دارم از اون روز، از همون وسط تب و درد، روی خودم کار میکنم که داشته هام رو بشناسم و واقعا از سر صدق و پاکبازانه و عاشقانه، اونها رو فدای ولی خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ❤️ بکنم!
اونم نه با تشخیص خودم بلکه با تشخیص خودشون، هر وقت که بخوان! چه بچه من توی شش ماهگی باشه و چه توی بیست و سه سالگی.
همون طور که جونم رو باید در راه ولی خدا بدم، حاصل این جون و عمر رو هم باید بدم.
البته مطمئنم هرچیزی به ما داده میشه، چه مال و چه همسر و چه علم و چه دست و پا و چه بچه، همه بایدد در راه ولی خدا صرف بشه وگرنه اسراف شده، اما این تقدیم کردن و فدا کردن، باید از سر صدق و مخلصانه باشه.
به نظرم امشب بشینیم و ببینیم داشته هامون چیه و چه قدر راضی به صرف اونها در راه خدا و ولی خدا هستیم؟! 🤔
البته باید از بررسی صادقانه باشه وگرنه اهل کوفه هم خیلی حرفا زدن...
به قول حضرت حافظ:
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
اونی عاشق واقعیه که موقع مشکلات همچنان قدحش رو به سمت ساقی بیاره و بگه پر کن جام باده بلا رو که ما مست می عشقیم و درد ما رو هشیار نمیکنه...🌷🍃
برای امشب التماس دعای فرج دارم!🤲😢
#گفتگو
#شخصی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
امسال ما دلمون میخواست بریم مشهد. چون ماه مبارک اول سال شروع میشد، دلمون میخواست جور کنیم ده روز رو مشهد باشیم که روزه شوهرم و محمدحسین هم سر جاش بمونه. اما نشد.😔
وقتی فهمیدم جور نمیشه، یه روز گریه کردم. احساس میکردم امام رضا علیهالسلام راهم نداده! ناراحت و پریشون بودم.😟😢
توی عید مریض که شدم، گفتم شاید اگر میرفتم مشهد و مریض میشدم بیشتر خرد میشدم...
#گفتگو
#شخصی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
کلبه عاطفه🏠🌱
امسال ما دلمون میخواست بریم مشهد. چون ماه مبارک اول سال شروع میشد، دلمون میخواست جور کنیم ده روز
بعدشم گفتم اگر کارم اشکال داشته و آقام رو ناراحت کردم باید عذرخواهی کنم. با گریه و پریشونی کاری پیش نمیره. باید مسئولیت عملکردم رو بپذیرم. برای همین مینشستم وبا امام رضا جانم درد دل میکردم: آقا جان، اصلا من هزار هزار کیلومتر ازتون فاصله داشته باشم، ولی ازم ناراحت و ناراضی نباشید. نزدیک بودن به صحن و سراتون برام مهمتر از نزدیک بودن به رضایت و تاییدتون نیست! هیچ وقت مشهد نیام، ولی شما وقتی به زندگی و عملکرد من نگاه میکنید، لبخند رضایت بزنید. آقا جانم این دوری از سر نارضایتیتون نباشه... بهم نشون بدید که کجای کارم غلط بوده..
#گفتگو
#شخصی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
کلبه عاطفه🏠🌱
بعدشم گفتم اگر کارم اشکال داشته و آقام رو ناراحت کردم باید عذرخواهی کنم. با گریه و پریشونی کاری پیش
این حرفا رو میزدم اما همش ته دلم زخم این راه پیدا نکردن میسوخت. همش وقتی اسم حرم امام رضا میومد، ته دلم غصه میخوردم. پیش اومده بود سفر زیارتی جور نشه برم اما. این بار واقعا دلم سوخت.
تا این که دیشب بازم موقع قرآن به سر گرفتن بازم موقع گفتن اسم آقام امام رضا جان...
#گفتگو
#شخصی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
کلبه عاطفه🏠🌱
این حرفا رو میزدم اما همش ته دلم زخم این راه پیدا نکردن میسوخت. همش وقتی اسم حرم امام رضا میومد، ت
موقع گفتن اسم آقا امام رضا جان، بازم ته دلم اومد که: شما منو مشهد راه ندادید.😢( الانم که مینویسم بغضم گرفته!)
یهو سخنران با این که وسط مراسم قرآن به سر گرفتن اصلا حرفی دیگه نمیزد گفت: انشاءالله به زودی مشهدم میرید.
لبخند زدم!🥲
میدونم صدامونو میشنون. میدونم رئوفن. میدونم دلشون غصه شیعیانشونو، غصه محبینشونو نمیخواد؛ اما هر بار مواجهه با این مهربونیهاشون شیرینی خودشو داره.
میدونم شما هم حتما این بارقه های نور محبت اهل بیت علیهم السلام رو توی زندگیاتون زیاد حس کردید. ولی میخوام بگم شب قدر شب توجه به دل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و توجه به اهل بیت علیهمالسلام هست. باید با دلمون به دلشون توجه کنیم. پس همه حرفای دلتون رو بهشون بگید. همه دعا ها و نماز ها و اعمال رو سر جاشون انجام بدید ولی با امامی که شریک قرآنه، حتما این شبا درد دل کنید تا یاد بگیرید که در طول سال بتونید با ایشون درد دل کنید.
ایشون پدر ما هستن! پدر دلتنگ ما! باهاشون درد دل کنید تا بهشون نزدیک بشید و بتونید طوری زندگی کنید که کمی، فقط کمی از دلتنگی ایشون کم کنید.
چه میدونیم، شاید یه عمل خوب اندازه سر سوزن ما، لبخند رضایت ایشون رو دنبال خودش داشته باشه...
😊🌺
#گفتگو
#شخصی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
یه خاطره کاربردی از شب نوزدهم دارم که میخوام براتون بگم شاید بدرد شما هم خورد 🗝
شب نوزدهم برای شب زنده داری رفتیم خونه پدر بزرگم ، اونجا هیچ وسیله بازی ای وجود نداره ، مادربزرگمم روی وسایلش حساسه و نمی شد از وسایل خونه به عنوان اسباب بازی استفاده کرد ! منم فراموش کرده بودم چیزی برای بازی بچه ها باخودم ببرم .شما بودید چیکار می کردید ⁉️
قرار بود دعای جوشن بخونیم🤲 و بچه ها هم کلافه بودن 🥴😵💫
یهو یفکری کردم 👍😁
پریدم و زود دوتا بادکنک🎈🎈 از مغازه بقالی سر کوچه خریدمو آوردم،بچه ها تا آخر دعا با اون دوتا بادکنک سرگرم بودن و کلی بهشون خوش گذشت 😃
خدایا شکرت 🤲
بادکنک ازت ممنونم 🎈