eitaa logo
مدرسه زبان و فرهنگ کره
968 دنبال‌کننده
317 عکس
177 ویدیو
50 فایل
معتبرترین مرکز آموزش زبان و فرهنگ کره جنوبی در کشور با بیش از شش سال سابقه فعالیت ارتباط با ادمین @Isk313 https://korean-school.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
نقد سریال موش 🔺سریال پر از نمادها و مفاهیم ضد الهیاتی و مسیحی ♦️درام جناییِ موش(Mouse) محصول سال 2021 کره‌جنوبی؛ از خاص‌ترین سریال‌ها در این ژانر محسوب می‌شود. این درام در بین ده درام جنایی برتر کره‌جنوبی رتبه‌ی اول را دارد و باوجود محدودیت سنی +19 جزو یکی از پرمخاطب‌ترین درام‌های سال 2021 در کره و بین طرفداران کی‌دراما بوده و همچنین رتبۀ اول در شش ماه ابتدایی سال در شبکه‌ی tvn کره است؛ قسمت آخر این درام، بالاترین ریتینگ تاریخ tvn، را داشته با ریتینگ: 90.3. همچنین موش در جشنواره بین المللی مانیا فرانسه، تنها سریال کره‌ای بود که نامزد شد. ♦️ وجه تمایز اصلی این درام در ژانر جنایی با بقیه‌ی درام‌ها، این است که یک جامعه‌ستیز و قاتل سریالی، نقش اول آن است. نویسنده‌ی درام موش با هنر خاصی که در پیش‌برد داستان دارد، یک قاتل سریالی و جنایت‌هایش را در نگاه مخاطب، جذاب و تماشایی می‌کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ https://eitaa.com/koreanschool
🔺نویسنده این سریال قدم به قدم مخاطب را از طرفداریِ یک شخصیت مثبت و خوب پایین می‌آورد تا همان شخص مثبت به خاطر شرایطی که در آن دخیل نبوده تبدیل به قاتل می‌شود و همچنان طرفدار او باقی می‌ماند و او را توجیه می‌کند. 🔺 اما در قسمت چهارده روشن می‌شود که قاتل سریالی جونگ باروم است؛ این حقیقت، مخاطب را به تردید می‌اندازد که باید از یک قاتل بی‌رحم حمایت کند یا از او بدش بیاید! 🔺 قتل‌ها و نحوه‌ی انجام آن هیچ جای توجیهی باقی نمی‌گذارد و مخاطب فقط امیدوار است که این واقعیت نداشته باشد؛ اما در ادامه با به نمایش گذاشته شدنِ اسپین آف شکارچی و خاطراتِ تک تک قتل‌ها و نمایش دادن لذتی که جونگ باروم از قتل‌هایش می‌برد و این‌که چطور دیگران را بازی می‌دهد تا لذت ببرد، به تمام امیدهای مخاطب به این‌که او یک انسان خوب و قهرمان باشد پایان داده می‌شود. 🔺در ابتدای قسمت دوم شکارچی، در دفترچه‌ی خاطراتش در مورد انگیزه‌ی قتل‌هایش می‌نویسد: جونگ باروم نوجوان: «برای اولین بار تو زندگیم به درگاه خدا دعا کردمازش خواستم که منو به هیولا تبدیل نکنه.» -جونگ باروم در زمان حال: «خدا هیچ وقت دعامو برآورده نکرد. من در آخر قاتل شدم. حالا تصمیم گرفتم که خودم خدا بشم. گناهِ کاهل نبودن؛ گناهِ حرص و طمع نداشتن؛ گناهِ شهوت نداشتن؛ گناهِ متکبر نبودن؛ گناهِ شکم پرست نبودن؛ گناهِ خشم نداشتن؛ و گناهِ حسادت نکردن. این هفت گناهیه که تعیین کردم. من همشونو محاکمه می‌کنم.» ┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ https://eitaa.com/koreanschool
اوج داستان جایی است که جونگ باروم، کشیش را می‌کشد و بالای سر جنازه‌ی او، در حالی که لباس‌هایش به خون کشیش آغشته است خطاب به خدا می‌گوید: «ظاهرم چطوره؟ ازت خواستم کاری کنی تا تبدیل به هیولا نشم؛ بهت التماس کردمولی تو به دعاهام توجهی نکردی بعد اسم خودتو گذاشتی خدا؟! از این لحظه به بعد دیگه من خدا هستم خودم اون آدمایی که به چرندیات تو اعتقاد دارن رو محاکمه می‌کنم.» بعد از اتمام این قسمت‌ها، عده‌ی زیادی از مخاطبین، «جونگ بارومِ» قاتل را با تمام جنایت‌ها و شرارت‌هایش به عنوان قهرمان پذیرفتند و با داستان او همراه شدند. او وقتی متوجه می‌شود که کیست، دچار عذاب وجدان می‌شود و در هم می‌شکند. او به کارآگاه کمک می‌کند تا کسانی که با انگیزه‌هایی که با هدف ایجادِ آرمانشهری بدون جرم و جنایت، زمینه‌ی قتل‌ها را برای او ایجاد کردند رسوا و دستگیر کند و جونگ باروم نیزبه عنوان قاتل سریالی دستگیر می‌شود. در قسمت آخر او به عنوان آخرین قتلش، در زندان بعد از کشتن پدرش که یک قاتل سریالیست؛ در تنهایی خودش از عذاب وجدانِ کشتن مردم درد می‌کشد. در صحنه‌ی پایانیِ جونگ باروم؛ او در کلیسای زندان با کودکیِ خودش صحبت می‌کند و می‌گوید: «خدا دعاهای تو را شنید! تو دیگر هیولا نیستی!» و در همان‌‌جا به علت عذاب وجدان و دردِ روحی‌اش می‌میرد. ┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ https://eitaa.com/koreanschool
در تحلیل محتوای این سریال دو نکته‌اساسی وجود دارد. ♦️جبرگرایی طبیعی بارها در طول سریال نشان می‌دهد و به مخاطب ثابت می‌کند که انسان‌ها همگی گرفتار جبر طبیعی هستند بعضی دچار جبر وراثتی و ژنتیکی، و بعضی گرفتار جبر محیطی و هیچ کس نمی‌تواند با قدرت اراده و اختیار تغییری اساسی و پایه‌ای در خود ایجاد کند و اکثر مردم در آخر به نوعی گناهکارند. تأثیر مکتب دئیسم در این سریال در تعریف «دئیسم» گفته می‌شود: یک موجود متعالی جهان را آفریده، اما سپس مانند یک مالک غایب از ملک، آن را رها کرده تا خودش به کار خود ادامه دهد. دئیسم در معنای صحیحش به یک خالق الهی برای جهان اعتراف می‌کند، اما هر نوع وحی الهی را رد می‌کند و اعتقاد دارد عقلِ بشر به تنهایی کافی است تا برای ما یک زندگی دینی و با اصول اخلاقی صحیح فراهم کند. در بیشتر سکانس‌های خاص این سریال، جبر انسان و ناتوانی خدا توام با هم به نمایش گذاشته شده وبارها توسط شخصیت‌های مختلف سریال، توانایی خدا زیر سوال می‌رود. در سکانس‌های ابتدایی؛ «جونگ باروم» برای طرح سوالش به کلیسا می‌رود. مسیح را آجوشی صدا می‌زند و می‌گوید: _آجوشی از نگاه شما هم من متفاوت به نظر میام؟ _میگن از اولش با بقیه فرق داشتم _از اولش متفاوت به دنیا اومدم_میگن هیولا به دنیا اومدم ┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ https://eitaa.com/koreanschool
در آخر سریال نشان می‌دهد که کشیش و بقیۀ کسانی که جنایتکاران را بخشیده بودند فقط به دلیل این ‌بوده که می‌خواستند رنج گذشته‌شان را فراموش کنند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند؛ نه این‌که به مفهوم بخشش و گذشت اعتقادی داشته باشند. پس در نهایت مشخص می‌شود که تعلیم کتاب مقدس برای این‌شرایط انتقام است؛ پس دور از ذهن نیست که بگوییم از نظر نویسنده، این‌که جونگ باروم دارای احساسات شد را مجازات خدا در نظر گرفته باشه و آن هم خدای صلیب. اگر خدا آن‌قدر توانا بود که می‌توانست نجاتش دهد یا این‌که می‌خواست که نجاتش دهد، باید زمانی‌که جونگ باروم سال‌ها تلاش کرد تا میل به قتل را در خود کنترل کند، به او کمک می‌کرد نه زمانی که تبدیل به یک جنایتکار شده بود. در صحنه‌ی آخر هم قبر جونگ باروم را نشان می‌دهد که صلیب بالای آن به شکل معنا داری خودنمایی می‌کرد؛ همان صلیبی که جونگ باروم بعد از هر قتلش به آن اهانت می‌کرد. تنها روزنه‌ی امیدی که نویسنده در ذهن مخاطب برای جونگ باروم که بزرگ‌ترین قربانی این جریانات نشان داده است، باز گذاشته؛ زندگیِ بعدی است که خیلی ظریف و فقط با یک اشاره‌ی کوچک ولی در جای خودش هنرمندانه به کار می‌رود تا مخاطب بتواند امیدی را که در مسیحیت پیدا نکرده را در آیین بودا کشف کند. ┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ https://eitaa.com/koreanschool