♟پادشاهی بود که به بازی شطرنج علاقه زیادی داشت. 🤡 در هر فرصتی، با دلقکش شطرنج بازی می‌کرد. روزی دلقک در این بازی، پادشاه را «مات» کرد و برنده شد. در آن زمان هر کسی که برنده می‌شد، می‌گفت: «شَه شَه». اما شاه از پیروزی دلقک عصبانی شده بود و.... 🔎موضوعات قصه #دلقک #پادشاه #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👴🏻پیرمردی همراه همسرش در کلبه ای قدیمی و و کثیف زندگی می کردند. 💰پیرمرد خیلی خسیس بود. شب ها سکه هایش را می شمرد و بیشتر مواقع گرسنه می خوابید. 🍛او از بس غذای خوب نخورد بیمار شد و مرد. 👨🏻پسرش شبی در خواب مرد ناشناسی را دید که به او گفت: پدرت مرده است و مادرت هم به زودی می میرد. 🌊تو هم باید نیمی از ثروت را به افراد فقیر بدهی و باقی سکه ها را هم در دریا بریزی ... 🔎موضوعات قصه #خساست #گربه #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی دفترچه📕📕 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🐻روزگاری در یک جنگل بسیار بزرگ خرس و خرگوشی به همراه بچه‌هایشان در کنار حیوانات دیگر، زندگی می‌کردند. 🐰 هر روز صبح بچه خرس به دنبال بچه خرگوش می‌رفت تا با هم بازی کنند. اما در یکی از روزها آنها حسابی از جنگل و لانه‌هایشان دور شدند؛ تا اینکه... 🔎موضوعات قصه #خرس #حیوانات #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🐺 گرگ بدجنسی در دامنه ی کوهی زندگی می کرد و گوسفندان بیچاره را می خورد. 🦊گرگ یک روز روباه را دید و از او خواست تا چند راسو وشغال و گربه ی بیابانی را پیش او بیاورد. شغال آنها را آورد و گرگ هم آنها را خورد. روباه رفت تا ببیند گرگ در چه حالی است. 🔎موضوعات قصه #گرگ #بدجنسی #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👨🏻روستای زیبایی بود که مرد چوپانی همراه همسر و فرزندش در آنجا زندگی می کرد. 🐑مرد چوپان هر روز صبح گله گوسفندانش را برای چریدن به صحرا می برد و از آنها مراقبت می کرد. 🤔سال ها گذشت تا اینکه مرد چوپان پیر شد. به همین دلیل تصمیم گرفت تا.... 🔎موضوعات قصه #چوپان #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی کلاغ🐧🐧 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👨🏻‍🦱روز اولی که سیبیل گنده، رفتگر جدید، اومد تو محله، شادی حسابی ترسید. 👧🏻شادی همیشه از آقای رفتگر فراری بود و حسابی تلاشش رو می‌کرد تا سیبیل گنده از محل بره. تا اینکه یه روز ... . بچه‌ها به نظرتون چه اتفاقی افتاد؟ 🔎موضوعات قصه #رفتگر #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🤴🏻در روزگاران دور پادشاهی بود که بچه دار نمی شد. سال ها گذشت تا این پادشاه صاحب فرزند پسری شد. 🥰پادشاه بسیار خوشحال و شادمان بود و دلش می خواست همه ی مردم سرزمین اش از فرزند دار شدن اش با خبر بشن و درشادی او شریک باشن. 🔎موضوعات قصه #پادشاه #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🧕🏻هیزم شکن پیری دختری داشت که خیلی به او در کارها کمک می کرد. 🌳بک روز هیزم شکن به شدت مریض شد و دیگر قادر به کار و قطع کردن درخت و فروش هیزم نبود. 🤔دختر هیزم شکن با اینکه بسیار نحیف و کم توان بود تصمیم گرفت برای جمع کردن هیزم برود. 🔎موضوعات قصه #هیزم_شکن #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی لاکپشت 🐢🐢 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🧔🏻‍♂دقت کردید آدم بزرگا برای اینکه زیرقولشون بزنن، بلند حرف می‌زنن!؟ 📰بابام عادت داره همه‌چی رو نگه‌ می‌داره. مثلاً روزنامه، ظرف شیر و ... 🏞️و همه‌ش زیرقولش می‌زنه. مثلاً اگه قول بده منو ببره پارک، لحظه‌ی رفتن کلی بهونه می‌آره. ☎️مامانم که همیشه با تلفن حرف می‌زنه و به بقیه مشاوره می‌ده، اما تا می‌گم منو ببر پارک، می‌گه کار داره. تا اینکه یه‌ روز ... . 🔎موضوعات قصه #قول #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👸🏻«سیندرلا» دختر مهربان و زیبایی بود که با نامادری و دو خواهر ناتنی اش زندگی می کرد. 🙍‍♀نامادری و خواهرهای ناتنی سیندرلا، همیشه به او حسادت می کردند. 😞 نامادری سیندرلا، همیشه کارهای سخت خانه را به سیندرلا می داد. او همیشه سیندرلا را مجبور... 🔎موضوعات قصه #سیندرلا #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🦆جمیما اردکی بود که از دست همسر مزرعه‌ دار عصبانی بود، چون به او اجازه‌‌ی نشستن روی تخم‌‌‌‌هایش را نداده بود. 🥚 خواهر جمیما، «رِبِکا»، می‌‌خواست نشستن روی تخم‌‌‌هایش را به یک نفر دیگر بسپارد... 🔎موضوعات قصه #اردک #حیوانات #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda