eitaa logo
کوثرنت
274 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
31 فایل
کانال کوثر کانالی برای دور هم بودن، گاهی خنده ی حلال، گاهی تذکر و گاهی نکته و دلنوشته... از اینکه با ما می مونید خوشحالیم... ادمین: @alirb86
مشاهده در ایتا
دانلود
💠وقتی همه چیز برای مهیا شده بود! ارتباط قلبی ام را با قطع کردم در سفر بعد از آن می گفت دیگر ارتباط خود را با کوثر و خانمم قطع کردم. محمودرضا از قبل همه چیز را کرده بود و حتی سر دفن خود که تهران باشد یا تبریز نیز با برادرش مشورت کرده بود و حتی به این فکر کرده بود که بهتر است اول شهادتش به مادرش برسد و یا به پدرش و یا اینکه آن ها با شنیدن این خبر چه .العملی خواهند داشت. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @kosarnet
یک روز به آمد و گفت: من به خواسته ی خودم که بود، رسیدم☺️🕊 وقتی برای دومین بار با خانم شهربانو نوروزیان، همسر شهید ، هماهنگ میکردم تا کارهای مربوط به کتاب را انجام دهیم، همان شب دوباره او را دیدم😳. انگار نه خواب بودم و نه بیدار.ـ. آمد و گفت: کتاب (خداحافظ دنیا) رو بده ببینم چه کار کردی!👀 جزوه ی آماده شده ای را جلوی او گذاشتم. جزوه را برداشت و به چند صفحه اش نگاهی انداخت👀 و با لحن پرسید: از چی نوشتی😑؟ نگاه مبهوتم به چشم های نافذش گره خورده بود. بعد از سکوت کوتاه زبان باز کردم و با شرمندگی گفتم: چیزی 😓! گفت: از مصیبت (ع) بنویس...😔💔 از خواب برخاستم. ناخودآگاه می گریستم و می گفتم: الله اکبر... الله اکبر... الله اکبر.😭😭 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
حلما؛ دختری که 17 روز پس از پدر به دنیا آمد💕 حلما یعنی صبور؛ از صفات حضرت (س) است. این اسم را خودش انتخاب کرد. 17 روز بعد از میثم به دنیا امد، پدری که دیدن دخترش بود و با دیدن نوزادی که برای او خریداری میشد، دلش قنج می رفت. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @kosarnet
شهید در آخرین لحظات زندگے وقتے ڪہ در ے نیروهاے تڪفیرے بود: «چادر مادرمون حضرت زهرا رو همیشہ رو سرتون نگہ دارید...» 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
همیشه آروم بود و با وقار.☺️ سرش پائین بود و کار خودش را می کرد....👌 تو همه چی خبره بود یادمه روزی چای ریخت که بخوریم ☕️❤️ به شوخی گفتم چای شهادته دیگه؟؟؟؟😁 گفت آره تازه اومده دوبرابره شربت جواب میده...😄🍃 راوی:همکار امین کریمی ✅🌺✅🌺 @kosarnet
همیشه می‌گفت: همه ما در زندگی در حال حرکت هستیم. این جاده است. اطراف آن را هم های عمیق گرفته. چراغی که راه را روشن می کند ماست. گاهی مواقع این چراغ کم نور می‌شود. یعنی اعمال ما دارد. گاهی مواقع در مسیر ما برپا میشود آنقدر شدید میشود که راه را نمی‌بینیم! ممکن است از جاده خارج شویم و در دره ها کنیم! این طوفان ها تاثیرات محیط است! بچه ها باشید. اطراف شما چه خبر است؟! با چه کسانی شما هستید!؟ 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
از شهدا الگو برداری کنیم... 🍁بهش گفتم رفیق دانشگاه یک جای خالی داره هم احتیاج داره تو هم که نیروی و ولایی هستی 🍃ماشاءالله دور و برت پر از رجال سیاسیه، دستت بازه بیا از بند پارتی استفاده کن برو سرکار 🌾 زد و گفت: رفیق!...اگر برگزار می کنند همه می تونند شرکت کنند مسئله ای نیست اسم من هم بده ولی اگر مردم نمی توانند بیایند شرکت کنند من از و ام سوءاستفاده نمی کنم 🌷 🌺✅🌺✅ @kosarnet
