فاطمه👧🏻 نسشته داره نقاشی میکشه. یهو وسط نقاشی انگشتشو میبره بالای سرش و با صدای کلفت شده مثل مداحا که وسط مجلس دم میگیرن میگه: سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد...💪😲
بعد دوباره برمیگرده به حالت قبل و انگار کانال عوض میشه جمع میشه و نقاشیشو رنگ میکنه.👧🏻
اون طرف سالن نشسته بودم و این صحنه رو دیدم. احساس کردم داشتم تلویزیون میدیدم. دستم خورده به کنترل کانال عوض شده و باز دوباره بر گردوندم شبکه اولی.😂😂😂
#خانوادگی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
🔶 پنج گیاه مقاوم به نور کم
🔸 اگر خانه شما آفتاب مستقیم نمیگیرد و دوست دارید گل در خانه داشته باشید، این پنج گل را به شما پیشنهاد میکنیم.
💠 واحد معماری و شهرسازی مصاف
💠 @masaf_memari
🔅 #پندانه
✍ تنها راه رسیدن به شادی حقیقی
🔹روزگاری کلاغی زندگی میکرد. او کاملا شاد بود. تا اینکه یک قوی زیبا دید.
🔸کلاغ با خودش گفت:
اون قو چه سفیدی فوقالعادهای داره، ولی من خیلی سیاه هستم. حتما اون شادترین پرنده دنیاست.
🔹قو کمی جلوتر یک طوطی میبیند. با خودش میگوید:
این طوطی چه رنگارنگ و زیباست و من چهقدر زشتم. حتما اون شادترین پرنده دنیاست.
🔸طوطی کمی جلوتر طاووسی میبیند و با خودش میگوید:
طاووس چه دم زیبایی دارد، درست برخلاف دم من. حتما اون شادترین پرنده دنیاست.
🔹طاووس همین طور که داشت میرفت، به کلاغ رسید. با خودش گفت:
کلاغ خیلی خوششناسه، چون آزاده و میتونه پرواز کنه ولی من نمیتونم پرواز کنم.
🔸هرگز حسرت داشتههای دیگران را نخورید؛ این تنها راه رسیدن به شادی حقیقی است.
🆔 @Masaf
ممنون از این که جواب احوال پرسیامو میدید!
اگه میدونستید پیاماتون و جوابایی که به سوالات میدید چه قدرررر برام ارزشمنده، خصوصی منو میترکوندید😄😂
چند وقت پیش توی همین سری که مریض شدم، دو سه شبش خیلیییی تب داشتم. توی تب بودم که پیش خودم گفتم بذار یه کاری کرده باشم...
گفتم خدایا هرچی قدر تب بدی، شاکرم؛ فقط به این شرط که این تب و مریضی من از زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کم بکنه!🤲😢
بعد دیدم که اگه تبم یا مریضیم طولانی بشه بچه هام به سختی میفتن. 🤔
گفتم خدایا فقط یه کاری کن که بچه هام سختشون نشه! حاضرم از خودم همه جوره مایه بذارم اما بچه هام سختی نیفتن.
فکر میکنید چی شد؟!
میام بهتون میگم...😊🌺
#گفتگو
#شخصی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
کلبه عاطفه🏠🌱
چند وقت پیش توی همین سری که مریض شدم، دو سه شبش خیلیییی تب داشتم. توی تب بودم که پیش خودم گفتم بذار
...یهو حس کردم توی ماجرای کربلا وقتی امام حسین علیه السلام قنداقه پرخون علی اصغر رو دیدن، چه زجری کشیدن.😭 یا دیدن تشنگی بچه ها برای حضرات، چه قدر دردآور بوده.😭
اصلا یه بخش از مصیبت کربلا دیدن سختی بچه های بیگناه بوده... دیدن سختی زنهایی که هیچ تقصیری توی دعوای مردا نداشتن و حتی قدرت دفاع هم نداشتن ولی بیشترین صدمات رو دیدن. برای همین مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها سختترین مصیبته. البته که اون زنها همه داشته هاشون رو با طیب خاطر در راه همراهی ولی خدا دادن اما خب به هر حال مرد جنگی نبودن...
یعنی میدونید، یه جورایی انگار خدا وسط اون تب بهم گفت اگه میخوای امام زمانت رو یاری کنی با ارزشمندترین هات باید بیای وسط...😔
#گفتگو
#شخصی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279
کلبه عاطفه🏠🌱
...یهو حس کردم توی ماجرای کربلا وقتی امام حسین علیه السلام قنداقه پرخون علی اصغر رو دیدن، چه زجری کش
یهو حس کردم با شرمندگی😥 جلوی یه مرد خسته و دل شکسته هستم که داره با ملاطفت از سر گلایه بهم میگه: پس چه طوری هی بهم میگفتی: بابی انت و امی و اهلی و مالی و اسرتی؟!! اگه قرار باشه اونا رو برای من هزینه نکنی و به سختی نندازی یا به خاطر طی مسیر برای من صدمه نبینن پس چه طوری میخوای اونا رو فدای من کنی؟!😔
#گفتگو
#شخصی
#کلبه_عاطفه
https://eitaa.com/joinchat/3451519230C6fa3f1b279