eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.3هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738236T15086449(Web)-mc.mp3
5.11M
🤴🏻روزگاری پیش از این، در سرزمینی دور، پادشاهی زندگی می‌کرد. 😍 او روزگارش را فقط به خوش‌گذرانی می‌گذراند. 😞پادشاه اصلاً از حال و روز مردمش آگاه نبود. 🏞 او چند روز در هفته به صحرا می‌رفت و حیوانات بی‌گناه را برای تفریحش می‌کشت... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738213T13893202(Web)-mc.mp3
3.7M
👚مرد بزاز (پارچه‌‌‌فروش) طاقه‌‌‌های پارچه را بر دوش گرفته بود و شهربه‌‌شهر و روستابه‌‌‌روستا می‌‌‌برد و می‌‌‌فروخت. 🧔🏻‍♂او فروش زیادی کرده و خسته بود. چند طاقه‌‌ پارچه باقی مانده بود و بزاز آنها را بر دوشش گرفته بود و داشت برمی‌‌‌گشت. 🏇در راه سواری را دید. خوشحال شد و با خود گفت: چه خوب! او می‌‌‌تواند بار مرا بر اسبش بگذارد و من نفسی تازه کنم... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738193T16560225(Web)-mc.mp3
6.76M
👨🏻یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، توی دشت بزرگ و سرسبزی که خیلی قشنگ بود، چوپانی با گله‌اش روزگار می‌گذراند. 🐐او زندگی شاد و پُر سروصدایی داشت. گوسفندها «بع‌‌بع» می‌کردند. بزها «مع‎مع» می‌کردند. سگ‌ها «اواو» می‌کردند... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی جوجه و مرغ 🐓🐥 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738324T16970140(Web)-mc.mp3
3.46M
👩🏻روزی، روزگاری دختری خوب و شریف و مهربون، اما فقیر، زندگی می‌‌‌کرد که جز مادرش، کس دیگه‌ای رو در دنیا نداشت. 🧕🏻مادر و دختر آذوقه‌شون تموم شده بود و نمی‌دونستن شکمشون رو با چی سیر کنن. پس دخترک روانه‌‌ی جنگل شد. در اونجا... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738233T18493344(Web)-mc.mp3
4.87M
🧔🏻‍♂بازاری بود و آدم‌هایی که توی اون بازار کار می‌کردن. 🛍️ مردم از گوشه و کنار شهر می‌اومدن و چیزایی رو که نیاز داشتن، از بازار می‌خریدن؛ از مواد غذایی گرفته تا لوازم خونه... پیر و جوون، زن و مرد، از صبح زود می‌اومدن به بازار... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738195T16672296(Web)-mc.mp3
4.35M
🌸مثل همیشه یکی بود و یکی نبود. غیر از خدا هیچ‌کس نبود. 🦁زیر گنبد کبود، صبح زود، یه شیر بزرگ بزرگ، یه بچه‌‌‌ی کوچیک کوچیک به دنیا آورد. 🔑 کجا؟ توی یه جنگل پُردرخت؟ نه. توی یه غار بزرگ؟ نه. اون بچه‌‌‌ش رو توی یه قفس، توی یه باغ‌وحش به دنیا آورد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی خانم مرغه و جوجه هاش🐥🐓 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738244T15205832(Web)-mc.mp3
3.95M
🌸روزی طاووس پرهاش رو باز می کنه و همه، مبهوت زیبایی‌اش می‌شن... . 😞اما ناگهان چشمش به پاهاش می‌افته؛ پاهایی به این زشتی! چرا!؟ 🐧زاغ که از دور غرق زیبایی طاووس شده بود و به او حسادت هم می کرد، از راه رسید و شروع به قارقار کرد... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738196T10698350(Web)-mc.mp3
4.54M
🌛یه شب، وقتی ماه بی‌حوصله و خواب‌آلود توی آسمون دنبال یه تیکه ابر پنبه‌ای نرم برای خوابیدن می‌گشت، چشمش به یه ساختمون خیلی بلند افتاد. 👦🏻توی طبقه دهم یه پنجره باز بود و پسربچه‌ای با صورت گِرد و لُپ‌‌های صورتی... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738101T16312294(Web)-mc.mp3
2.76M
🧔🏻‍♂مردی دونه‌‌‌ای پیدا کرد. اون به مزرعه رفت و اون رو توی زمین کاشت. 🌱دونه رشد می کرد و اون بسیار خوشحال بود. 🍈 دونه رشد کرد و رشد کرد و یه بوته‌‌ی شلغم شد. 😮شلغم بزرگ شد، یه شلغم خیلی بزرگ! مرد خیلی خوشحال شد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی گل با لیوان🌻🌻 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
663b1bfcf32c2.mp3
3.58M
🥰آی دنیا نوره دختر زندگی روشن تر میشه با نور دختر مثل کوه سرفرازه ‌ 🌸آره دختر این سرزمین ستاره سازه توی این خونه نور فانوسم دستای پدرو مادرم رو میبوسم 🌼هر کجا رفتم از وطن گفتم مادرم رو دیدم از مقام زن گفتم 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738521T13728848(Web) (1)-mc.mp3
18.43M
🌸شهر مدینه چشم به راه تولد کودکی از خاندان پاک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. خانه‌ی امام کاظم (علیه‌‌السلام) حال‌‌‌وهوای دیگری داشت. نجمه، همسر آن بزرگوار، به امید تولد فرزندش روزشماری می‌کرد. شور و شادی در خانه امام موج می‌زد... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda