eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا کند به سر این انتظارها برسد زمان مرگ، خزانِ بهارها برسد نشد اگر برسم من به پای‌بوسی تو خدا کند که از آن سو غبارها برسد توجهی، نظری، گوشه‌چشمی ای آقا یکی به داد دل بی‌قرارها برسد خدا کند خبر همسفر نداشتن تو به گوش پر ز هیاهوی یارها برسد غروب جمعه تو را خوانده‌ایم و فردا صبح دوباره هر که رود تا به کارها برسد بمان كه شايد اويسی كه وقت كم دارد برای دیدنت از این دیارها برسد سحر ندارم و باید دعا کنی که دلم به میهمانی شب‌زنده‌دارها برسد گنهکاری من را ببخش جان "حسین" همیشه رحمت شه بر ندارها برسد اگر که عمر وفایم نکرد، پای تو کاش شبی چو رهگذری بر مزارها برسد ✍️
خدا کند به سر این انتظارها برسد زمان مرگ، خزانِ بهارها برسد نشد اگر برسم من به پای‌بوسی تو خدا کند که از آن سو غبارها برسد توجهی، نظری، گوشه‌چشمی ای آقا یکی به داد دل بی‌قرارها برسد خدا کند خبر همسفر نداشتن تو به گوش پر ز هیاهوی یارها برسد غروب جمعه تو را خوانده‌ایم و فردا صبح دوباره هر که رود تا به کارها برسد بمان كه شايد اويسی كه وقت كم دارد برای دیدنت از این دیارها برسد سحر ندارم و باید دعا کنی که دلم به میهمانی شب‌زنده‌دارها برسد گنهکاری من را ببخش جان "حسین" همیشه رحمت شه بر ندارها برسد اگر که عمر وفایم نکرد، پای تو کاش شبی چو رهگذری بر مزارها برسد ✍️
فقير بانويي‌ام كه غنی بالذات است همان زنى كه كرم از كرامتش مات است فقط نه ما كه براى پيمبران، محشر مدال فاطميون مايه‌ی مباهات است ببين ولايت اورا به سيزده معصوم بگو كه حضرت زهرا بزرگِ سادات است علي‌ست حق و مع الحق همان مع الزهراست براى فاطمه او لايق مواسات است سه جمله خطبه‌ی او افتخار آل الله سه آيه كوثر او آبروى آيات است عيار خطبه‌ی زهرا فراتر از انجيل دو خط فضيلت زهرا، وراى تورات است دخيلِ حُرمت تسبيح فاطمه‌ست، نماز كه واجبات، گهى گير مستحبات است نصيب دوست او بهترين تحيات و نصيب دشمن او بدترين مجازات است چه بانويى! حَسَنين‌اش گرسنه خوابيدند ولى براى فقيران به فكر خيرات است نوشته اند كه بعد از وفات، صد موقف نگاه مادرى‌اش دستگير اموات است ✍️
سلام خدا و رسول گرامى به اوج مقام تو كه مستدامى سرآغاز حُسنى و حُسن ختامى تو حجی، منایی، تو بیت الحرامی فراتر ز توصيف ما در كلامى سلام اي مُطهر، سلام اى طهورا سلام اى تولا، سلام اى تبرا سلام اى كنيز تو حوا و سارا سلام و تحيات ما بر تو زهرا به اميد لطف و جوابِ سلامى به منظومه‌ی وحى بارى تعالى عيارى تو بر ليلة القدر و طاها عيانى تو در كوثر و نور و اسرا تو شأن نزولى به إنّا هَدَيْنا تو منظورش از يُطْعِمُونَ الطَعامى روا شد پس از تو، همه آرزوها شكسته شد از شوق، بُغض گلوها شده بسته لب‌هاى آن ياوه‌گوها صدا زد پيمبر فداها ابوها صدا زد كه تو واجبُ الاحترامى به تو عارفانى كه مشتاق نورند به تو عاشقانى كه مست حضورند به تو ديدگانى كه از غم به‌دورند به تو دخترانى كه زنده به‌گورند فرستاده‌اند عاشقانه پيامى بيا تا درخشان كنى انجمن را بيا تا نمايان كنى شأن زن را بگو راه و رسم مقرب شدن را ولاى على و حسين و حسن را… تو روحِ قوام و تو اصلِ دوامى زدى پرچم اقتدار على را سبب مى‌شوى افتخار على را تو چرخانده‌اى ذوالفقار على را بنازم كه خواندى شعار على را عليٌّ اميرى، عليٌّ امامى نگيرى زما لذت خادمى را بنوشان به ما خدمت دائمى را عنايات سبز بنى هاشمى را نوشتى اگر مصحف فاطمى را بياور ز ما هم درآن زمره نامى دعا می‌كنيم و اجابت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم همه از تو برگ شفاعت گرفتيم درِ خانه‌ی تو اقامت گرفتيم براى كنيزی، براى غلامى الا ای فراتر ز پندار دل‌ها بگو چیست جز عاشقی کار دل‌ها پر از عطر یاس است گلزار دل‌ها شهید نگاه تو سردار دل‌ها سرافراز شد با تو در هر قيامى نرفته غم از سینه یک لحظه بیرون بشارت به دل‌هاى ما داده اين خون به‌زودى شود كاخ ظالم دگرگون به فرمان تو لشگر فاطميون به وقتش بگیرد چنان انتقامى شب و روز ميلادت ابر بهاريم از آرامگاهت نشانى نداريم چه مى‌شد بياييم و قدرى بباريم كنار مزار شما گُل بكاريم كه بر زخم دل‌ها شود التيامى به ياد تو هستيم بانوى اسلام كنار مزار شهيدانِ گمنام دعا كن نمانيم اين‌گونه ناكام شود جان ما هم فدايت سرانجام تو مام شهيدانِ والا مقامى ✍️ ، و
سلام خدا و رسول گرامى به اوج مقام تو كه مستدامى سرآغاز حُسنى و حُسن ختامى تو حجی، منایی، تو بیت الحرامی فراتر ز توصيف ما در كلامى سلام اي مُطهر، سلام اى طهورا سلام اى تولا، سلام اى تبرا سلام اى كنيز تو حوا و سارا سلام و تحيات ما بر تو زهرا به اميد لطف و جوابِ سلامى به منظومه‌ی وحى بارى تعالى عيارى تو بر ليلة القدر و طاها عيانى تو در كوثر و نور و اسرا تو شأن نزولى به إنّا هَدَيْنا تو منظورش از يُطْعِمُونَ الطَعامى روا شد پس از تو، همه آرزوها شكسته شد از شوق، بُغض گلوها شده بسته لب‌هاى آن ياوه‌گوها صدا زد پيمبر فداها ابوها صدا زد كه تو واجبُ الاحترامى به تو عارفانى كه مشتاق نورند به تو عاشقانى كه مست حضورند به تو ديدگانى كه از غم به‌دورند به تو دخترانى كه زنده به‌گورند فرستاده‌اند عاشقانه پيامى بيا تا درخشان كنى انجمن را بيا تا نمايان كنى شأن زن را بگو راه و رسم مقرب شدن را ولاى على و حسين و حسن را… تو روحِ قوام و تو اصلِ دوامى زدى پرچم اقتدار على را سبب مى‌شوى افتخار على را تو چرخانده‌اى ذوالفقار على را بنازم كه خواندى شعار على را عليٌّ اميرى، عليٌّ امامى نگيرى زما لذت خادمى را بنوشان به ما خدمت دائمى را عنايات سبز بنى هاشمى را نوشتى اگر مصحف فاطمى را بياور ز ما هم درآن زمره نامى دعا می‌كنيم و اجابت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم همه از تو برگ شفاعت گرفتيم درِ خانه‌ی تو اقامت گرفتيم براى كنيزی، براى غلامى الا ای فراتر ز پندار دل‌ها بگو چیست جز عاشقی کار دل‌ها پر از عطر یاس است گلزار دل‌ها شهید نگاه تو سردار دل‌ها سرافراز شد با تو در هر قيامى نرفته غم از سینه یک لحظه بیرون بشارت به دل‌هاى ما داده اين خون به‌زودى شود كاخ ظالم دگرگون به فرمان تو لشگر فاطميون به وقتش بگیرد چنان انتقامى شب و روز ميلادت ابر بهاريم از آرامگاهت نشانى نداريم چه مى‌شد بياييم و قدرى بباريم كنار مزار شما گُل بكاريم كه بر زخم دل‌ها شود التيامى به ياد تو هستيم بانوى اسلام كنار مزار شهيدانِ گمنام دعا كن نمانيم اين‌گونه ناكام شود جان ما هم فدايت سرانجام تو مام شهيدانِ والا مقامى ✍️ ، و
بر تو رسول، با دل بي تاب گريه كرد تكبير هفتمينِ تو محراب گريه كرد روز تولد تو كفن‌ها گريستند روز نخستِ آمدنت آب گريه كرد آنقدر از لبت اناالعطشان شنيده شد "تشنه" گريست بهر تو، "سيراب" گريه كرد بر حال جسم بى كفنت روى خاک‌ها خورشيد سينه مي‌زد و مهتاب گريه كرد قربان آن سه ساله كه كنج خرابه‌ها وقتي پريد نيمه‌شب از خواب، گريه كرد ماهم! براى غربت تو گريه مي‌كنيم گوشه‌كنار هيأت تو گريه مي‌كنيم ✍️
ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺁﺷﻔﺘﻪ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﺗﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ ﺍﻣّﺎ ﻃﺒﯿﺐِ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﻭ ﺳﺎل‌هاﺳﺖ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺑﺮ ﮐَﺮَﻡ ﺯ ﻋﺒﺪ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺍﺻﻼ‌ً ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ ﭼﻪ ﺑﻬﺎﺭﯼ؟ ﭼﻪ ﻟﺬّﺗﯽ؟ ﺑﯽ ﺍﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﻫﻢ ﺳﻮﯼ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺟﺪﯾﺪ، ﺳﺎﻝ ﻓﺮﺝ، ﺳﺎﻝ ﮐﺮﺑﻼ‌... ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ ✍
🌱سال نو بر شما و خانواده گرامی‌تان «حُسینی» باد🌱 نوروز وصالتان حُسینی بادا نیکوییِ حالتان حُسینی بادا در وسعت کُلُ خَیر فی بابِ حُسین سرتاسر سالتان حُسینی بادا شاعر: ~.~.~.~«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»~.~.~.~
کاش می‌شد که فارغ از این حسرت دیرینه باشیم یه محرم شب پنجم کاش می‌شد مدینه باشیم بشینیم دم بقیعو تا سحر روضه بخونیم زیر لب پیش پدر کاش از پسر روضه بخونیم اگه ما حسینی هستیم کرم امام حسن بود کاشکی امشب روضمون توو حرم امام حسن بود گفتم از حرم دلم سوخت آقامون حرم نداره دور قبرش توو محرم پرچم و علم نداره :: داشت نگاه میکردش از تل ته گودال چه‌خبر بود؟ عمو گیر افتاده تنها مثل زهرا پشت در بود دست عمه رو رها کرد پا برهنه زد به جنجال از تو جمعیت به سختی خودشو رسوند به گودال صد دفعه آدم تو روضش می‌میره و زنده میشه اینجا جاییه كه ارباب از حسن شرمنده میشه ✍️
جانم فدای آن بنایی... که نداری قربان آن گل‌دسته‌هایی... که نداری هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از دلتنگی گنبدطلایی... که نداری باب‌الرضا رفتم نشستم گریه کردم با یاد باب‌المجتبایی... که نداری قالیچه‌ی ارثیه‌ی مادر بزرگم نذر تو و صحن و سرایی... که نداری من هر شب جمعه سلامی می‌دهم به شش‌گوشه‌ی کرببلایی... که نداری ما سینه‌زن‌هایت حسن کم گفته‌ایم آه در مجلس دارالبکایی... که نداری دردی که داری در خودت می‌ریزی آقا حق می‌دهم دردآشنایی که نداری... ✍️
کفنم ‌را ببر ولی طفلِ بی کفن را بیاور‌ ای فضه از میان امانتی‌هایم پیرهن را بیاور ای فضه روز آخر کنار بستر خود می‌زنم بوسه نور عینم را با همین بازوی ورم کرده بغلش می‌کنم حسینم را گفتم امروز نان درست کنم آمدم خسته باز پای تنور ناگهان تا تنور روشن شد یادم افتاد روضه‌های تنور یادم افتاد خانه‌ی خولی حق بده سینه‌ام‌ کباب شود خانه‌ی او‌ کجا! حسین کجا! کاشکی خانه‌اش خراب شود به علی گفته‌ام برای حسین سایه در آفتاب بگذارد نیمه شب‌ها کنار بالینِ پسرم ظرف آب بگذارد داده‌ام دست دخترم زینب نذر اصغر، لباس محسن را برسانید بعد من به رباب گاهوار و اثاث محسن را از خدا خواستم هزاران بار پیکرم زیر دست و‌پا برود که مبادا حسین بی کفنم سینه‌اش زیر چکمه‌ها برود رنج‌بسیار برده را آنکه غم بسیار خورده می‌فهمد درد سرنیزه خورده را تنها زخم‌ مسمار خورده می‌فهمد فضه به زینبم عروس‌ که شد جای من گوشواره هدیه بده سینه‌ریز عروسی من را به عزیز دلم‌ رقیه بده بخدا بی وضو در این مدت نزدم شانه‌ای به گیسوی او آه باور نمی‌کنم روزی برسد دست شمر بر موی او ✍️
سلام خدا و رسول گرامى به اوج مقام تو كه مستدامى سرآغاز حُسنى و حُسن ختامى تو حجی، منایی، تو بیت الحرامی فراتر ز توصيف ما در كلامى سلام اي مُطهر، سلام اى طهورا سلام اى تولا، سلام اى تبرا سلام اى كنيز تو حوا و سارا سلام و تحيات ما بر تو زهرا به اميد لطف و جوابِ سلامى به منظومه‌ی وحى بارى تعالى عيارى تو بر ليلة القدر و طاها عيانى تو در كوثر و نور و اسرا تو شأن نزولى به إنّا هَدَيْنا تو منظورش از يُطْعِمُونَ الطَعامى روا شد پس از تو، همه آرزوها شكسته شد از شوق، بُغض گلوها شده بسته لب‌هاى آن ياوه‌گوها صدا زد پيمبر فداها ابوها صدا زد كه تو واجبُ الاحترامى به تو عارفانى كه مشتاق نورند به تو عاشقانى كه مست حضورند به تو ديدگانى كه از غم به‌دورند به تو دخترانى كه زنده به‌گورند فرستاده‌اند عاشقانه پيامى بيا تا درخشان كنى انجمن را بيا تا نمايان كنى شأن زن را بگو راه و رسم مقرب شدن را ولاى على و حسين و حسن را… تو روحِ قوام و تو اصلِ دوامى زدى پرچم اقتدار على را سبب مى‌شوى افتخار على را تو چرخانده‌اى ذوالفقار على را بنازم كه خواندى شعار على را عليٌّ اميرى، عليٌّ امامى نگيرى زما لذت خادمى را بنوشان به ما خدمت دائمى را عنايات سبز بنى هاشمى را نوشتى اگر مصحف فاطمى را بياور ز ما هم درآن زمره نامى دعا می‌كنيم و اجابت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم همه از تو برگ شفاعت گرفتيم درِ خانه‌ی تو اقامت گرفتيم براى كنيزی، براى غلامى الا ای فراتر ز پندار دل‌ها بگو چیست جز عاشقی کار دل‌ها پر از عطر یاس است گلزار دل‌ها شهید نگاه تو سردار دل‌ها سرافراز شد با تو در هر قيامى نرفته غم از سینه یک لحظه بیرون بشارت به دل‌هاى ما داده اين خون به‌زودى شود كاخ ظالم دگرگون به فرمان تو لشگر فاطميون به وقتش بگیرد چنان انتقامى شب و روز ميلادت ابر بهاريم از آرامگاهت نشانى نداريم چه مى‌شد بياييم و قدرى بباريم كنار مزار شما گُل بكاريم كه بر زخم دل‌ها شود التيامى به ياد تو هستيم بانوى اسلام كنار مزار شهيدانِ گمنام دعا كن نمانيم اين‌گونه ناكام شود جان ما هم فدايت سرانجام تو مام شهيدانِ والا مقامى ✍️ ، و