15.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا دستِ رفاقت نده و دست نگه دار
یا تا ته خط، حرمت این دست نگه دار
از ""رفاقت"" میگویند ولی رفیق نیستند...
ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺣﮑﻢ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﮕﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺍﺯ ﺣﺲ ﺍﺕ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻨﺪ...
ﺗﺤﻘﯿﺮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺣﻘﯿﺮﻧﺪ...
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺍﻧﺪ...
ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...
ﻭ ﻣﻦ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ...
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﻫﺎﺳﺖ...
ﺳﺮ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻌﻨﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺗﺮﺳﯿﻤﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﻭ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺁﻫﻨﮕﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪ..!
🎙#روحاللهباغبان
🛖@kolbehAramsh🌱
🌲 از درخت بیاموزیم 🌳
برای بعضیها باید ریشه بود
تا امید به زندگی را به آنها بدهیم
برای بعضیها باید تنه بود
تا تکیه گاه آنها باشیم
برای بعضیها باید شاخ و برگ بود
تا عیبهای آنها را بپوشانیم
برای بعضیها باید میوه بود
تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم
نه زنده ماندن را
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت_سمانه
#پارت_دوم
من سمانه هستم…..متولد شیراز و امسال وارد ۲۲سالگی میشم…
با لبخند برگشتم سمت زینب و گفتم:باشه…حتما میام…..زینب با من من گفت:چه خبر از خونتون؟؟با شیطنت گفتم:خونمون یا محسن؟؟؟زینب در حالیکه خجالت میکشید گفت:خب….همون دیگه…گفتم:خودش خوبه…..اما از دلش خبر ندارم….زینب حرفی نزد و به راهمون ادامه دادیم…..تقریبا نزدیک خونه بودیم که از خونه ی ما صدای داد و هوار و دعوا به گوشمون رسید…..با وحشت به زینب نگاه کردم…..زینب هم ترسیده بود…..هر چند این دعواها تا حدودی برای من عادی بود چون هرازگاهی بابا و محسن باهم درگیری لفظی پیدا میکردند…..تقریبا سر همه چی باهم کشمکش داشتند…خیلی سرسری از زینب خداحافظی کردم و بسمت خونه دویدم ……با کلید در رو باز کردم و داخل شدم…وارد واحدمون که شدم بوی شدید سوختگی کل خونه رو گرفته بود…..معلوم بود که از ناهار خبری نیست….همه جای خونه به هم ریخته بود و بابا و محسن روبروی هم بودند…..طبق معمول محسن ۲۰ساله ی ما سعی میکرد کم نیاره و کوتاه نمیومد….
ادامه در پارت بعدی 👇
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از نظر گاندی هفت موردی که
بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند:
۱-ثروت، بدون زحمت
۲-لذت، بدون وجدان
۳-دانش، بدون شخصیت
۴-تجارت، بدون اخلاق
۵-علم، بدون انسانیت
۶-عبادت، بدون ایثار
۷-سیاست، بدون شرافت
این هفت مورد را گاندی تنها چند روز
پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت
و به نوهاش داد.
🛖@kolbehAramsh🌱
خیلی خیلی قشنگه این متن🌼🍃
زشت ترین قسمت بدن کجاست؟!
زشت ترین قسمت بدن
بینی بد فرم یا شکم بر آمده نیست،
زشت ترین قسمت بدن
ذهنی است که پر است از
افکار منفی،خشم ،کینه
پر است از بد بینی و بی اعتمادی،
اگر ذهن آدمی زشت باشد،
با هزار عمل جراحی که برای داشتن
اندامی زیبا انجام میدهد،
ذهن او همچنان زشت خواهد بود
و او را زیبا جلوه نخواد داد.
ای کاش مانند عمل زیبایی اندام
کمی ذهنها را جراحی و زیبا میکردیم
ذهن زیبا،زندگی را برای خود
و اطرافیانش زیباتر جلوه میبخشد !
◈
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت_سمانه
#پارت_سوم
من سمانه هستم…..متولد شیراز و امسال وارد ۲۲سالگی میشم…
هیچ کدوم متوجه ی اومدن من نشدند تا اینکه خودم گفتم:بابااااا…..یه کم ارومتر…..صداتون تا سر کوچه میومد…آبرومون رفت بخدا،محسن سرشو برگردوند سمت من و با چهره ی سرخ شده که نشون دهنده ی عصبانیت شدیدش بود چشم غره ایی به من رفت و گفت:ببند دهنتو…..میخواهی حرصمو سر تو خالی کنم؟؟قبل از اینکه من جواب بدم مامان که همیشه طرفدار گل پسرش بود با تشر به من گفت:بجای اینکه داداشتو اروم کنی داری عصبانی ترش میکنی؟؟؟؟ساکت باش….!!از ناراحتی شونه ایی بالا انداختم و رفتم داخل اتاقم…..صدای دعواشون هنوز داشت میومد…..محسن با حالت فریاد گفت:باباااا .،،چند بار بگم…این پوله خودمه و خودم میدونم چیکار کنم…..اصلا دوست دارم خرج دوستام بکنم…..مگه از تو پول گرفتم که زورت میاد؟هر وقت محسن که با این لحن و طرز فکر و بدون ترس و احترام با بابا حرف میزد خیلی ناراحت میشدم و ازش لجم میگرفت.موقعی که دعوا میکرد هر چی دلش میخواست به هممون میگفت و خجالت هم نمیکشید…..
ادامه در پارت بعدی 👇
🛖@kolbehAramsh🌱
#پندانه
وقتی همیشه به مشکلات فکر کنی و تمرکزت روی سختی های روزگار باشه ، هم آرامش رو از لحظه های زندگیت می گیری هم مشکلاتِ بیشتری رو با همین افکارت واردِ زندگیت میکنی
تمرکزت رو بذار رو زیبایی های زندگی ، مثبت و شاد و شکرگزار باش تا با تمام وجودت خوشبختی رو حس کنی🙂
🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دكتر کاتوزیان چه زیبا میگوید:
بـه زندگی فکر کن…
ولی براي زندگی غصه نخور.
ديدن حقيقت اسـت، ولي درست ديدن، فضليت.
با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنيا آمدی .مهربان باش و دوست بدار و عاشق باش.
شايد فردايی نباشد. شايد فردايی باشد اما عزيزی نباشد…
یادمان باشد؛ با شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت!
یادمان باشد؛ با شکستن دل دیگران ما خوشبخت تر نمیشویم!
کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم؛ باخدای او طرف هستیم
🛖@kolbehAramsh🌱
🔻لحاف دنیا
در قطار، پسر جوان گفت: رفت و آمد هفتگی بین تهران و یزد برایتان سخت نیست؟
چیزی که یاد گرفته بودم را به او گفتم: «در زندگیِ هر کسی سختیهایی هست. بگذار سختی زندگی من هم همین رفتوآمد هفتگی باشد.»
گل از گلش شکفت و گفت: «راست گفتی! استادم میگفت: لحاف دنیا کوتاه است. نمیتوانی کامل خودت را با آن بپوشانی. روی پایت بکشی، سرت بیرون میماند. روی سرت بکشی، پاهایت بدون لحاف میماند. دنیا همین است.»
#پندانه
#دنیا
🛖@kolbehAramsh🌱
#سرگذشت_سمانه
#پارت_چهارم
من سمانه هستم…..متولد شیراز و امسال وارد ۲۲سالگی میشم…
توی افکار خودم بودم که بابا گفت:سمانه دخترم….بیا ببین مامان چی پخته…؟؟؟
میدونستم که ناهارمون سوخته ،،،اما خیلی گرسنه بودم و رفتم سر میز…..مامان چند تا تخم مرغ نیمرو کرده بود خودش گوشه ایی از پذیرایی خیلی گرفته نشسته بود…..میدونستم نگران محسنه برای همین گفتم:مامان ،،!!نگران نباش….الان محسن توی بهترین رستوران غذای مورد علاقه اش داره میزنه به بدن…،،مثل ما مجبور نیست نیمرو بخوره…با اینحرفم بابا دوباره گرفته شد و اخم کرد اما مامان یه کم خیالش راحت شد و اومد سر میز و مشغول خوردن شدیم…..بابا اصلا آدم متعصبی نبود ولی نمیدونم چرا این همه به دیر اومدنا و نماز نخوندن و رفیق بازیهای محسن گیر و حساسیت نشون میداد…..معلوم بود که خیلی نگران آینده اشه…..فکر کنم خیلی دوست داشت پسرش شبیه خودش یه مرد مقید و با ایمان باشه…ناهارمو که خوردم برگشتم توی اتاق و صدای گوشیم که همیشه روی لغزش بود به گوشم خورد…..
ادامه در پارت بعدی 👇
🛖@kolbehAramsh🌱
خیلی زیباست👌
"یخی که عاشق خورشید شد"
زمستان تمام شده و بهار آمده بود؛
تکه یخی کنار سنگی بزرگ جای خوبی برای خواب داشت؛
از میان شاخه های درخت، نوری را دید
با خوشحالی به خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت: سلام خورشید...من تابحال دوستی نداشته ام با من دوست می شوی؟
خورشید گفت: سلام، اما…
یخ با نگرانی گفت: اما چه؟
خورشید گفت: تو نباید به من نگاه کنی،
باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم
اگر من باشم، تو نیستی! می میری، میفهمی؟
یخ گفت: چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی؟!
چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی؟!
روزها یخ به آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد؛
یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید؛
از جای یخ، جوی کوچکی جاری شده بود
چند روز بعد از همان جا گلی زیبا به شکل خورشید رویید...
هر جا که خورشید می رفت گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد،
گل آفتابگردان هنوز عاشق خورشید است…
🛖@kolbehAramsh🌱
#پندانه
خودت رو لایق آرزوهات کن!
توی این دنیا چیزی به نام قانون جذب
و میدان مغناطیسی وجود داره.
چیزهای خوب جذب آدم های خوب میشن.
چیزهای معمولی جذب آدم های معمولی.
هرچی اندیشه هات و تلاش هات بزرگتر باشه
بیشتر خودت رو لایق آرزوها
و اهداف بزرگتر میکنی.
زندگی معمولی و از روی نیاز
مختص آدم های معمولیه
و زندگی خوب و بدون نیاز،
مختص افراد بی نیاز و بزرگ.
پس یاد بگیریم به جای کوچک کردن
و محدود کردن دنیامون،
خودمون رو بزرگ کنیم.
دنیا گوش به فرمان ماست...🙂🙂
🛖@kolbehAramsh🌱