✨🍃✨🌹✨🌹✨🍃✨ 💢یکی از همیشگی مصطفی بود و همیشه دعای بود ولی اواخر دیگه نمی گفت مامان دعا کن شهید بشم، 💢 یه روز زنگ زد گفت: مامان دعا کن اون چه که اتفاق بیفته، اگر شهادت مؤثرتره اتفاق بیفته 😔 💢گفتم: عزیزم معلومه اگر بمونی بیشتر میتونی کنی ولی اگر شهید بشی...😔🌹 گفت: کسی که شهید میشه دستش بازهست و بیشتر میتونه کنه. 💢 حتی شهادت برای خودش نخواست، بخاطر اینکه بتونه دستگیری کنه.👏😔 و تازه متوجه شدم از مؤثرتر بودن یعنی چی. 💢وقتی پیام میدن که رو جمع کردن از خونه و یا کاملتر شده ویااینکه فعالیت فرهنگی درجهت ارزشهای اسلامی میشه، 💢 به آرزوی یقین پیدا کردم، دوست داشت اون چیزی که بود برایش رقم بخورد🌹😔😔 پ ن: عکس فوق مربوط به شهیدمصطفی صدرزاده هستش که شهید با هزینه شخصی خودشون تاسیس کردن 🌷 🌺✅🌺✅ @kosarnet
همیشه می گفت ☺️ و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده، می گفت من صدای هل من ناصر امام حسین(ع) را الان می شنوم👌. حرف های می گفت که ما را مجاب می کرد. محمدرضا می گفت چون فرمودند ما به سوریه کمک می کنیم و هیچ نیاوردند که چطور کمک می‌کنیم، من به عنوان حضرت آقا خودم را آماده کردم☺️ و آموزش های تکاوری و دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم.✌️ می‌گفت شما فکر کن (عج) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم😔؛ امام زمان(عج) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و 💪که ایشان را خوشحال کند☺️؟ 🌷 🌺✅🌺✅ @kosarnet
💠 حجاب ⚜ ۵ ساله بود که پسرعموی بزرگترش که آن موقع حدودا #۱۶ساله بود به خانه ما آمد در را باز کرد و خیلی به او گفت:"یکم میشه صبر کنید؟" ⚜ به سمت اتاق هایی که من و خواهرانش در ان بودیم آمد و به هر سه ما حضور پسرعمویش را اعلام کرد و گفت :" کنید، مهمون نامحرم داریم." 🌷 🌺✅🌺✅ @kosarnet
رهبر انقلاب👇 🔹حاج حمید روی مبل نشسته بود و مشغول خواندن کتاب بود📖. من هم تلویزیون رو روشن کردم، کنار حاج حمید نشستم. تلویزیون داشت خاطرات جبهه حضرت آقا رو پخش میکرد.📺 🔹آقای خامنه ای فرمودند ما توی یه مهلکه ایی گیر افتاده بودیم، که یه بنده خدایی اومد و با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد.☺️ 🔹حاج حمید،همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان مظلومیت همیشگی گفت: اون بنده خدا من بودم.🙂 🔻راوی: همسر حمید تقوی فر🔻 کانال مدافعان حرم ✅🌺✅🌺 @kosarnet
🌷صله ی رحم🌷 🌸آقا سعید به صله رحم بسیار مقید بود وقتی به خانه ما می آمد بسیار با او می کردم، 🌸پارسال عید(93) که به خانه ما آمدند به او گفتم سریع یه خوب (نوروزی) در حقم بکن. 🌸دستم را محکم فشرد و گفت: سایه پروردگار، سعادت، سلامتی، سکه های حلال، سفید بختی، سرافرازی، سروری (که هفت سین زندگی است) را برای تو و خانواده تو و خانواده خودم خواستارم و خدا جون را برای خودم. 🌸بعد خودش کلی گفت چه دعایی کردما. بهش گفتم خیلی زرنگی یه عالمه (س) ردیف کردی اما برای خودت بود. 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
: 《هروقت می ریختم می آوردم می گفت: بیا دو سه خط بخونیم تا چای روضه خورده باشیم!》 《قبلا چندربار خواستم کنم سالم برگردد که شاکی شد و گفت :برای چی؟ اگه با اصل رفتنم مشکل نداری کار درستی نیست! وقتی چیزت رو به راه خدا می فرستی که دیگه نذر نداره! هم میخوای بدی هم می خوای ندی؟》 📖 دلبرانه؛ ، جونشون براهم میره اما یه چیزدیگه ای هست اینقدر و عمیق که همه دلبستگی ها رو تحت شعاع قرارمیده اون هم ایمان و عشق به و حرم و حریم آل الله است... 🔺این قصه خیلی از هست.. ❣ 🔷خوبه که درکنار جان فشانی ها و خاطرات و دفاع با بعد شون هم آشنا بشیم. برکاتش قابل توجه است ان شاءالله... 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
جای خالی یک عکس...🍃 توی کمدش در را با عکس پرکرده بود و بالایشان نوشته👇 "ای سرو پا، من بی سر و پا، خودم را کنار عکس شهیدان پیدا کردم"🕊 برادرش می گوید: کنار عکسها اندازه یک جای عکس در کمدش خالی بود، گفتم: "محمد عکس یکی از شهدا رو اینجا بزن، این جای خالی قشنگ نیست"❗️ جواب داد: "اونجا جای عکس خودم هست... محمد غفاری🌺 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
به اهمیت بسیار زیادی میدادوهمه تلاش خودش رو میکرد تااینکه درهرموقعیتی هست خودشو به نماز اول وقت برسونه👌 وعلی الخصوص حتما به مسجد محل میرفت. ✅🌺✅🌺 @kosarnet
🍃✨🍃✨🍃✨ 🌷روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته روی پای احمد انداخت. با اینکه عمدی نبود معذرت خواهی نکرد و چهره ی حق به جانب گرفت و شد. 🌷احمد نزدیک آن جوان شد و گفت:(اگر از من اشتباهی سرزده مرا ببخش) من که حسابی از کار احمد شده بودم به او اعتراض کردم. 🌷احمد به من نگاهی کرد و گفت:( این برادر من است و یک روزی میرسد که همه ی ما زیر قرار میگیریم و آن روز به خاطر این چه جوابی به (عج) بدهم؟ 🌷بعد حدیث امام علی را گفت که می فرماید: بدترین توشه برای آخرت، بر بندگان خداست. 🔺به نقل علی مرعی(دوست شهید) ازکتاب ملاقات در ملکوت 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
💠 علاقه به شهدا ❣مادرش می‌گفت: «وقتی هنوز ایران بود عاشق جنگ و دفاع از اسلام و انقلاب بود. همیشه از این حرف می‌زد. ❣کمدی که در خانه داشت پر بود از عکس‌های شهدا. از شهدا اسم می‌برد و نحوه شهادت وزندگی‌نامه‌هایشان را برایمان می‌گفت. ❣به چند شهید علاقه خاصی داشت شهید همت، ابراهیم هادی، محسن دین‌شعاری. همیشه از این‌ها حرف می‌زد و از استفاده می‌کرد تا از آن‌ها بگوید. ❣ اغلب بسته‌های بزرگی از تصاویر شهدا دستش بود. دائما این‌ها را به خانه می‌آورد و از خانه به مسجد می‌برد. بخش زیادی از زندگی‌اش به این چیزها تعلق داشت». 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
💠مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هیئت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🌷خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس(ع) کردم 🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . 🌷ازآنجا متوجه شدم که حسابی مصطفي را دارند. برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 🌷همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرد. 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet
💠انس با قرآن 🔸وقتی احمد کوچک بود ما کلاس های و را داخل خانه خودمان برگزار می کردیم، کلا سه اتاق داشتیم یک اتاق برای پدرم بود یک اتاق برای ما و یک اتاق هم پذیرایی. 🔹اتاق پذیرایی محل کلاس قرآن و برگزاری عزاداری بود، احمد در چنین خانه ای بزرگ شد و در شرایطی رشد کرد که غالبا می شنید 🔸پدرم بعد از نماز صبح با صدای بلند قرآن میخواند و تمام اهل خانه صدای قرآنش را می شنیدند. احمد در این فضا با قرآن گرفت و زمینه ای فراهم شد که زودتر از هم سن و سالانش قرآن را بخواند و حفظ کند. 🌷 ✅🌺✅🌺 @kosarnet