کنجِخلوت...!
"هوالحبیب" این چندشب حتی ملموس‌ترین واقعیت‌ها را باور نمی‌کنم.. شوک بزرگی به قلبم وارد شده و چنان و
و اما...
امشب..
شب آخریه که میرم حرم..
بعدش فقط ما می‌مونیم و دلتنگی و حسرت و غم و درد...
آخرین حرف‌ها رو می‌خونم روبه‌روی گنبد ابی‌عبدلله(:
(اگر حرفی مونده؟!*)
شب جمعه..
بین‌الحرمین...
ریحانه‌سادات - روشنا - مکتب‌مرتضی‌علی
بانوی‌سادات - میکده - حیران
کوچه‌باران - ماح - ژیپسوفیلا
ثاقب - تامیلا - آسیمه
آبنبات‌ترش - بچه‌هیئتی - مبتلای‌حسین
ماهِ‌من - برایِ‌او - منیب...
و همه‌ی اعضای کنجِخلوت(:💚🌿