14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🏴نماهنگ کودکانه به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
👌فوق العاده زیبا، حتما ببنید...😔
🥀🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴🥀
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
سلام بچه های عزیز💚👇یه داستان قشنگ براتون داریم...🤗
🕊داستانِ زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام از تولد تا شهادت ایشون😔
🦋قسمت اول: داستان ولادت
امام حسن (علیه السلام) فرزند امام علی و حضرت زهرا (سلام الله علیها) هستن🌷
ایشان در 🌙ماه رمضانِ سومِ هجری در مدينه متولد شدند
پیامبرِِمهربونمون بلافاصله پس از ولادتشون، در گوشِِ چپشون اقامه گفتند و گوسفندي قرباني كردن🐑،سرِ ایشون رو تراشیدن و هموزن موهای ایشون - نقره به مستمندان داد
☀️پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) دستور دادن تا سرِ امام رو عطر آگين كنند و از اون موقع آیین عقيقه و صدقه دادن به هموزن موي سرنوزاد سنت شد👌
✨پیامبر كنيه امام رو ابومحمد گذاشتن و اين تنها كنيه ایشون هست.
لقبهاي ایشان سبط، سيد، زكي و مجتبي است.
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام سلام بچه های عزیز💚👇یه داستان قشنگ براتون داریم...🤗 🕊داست
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🌿قسمت دوم: محبت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به امام حسن (علیه السلام)❤️
💎 امام حسن عليه السلام مورد علاقه ي شديد و لطف پیامبر بودن و بارها فرمودند: خداوندا من حسن را دوست ميدارم تو هم او را دوست بدار و هر كه حسنم را دوست بدارد خداوند او را دوست ميدارد🌷
💎امام علی (علیه السلام) فرمودند:
رسولِ خدا (سلام الله علیه )دست حسنم را گرفت و او را به سينه خودش چسباند و فرمود: پدرم و مادرم فداي تو باد، هر كه مرا دوست دارد پس اين (حسنم) را نيز دوست بدارد💖
👌بچه ها جوووون ببینید پیامبرِ مهربونیها چقدر امام حسن و دوست داشتن پس ماهم باید همه ی امامهامون و دوست داشته باشیم و یارشون باشیم 😊
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام 🌿قسمت دوم: محبت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به امام
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🕊قسمت سوم: امامت امام حسن (علیه السلام)
✨بچه ها جووون بعد از شهادتِ امام علی (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام) به امامت رسیدن و بیشتر از چهل هزار نفر با امام بیعت کردند🤝( یعنی گفتن یار امام میمونن) اما معاویه ملعون👺 خلافتشون رو قبول نکرد و با لشکری از شام به سوی عراق حرکت🐎 کرد و تلاش کرد با شایعاتی بینِ سپاهیان امام حسن، اون مردم بی وفا رو بر علیه امام حسن تشویق کنه که موفق هم شد....‼️😔
سپاهیان امام حسن هم به معاویه نامه نوشتن 📜 که ما با امام میجنگیم و او را به قتل میرسانیم ⚔ و معاویه اون نامه ی بی وفایان کوفه رو به امام ارسال کرد😔 بعد معاویه ی ملعون 👿 به امام پیشنهادِ صلح داد....امام حسن (علیه السلام) بر اساسِ حکمت الهی و حفظِ دینِ اسلام مجبور شدن صلح رو بپذیرند.... اما برای معاویه شرط گذاشتن که براساسِ دین خدا و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) عمل کنه و برای خودش جانشین تعیین نکنه و همه مردم از جمله شیعیان امام علی(علیه السلام) در امنیت باشند.... بعدها معاویه به هیچیک از این شرط ها عمل نکرد😡
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام 🕊قسمت سوم: امامت امام حسن (علیه السلام) ✨بچه ها جووون بع
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🌺قسمت چهارم: داستانِ مهربونیِ امام حسن (علیه السلام) به غلام سیاه💕
💎 امام( علیه السلام ) غلام سیاهی را دیدن که تیکه ی نونی دستش بود🥖یه لقمه خودش میخورد و یه لقمه هم به یه سگ میداد🐕
امام(علیه السلام)که اون منظره را دیدند به غلام سیاه گفتن: انگیزه ات از این کار چیه❓
غلام سیاه جواب داد: (من از سگ خجالت😥 میکشم که خودم بخورم و به اون چیزی ندم)
💎امام(علیه السلام)به او فرمودند: بلند شو با من بیا! سپس امام رفتن پیشِ ارباب اون غلام و اون غلام رو با باغی 🖼 که داخلش زندگی می کرد از اون مرد خریدن...بعد امام، غلام را آزاد کردن و اون باغ رو به غلام بخشیدن👌🤗
🍃بچه های گل، ببینید چقدر امام های ما مهربون و بخشنده هستن😊
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام 🌺قسمت چهارم: داستانِ مهربونیِ امام حسن (علیه السلام) به غ
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🏴قسمت پنجم: شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام😢
یک روز معاویه ملعون 👹 پنهانی به جعده همسر امام نامه 📜 نوشت که من میخوام تو همسرِ یزید پسرِ من بشی....‼️ به شرط آن که تو (همسرت) امام حسن(علیه السلام) رو زهر بدی😔 و من صد هزار درهم 💰 هم به تو میدم.
