر هست کوثرِ شهدا عبور کن شبی از سیمِ خاردارِ نفس که راه یابی از این دَر، به مَعبرِ شهدا ✍
؛ شهادت می‌تواند مرگ در راه وطن باشد شهادت می‌تواند خلوتی با خویشتن باشد شهادت می‌تواند در نفاق خنجری از پشت شهادت می‌تواند در مصافی تن به تن باشد شهادت می‌تواند ساده مثل عاشقی کردن شهادت می‌تواند سخت مثل سوختن باشد شهادت می‌تواند خستگی‌های پرستاری کنار بستر بیماری یک پیرزن باشد که می‌داند؟ شهادت در مرام عاشقان شاید به بی‌پیراهنی پوشاندن یک پیرهن باشد شهید کربلای چند لبخند تو خواهم شد تو لبخندی بزن، شاید شهادت سهم من باشد ✍
؛ شهادت می‌تواند مرگ در راه وطن باشد شهادت می‌تواند خلوتی با خویشتن باشد شهادت می‌تواند در نفاق خنجری از پشت شهادت می‌تواند در مصافی تن به تن باشد شهادت می‌تواند ساده مثل عاشقی کردن شهادت می‌تواند سخت مثل سوختن باشد شهادت می‌تواند خستگی‌های پرستاری کنار بستر بیماری یک پیرزن باشد که می‌داند؟ شهادت در مرام عاشقان شاید به بی‌پیراهنی پوشاندن یک پیرهن باشد شهید کربلای چند لبخند تو خواهم شد تو لبخندی بزن، شاید شهادت سهم من باشد ✍️
آن لحظه‌های ناب را در یاد داریم ما خاطرات از سوم خرداد داریم با دست خالی شهر را آزاد کردیم آن شب دل روح خدا را شاد کردیم از دست دشمن خاک خود را پس گرفتیم پس کوچه‌های پاک خود را پس گرفتیم درسی به شمر و خولی جلاد دادیم خاکستر صدام را بر باد دادیم سربندمان نام امیرالمؤمنین بود یک گوشه از پیکارمان فتح المبین بود تاریخ را باید که بعد از ما بگویند از برکت خون " جهان آرا " بگویند عشق به میهن شهر را ساماندهی کرد "صیاد" دل‌ها جبهه را فرماندهی کرد یادش بخیر اخلاص کار "حاج احمد" چشم زمین محو وقار "حاج احمد " حرف دل جامانده را "آهنگران" گفت از غصه و درد و حماسه توأمان گفت از داغ سرداران بی پروا سرودند با لحن غم "ممد نبودی" ها سرودند با مردم آزاده ما در یک مسیریم چیزی نمانده قدس را هم پس بگیریم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهرها در پیش داریم تا لشگر اسلام‌مان دارد اُسامه فتح الفتوح مسلمین دارد ادامه فتح الفتوح از نسل سلمان بر می‌آید این کارها از مرد میدان بر می‌آید تعریف ما از مرد میدان "حاج قاسم" آیینه‌ی "عباس دوران" "حاج قاسم" بعد از شهادت هم "سلیمانی" حسینی‌ست این خلصت زیبای ابناء "خمینی" ست نفرین به هرچه فتنه‌ی دشمن هراسی لعنت به این شکل کثیف دیپلماسی ما را سفارش می‌کند مولا به تقوا "لِلظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا"... ...درس دبستان امیرالمؤمنین است گوشم به فرمان امیرالمومنین است جزو مجاهدهای در راه خدایم سجاده‌ام حکم کفن دارد برایم امروزه وقتی صحبت از جنگ اراده‌ست واجب‌ترین واجبات ما جهاد است امروز هم آماده‌ی اذن جهادیم محکم به پای آرمان‌ها ایستادیم ما هم همانند ذبیح فاطمیون هستیم خار دیگری در چشم صهیون هم خواب را از چشم آمریکا بگیریم هم انتقام "حاج قاسم" را بگیریم این هم از اعجاز صراط مستقیم است اسلام فردا پایگاهش "اورشلیم" است مغلوب لبنان می‌شود روزی تل آویو با خاک یکسان می‌شود روزی تل آویو قاسم سلیمانی در ایران بی شمار است انگیزه‌ی لشگر نشان ذوالفقار است ایران که جای کودتای مخملی نیست از ما نباشد هر که با "سیدعلی" نیست رمز بقا قطعاً به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست بر نفس سرکش راه طغیان را ببندیم با معنویت در دو عالم سربلندیم در فصل سختی چشم تهران هم به طوس است چون ملک ایران بیمه‌ی شمس الشموس است ✍️
؛ دارد امسال اشک‌هایم رنگ و روی دیگری فاطمیه می‌دهد امسال بوی دیگری فاطمیه شور غیرت بر لب ما می‌نهد فاطمیه بوی احساس و حماسه می‌دهد فاطمیه آسمانی از شکوه و عزت است فاطمیه چیرگی روشنی بر ظلمت است فاطمیه آزمون عاشقی پای علی‌ست فاطمیه مکتب درس اطاعت از ولی‌ست خوش به حال هرکه شد در محضر او رو سپید هر که را مادر خریداری نمودش شد شهید خواب دیدم خواب، خوابی که چنان افسانه بود محفل آیینه و شمع و گل و پروانه بود پرده بالا رفت دیدم حور بود و حور بود نور بود و نور بود و نور بود و نور بود ناگهان صف پشت صف بی واهمه وارد شدند روی لب «یا فاطمه یا فاطمه» وارد شدند لشکری از مرد و زن، از کودک و پیر و جوان آمدند آوینی و همت به استقبالشان باکری، صیاد، زین الدین و دوران آمدند اندک اندک اندک اندک جمع مستان آمدند دیدم آن لحظه که جبرائیل درها را گشود حاج قاسم همنشین حضرت صدیقه بود خیر مقدم بود بر لب‌های پاک مرتضی بود لبخند رضایت بر لب خون خدا می‌رسید از راه یحیی گرد و خاکی بر تنش با همان چوبی که می‌انداخت سوی دشمنش صحبت از فتاح بود و صحبت از سجیل بود حاج احمد بود، سید بود، اسماعیل بود بود فخری زاده چون کوهی مصمم یک طرف بود همچون سرو، تهرانی مقدم یک طرف آن طرف‌تر سید ابراهیم مشغول دعا روی پیشانیش نقش «نحن خدام الرضا» آن طرف‌تر اشک‌های مرد مخلص را ببین عشق بازی ابومهدی مهندس را ببین دیدم آنجا آرمان‌های ضمیر آگاه را وعده‌های صادق و پیروز روح الله را جان نثاران عقیله یک به یک گرد آمدند غیرتی‌ها دور ناموس خدا حلقه زدند عهد بستند عاشقان، خونخواهی هابیل را وعده‌ی نابودی و پایان اسرائیل را خواب بود اما چه خوابی بلکه بیداری‌ست این شک ندارم خواب من تعبیر خواهد شد یقین همسفر! برخیز تا دنیا به کام ما شود قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود بار ما عشق است پس قطعاً به منزل می‌رسد تا فراسو نغمه‌ی می‌رسد بر فراز عرش بنگر آیه‌های نصر را قله نزدیک است؛ یاری کن امام عصر را همچو یوسف سوی کنعان خواهد آمد منتقم با سپاهی از شهیدان خواهد آمد منتقم زود می‌بینی که حزب‌الله‌مان غالب شود ذکر عالَم «یا علی بن ابی طالب» شود ✍