eitaa logo
"کانال کمیته بانوان ج. رزما
295 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
49 فایل
اهداف ۱- رعایت بهداشت اخلاق اجتماعی و ادبیات وحدت آفرین حماسی. ۲- همدلی ویکپارچگی ملی در برابر دشمنان بیگانه . ۳- بالابردن آستانه تحمل ملی ، در شرایط متشنج. ۴- توجه اکید به حفظ امنیت ملی وحفظ آرامش اجتماعی در برابر دشمنان.
مشاهده در ایتا
دانلود
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم سردار پاسدار خلبان قاسم غریب🎤🎤 خطاب به پدر و مادر بزرگوارشان❤️ 👇👇👇👇👇التماس توجه 🌺سلام پدر و مادر عزیزم از وقتی خود را شناخته ام مرا با روحیه جهادی و شهادت اشنا کردید پدر مادر عزیزم از شما در خواست میکنم که اگر بنده حقیر شهید شدم خود را ملامت نکنید من در کنار امیرالمونین (ع) و امام حسین (ع) آرام گرفته ام و نزد خداوند منان روزی میگیرم مادرم شما پنج فرزند دارید که بنده عضو کوچکی از آنها هستم اجازه دهید فدایی حضرت زینب (س) شوم تا در روز قیامت شما هم مانند دیگر مادران شهید حرفی براے گفتن داشته باشید و نزد بانوے دو عالم حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) رو سفید شوید . از شما عذر خواهی میکنم که الان که در سنه پیری هستید نمیتوانم خدمت گذار شما باشم مادرم نشود که حرف دیگران شما را از راه ولایت جدا سازد حلالم کنید🌺 قاسم غریب یاور امام خامنه ای نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
{مهدی}🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش اول 👉 نامه نام ونام خانوادگی : قاسم (مهدی) غریب تولد : ۱۳۶۱/۱/۱ 🌷محل تولد : شهرگرگان روستای سیدمیران 🕊تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۴/۲۱ شهادت : سوریه؛ تدمر؛ کوههای پالمیرا ✴️ آدرس مزار : گلزار شهدای دفاع مقدس روستای سیدمیران ؛ از توابع شهرستان گرگان ؛ ایران درجه : سرهنگ تمام پاسدار 🇮🇷 تخصص : تکاور( شامل سخت ترین آموزشهای نظامی نیروهای مخصوص صابرین ) خلبان سابقه نظامی : 1- فرماندهی محور . در منهدم کردن گروهک ملعون پژاک ( منطقه سردشت تپه جاسوسان) 2- منهدم کردن گروه منافقین دست نشانده آمریکایی اسرائیلی (عبدالمالک ریگی ملعون) 3- مشارکت در سرکوبی فتنه داخلی سال 1388 (به عنوان سرباز گمنام امام زمان عج ) 4 - به عنوان فرمانده ی نیروهای دفاع وطنی و بسیجی و گروه فاطمیون و نیروهای ارتش سوریه در جنگ سوریه منطقه تدمر؛ و شرکت کردن ودخالت مستقیم در جنگ سوریه -طی چند مرحله موفقیت آمیز و آزادسازی شهر تاریخی تدمر 5 - عنوان جانشین فرماندهی گردان تکاوری سپاه نیوای استان گلستان؛ و تعلیم نیروهای گردان تکاوری سپاه و تکاوری ارتش 6 - سرکوبی کلیه آشوبهای منافقین و تروریستها در مناطق مختلف داخلی و خارجی به فرماندهی (شهید سردار محمد جعفر خانی ) پایان بخش اول ... 👉 ادامه دارد .... 👉 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
‍ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷🛑 🛑⭕️🛑🌷 🌷⭕️🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش دوم 👉 قاسم غریب در سال ۱۳۶۱ در روستای سیدمیران به دنیا آمد. بستر رشد اجتماعی این شهید بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نان حلال شیرمردی چون قاسم غریب را تحویل جامعه داد. او فرزند خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. غریب پدر شهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و مشقت فراوان فرزندان خود را تربیت کرد. شهید مدافع حرم غریب دوران تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید "صادق تازیکه سیدمیران" گذراند و دوره راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع دبیرستان عزم گرگان کرد و در دبیرستان شهید رجایی گرگان مشغول به تحصیل شد. غریب در سال ۱۳۷۹ پس از اخذ مدرک دیپلم در کنکور دانشکده افسری دانشگاه امام حسین(علیه السلام) شرکت و در آزمون ورودی قبول شد و رسما به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۴در شهر با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری مسجد جمکران کرد که حاصل این ازدواج دو پسر۶ و ۸ ساله به نامهای امیرعباس و محمدامین بود. او بعد از ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا دو سال پیش در این شهر زندگی کرد. طی این سالها، او در رزم با گروههای انحرافی و داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک خود را از دست داد و ۴ ترکش در بدنش از این مبارزات به یادگار ماند. بعد از شدن از ناحیه چشم، به توصیه پزشک که باید برای حفظ چشم دیگر، مناطق مرطوب را برای ادامه کار انتخاب کند، وی به گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردانهای تکاور تیپ مردم پایه نیوا پیوست. اما این موجود پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییلی، آهنگ کرد و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت (سلام الله علیها) به این کشور رهسپار شد. شهید غریب بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر قم، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این مرحله ای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن رامی دید. وی در 21 تیرماه سال ۹۴ در ارتفاعات تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید و 24 تیرماه پس از تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور گرگان، در گلزار شهدای روستای سیدمیران به خاک سپرده شد . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان بخش دوم ... 👉 ادامه دارد ...👉 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 بخش سوم 👉 👇 ➖ ادامه زندگی نامه و خاطرات قاسم{مهدی} غریب🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود. در پیروزی انقلاب اسلامی غریو الله‌اکبر مردم به گوش می‌رسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو الله‌اکبر را می‌شنوم، یاد شب می‌افتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده می‌شود. خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد. شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای گرگان بود اما محل خدمتش در یگان تهران بود. یکبار که برای به می‌آید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد ندارید؟ هم گفته بود اگر سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش می‌خواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که مسجد جمکران بود سؤال می‌کند و در نهایت به معرفی می‌شوم. پاسدار بود و دوره را می‌گذراند. عاشق بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد. ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از پیش رو و از زندگی‌ای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم. اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختی‌ها تصمیم خودم را بگیرم. من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. در همان جلسه از احتمال برایم گفت. می‌گفت : که شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم زندگی‌ام قشنگ باشد. مهم نیست. پایان بخش سوم .. 👉 ادامه دارد ...👉 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 بخش چهارم👉 🌷ادامه زندگی نامه و خاطرات قاسم{مهدی} غریب ✨منظورم این است که یک زندگی مشترک بیشتر برایم اهمیت داشت. در اطرافم می‌دیدم افرادی را که فقط در کنار هم زندگی می‌کنند و هیچ عشقی در میان نیست. ⚡️دوست داشتم زندگی‌ام با عشق همراه باشد، هر کوتاه. به خاطر همین وقتی همسرم از شهادت صحبت می‌کرد می‌گفتم ارزش دارد آدم کنار یک نفر خوب زندگی کند هر چند کوتاه باشد. از مراسم با خودم می‌گفتم را دوست دارد اما کو جنگ! جنگی در میان نیست که او شهید شود. 🍁اما بعد از عقد وقتی عکس‌های همسرم را ورق می‌زدم تازه متوجه شرایط کاری و شدم. برای همین بعد از آن هر زمانی که به مأموریت می‌رفت من استرس زیادی را تا بازگشتش تحمل می‌کردم. ⏺ برای آرام شدنم ایشان را زمان کردم و هر ماه مبلغی را به مسجد می‌دادم و بیمه را خودشان شعبان سال 1394 دو هفته قبل از به دادند. من و روز دوشنبه پنجم اردیبهشت 1384 عقد کردیم و بعد از عقد به حرم حضرت (سلام الله علیها) رفتیم. چون شب مبعث بود، برای من خواند. او نذر کرده بود اگر شدیم اسمش را بگذاریم. فردای عقد به او گفتم شما به حضرت عباس "سلام الله علیها" ارادت داری. من هم خاصی به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) دارم. می‌توانم شما را مهدی صدا کنم. فکر کرد و گفت : غریب! خیلی قشنگ است و از آن روز به بعد من ایشان را مهدی صدا کردم. و ششم بهمن سال 1384 مشترکمان را در تهران آغاز و دو سال بعد به قم مهاجرت کردیم. 10 سال و سه ماه با هم زندگی کردیم و زندگی مشترکمان فرزند است؛ امیرعباس متولد بهمن ماه 1386 و محمدامین متولد اسفندماه 1388. پایان بخش چهارم 👉 ادامه دارد ...👉 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش ╭━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╮ @kanonbanovaniranmoghtader ╰━━⊰🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷°🇮🇷⊱━━━━━╯