004-BaziBiMoghe-www.MaryamNashiba.Com_.mp3.mp3
2.29M
#قصه_شب
💠 بازی بیموقع
🔻موضوع: به موقع خوابیدن در شب
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
#هر_شب_یک_قصه
@kodakan_city
«اگه میخوای فرزندت بی اجازه وسیله بقیه رو برنداره این قصه رو واسش بخون.»
روزی بود و روزگاری در یک شهر قشنگ پسربچه بازیگوشی به اسم رادمهر" زندگی میکرد رادمهر خیلی به نقاشی علاقه داشت و برای همین کلاس نقاشی میرفت رادمهر به همه چیز خوب دقت میکرد حتی به وسایل دوستاش یه روز دوستش که کنارش میشست یه مدادی خریده بود که خیلی قشنگ بود. رادمهر تمام حواسش به اون مداد بود و وقتی خانم مربی گفت بچه ها حالا این خرسی رو بکشید رادمهر دستش رو نزدیک مداد برد تا برداره که دوستش گفت نه اجازه نداری برداری چون خودم لازم دارم. لطفا با مدادهای خودت نقاشی کن.
اما رادمهر خیلی بی ادبانه رفتار کرد او به زور مداد قشنگ دوستش رو برداشت و شروع کرد به نقاشی دوستش خیلی ناراحت شد و به خانم مربی گفت. خانم مربی مداد رو از رادمهر گرفت. رادمهر خیلی ناراحت شده بود اون روز تمام فکرش پیش مداد دوستش بود و با خودش میگفت خیلی زشته خیلی خسیسه مگه چیه؟ من فقط مدادشو دوست داشتم و لازم داشتم خیلی ازش ناراحتم نباید این کارو میکرد در همین فکرها بود که ناگهان خوابش برد.
رادمهر خواب دید همون اتفاقی که توی کلاس نقاشی افتاده دوباره تکرار شد. او مداد قشنگ دوستش رو دید حواس دوستش پرت بود. برای همین میخواست بدون اجازه مدادش رو برداره دستش رو آروم سمت مداد برد که برداره یهو مداد بلند شد و اونورتر پرید. چشمای رادمهر از تعجب چهار تا شد خودشو بیشتر خم کرد که مداد رو برداره که یهو میزش کج شد و با سر رفت تو زمین رادمهر سرش رو گرفته بود و مداد با صدای بلند به او میخندید و میگفت:" ها ها ها دیدی حالا من تو رو نمیشناسم تو نباید بهم دست بزنی باید حتما از صاحب من اجازه بگیری من که تو رو نمیشناسم!".
رادمهر عصبانی شد. صورتش از خشم قرمز شده بود. فورا از روی زمین بلند شد و دوباره دستش رو سمت مداد برد. این بار مداد فورا از روی میز پایین پرید و با سرعت زیاد فرار کرد رادمهر هم برای اینکه بتونه بگیرش فورا دوید که ناگهان رفت توی شکم خانم مربی مداد صدای تصادف رادمهر با خانم مربی رو شنید. برگشت و دوباره بلند بلند خندید و گفت: " ها ها ها! من تو رو نمیشناسم نباید بهم دست بزنی حتما باید از صاحبم اجازه بگیری و گرنه دوباره بلا سرت ميادا و بعد خندید و فرار کرد.
رادمهر که به شکم خانم مربی خورده بود و افتاده بود، با عصبانیت بلند شد و دوباره دنبال مداد کرد مداد همینطور که فرار میکرد بر میگشت و پشت سرش رو نگاه میکرد وقتی رادمهر رو میدید تندتر فرار میکرد رادمهر هم با سرعت خیلی زیاد میدوید که ناگهان یه پوست موز اومد زیر پاش و دوباره با سر خورد زمین رادمهر افتاد و سر و کمرش رو گرفت دوباره مداد برگشت و رادمهر رو روی زمین دید خندید و گفت: باباجان بدون اجازه نمیتونی بهم دست بزنی من تو رو نمیشناسم باید از صاحبم اجازه بگیری!".
مداد از خنده دلش رو گرفته بود و رادمهر هم از عصبانیت قرمزه قرمز شده بود. رادمهر بلند شد و کمرش رو گرفت و بلند گفت: آخخخخ کمرم! و دوباره با چشمایی خشمگین دنبال مداد کرد. مداد هم با صدای بلند میخندید و فرار میکرد. رادمهر که خیلی عصبی شده بود جایی رو نمیدید او فقط میدوید. تا اینکه پاش سر خورد و از بالای پله ها پرتاب شد همین که به زمین خورد از خواب بیدار شد رادمهر نفس نفس میزد و صدای قلبش رو میشنید. وقتی قلبش آروم تر شد گفت حالا فهمیدی چرا دوستت انقدر ناراحت شد و به خانم مربی گفت؟ چون تو بی اجازه به مدادش دست زدی!".
رادمهر بلند شد و کمی آب خورد و بعد خوابش رو برای مامانش تعریف کرد مامان گفت خوابت ناراحت کننده بود راد مهرم اما یه چیز مهمی رو یادمون داد. یاد داد که نباید بدون اجازه به وسایل بقیه دست بزنیم!". رادمهر سرش رو تکون داد. روز بعد وقتی به کلاس نقاشی رفت از دوستش معذرت خواهی کرد و گفت: " من نباید بدون اجازه تو مدادت رو برمیداشتم اصلا نباید بدون اجازه به وسیله کسی دست بزنم دوستش رادمهر رو بغل کرد و اونو بخشید بعد با هم یه نقاشی قشنگ کشیدن .
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️برای خودتون
🌛خانواده های پر مهرتون
🌛عزیزان و دوستانتون
💫و همه کسانیکه دوستشون دارید
⭐️ارزوی سلامتی
🌛و حال خوب خوب دارم
🌛روی غم نبینید
💫و خدا هر روز صداتونو بشنوه🌷
🌛شبتون پر مهر🌛....
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸
🍂صبحتـون بـه درخشش آفتاب
🌼و روزتان سرشار از رویش مهر
🍂طلوعی دیگر و امیدی دیگر و
🌼نگاهی دیگر به خورشید آفرینش
سلاااااااااااام🙋♀
☀️صـبحتون بخیر و شـادی
🍂امروزتـون پر از اتفاقات خوب
@kodakan_city
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مادر یعنی عشق ...❤️
@kodakan_city
16.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺نکته تربیتی بسیار مهم👆
هدیه به پدر و مادر ها، معلم ها و مربی های دغدغه مند
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕
کیا تجربه کردن؟
@kodakan_city
💕💕
عذرخواهی کن!
نگو
آخه من مامانتم/ باباتم
همین مونده از تو نیم وجبی
عذرخواهی کنم
الگوی درست بودن برای کودکان
از همین رفتار های ساده و کوچک
شروع میشه.
بچه ها وقتی ببینند
ما تشکر میکنیم، سلام میکنیم،
اشتباهات مان را می پذیریم و بعد
عذرخواهی می کنیم از ما یاد می گیرند
بعد از عذرخواهی باید بخشیدن و
جبران کردن را آموزش دهیم.
میتوانیم بپرسیم چی تو رو
خوشحال میکنه؟
من می خواهم اشتباه مو با خوشحال کردن
تو جبران کنم !
با این آموزش ها کودک ما
در نوجوانی و جوانی یاد میگیره
دیگران را ببخشه
اگر اشتباه کرد پذیرای خطاهایش باشه
عذرخواهی کنه
و برای جبران اشتباهاتش گام برداره
@kodakan_city
اگر کودکتان شما را می زند یا چنگ می گیرد، نه نصیحت کنید، نه داد بزنید ، نه تنبیه کنید، و نه شما هم کتک بزنید که ببین درد دارد.
مدتی باید دست های شما آماده باشد قبل از اقدام کردن دست او را بگیرید، نه بگویید.
اگر زد یا رفتاری کرد که به شما درد فیزیکی داد به مدت یک یا دو دقیقه با حالت صورتتان نشان دهید ناراحتید.
فراموش نکنید داد زدن، نصیحت کردن یا ناز کردن کودک، کارش را تبدیل به بازی و لجبازی خواهد کرد.
تماس فیزیکی و در آغوش گرفتن باعث رشد مغز، رشد احساسات و رشد روابط اجتماعی در نوزاد و کودکان می شود.
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه جاهایی بگذر...
#استاد_عزیزی
به بچهها تون حق طلبی رو یاد بدید ولی یادمون نره تو خانواده گذشت خیلی مهمه
توصیه میشه ببینید این کلیپ روببینید
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روش ساده سرخ کردن بادمجان فقط با یک قاشق روغن✋
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕
در بزرگسالی تبدیل به چه آدمیمیشه؟
_اون بچه ای که بهش میگی "چقدر حرف میزنی!"
بعدا میشه همون آدمی که وقتی میخواد به یه نفر پیام بده یا زنگ بزنه مدام با خودش میگه نکنه مزاحمش بشم؟!
_اون بچه ای که بهش به شوخی میگی "شیطونی کنی ولت می کنم میرم"
میشه همون آدمی که توی تک تک رابطه هاش اضطراب رها شدن رو با خودش حمل میکنه
_اون بچه ای که بهشمیگی "از بچه مردم یادبگیر"
میشه همون آدمی که لحظه لحظه زندگیش در حال مقایسه خودش با بقیهست
_ اون بچهای که بهش میگی "اه بسه دیگه چقدر گریه میکنی!"
میشه همون آدمی که توانایی ابراز احساسات نداره
_ اون بچه ای که مدام بهش گفتی "چرا بیست نشدی؟!"
شد همون آدم کمالگرا تا چیزی که کامل و عالی نباشه نمیتونه بپذیرتش
_ حرف هایی که به بچه ها می زنیم، آینده اونا رو شکل میده!
+توی حرف زدن با بچه ها حساس باشیم
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 نوستالژیک
تیتراژ زیبای کارتون آنشرلی با صدا و اجرای پر طنین استاد نصراله مدقالچی
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻عوارض روز خوابی در بچهها🔺
اگر خواب بچه ها درست نشود آسیبهای غیرقابل جبرانی برایشان خواهیم داشت.
@kodakan_city
13.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادامه صحبت های دکتر
🔻عوارض روز خوابی در بچهها🔺
اگر خواب بچه ها درست نشود آسیبهای غیرقابل جبرانی برایشان خواهیم داشت.
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه صحبت های دکتر
🔻عوارض روز خوابی در بچهها🔺
اگر خواب بچه ها درست نشود آسیبهای غیرقابل جبرانی برایشان خواهیم داشت.
@kodakan_city
❗️ چرا تا داد نزنم فرزندم به حرفم گوش نمیکنه؟
والدین از کودک میخواهند؛ کاری را در همان لحظه انجام دهد!!
و کودک یا آنرا به تعویق میاندازد یا اصلا انجام نمیدهد.
و والدین اینبار با صدایی بلندتر آنرا تکرار میکنند و ممکن است عصبانی شده؛ تند و پرخاشگرانه باشند.
در این فرآیند کودک چه چیزی یاد میگیرد؟
تا زمانی که مامان یا بابا عصبانی نشده و داد نزده؛ میتونم کاری که میگه رو انجام ندم و اتفاقی نمی افته
نتیجه آن:
❌در مرحله اول خواستههای والدین رد میشود.
❌تا والدین دادنزنند ، حرفشان عملی نمیشود.
❌ محیط خانه متشنج میشود.
✅راه حل:👇👇👇
1⃣درخواستهایتان را با شیوههای منطقی بگویید
2⃣ به کودک زمان بدهید ، مثلا بگویید تا ده دقیقه دیگه تلویزیون را خاموش کن، یااا تا یک ربع دیگه، که عقربه بزرگ به عدد شش رسید بیا غذات رو بخور.
3⃣ برای درخواست از کودک کنار او بروید نه اینکه از آشپزخانه فریاد بزنید.
@kodakan_city
23.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فشارهای جسمی و روحی که در دوران بارداری به مادر تحمیل میشود.
🟣تربیت فرزند یه کار دونفره است...
#دکتر_سعید_عزیزی
#تربیت_فرزند
#بارداری
@kodakan_city
💕 بچهها عاشق بازی هستند، به ویژه با والدینشون💕
⁉️چقدر این عشق اونها را اجابت میکنید؟!
🔻اونها اشتیاق زیادی برای بازی با پدر و مادر شون دارن و از آنجا که بازی طبیعت کودکه و فرصت رشد کودک محسوب میشه، بهترین زمان برای شناخت بهتر اونها و آموزش صحیح مهارتهای مختلف برای شما والدین ایجاد میشه.
🔻آموزش چهطوری؟! مسلما در طول بازی، والدین نکته هایی را به فرزندانشون میگن، همونها در واقع آموزش بچههاست. در واقع بازی با والدین به نوعی تمرین نقش های گوناگون زندگی برای کودکه.(البته حواستون باشه با وجود اینکه بازی یه نوع کلاس درسه ولی بصورت غیرمستقیم، نه اینکه همهاش در طول بازی در حال گوشزد کردن نکات مختلف باشید❌)
✅ از سوی دیگر پدر و مادری که برای فرزندانشون وقت کافی گذاشتن و با اونها بازی کردن(البته باکیفیت؛ یعنی حدود یک ساعت در طول روز، طوری که شما با تمام وجود از نظر کلامی و ذهنی در اختیار فرزندتون باشید)، در دراز مدت از زمان بیشتری برای خودشون برخوردار خواهند بود؛ چرا که نیازهای عاطفی فرزندشون را قبلا به موقع برآورده کردن و آنها حالا سیرابن و والدین هم می تونن به کارهای خودشون برسن.