اون زن بی وفا هم به امام حسن (علیه السلام) زهر داد😔 معاویه، پول را به او داد؛ ولی او را به همسری یزید در نیاورد...‼️
🔆امام حسین (علیه السلام) میخواستن که برادرِ شهیدشون رو کنار رسول خدا دفن کنن ولی بعضی دشمنانشون نذاشتن ....😔تا حدی که موقع بردن پیکرِ امام به تابوتشون هم تیر🏹 پرتاب کردن. * پایان*
🌱بچه ها جون امام حسن (علیه السلام) عمویِ امام زمانِ مهربون مون هستن. این روز رو به ایشون و همه شما عزیزان تسلیت میگیم و دعا می کنیم که ان شاءالله هر چه زودتر خدایِ مهربون فرج شون رو برسونن 🤲
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#شعر
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
در هر نگاه پاکش
می شد بهار را دید😇
می شد که عطر گل را
با او همیشه فهمید🌸
همچون برادرش داشت
قلبی خدایی و پاک❤️
هرگز نداشت در دل
از دشمنان دین باک👺
مادر همیشه گفته
از مهربانی او🤗
او چون پیامبر بود
زیبا و پاک و خوش خو☺️
شیرین چو حبه قند
بودند هر کلامش🍬
حرفِ امام دوم
زیباست، مثل نامش🦋
هر چند او امامی
از جانب خدا بود✨
اما فقط کنارش
یاران بی وفا بود😔
در قلب خود همیشه
دریایی از کَرم داشت💚
ای کاش در مدینه
او نیز یک حرم داشت😢
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
✨این ستاره ها
من یکی از دوستان🌟امام حسن مجتبی علیه السلام هستم. من به پیامبر صلی الله عليه و آله و اهل بیت علیهم السلام خیلی علاقه دارم❤️همیشه هر کاری دارم، به سراغ آن ها می روم. اگر مشکلی دارم، اولین کسانی که مشکلم را حل می کنند، این ستاره های💫⭐️ آل محمد صلی الله علیه و آله هستند؛ مخصوصا حسن علیه السلام و حسین علیه السلام که دوتا مرد مهربان و فداکار شهر مدينه هستند و ما آدم های بی بضاعت را هیچ وقت از یاد نمی برند😍اما... اما امروز مشکلم را...اصلا چگونه برای تان بگویم😥 مشکل من یک جوری است که نمی توانم، یعنی خجالت می کشم😓آن را به کسی بگویم. هان؟ می پرسید: چه مشکلی داری؟می دانید، من به مقداری پول💰احتیاج دارم؛ البته از یک مقدار بیشتر، من گرفتار چندتا اتفاق سخت در زندگی ام شده ام. هم دخترم را باید شوهر💍بدهم، هم بدهکاری ام را باید بدهم و هم چیزهای دیگر. برای همین، مانده ام از کجا این پول زیاد را به دست بیاورم! فامیل هایم هم مثل خودم دستشان خالی است. پولدارها هم به ما فقرا محل نمی گذارند😔 آنها هم که دلشان به رحم می آید، می گویند: «باید سود پول مان را بدهی!» یعنی مثلا ده درهم قرض می دهند، در عوض چند ماه بعد پنجاه دینار می گیرند.☀️پیامبر خداصلى الله عليه واله فرمودند: اسم این کار، ربا است و رباخواری حرام است. من که اهل کار حرام نیستم❌ راستش...راستش امروز همسرم به من گفت بروم پیش✨امام حسن مجتبی علیه السلام و قصه ی تنگ دستی ام را به او بگویم؛ اما من خجالت می کشم...
#ادامه_دارد...
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
📽نماهنگ کودکانه به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)
👌فوق العاده زیبا
☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام ✨این ستاره ها من یکی از دوستان🌟امام حسن مجتبی علیه السل
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
✨این ستاره ها_قسمت دوم
👆...همسرم می گوید: «این که خجالت ندارد. بالاخره او امام❤️ماست و دلش به حال ما می سوزد.» اما به خدا نمی توانم؛ یعنی بلد نیستم حرف بزنم. خدایا! چه کنم؟...😩آهای مرد! تو هنوز نرفتی؟ این صدای همسرم است که وقت و بی وقت مرا صدا می زند و می پرسد:
چه کردی؟ چرا به سراغ امام حسن علیه السلام نرفتی؟ الآن...خدایا، کمکم کن!🙏
همسرم به حیاط قدیمی خانه یِ ما می آید. من کنار چاه آبِ مان💧نشسته ام. او با مهربانی می پرسد: چرا اینجا غصه دار نشستی؟ من فکر کردم رفتی و برگشتی! نه...من خجالت می کشم پیش امام بروم و آن خواسته را به او بگویم. ای وای! به نظر من، بهتر است برای او نامه📝بنویسی. زود باش یک کاغذ بردار و خواسته ات را در آن بنویس. بعد آن را ببر و به دست💫امام حسن عليه السلام برسان! با خوشحالی از جا می پرم و می گویم: «چه فکر خوبی...چه فکر خوبی!»😍
کوچه های شهرمان مدینه خلوت است. با عجله و دوان دوان، از این محله به آن محله می روم. اول با خودم فکر می کنم: «نکند این کارم اشتباه باشد و امام حسن علیه السلام را ناراحت کنم!😥همه اش تقصیر همسرم است. او به من گفت نامه بنویسم. من نمی دانم این فکر از کجا به کله اش افتاد!» اما بعد به خودم آرامش می دهم که: «نه... امام حسن اگر هم از دست کسی ناراحت شود، بداخلاق نمی شود. او به اخلاق خوب و برخورد مهربانانه در میان ما عرب ها مشهور است😊 خدا کند کار خوبی کرده باشم! من که توی این نامه چیز بدی ننوشتم! به خانه ی✨امام حسن علیه السلام می رسم...
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
✨این ستاره ها
من یکی از دوستان🌟امام حسن مجتبی علیه السلام هستم. من به پیامبر صلی الله عليه و آله و اهل بیت علیهم السلام خیلی علاقه دارم❤️همیشه هر کاری دارم، به سراغ آن ها می روم. اگر مشکلی دارم، اولین کسانی که مشکلم را حل می کنند، این ستاره های💫⭐️ آل محمد صلی الله علیه و آله هستند؛ مخصوصا حسن علیه السلام و حسین علیه السلام که دوتا مرد مهربان و فداکار شهر مدينه هستند و ما آدم های بی بضاعت را هیچ وقت از یاد نمی برند😍اما... اما امروز مشکلم را...اصلا چگونه برای تان بگویم😥 مشکل من یک جوری است که نمی توانم، یعنی خجالت می کشم😓آن را به کسی بگویم. هان؟ می پرسید: چه مشکلی داری؟می دانید، من به مقداری پول💰احتیاج دارم؛ البته از یک مقدار بیشتر، من گرفتار چندتا اتفاق سخت در زندگی ام شده ام. هم دخترم را باید شوهر💍بدهم، هم بدهکاری ام را باید بدهم و هم چیزهای دیگر. برای همین، مانده ام از کجا این پول زیاد را به دست بیاورم! فامیل هایم هم مثل خودم دستشان خالی است. پولدارها هم به ما فقرا محل نمی گذارند😔 آنها هم که دلشان به رحم می آید، می گویند: «باید سود پول مان را بدهی!» یعنی مثلا ده درهم قرض می دهند، در عوض چند ماه بعد پنجاه دینار می گیرند.☀️پیامبر خداصلى الله عليه واله فرمودند: اسم این کار، ربا است و رباخواری حرام است. من که اهل کار حرام نیستم❌ راستش...راستش امروز همسرم به من گفت بروم پیش✨امام حسن مجتبی علیه السلام و قصه ی تنگ دستی ام را به او بگویم؛ اما من خجالت می کشم...
#ادامه_دارد...
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#داستان #شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام ✨این ستاره ها من یکی از دوستان🌟امام حسن مجتبی علیه السل
#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
✨این ستاره ها_قسمت دوم
👆...همسرم می گوید: «این که خجالت ندارد. بالاخره او امام❤️ماست و دلش به حال ما می سوزد.» اما به خدا نمی توانم؛ یعنی بلد نیستم حرف بزنم. خدایا! چه کنم؟...😩آهای مرد! تو هنوز نرفتی؟ این صدای همسرم است که وقت و بی وقت مرا صدا می زند و می پرسد:
چه کردی؟ چرا به سراغ امام حسن علیه السلام نرفتی؟ الآن...خدایا، کمکم کن!🙏
همسرم به حیاط قدیمی خانه یِ ما می آید. من کنار چاه آبِ مان💧نشسته ام. او با مهربانی می پرسد: چرا اینجا غصه دار نشستی؟ من فکر کردم رفتی و برگشتی! نه...من خجالت می کشم پیش امام بروم و آن خواسته را به او بگویم. ای وای! به نظر من، بهتر است برای او نامه📝بنویسی. زود باش یک کاغذ بردار و خواسته ات را در آن بنویس. بعد آن را ببر و به دست💫امام حسن عليه السلام برسان! با خوشحالی از جا می پرم و می گویم: «چه فکر خوبی...چه فکر خوبی!»😍
کوچه های شهرمان مدینه خلوت است. با عجله و دوان دوان، از این محله به آن محله می روم. اول با خودم فکر می کنم: «نکند این کارم اشتباه باشد و امام حسن علیه السلام را ناراحت کنم!😥همه اش تقصیر همسرم است. او به من گفت نامه بنویسم. من نمی دانم این فکر از کجا به کله اش افتاد!» اما بعد به خودم آرامش می دهم که: «نه... امام حسن اگر هم از دست کسی ناراحت شود، بداخلاق نمی شود. او به اخلاق خوب و برخورد مهربانانه در میان ما عرب ها مشهور است😊 خدا کند کار خوبی کرده باشم! من که توی این نامه چیز بدی ننوشتم! به خانه ی✨امام حسن علیه السلام می رسم...
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