eitaa logo
"کانال کمیته بانوان ج. رزما
320 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
36 فایل
اهداف ۱- رعایت بهداشت اخلاق اجتماعی و ادبیات وحدت آفرین حماسی. ۲- همدلی ویکپارچگی ملی در برابر دشمنان بیگانه . ۳- بالابردن آستانه تحمل ملی ، در شرایط متشنج. ۴- توجه اکید به حفظ امنیت ملی وحفظ آرامش اجتماعی در برابر دشمنان.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست دراز کنید که بهترین شفیع روز قیامت شهید است ... تصویری ماندگار از وداع با پیکر مطهر 🌷شهید مدافع حرم 🌷 در معراج شهدا شهادت: ۲۳آبان۹۶ ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️تضاد و دوگانگی در رفتار سلبریتی‌ها و حامیان رسانه‌‌ای آنها 🔺اینکه یه کُرد تو ایران بر اثر ایست قلبی فوت کنه و سلبریتی‌های داخلی و خارجی و رسانه های دنیا و جناب بارزانی براش هشتگ ترند کنن اما سه کُرد در فرانسه بر اثر شلیک مستقیم پلیس کشته بشن و از هیچ‌ کدومشون صدایی در نیاد نشون میده اینا همشون منافع اسرائیل براشون مهمه نه مردم کرد و یکپارچگی ایران!! ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تیزر/آرمان عزیز - روایتی از زندگی شهید آرمان علی وردی🌹 هدیه به ارواح طیبه همه شهدا فاتحه وصلوات💐💐💐💐💐 ❣❣❣❣❣ ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فرخ نژاد بدبخت داره کم کم میفهمه چه کلاهی رفته سرش😂 ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر جان : با تارو پود چادر خاکیت بند بند دلم را گره میزنم بر دل شما که جای عشق علی است ❤️ میشود آیا شما هم من را فرزندم صدا کنید😭 این تنها تمنای دلی است که سرمایه اش شیعه مولا بودن است. شهادت مادر سادات زهرای مرضیه علیها سلام بر امام زمان علیه السلام و نائب برحقش و تمام دلسوختگان و منتظران حضرتش تسلیت باد☑️ ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅جهاد تبیین 👌کوتاه و مفید این مدل کلیپ ها خیلی نیازه ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
»»» آیه ی روز : ********** لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ توبه-128 به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! ********** نکته ها: خداوند جز بر پیامبر اسلام، بر هیچ یك از پیامبران دو نام از نام هاى خویش را اطلاق نكرده است. «رؤف، رحیم» توجّه به صفات رهبران آسمانى كه در این آیه مطرح است و مقایسه ى آنها با صفات دیگر رهبرانِ بشرى، لطف خدا را به بشر و لزوم اطاعت مطلق از این گونه رهبران را نشان مى دهد. ********** پیام ها: - رسول خدا برخاسته از میان خود مردم است. «من انفسكم» - رسول خداصلى الله علیه وآله غم خوار امّت است. «عزیز علیه ماعنتم» - رهبران اسلامى باید در سختى ها و گرفتارى ها با مردم همدل و همراه باشند. «عزیز علیه ماعنتم» - پیامبر خداصلى الله علیه وآله در هدایت و ارشاد مردم، سر از پا نمى شناسد. «حریص علیكم» - از عوامل تأثیر كلام در دیگران، خیرخواهى، دلسوزى، مهربانى، بى توقّعى و تواضع است. «عزیز علیه، حریص علیكم، رؤف رحیم» - رهبر اسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحیم است، نه بر همه كس، بلكه بر دشمن شدید و غلیظ است. «بالمؤمنین رؤف رحیم» ********** ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 قسمت بیست و چهارم...👉 ادامه و نامه شهید مدافع حرم قاسم{مهدی} غریب و امین سلام . 💔 از اینکه شمارا تنها گذاشتم و رفتم مرا ببخشید ؛ دارم ؛ ♻️♻️ امیدوارم که بتوانید و داشته باشید ؛ درسهایتان را بخوانید و به عزیزمان به مشغول باشید ؛ 🔰از خط ولایت جدا نشوید ؛ در ناملایمات و کج فهمیهای جامعه و انحرافات گوشهایتان به دهان مبارک رهبر عزیزتان خامنه ای بزرگ باشد 🦋؛ مواظب مادرتان باشید ؛ نکند که اورا غمگین کنید ؛ 🔸🔸 مثل کوه پشت او باشید و خالی را برایش پر کنید ؛ 💔💔💔💔 فدای شما و مهدی {قاسم} ؛ ☝️☝️ راستی را یاد بگیر و و قرآن شود ؛ 🕊🌹 آرزوی من را برآورده کنید ؛ برایم بگیرید و مراسم و برپا کنید . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت بیست و چهارم.... 👉 ادامه دارد...👉 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 قیام باشکوه بانوان فاطمی در تهران شهر ری فراخوان به این میگن..... ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دودلیل برای این سوال که چرا امیرالمؤمنین دست به شمشیر نبرد؟ چرا نجنگید؟ چرا حضرت زهرا سلام الله پیش قدم شد؟ یک دلیل از زبان حضرت زهرا و دیگری از اميرالمؤمنين علیهماالسلام این شبهه بسیار فراگیر است، حتما این کلیپ رو تا میتونید منتشر کنید، یاعلی مدد❤️ ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جلوی چشم غیرت الله می‌زدند😭😭 🔰 🌷 ┄┅═✧🌺منتظران ظهور🌺✧═┅┄ ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸 رمان لبخند بهشتی نویسنده: میم بانو قسمت پنجاه سوم سجاد با زوی شهروز را میگیرد تا اورا همراه خود ببرد . شهروز در آخرین لحظه نگاه غضبناکی به من میکند و با صدایی دورگه میگوید _مطمئن باش تقاص تک تک کاراتو ازت میگیرم . سجاد زیر لب ( لا اله الا الهی ) میگوید و همراه شهروز دور میشود . این دومین بار بور که شهروز را انقدر عصبانی میدیدم . شهروز آدمی نبود که بی گدار به آب بزند ، همیشه قبل از اینکه حرفی را بزند خودش را برای جواب های طرف مقابل آماده میکرد . بخاطر همین ویژگی اش بود که در بدترین شرایط فقط خونسرد نگاهت میکرد . هم خونسرد بودنش ترسناک است و هم عصبانیتش وحشتناک است . نمیدانم با وجود ترسی که از شهروز دارم چرا انقدر در برابرش با جسارت رفتار میکنم . سرم را تکان میدهم و سعی میکنم دیگر به شهروز فکر نکنم . سرم را که به سمت مخالف برمیگردانم سوگل را میبینم که بهت زده به من خیره شده است ‌. انگار زبانش بند آمده . لبخند کوچکی میزنم و خطاب به سوگل میگویم _من با شهروز دعوام شده تو چرا ترسیدی ؟ سوگل به خودش می آید و لبش را به زور به لبخند میکشد . انگار هول کرده است _نه نترسیدم فقط انتظار همچین اتفاقی رو نداشتم . سعی میکند بحث را عوض کند _پات بهتره ؟ آنقدر ذهنم درگیر شد که به کلی پایم را فراموش کردم +آره دردش یکم آروم شده . با شنیدن صدای پایی سر برمیگردانم . سجاد را میبینم اما خبری از شهروز نیست . چشم میچرخانم که متوجه میشوم شهروز دارد از تپه بالا میرود . سجاد نگاه پر مفهومی به من میکند . انگار حس من را درک میکند . بلاخره او هم مار گزیده است و چند باری کنایه های تلخ شهروز را تحمل کرده است . رو به سوگل میگوید _من بهت گفتم شهریار رو بیار چرا شهروز رو آوردی ؟ سوگل خجالت زده سر به زیر می اندازد +شهریار رفته بود وسایل رو از ماشین بیاره نبود سجاد یک تای ابدویش را بالا میدهد _اولن شهریار نه و آقا شهریار . دومن باید با من مشورت میکردی . ولی حالا کاریه که شده عیب نداره . سوگل بیش از قبل خجالت میکشد . خون به گونه هایش میدود و سرخ میشود . چشم هایش را از سجاد میدزدد که مبادا چشم هایش راز عشقش را فاش کنند . سجاد دوباره موبایلش را از جیبش بیرون میکشد و از ما دور میشود . 🌿🌸🌿 《گر تو گرفتارم کنی ، من با گرفتاری خوشم ور خوار چون خارم کنی ، ای گل بدان خواری خوشم》 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان‌لبخند‌بهشتی نویسنده: میم بانو قسمت پنجاه دوم دوباره صدای پای شهروز باعث میشود سرم را بر گردانم . شهروز با قدم هایی آهسته به سمت من در حال حرکت است . با استرس از سوگل میپرسم +شهروز برای چی اومده ؟ _اومده پاتو معاینه کنه میخواهم دلیلش را از سوگل بپرسم که یاد حرف های شهریار می افتم . گفته بود شهروز لیسانس پرستاری دارد . سریع دستم را رو به شهروز دراز میکنم و محکم میگویم +جلو نیا . شهروز ابروهایش را در هم میکشد و با تعجب میگوید _چرا ؟ برای چند لحظه می ایستد و در فکر فرو میرود و تازه میفهمد دلیل حرفم چیست . لبخند مرموزی گوشه ی لبش جا خوش میکند و سریع تر از قبل به سمتم می آید . این بار بلند تر و قاطع تر میگویم +گفتم جلو نیا . بدون توجه به حرفم به راهش ادامه میدهد . این بار با صدای که بیشتر به جیغ شباهت دارد میگویم +خوب گوش کن ببین چی دارم میگم . دستت بهم بخوره جیغ میزنم . شده پامو قطع میکنم ولی نمیزارم تو بهش دست بزنی . شهروز پوزخندی میزند و با کنایه میگوید _چون تعصب داری این ها رو میگی ؟ با خشم میگویم +نه چون ذات کثیف تو رو میشناسم . میترسم یه بلایی سرم بیاری چون از من بدت میاد . اگر هم بلایی سرم نیاری پس فردا منتشو سرم میزاری . سجاد و سوگل بهت شده نگاهشان بین من و شهروز در چرخش است . شهروز اخم غلیظی میکند . پا تند میکند و به سمت من می آید . برای یک لحظه از شدت ترس بدنم شل میشود . قبل از اینکه شهروز به من برسد سجاد سریع جلویش می ایستد ، دست هایش را روی شانه ی شهروز میگزارد و آرام به عقب هدایتش میکند . اما انگار شهروز نمیخواهد کوتاه بیاید ، دست سجاد را پس میزند . شهروز میخواهد حرفی بزند که سجاد زیر گوسشش چیزی زمزمه میکند . نمیدانم چه گفت اما هر چه که ببود آتش شهروز را خاموش کرد . سجاد بازوی شهروز را میگیرد تا او را همراه خود ببرد . 🌸🌿🌸 《ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود》 سعدی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
🌿🌹🌿 مجموعه پدران شعار «زن، زندگی، آزادی» را بشناسید. ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