@kodakan_city
288-TopeKhardar-www.MaryamNashiba.Com.mp3
6.59M
#قصه_شب
💠 توپ خاردار
🔻موضوع: آشنایی با حیوانات _ خارپشت
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
#هر_شب_یک_قصه
@kodakan_city
#قصه
🌈🍃راسوی مهربان🍃🌈
یکی بود یکی نبود، راسوی مهربانی در بیشه ایی زندگی میکرد که هر شب، به تماشای ماه مینشست. او، مهتاب را خیلی دوست داشت و هر روز، منتظر میماند تا شب فرارسد و دوباره به تماشای زیبایی آن بنشیند.
یک شب که مثل شبهای پیش، نشست به تماشای ماه؛ شروع کرد به درد و دل کردن و گفت: «ای ماه، تو چهقدر پرنور و مهربان و زیبایی. اگر شبها، نور زیبایت را بر بیشه نمیانداختی، همهجا تاریک بود و موجودات کوچک جنگل، در تاریکی، نمیتوانستند از سوراخهای شان بیرون بیایند.»
راسو، این حرفها را میزد و به مهتاب نگاه میکرد. او ادامه داد: «تو، شبها را روشن میکنی، ولی همیشه ساکتی. فکر نمیکنم تا به حال، هیچکدام از موجودات بیشه، به زیبایی تو و نور شبهایت، توجه کرده باشند، اما تو هیچوقت ناراحت نمیشوی و نور خودت را از جنگل، کم نمیکنی. تو چهقدر مهربانی. ای کاش من هم مثل تو بودم.»
درخت چناری که راسو، روی آن مینشست، حرفهایش را شنید و به آرامی، سرفهای کرد و گفت: «راسو، میدانی که تو، خیلی مهربانی و بهخاطر این مهربانیات، همه تو را دوست دارند؟ پس، اگر مثل ماه، نور نداری تا شبها را روشن کنی، در روشنایی روز، بهخاطر قلب مهربانت، بین دوستانت میدرخشی. شاید ماه، روزها، در قلب تو روشن میشود؟»
راسو، از حرف چنار، خیلی خوشحال شد، از او تشکر کرد و به تماشای مهتاب زیبا نشست.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽️
✨الهی امشب هر چی خوبیه
✨خــدا بـراتـون رقم بـزنـه
✨آرامش مهمان همیشگی
✨خـــونـههـاتـون بـاشــه
✨شبتون گرم از نگاه خـــدا...
#شبتونبخیروآرامش...🌙
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺درود بر تو دوست خوش قـلـب
☀️به امروز خوش آمدید
🌺سلام و درود، زندگیت شاد و دل انگیز
☀️به امید خدا امروز عالیست
🌺وقتی ردپای مهربانی ات را
☀️در قلب کسی باقی بگذاری
🌺همیشه بیشتر از حاضرین
☀️حاضر خواهی بود
🌺حتی اگر غایب باشی
طلوع روز جدید بر شما مبارک
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ۴ اشتباه آینده بچه ات رو نابود میکنه ✌️
@kodakan_city
💢کلید طلایی اعتماد به نفس کودک
❌هیچ چیز به اندازه مسئولیت دادن به کودکان اعتماد به نفس آنها را افزایش نمی دهد
👈 پس سعی کنید به فرزند خود مسئولیت های متناسب با سن اش را منتقل کنید.
✍ خواهید دید که هرگاه او مسئولیت اش را انجام می دهد
چه رضایت خاطری پیدا می کند و احساس می کند که چقدر در خانواده اش فرد مهمی است.
👈مثلا از کودک ۳ یا ۴ ساله خود بخواهید جعبه دستمال کاغذی را روی میز ناهارخوری بگذارد
و یا از کودک ۷ ساله خود بخواهید لباس ها را پس از خشک شدن تا کند و در قفسه های مربوط به خود قرار دهد.
سعی کنید این احساس درونی را در آنها به وجود آورید که خودشان باید مشکلاتشان را حل کنند.
@kodakan_city
32.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓چگونه رفتار کنیم که حرف و نصیحت هامون به دل بچه هامون بشینه و عمل کنن؟
#دکتر_سعید_عزیزی
@kodakan_city
21.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احترام گذاشتن به خانواده👌
باعث برکت زندگیت میشه 🙏
@kodakan_city