🔹پول نمی دهید، عمامه ام را بدهید🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
مرحوم آقای فحّام از مرحوم آقای خویی نقل کرد: شیخ محمد طه نجف در جوانی از نظر معیشتی در مضیقه بود. شیخ محمد طه می گفت: روزی در حرم حضرت اباالفضل {علیهالسلام} بودم که عده ای زوار می خواستند پولی را که نذر حضرت اباالفضل {علیهالسلام} کرده بودند، درون ضریح بیندازند. من به آنها گفتم: من نیز از خادمان حضرت هستم و این پولی که شما نذر کرده اید، شامل حال من نیز می شود.
آنها انکار کردند و گفتند: که ما باید پول را درون ضریح بیاندازیم.
بعد از مدتی اصرار و انکار، قرار بر این شد که پول ها را در عمامه من بپیچند و عمامه را داخل ضریح کنند و بالا بیاورند و من مصرف کنم. من چند دفعه پول ها را به کف ضریح فرستادم و به آنها گفتم: قبول هست؟ صدای پول ها را شنیدید که به کف ضریح خورد و نذر شما ادا شد؟
وقتی آنها تصدیق کردند، من عمامه را بالا کشیدم. ناگهان عمامه در داخل ضریح به میخی گیر کرد. دوباره عمامه را رها کردم و بالا کشیدم. باز عمامه گیر کرد. این عمل چند بار تکرار شد. آنها به من گفتند: شیخ، دیدی گفتیم که حضرت قبول نمی کند؟
در این وقت شیخ محمد طه به حضرت اباالفضل {علیهالسلام} خطاب می کند: حالا پول نمی دهید، لااقل عمامه ام را بدهید!
تا این عبارت را به زبان آورد، ناگهان عمامه باز شد و پول ها داخل ضریح ریخت و عمامه بالا آمد. شیخ محمد طه از این اتفاق، خیلی ناراحت شد. در همان حال ندایی شنید که می گفت: "نُرید ..." که ظاهرا بشارتی به شیخ محمد طه بود که ما می خواهیم به مقامات برسی.
📚 جرعهای از دریا، ج ۴، ص ۴۵۶ - ۴۵۷
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#شیخ_محمد_طه
#خاطرات
#روحانیت
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin