⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
بخش چهارم👉
🌷ادامه زندگی نامه و خاطرات
#شهید قاسم{مهدی} غریب
#بیمه_امام_زمان_علیه_السلام
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
✨منظورم این است که #غنای یک زندگی مشترک بیشتر برایم اهمیت داشت. در اطرافم میدیدم افرادی را که فقط در کنار هم زندگی میکنند و هیچ عشقی در میان نیست.
⚡️دوست داشتم زندگیام با عشق همراه باشد، هر #چند کوتاه. به خاطر همین وقتی همسرم از شهادت صحبت میکرد میگفتم ارزش دارد آدم کنار یک نفر خوب زندگی کند هر چند کوتاه باشد. #قبل از مراسم #عقد با خودم میگفتم #همسرم #شهادت را دوست دارد اما کو جنگ! جنگی در میان نیست که او شهید شود.
🍁اما بعد از عقد وقتی #آلبوم عکسهای همسرم را ورق میزدم تازه متوجه شرایط کاری و #حساسیتهای #شغلیشان شدم. برای همین بعد از آن هر زمانی که به مأموریت میرفت من استرس زیادی را تا بازگشتش تحمل میکردم.
⏺ برای آرام شدنم ایشان
را #بیمه #امام زمان کردم و هر ماه مبلغی را به مسجد #جمکران میدادم و #آخرین بیمه را خودشان #نیمه شعبان سال 1394 دو هفته قبل از #سفرشان به #سوریه دادند.
#شهیدغریب_با_دونام
من و #قاسم روز دوشنبه پنجم اردیبهشت 1384 عقد کردیم و بعد از عقد به حرم حضرت #معصومه(سلام الله علیها) رفتیم. چون شب مبعث بود،
#همسرم برای من #مداحی خواند. او نذر کرده بود اگر #پسردار شدیم اسمش را #عباس بگذاریم. فردای عقد به او گفتم شما به حضرت عباس "سلام الله علیها" ارادت داری. من هم #ارادت خاصی به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) دارم. میتوانم شما را مهدی صدا کنم.
#ایشان فکر کرد و گفت : #مهدی غریب! خیلی قشنگ است و از آن روز به بعد من ایشان را مهدی صدا کردم. #من و #مهدی ششم بهمن سال 1384 #زندگی مشترکمان را در تهران آغاز و دو سال بعد به قم مهاجرت کردیم. 10 سال و سه ماه با هم زندگی کردیم و #حاصل زندگی مشترکمان #دو فرزند است؛ امیرعباس متولد بهمن ماه 1386 و محمدامین متولد اسفندماه 1388.
پایان بخش چهارم 👉
ادامه دارد ...👉
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
#فرمانده_مستشاری
نام جهادی : #فرمانده_امیر
#سوریه_تدمر_کوههای_پالمیرا
#شهادت_شب_قدر
#عمه_سادات
#ذاکر_اهل_بیت ع
#خلبان_
#صابرین
#جانباز
21/4/1394 ت ش
#روابطعمومی_اموررسانه
#کانون_بانوان_ایران_مقتدر
╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮
@kanonbanovaniranmoghtader
╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امروز میخوایم بریم یه جای نورانی😍
مزار #شهیدسیدیداللهفاطمی
شهیدی ۱۸ ساله #دفاع_مقدس
🍏خاطره_ای_از_کرامت_شهید_فاطمی
🌷میگفت: هر هفته میومدم گردوخاک مزار سید یدالله رو با آب می شستم.
یه روز وقتی اومدم گلزار، دیدم آب ها قطع شده و نتونستم آبی پیدا کنم.
آخه خیلی این شهید مظلوم بود. حتما باید سنگ مزارش رو تمیز می کردم.🥀
🍂خلاصه خیلی گشتم ولی آبی پیدا نکردم. همینطور که در محوطه گلزارشهدا قدم میزدم، یکدفعه دیدم یه جوان بسیجی با یه کلمن آب اومد نزدیک من، و کلمن رو داد دستم.☘
🌺منم خیلی خوشحال شدم و کلمن آب رو از دستش گرفتم و تشکر کردم. خیلی دقت نکردم که این جوان کیه...
اون لحظه فقط تو فکر این بودم که آب از کجا پیدا کنم. چون باید مزار شهید رو از خاک و گردوغبار تمیز می کردم. آخه خیلی بهش #ارادت داشتم.
خلاصه کلمن آب رو از دست اون پسر بسیجی گرفتم، کمی که گذشت، به ذهنم اومد چطور شد که این جوان فهمید من آب نیاز دارم؟! اصلا این جوان کی بود؟
🌹برگشتم و نگاهی بهش انداختم، خوب که دقت کردم دیدم خود شهید سید یدالله فاطمی هست.
⭕️تعجب کرده بودم...
شهید نگاهی به من کرد و لبخندی زد و رفت. منم اینقدر متحیر شده بودم که پاهام خشک شده بود و نتونستم خودمو به شهید برسونم.
💚کمی بعد که به خودم اومدم، هرچقدر گشتم دیگه پیداش نکردم و متوجه شدم که شهید به دیدار من اومده بود🥺
اللهمعجللولیکالفرج
https://eitaa.com/komitebanovanrazma